خوشه چین
به سیاست مداران کودک مینویسم
بخوان بخوان بلبلک
بخوان بخوان بلبلک
برف زمستان گذشت
صندلی برداشته شد
مرگ غریبان گذشت
فصل خنک برآمد
باد بهاری وزید
آلو و بادام و سیب
همه شگوفه کشید
بهر تماشای گل
هر که به بوستان گذشت
بخوان بخوان بلبلک
برف زمستان گذشت
دهقان قلبه گرفت
جانب صحرا روان
گاو و بز و گوسفند
سوی چراگاه روان
سبزه به صحرا دمید
زحمت چوپان گذشت
بخوان بخوان بلبلک
برف زمستان گذشت
شعر از استاد محمد آصف «مایل»
پرقدرت
طرح ها،کارها،شعارها،دیدارها،گفتارها،وکردارهای خوشه چین خیلی ساده پیش پا افتاده چونه گیاهای ضیف وناتوان مگرپرقدرت کانگریت را دوپله میسازد.قد کشیده رشد ونمو مینماید.
آب آمد تیمم برخاست
من عیار،فرزند چهاریکار،همرای،کاکوی قندهار،دهقان ننگرهار،کارگرمزار،اهل خبره قلم وکاغذ ازتما می گوشه وکنار.برای پرکردن خلای عملی این ارگیها وسپیدار.
چون معلم ریاضی فورمول الجبری((سیاست مصالحۀ ملی))را این گونه درمیدان سیاست ملهم از شرف پیاده میسازم.
میگویم تمامی جزایرایجاد شده از بدنۀ حزب وطن((جایگاه تان))حزب وطن است.
اعضای بیروی اجراییه درقید حیات هستند اینها مجبورمکلف هستند که کنگرۀ حزب را دعوت بدهند.
درکنگره استعفای خودرا تقدیم قانوناً تفویض صلاحیت بدهند به نسل جوان.
حزب تازه حضوریافته با حقوق معنوی درجامعه به حیث((اوکسیجن)) حیات بخش.
درهمگرایی با جانب مخالف((هایروجن))کشنده میروند آب سیال حیات دهندۀ طبعیت((جامعۀ انسانی))را میسازند.
خروس عیار
خــروس عیار بانــــگ آزادی میدهد
بــرای زنده گی،سروروشادی میــدهد
ازقلــۀ کــوه هنـــدوکش بــــه آوازبلند
شرق وغــرب،جنــوب تادهدای میـدهد
حیات بعدازمرگ حتمی«خوشه چـین»
تحرک تازه توراتکراراًبه آبادی میدهد
حزب وطن
حزب وطن آغازگرفرهنـــگ مصالحـــه بود
کتابی بود برای اهــل خرد ومطالعــــــه بود
ازصمیم قلب صادقانه برای خاموشی جنــگ
عاقل ومدبربا جانب مقابل درمعاملــه بـــود
ندانسته بودیم که جهان وحشـــت ودهشت
حکایت گرازناشر،کتاب دمنه وکلیـــله بـــود
شیـــران میــدان راسربریدند این روباه مکار
درپایان متکبر،جاهل وخاین،هرسه خیله بود
احزاب سیاسی
به شما صریحن اعلان میدارم که درطی 15 بیست سال چه کردی که هنوزهم سربه هردروازه میزنی،اگردورپیه خریده شوی،بیغم باشی با لباس نوی که درتن کرده ای آن فکرکهنه ات را کس نمی خرد.
مگراینکه برای نجات ازبحران همه دورهم روی برنامۀ نجات وطن بحران،سرتعظیم فرود نیاوری.درست اگرتره کی میبود.دعوایت برحق بود.اگرکارمل می بود دعوایت برحق بود.اگرامین می بود دعوایت برحق بود.درآخرین تحلیل اگرنجیب می بود دعوایت برحق اینها کله های بودند که تن بزرگ قوی هیکل را سمت وسو می بخشیدند.
آن یکی نیمی که رفته بود ازش پرسیدند کجا رفته بودی جایی نه چه آوردی چیزی نه.
