عبدالواسع غفاری
بخش دهم
قانون وقانونیت دردوره طالبان
میزان ۱۳۷۵ (سپتامبر۱۹۹۶ ) الی عقرب ۱۳۸۰ (نوامبر۲۰۰۱ )
بحث قانون وقانونیت رادراین دوره با مکث وتحلیل مختصر ازفرمان رهبر طالبان (امیرالمومنین آخند محمد عمر) آغاز مینمایم که مبین ماهیت رژیم میباشد.
طالبان دراولین روزبقدرت رسیدن خویش چنین فرمان صادرنمودند که :
زنان از آغاز آفرینش، گناهکار آفریده شده اند وتنها راه فرار یک مسلمانِ اصیل از گناه آن است که زن، یا زنان او درپنهانی ترین گوشه خانه، زندگی کنند.
فرمان دیگر رهبرطالبان که درجریده رسمی شماره ۷۸۶ نشرگردید،مشعر است :
موظفین امربالمعروف و.. به دفع نمودن منکرات ذیل مکلف میباشند:
۱ ـ هرزنیکه باروی برهنه ، بی حجاب ویا بدون چادری ازمنزل خارج بیرون دیده شود منزلش را نشانی نموده برای شوهرش جزای لازم بدهد.یا زن را بانظرداشت حالت جا بجا تهدید نماید.
۲ـ هرگاه زن ذکرشده مندرج جزیک این فقره دروسایط نقلیه درحالت انتقال دیده شود، دریور را بانظر داشت حالت ازیک الی پنج یوم حبس نماید.
3ـ درصورت کشف ودستگیری کستهای سازوسرود یا فلم های ویدوئی در د کان،هوتل، وسایط نقلیه ویا جاهای دیگر،شواننده کستها بامالک آن الی ده یوم حبس نمایند....
۴ـ مردیکه ریش راتراش ویا کوتاه نمایند بانظرداشت حالت مجرم تا ده روز حبس ویا حسب لزوم دید حاکم وقت تعریز نمایند.
۵ـ دروقت نماز مسئولین امر از ادای نماز دریک وقت مراقبت جدی نمایند .هرگاه در وقت ادای نماز در دکان شخص بالغ دیده شود دکان ای پنج روزمسدود میگردد.
۶ـ هرشخصیکه کبوتربازی مینماید وی تاوقتی حبس گردد که موصوف ازمنزلش کبوترها راگم (ناپدید ) نماید.
۷ـ هرشخصیکه به استعمال مواد مسکره معتاد باشد با نظرداشت حالتش به طورذیل محبوس نمایند : ـ چرسی الی 3 ماه ـ هیروینی الی 6 ماه ـ شرابخور رابمنظور تطبیق حد شرعی به محکمه ذ یصلاح بسپارند. وفروشنده گان ....الی یکماه حبس گردد.
ـ شخصیکه بنگ را زرع مینماید ... تاوقتی بندی نماید که تاخویشاوندانش بوته های بنگ رامحوه وبرای اداره مربوط اطمینان دهند.
۸ـ فروشنده سامان کاغذ پرانی را منع نموده ودکانش سه یوم مسدود گردد ومردم را از اضرار کاغذ پرانی که مصرف بیجا ، محرومیت ازتعلیم وتربیه ودیدن منازل اشخاص غیرمیباشد بیان دارید.
۹ـ محلات رفت وآمد عامه (دکان ،موتر،هوتل وغیره ) مطلق عکس را بطریقه ممکن محوه نمائید و عکاسان نمیتوانند بدون ضرورت مانند ( پاسپورت وتذکره ) عکس اشخاص رابگیرد.
۱۰ ـ دکانداران نمیتوانند مجسمه های پلاستیکی وغیرپلاستیکی راخرید وفروش نمایند.
ـ شخصیکه خلاف شریعت موهای سرخویش را به شکل بیتلی ( انگریزی یا امریکائی آرایش دهد وی دستگیر شود وموهایش را توسط سلمانی به تراشد......