برنامه های ناچل
وضعیت موجود ارزشهای خودرا می طلبد
آنچه که برنامه داری،برآن وضع می غلبد
پاسخ زمان را نمی دهد،فکرکهن لباس کهن
لباس کهنه قابل شرم نیست،فکرنو می جلبد
افغانستان آسیابی است میان براعظم آسیا
آسیای پدربه نوبت،خوشه چین عیار،می هلبد
می هلبد دراینجا به معنی هله:تلاش به کاروپیکار ومبارزه
بعضی ها
بعضیها باید بدانند که بزرگترین گناه ها را مرتکب شده اند.بزرگترازتن فروشی بزرگتراز،ازدزدی،بزرگتر،ازغیبت،بزرگتراز جنایت بزرگتراز فاجعه بزرگ ازتمامی امرونهی.
اوگناه کدام گناه است.
ازشعورکارنگرفتن بزرگترین گناه است.
ای آنها کسانی که خودرا رهبرتراشیدید.شعغورتان همین را برای اجازه داد که بروید ازدشمن وسایل ناریه،جارحه،قاتله بگیرید.پس برگردید در زمین وزمان هرآن چیزی که به خودتان تعلق دارد بزنید بکشید تخریب کنید ازبین ببرید.من فکرمی منم که تو دروغ گفتی تو تقلب کردی انسان نیستی.
تورا وشما امثالهم تان را درجمع حیوانات وحشی قرارمیدهیم.
جوانان
هواخواهان عیاران نوین انقلابی شما باید کوشش کنید چنان نماد شوید که تمامی اقوام درفراسوی مراحل بعدی قرنها به شما احترام بگذارند.نه اینکه تف ولعنت برای تان بفرستند.
اوبیادر
مه که درقریه رفتم همرای یگان نفر که هم صحبت شدم طبعن که حرفها ردل بدل میشوندوراجع به کشت ومرد،وغیره بالاخره آنها از آدم علل وعوامل را پرسان می کنند که چرا؟این قدرجنگها هنوزپایانش نیست. بازمن درجوابش میگویم چرا این قدرموج جوش خروش دریا هنوز توقفش معلوم نیست می آید ومیرود پس نمیگردد.تکرارن برایش برایش میگویم:
درباره آب بین من وتو حرف است
دلییلش بالای کوه تودۀ بــرف است
اگربرف نیست،این آب روان ازکجا؟
بنأ حیات وممات میان ظرف است
یعنی که بدون آب زنده گی ناممکن است.
کشورهای خلیج نفت وتیــل دارد
کشورهای متمدن سلاح وبیل دارد
بدون تیل ماشین میرودبه سقوت
برای بدست آوردن نفت میل دارد
همراه عربستان به موافقه میرسند میگویند که عیش توکو ونوش دیکتاتوری بکن بزن بکش من تورا حمایه برای من تیل بده من برای تو سلاح میدهم.
من تولید میکنم سلاح وتو تولید بکن ملا،جنگ را درمنطقه درمیدهیم.هم توراضی هم مه راضی.بلا درپس قاضی((ملل متحد))دنیارا درمیدهیم ازنسل افغان چشم روس را کو می کنیم از چین را هم خود مردم بیچاره را نسلش را ازبین برده گور میکنیم.برای غلامان خود یکی دوبندل لوت را لور می کنیم.
درفابریکه اش سلاح تولید میکند،
شیگوارا
شیگواراگفته بود. فکرمی کنند که مارا دفن کرده اند ولی خبرندارند که بذرشده ایم.
کلاغ را ببین درهـــوا،پیــام آورمرگ است
دلیلش راشنوید درختان ارگ بی برگ است
مرگ مرگ زمستان است،شصت وشکست
اراده مردم((عیاربچۀ نوین))برای ارگ است
عیاربچه گوید ما بذرشده گان دیروز،تخم های حقیقی((گندیهای بسته درریسمان انسانیست))سازندگان خرمن خوشه های گندم.
لگدخوردیم پامال گاوگشتیم،باشاخی باد گشتیم،ازسوراخ غربال،جدا ازکاه وسیادانه وخس وخاشاک به حیث اصیل ترین دانۀ پرمغز توسط دستان پاک دهقان درزیرخاک به امانت گذاشته شدیم وخاک امانت کارمارا،ازشردزدان این پرنده های مهاجر،دربطن خود پنهان کرد.کنون وقت بهار است،بهار فضای عیاراست،فضا زمینه سازهرنوع کاراست،هرطرف بینی،ریزش رحمت را وتوزیع محبت را،فراوانی خورونعمت را کس نشنود طعنه وکس نبرد بارمنت را آفتاب به زمین محبت میدهد ونبات واشجارآغوش به سوی افتاب آغوش باز مینماید.
دیگر انسان ما که درهوای سرد زمستانی درپروگرام های وحشت گیربودند.جای مستریح برای هریک تنگ بود ویکی دیگران میگفتند که((ما اصلیم دیگران حرامی)) کنون همه میدانند که شرایط مسلط ((عیاران نوین انقلابی)) براوضاع تحت فرهنگ((انسان))عالی ترین موجود طبعیت وخلیفۀ روی زمین.این حرفها برزبان آورده نمیشود.
دراجتماع انسانی
دراجتماع انسانی انسان برتروجود ندارد.اما ازین منکرنمیشویم که انسان بهتر وجود داشته میباشد.
انسان بهترخودرا میسازد.مهربان مسؤلیت پذیر((مبارز انقلابی،طبیب،معلم،هنرمند،انجنیر،حقوق دان..............))چون گل سرخ (میان سبد))ازدور دیده میشود وقابل بو.
اما آنهایکه با چشم سفیدی دعوای برتری دارند.عقل درکله نه میخواهند برتری خودرا ازطریق زور بقبولانند.میروند مزدور بیگانه میشوند.عزت وننگ وشرف ملت را میفروشند.
این گونه مردم را باشنیده حرف ازدهانش همرای چکش دردهنش بزنید.
انسانستان
رسیدن به ساختن یک انستان هدف استرا تیژی عیاران نوین انقلابی است.راهی که مارا به آن هدف میبرد.بنیاد ویا آغازحرکتش را بینش ودانش تعین مینماید.ازلحاظ عقیده «فرض»رامقدم برهمه شعایردانسته پرهیز ازهمه گناه ها((نفاق،افتراق،شیطنت پستی وضناعت))با آب وجدان شستو شو می گردد.
زمانی که علم ودانش پارا درمیدان می کشد صداقت ووجدان اورا پوشش میدهد.طبعن که درمیدان شرافت. انسانهای که درین میدان زنده گی مینما یند.
مقام خودرا می یابند.
قدر استاده بودن
قدراستاده بودن را وقتی میدانی که به زمین بخوری،دستهایت ازشدت ضربه بشارد.زانوهایت زخم بردارند.توازشدت درد بیحال شوی همه ازافتادنت لب به خنده بازکنند.وکسی را غم خوار برای بلند کردنت اززمین نیابی وبعد بگویی که به پای خود استادن وهمدردی با بینوایان خیلی با ارزش بود.به پا استادن حرکت از آغوش مادرتابه ارتفاع شامخ مادروطن چه کیفی داشت ودارد.بدبختی آن است که قدرزحمات خودرا ندانسیم دودسته به بیگانه تسلیمش نمودیم.
زیربلند
درگذشته ها درعناوین دیده میشد.سربلند باد پیروز موفقیت های بیشتری برایت خواهانم.ازینکه وضعیت نظربه عقب گرد عمومی جامعه ازسمت خوش بختی به سوی بدبختی روان است ضرور پنداشته میشود که دراجرای کارهای بس نا شایسته باید کلمۀ زیربلند تذکرداده شود.
ازسفرامریکا بخیرآمدی((زیربلند باشی))درسقوت ولایات نقش خوبی ادا کردی زیربلند باشی وغیره ازین دست آوردها.
ازاراده وخداست مردم سؤ استفاده کردی دروغ گفتی مرحبا زیربلند باشی.
شمالی تو زنده باد
هیچ کس نمیتواند که تورا ازبین ببرد به جز خودت.هیچ کس نمیخواهد تو آباد باشی به حز خودت.خودت را ثابت نگه دار.
هرکس حق دارد که درچنین اوضاع واحوال ازخود خانه ای خود دفاع کند.