۱۱ـ قمار بازی یکماه حبس
۱۲ـ زنیکه درقریه ، بادیه یا صحرا درجوار چشمه کالاشوئی مینماید خانه اش نشانی وصاحب خانه مجازات گردد .
۱۳ ـ درعروسی وسایر شادی ها رقص وسرود زنانه به آوازبلند منع نمائید ودرخانه یکه چنین عمل صورت گیرد صاحب خانه شدیداً مجازات گردد. ـ زنیکه توسط خیاط لباس میدوزد در دکان دیده شود زن راتهدید وخیاط را الی 10 روز حبس نمائید.
۱۴ ـ شخصیکه جادوگری مینماید کتابش حریق وجادوگر تا وقتی حبس شود که توبه نماید.
۱۵ ـ شخصیکه حیوان جنگی مینماید الی ده یوم حبس گردد .
۱۶ـ زنان نمی توانند که در حمام های شهربروند. درشهرها حمام های عمومی مسدود گردد ومالک به عوض آن حمام های نمره اعمار نمایند.
فرامین متذکره بیانگر معرفی رهبران وکادرهای نظام میباشد که دارای سطح پائین سواد بوده ونسبت عدم درک واقعی ازمفهوم دین وآگاهی از دین مقدس اسلام، برعلاوه داشتن عقده های مذهبی ،قومی ولسانی،غرق درافکارقرون اوسطائی بوده و دربدنامی اسلام (اسلام ستیزی) وظایف داده شده خویش رارهبران بصورت عمدی وصفوف طالبان به صورت غیرعمدی انجام داده ومیدهند،آنان ازعلم و دانش، تخنیک وپیشرفت، انکشاف و تمدن جامعه و جهان فاصله ونفرت دارند.لذا نسبت عدم فهم ،درک ودانش ازپرنیسیپهای حقوق وآزادی انسان، روزانه مصروف تخلف وتجاوزبه حقوق انسانان، قتل وکشتار و صدها جنایت دیگرمیباشند وهستند. شخص امیرالمومنین با صدورچنین فرامین، فتوا و هدایت دیگرزمینه صدها تخلف وتجاوز به حقوق و آزادیهای هموطنان ما را فراهم نمود. وبا تطبیق چنین فرامین برعلاوه تخلف وتجاور به حقوق وآزادی مردم ، مجریان آن به جنایتکاران حرفوی روزمره تبدیل شدند.
وکی پدیا درباره ملاعمر چنین تحریرنمود:( محمد عمر در سال ۱۹۵۹ در روستای نوده ولایت کندهار تولد شد.اما طالبان میگوید ملا عمر درسال ۱۳۳۹خورشیدی «۱۹۶۰ م» درجنوب افغانستان ،درقریه چاه همت در ولسوالی خاکریز ولایت قندهار به دنیا آمد و طبق گفته های طالبان ملامحمد عمردر سن ۵۵ سالگی درگذشته است. موصوف دراوایل سالهای جهاد افغانستان علیه دولت شوروی یک عسکر عادی بود، در جریان جنگ یک چشم ملاعمرزخمی شد وبدون استفاده ازمواد بیهوش کننده وضد عفونی کننده،بوسیله چاقو آن آله را چشمش بیرون کردند وپلکهایش را با هم دوختند. پس ازعقب نشینی ارتش شوروی ازافغانستان، بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ ملاعمر امام مسجد یک قریه درغرب قندهارشد. دراکتوبر ۱۹۹۴ ملاعمر، امیر یا رهبر طالبان شد. در ۱۹۹۶ اجلاس بزرگی متشکل از ۱۵۰۰ طالب دینی در قندهار دایر شد،به ملا عمر لقب «امیرالمؤمنین» اعطا کردید. تا آنزمان، طالبان تقریباً ۹۰ درصد خاک افغانستان را تصرف کرده بود. وبعد از پنجسال به اثر حملات ناتو در راس ارتش آمریکا،باهمکاری نیروهای ائتلاف شمال در اکتوبر ۲۰۰۱،حکومت طالبان تحت رهبری ملا عمر پس ازمقاومت کوتاهی سقوط کرد).