انگیزه ای که مرا وادارساخت:
عکسی را دیدم از(غرزی)درکنار اسمعیل یون هردو متفقن ازکلاشنکوف به نمونه همبستگی برای اخطاربه جانب مقابل. شخصی که درمکتب ادب وشعر وفرهنگ انسان وانسانیت بزرگ شده است ودرکاسه عدل وانصاف (مکتب طرازنوین)آب ونمک شده است.
سخت خجالت کشیدم ازشخصی که ازان مقام بلند سقوت در آخرین سطح انحطاط فرهنگ وگند آب (فاشستی)شنا می کند.
صافی های باشرف
صافی های با شرف با وجدان وبا عزت برخیزید خودرا تثبیت کنبد که یک عده انگشت شمار ماجرا جو خود فروخته مزدور بیگانه با استفاده از(قوم)پشتون اندیشه ای برتری جویی را بلند نموده در کشور غریب ناتوان وضعیف که سالها رنج ومحنت وزاری را دیده اند.درعصری که جهان به سمت کهکشانها روان هستند.
شما خود ازین ردیف ببروت شوبد. بهترین قوم هستید رابطه ای میان اقوام هستید.(رابطه ای وحدت اقوام هستید.)زمانی که خودرا تثبیت کردید میتوانید وحدت اقوام را شکل دهید.
دعوای من
من دعوای ازین را دارم.
قابل توجه صافیان محترم(مسعود،گربز،ودیر.
چرا درجمع اقوام،فوم (صافی دارای زباده از سه ملیون طبق محاسبه بک قرن گذشته)درصفحه نشرات چون (پشتون،تاجک ،هزاره،ازبک،ترکمن وغیره)حساب نمیشود. دلیلش چه است؟ باید که فهمبده شود.
منحل
باعیار مقابله نکن با ملکیت عیارمعامله نکن ملکیت عیار افغانستان منحل درخراسان است.
ازطرف شرق تامحو پا کستان ازطرف شمال تامرز قراقستان وغربن افتیده تانیشاپورایران است.
به تو ای سیات مدارعاقل.
به توای سیاست مدار عاقل که خودرا عقل کل میگری(چپ وراست)میگویم.
اقرارکن وبگو که هیچ چیزی نداریم(آزادی)درنبودآزادی انسان هم نیستیم.
این توده های ملیونی هستند که شکم گرسنه خود کفا روزی رسان مفت خوران (آزادی وانسان)بودن را تمثیل مینمایند.
زمانی که تو اقرار کردی درپهلوی همه ناداریها(عقل)نداریم.
ازمرده پرستی دست بردار میشوی به سوی زنده پرستی رجوع میکنی تفکر زنده حرکت زنده میدهد ازروح زنده وخلاق انسان بودن شکل میگیرد.روح خلاق همگرایی وسازند گی را سبب گشته میرود که مارا صاحب اراده بسازد داشتن اراده سیاسی برای آزاد زیستن بزرگترین سرمایه است.
ما چیزی نداریم.
یگانه چیزی که داریم.او مرده است.فرهنگ مرده اندیشه مرده اعتقاد مرده رهبرمرده.مرده بی جان مرده بی حرکت مرده که دفنش نکنی بوی گندش سبب آزار واذیت شده روان است. همه به دور مرده چرخ میزنند.
پس اگر چیزی نداریم اعتراف کنیم که عقل هم نداریم اگر عقل میداشتیم درطول همین مدت زمان طولانی باید که دست آوردهای مادی ومعنوی خودرا حفظ رشد وانکشاف می دادیم.
دست آوردهای مارا تنها مولاناخوانی شکل داده است. مگرمولاناخوانی (عرفان )چراغ معرفت انسانی را نتوا نستیم پباده کنیم.
بیایید اعتراف کنیم که سیاست را نمیدانستیم سیاست ها آمدند.زیر عنوان (رفیق)هبستگی ایدیولوژیک ما رفیق کوچک به دنبال رفیق بزرگ گردن کلفت به حیث(بده)یا جانب دار.
تحت عنوان (برادر)مسلمان برادر مسلمان.برادر کوچک به دنبال برادر بزرگ آن هم نوکر بیگانه.
امر ارانها دویدن ارما.
حاصلش کشتن مردن ویرانی بی عزتی.
من فعال استم فعال آزاد با هیچ قدرت بیگانه نامزاد نیستم مثل (رابران)درانگشت چله ندارم.
که برایم عیدی بیاورند وبرات ماهی جلیبی.وووووووغیره.
خودم درپی یک اصل خانواده استم(سیال گرفتن سخت نگه کردنش آسان).
توده های مردم بهترین سیال سیاسی ما اند.مردم عزت ما است.مردم شرف ما است .ما عزت خودرا در عزت مردم خود باید بیابیم نه در ذلت مردم.
مردم ما قوی تر از امریکا است.مردم ما قوی تر ازروسیه است.بهتربن سلاح نیرومند .اتفاق مردم است.
بیایید
بیایید که بگوییم غریبیم نداریم هیچ فقط مصروف هیچ چرخ میزنیم میخوریم پلیچ بدور هیچ نه شعری نه مفهومی به آهنگ موزیک موزیک بیگانه نه ازتولید حرف میزنیم نه از حاصل نه از آبادی.
تولید ما شر اندازی دروغ بافی به منظور تطبیق اهداف بیگانه
تولید ما مرگ حاصل ما مرگ فابریکه تولید مرگ (پشتون&تاجک)وشیعه وسونی حاصلش مرگ معامله دار(ارگ)سفیدارش بدون (شاخ وبرگ.
حلوا خورک های بالای قبر.
اولاد های بعد از وفات پدررا حلوا خورک های سرقبرمیگویند.
بخاطری که تربیت دست پدربالای شان نبود.درجمله اطفال حقیر بی پشتوانه درکوچه بی برنا مه میبودند.مردم میدند پدرهای شان را با چنان شان وشوکت عزت ودبدبه وشجاعت دلاوری را.ازین فرزندان بدون پدرچبزی نو مشاهده نمیشود بنا به حلوا خورک های سر فبرمعروف میشوند.
ازعیاران نوین انقلابی میشنوید
آزادی، آگاهی،برمحور(انسان)طرف توجه!همه دست آوردهای مثبت بشریت درخدمت انسان عمده (انسان)زحمت کش.
اما از احزاب برخلاف دوران قبل (هفت ثور)1357میشنوید.الفاظ رکیک زشت وناروا به آدرس همدیگر بدون آن که (اقرار)به اشتباه شود.تنها به امیدی که جلب وجذب شوند درقدرت کاری که خود شان این وجیبه را به خود عیب می پنداشتند و پلولاریرم سیاسی را ننگ می دانستند.
بد تر
من امپریالیزمم احتیاج نفت و هیزمم
هتلر امروزه بدتر ازگذشته فاشیزمم
اکیتریمیستها را درمیدان کشیده ام
خواهان خودم دایم شایق انارشیزمم
زبانهای رسمی
روزی گوش میگرفتم یک فرد مسن تر به جوان تماس گرفت توچرا به زبان های رسمی خودت حرف نمی زنی جوان احترام کارانه برایش جواب تقدیم می داشت.
کهن سال بالای حرف خودش تاکید اعصابش خراب شد.
زبانی که برایم نان ندهد.زبانی که برایم علم نبخشد.زبانی که مره درعقب مانده ترین ازلحاظ فرهنگی مفرفی من با آن زبان کارندارم.من به زبانی نیازدارم که ازان زبان سجابای نیک انسانی برایم داده شود
معاش
گرگ ها هیچ گاهی متحد نمیشوند.مگرآنکه شرایط دشوار هوای سرد آنهارا واداربسازد.
کنون دراثرخیانت خرها که ازپادشاه جنگل معاش میگیرند.ازتن فروشی عقب دیوارها ودره کوه ها آغاز تا به دو ودشنام اقوام ومذاهب دریغ نکردند.فضای جنگل بودوباش ما را تخربب ویران وگنده ساختند.
بنا تداببری سنجید این خران تن فروش قوم فروش ووطن فروش را به جزای اعمالش رسانید
می رقصند ومی رقصند
اوخر بلی چه میگویی خر:
خراولی به خردومی گفت خدا را شکر که مارا خدا خر آفرید.