نگاهی بررعایت قانون وقانونیت درین نظام، مستلزم شناخت ازشکل وساختار،اهداف و کادرهای رهبری کننده آن میباشد.لذا ضرور پنداشته میشود تا روی مطالب ذیل باآنکه در حاشیه قرارمیگرد معلومات مختصر ارائه میدارم :
ــ طالبان کی هستند وچرا وبکدام شکل وهدف این مکتب بوجود آمد ؟
ــ پیروکدام اندیشه بوده ودارای چه اهداف جهت رفاء مردم وجامعه میباشند؟
ــ حمایت کننده گان داخلی وخارجی طالبان کی ها هستند ؟
به اساس مطالعات وبررسی ها، تعریف ذیل را میتوان از طالبان ارائه نمود :
طالبان عبارت ازچکیده عصاره های تند روان اسلامی که ناشی ازتضاد های جنگ سرد بوجود آمدند،میباشند که مجهزبا افکارواندیشه های قبیلوی بخصوص قبایل پاکستانی بوده درکوره های عقاید عقب مانده مذهب دیوبندی ومذاهب دیگر، پرتاب شده وباهیزم کشور های (کمک کننده مالی ومعنوی عربستان سعودی،امریکا ـ انگلیس )واقع کشور پاکستان با آتش بیسوادی وافکارتحجری که ازعلم وتمدن نفرت دارند ،نیم سوز شده و جهت تحقق منافع تولد کننده گان شان درآغوش سازمان القاعده صیقل یافته و به آفت انسان کشی در منطقه وجهان تبدیل گردیده اند.پاکستان بعنوان چوکیدارمنفعت جو (حامی ) به مرکز تجمع ،تربیه گاه و آماده کننده نیرویهای تروریستی که توسط کشورهای فوق الذکراکمال وتجهیز میگردند، درتباهی مردم وکشورما، سایر انسانان کره زمین وبدنامی دین اسلام صادقانه اجرای وظیفه مینمایند .
سازمان دهنده گان جنگ سردجهت شکست حریف خویش مرتکب چنان اعمالی گردیدند که فعلاً جهان وبالااخص مردم وخاک ما روزانه درآتش آن میسوزند.آنان با کمکهای مالی ،نظامی وسیاسی ،سازمان القاعده را ایجاد ، رشد وتوسعه دادند وسپس درایجاد وتوسعه گروه های مختلف تندروان اسلامی تحت شعاع آن سازمان پرداختند.
اندیشه اسلام ستیزی درتطابق با منافع دوراندیشانه کشورهای امپریالیست جهت ناامنی، تخریب و ویرانی کشورهای اسلامی،منطقه وحتا درسطح جهان بوجود آوردند.آنان باکمک های مختلف النوع به مدارس دینی پاکستان نقش عمده را درافراط گرایی مذهبی و اسلام ستیزی انجام داده ومیدهند.
اهداف توسعه طلبانه ایجادگران آن باکمک مالی اعراب ونیت خصمانه پاکستان زمینه آنرا بوجود آورد که اداره استخبارات وارتش پاکستان اقدام به سازماندهی وسیع نمود : درمرحله اول اقدام به دعوت مسلمانان نا راضی سراسر جهان جهت پیوستن به صفوف جهاد افغانستان نموده وزمینه های ورود تعداد زیادی ازعناصر افراطی و متعصب را آماده ساخت. دولت پاکستان درآن زمان به سفارت خانه هایش دستور داد که بدون هیچ سوال وجوابی به دواطلبان جهاد درافغانستان ویزه بدهند. همزمان باآن اخوان المسلمین خاورمیانه ومجامع وهابی درعربستان نیزبا صدوراعلامیه های متعدد ازمسلمانها جهان خواستند تا به دعوت پاکستان لبیک بگویند.در حقیقت طراح اصلی این ماجرا ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا بود.