هر کاری که ازما میگیرند.ازانجامش عاجز نمی آییم درهرنوع حالات ما مفاد میرسانبم.
بهتربن وسیله نعمت ولذت دردشت وصحرا عقب دیوار میشویم.درمقام شاهی که میرسیم چه آهنگ خوش آیندی از حنجره بیرون میسازیم .دل بنی آدم می کفد.
کوشش کن که هردو ما برویم ثبت نام کنیم نزد شیطان بزرگ او برای من وتو معاش میدهد.
تو تاجک را دو بزن مه پشتون را دو میزنم.
نه دستت آبله میکند ونه پایت بدین حساب این مردم مصروف همین حماقت ها میشوند ازکارهای علمی عقب مبمانند.
ببین که همین اکنون جواز این بی شرفی دردست یکی دو نفراست ملیون های دیگر احمقانه گرسنه مفت به دهل آنها می رقصند ومی رقصند.
گرکان آزاده
گرگ به شیر گفت وظیفه ای را که خر انجام میدهد.من برایت انجام میدهم.مقام پادشاهی را بیرون ازجنگل برای من عطا کن.
شیردرجواب گرگ گفت من که از سابقه پنج هزارساله شما آگاهی دارم.
درفرهنگ ماره دادن گرگان آزاده و باخرد وهوشیار درحریم خانه ما جواز نیست بدین مناسبت بهتراست که شمارا به هرقیمت که میشود درمرض افتراق نگه بداریم از رازونیازتان ازطریق روبای شریف باخبر میباشیم وخربا وفا را درکارهای بزرگ میگماریم.
تغیرنظام
ما قلم بدستانیم دراصل انسانیم.
باید بدانیم که قلم انسان را به کهکشانها فرستاد.دردرون ذره رهنمایی کرد.
یعنی که قلم لوکوموتیف پیشرفت است این وسیله با ارزش را با ید تحقیرنکنیم.
هرآن بد بختی ویا خوش بختی که دراجتماع خلق وایجاد میگردد مربوط به نوع نظام است.
با توهین وتحقیر کردن افراد نمیتوان بهبودی را حاصل نمود .بلکه تحرک افراد جامعه علیه همدیگراست کاری که پولش را ارتجاع تادیه ملدارد.بهترآن است که روی تغیر نظام جهت بهبودی وضع جامعه وخوشی بختی مردم سرمایه گذاری وتکیه کرد.
پیروز
اگرما توانستیم مردم خودرا به آن سطح برسانیم که همه بگویند.آسمان ما زمین ما خانه ما (انسان)وطن ما شهر ما کشورما.همه خوب وبدش ازخود مابدش راگوشه میکنیم خوبش رارشد میدهیم وتوسعه میبخشیم.درمبارزه پیروزمیشویم.
قدرت مندان کاذب
قدرت مندان حقیقی مردم است.
به تمامی قدرت مندان کاذب کشور دارای امکانات مادی دزدی شده از سرمایه های ملی دربدل ریختاندن ملیونها انسان همو طنت(چپ استی)(راست استی)به صراحت لهجه میگویم که امروز موش ومگس وغیره که دور پیش تان را گرفته اند وغمبرمیزنند.
فردا اولین کسانی اند که سنگ را به طرف شما پرتاب می کنند.
باخبرباشیدکه آه توده ها دیر گیردوسخت گیرد.اززیر پایت تخت گیرد.
درآبنده های بعدی اولاد در اولادت تان سخت خجل وشرمنده میباشند بابت خیانت های شما.هنوز ناوقت نشده است مردم ما خیلی شریف مردم هستند.ازمردم خود معذرت بخواهید.
عیاران نوین انقلابی
با آموختن از گذشته ها هرنوع تغیررا در افغانستان ار طریق حرکت نظامی نمیخواهند.دبده شده است که درپشت سرحرکت نظامی(ماسکاو،پاکستان،اخیرن امریکا وناتو)بوده است.گروه حلفه شخص یا حزب که مخالف ابن حرف است.
بنا اینها هیچ علافه ای به معیارهای( آزادی)ندارند.درپی نوکرشدن تلاش می کنند.