قسمت اعظم مصارف پروژه طالبان را عربستان سعودی متقبل شد.استخبارات پاکستان و جماعت اسلامی برهبری قاضی حسین احمد، کمیته مشترکی برای پذیرایی عناصرافراطی تشکیل داده بودند و راه را برای پیوستن آنان به حزب اسلامی حکمتیاربیشترآماده نمودند. طبق برخی اطلاعات، طی ده سال بیشتراز 35 هزارمسلمان افراطی از 43 کشور اسلامی به آن پروژه جذب شدند.
استخبارات پاکستان ازعربستان سعودی درخواست نمود تا فردی قابل اعتماد را جهت رهبری وسرپرستی آن نیروها بفرستد، ترکی الفیصل که روابط نزدیکی با بن لادن داشت ویرا مناسب ترین فرد برای احرازرهبری آن سازمان دانست و به پاکستان فرستاد.
عامل دیگردرتوسعه مدارس دینی و مذهبی پاکستان درآن زمان،انقلاب اسلامی ایران بود چرا که رهبران مذهب شیعه قدرت دولتی رادر ایران بدست گرفتند.دولت پاکستان رژیم ایران را به حمایت ازشیعیان پاکستان متهم مینمود واحیاء تفکرسنی افراطی راگزینه ای مؤثر برای مقابله وخنثی کردن آن اختلافات مذهبی دانستند.درعین حال پیروزی رژیم اسلامی ایران با واکنش منفی برخی از کشورهای جهان عرب مواجع گردید. کشورهای عربی به منظورجلوگیری ازگسترش نفوذ رژیم اسلامی ایران درپاکستان ومنطقه حمایت وپشتیبانی از گروه های تندرواسلامی سنی مذهب را بیشترنموده وبه گسترش وحمایت مالی ازمدارس مذهبی پرداختند. قرارآمارنشرشده درمطبوعات جهان فعلاً بیشتراز (۱۵۰۰۰) مدرسه دینی ـ مذهبی در پاکستان وجود دارد.
احمد رشید یکی از ژورنالیستان سرشناس پاکستان طی گزارش خویش مینویسد: (که در پایان دوره ضیاءالحق، حدود (۸۰۰۰) مدرسه رسمی و (۲۵۰۰۰) مدرسه غیر رسمی فعال شده بود.بایک محاسبه ابتدایی به آسانی می توان فهمید که آن تعداد استادانیکه در سطح عالی ویا متوسط دانش اسلامی بهره مند باشند،وجود نداشت. به قول احمد رشید، ملایانی جاهل وکم سواد،آموزش طلاب این مدارس را به عهده گرفتند .ملايانی که تفسیر آنان ازشریعت ومذهب، مانند آموزش های جمعیت العلما ،عمیقاً متاثرازمقررات، ضوابط و رسوم قبایلی بود.این مقررات،قواعد وقراردادهای نا مدون هستند که مناسبات و روابط درونی و بیرونی قبایل رابراساس آن تنظیم مینماید.اکثر مدارس درمناطق روستایی و نزدیک به اردوگاه های آوارگان افغان قرارداشتند.یگانه مراکزی بودند که شمولیت درآن ساده وبدون مصرف بود.ازاین روتعداد زیادی ازنو جوانان آواره افغان به این مدارس روی آورند تا اگرچیزی نیآموختند لااقل ازامکانات مالی ومعیشتی آن برخوردار شوند.