ثواب
هنگام طفولیت آموخته بودم از زبان موسفید قریه ام کمک به غربا ثواب دارد.بی توجه بودن برای یتیم گناه دارد.ازطعام مزه دار به همسایه ای غریب بده فایده دارد.خدا آدم را از ظلم شیطان نجات بته.مطالبی بود که موسفید قریه کاملن معتقد به خدا پرهیزگار ومهربان بود.هنگام جوانی درمیدان مبارزه آموخته بودم که انسان موجودشریف واجتماعی است. انسانها تحت عنوان رفاقت وبرادری دردفاع از مظلومان (جوهر)خودرا برجسته میسازند.مگر هیچ یکی ارمطالب فوق عملی نیست.
یگانه مطلبی که قابل تطبیق است که موسفید دعا کرده خدا مارا ازشر شیطان ظالم نجات بدهد.برخلاف جامعه ای مادرشرشیطان گیرافتاده است.
افتخار
صدای من صدای آزادی است
درین صدا مفهوم آزادی است
پس منظر آهنگ دعوت دهدت
گفتی که هرطرف آبادی است
درین چمن درین دشت وصحرا
بالنده گان را خوشی وشادی است
حاصل کارتواست ومن ازاوست
باعث افتخارهمه سرفرازی است.
دستار
مردان گفتار+مردان کردار=خیل عیار
درکنارهم ازخوست شروع قطارتابه مزار
بیرون گشته ایم ازافتراق(انسان)اصل
شیوع این مرض حاصلش جامعه ای مردار
امتحان دادند کلاه گشاد بر سر(کرزی)
دومش اشرف غنی احمدزی( لنگی دار)
حوصله به سرآمد از هرات هلمندخبرآمد
بپزیرفتند مسئله راخردمندان لوی ننگرهار
اوفرزند غریب
اوغریب فرزند غریب بودی غریب ترشدی
درزنده گی روزمره ات یوم البدتر شدی.
صداقت ازسرو سیمایت گشته نمایان
افسوس درگرو اوباش دشمن بشرشدی
هرناله وفریاد
طرف را به سوی خود می طلبد.ناله وفریاد طفل(مادر)را ازناتوانان (قلوب)را برای توزیع محبت به سمت خود میکشاند.
قصیرالقلب ها ((دراقلیت))ازین ناله ها لذت میبرند.قلبهای پرازعاطفه ((اکثریت)) را به واکنش وا میدارد.
دشمن به منظوراشغال کشورم،ازفرومایگان حمایه وپشتنی بانی مینماید. دردستان قصیراقلب ها وسایل ویرانگری داد.تاشخصیت های مستقل وآزاد اندیش آزادگان را بکشند.نادانهارا براریکۀ قدرت برسانند ونخبگان ودانشمندان ازدیدن وضعیت به ستوه آیند.مجبور به ترک وطن شوند.
بدین مناسبت ایجاب مینماید که رسالت مندان انگیزه بیافرینند.چیغ وفریاد بکشند،قلبهای اکثریت درمراکزعمده((اروپا،امریکا،روسیه))وکشورهای ((آلۀ دست عربستان،پاکستان،ایران))درتپش بیاوریم تاباما همگام وهم صفرشوند.
نخبه گان
احزاب وسازمان های سیاسی،عمده((نخبگان)).آگاهی دارند که سیاست های فاشستی وبرتری جویی((هتلر))جنگ عمومی دوم جهانی را سبب شد.وجان پنجا ملیون انسان را گرفت وبه کام مرگ فروبرد.
تازه حرکتی است که ازحالت تفکربیرون آمده بالفعل وبالقوه با دیده درایی،بیشرمی شعارسرمیدهند.سیاست غیرمعقوق ونابخردانه که دربرنامه های احزاب مترقی ضدیت به آن به حیث مکتب پذیرفته شده بود.دارد که این روحیه به حساب(( زبان ومذهب))شیعه وپشتون عدۀ محدود ازوطن داران ((احساساتی))مارا به سمت خود بکشاند.
این وضعیت درکشورعقب مانده چون کشورمان،طبق امیال وخواسته های امپریالیزم به مقاصد سیاسی کلان خطرات غیرقابل کنترول را به ارمغان می آورد.باید درمقابل این مرض طاعون همه با هم،همدست شویم.