باتغیرسیاست جهانی ،یکتازی بلاک غرب وبا بقدرت رساندن(تنظیمهای جهادی ) تربیت یافته گان شان درافغانستان ومنطقه بنابرعوامل مختلف ناآرامیهااوج گرفت وکشورماازنظر دورنگهداشته شد.ازجمله یکی ازعوامل فوق عدم موجودیت پلان وهدف مشخص رهبران تنظیمها درجهت منافع مردم وکشورما بود. ازابتداء آنان جهت بدست آوردن منافع شخصی ازدین اسلام بعنوان ابزازاستفاده نمودند وتنظیمهای متعدد ومخالف را بکمک دشمنان خاک و مردم ما بوجود آوردند بعداً درتقسیم قدرت وچوروچپاول دارائیهای عامه و خصوصی بین خود مصروف جنگ وویرانی گردیدند.برعلاوه تخریب و ویرانی، در تجاوزبه مال وناموس مردم ،غصب املاک دولتی تحت عناوین مختلف (غنیمت) ،جنایات غیرقابل تصور را ثبت تاریخ کشورما نمودند .ظلم،ستم وجنایات روزمره آنان ازیکطرف سبب نارضایتی مردم دراکثر نقاط کشورگردید وازجانب دیگربا به قدرت رسیدن،رهبران تنظیمها وقوماندانان مسلح، اقدام به نافرمانی ازبادران وپرورده گان قبلی خود ( امریکا ـ انگلیس،پاکستان و..) نمودند همان بودکه حامیان قبلی شان باتغیرتاکتیک وتعویض مهره هادرتحقق اهداف طویل المدت خویش ادامه دادند.
مجاهدین نا راضی افغان، ناراضیان دیگرسازمانها ،حتا بعضی حلقات افغانی که ادعای روشنفکری رامینمودند، جهت ضربه زدن به حریفان،خود را درلحافهای قومی، لسانی ، مذهبی و سایرامراض تباه کننده کشورما پوشانیده ودرخدمت دشمنان وطن ومردم ما ( استخبارات پاکستان وحامیان شان) قرار گرفتند.باهمکاری گروه های تندروپاکستانی و دیگر ناراضیان مسلمان ازسایرنقاط جهان که درپاکستان تجموع نموده بودند،تحت نظر استخبارات آنکشور درمدارس برعلاوه دورس دینی، تربیت نظامی وچرئیکی،شامل پروگرام مدارس دینی و مذهبی گردیدند وآن مدارس مرکزتربیه اطفال وجوانانیکه در محیط تنگ فامیلهای متعصب مذهبی تولد وازعلم ودانش،معارف، فرهنگ وتمدن بدور مانده بودند،توسط ملایان متعصب وهابی ودیوبندی که اسلام را درچوکات تنگ عقلی خویش محدود ساخته باتذریق نمودن افراطی ترین اندیشه های اسلامی،دین را به ایدولوژی جبار وظالم تبدیل نمودند، وتا حال این فعالیتهای ضد اسلامی وضدانسانی شان ادامه دارد.سازمان استخباراتی ودولت پاکستان به زایشگاه طالبان (مرکزتولید و تورید تروریستان ) تبدیل گردیده اند .
ازجانب دیگرعربستان سعودی وسایرهم کیشان وهابیت که تمویل کنندگان این مدارس بوده ومیباشند،با جمعیت العلما پاکستان پیوند اعتقادی نزدیک داشته، با استفاده ازاین زمینه ،به ترویج والقای وهابیت پرداختند،تاسربازان جدید راجهت اشاعه وترویج افکارخویش بدست آورند. سربازان بیسواد، متعصب، تنگ نظرو بی خبرازجهان ،که نه ازتاریخ خود ونه از تاریخ وهدایات مفیداسلام اطلاعی لازم نداشتند.تنها تحت تآثیرتبلیغات وفتوای ملایان وهابی درمحدوده کلتورعقب مانده محیط وماهول زنده گی خویش قرارگرفته ودرجهت تحقق منافع آنان عمل مینمایند.بهمین شکل چندین مرکزتربیه وپرورش تروریستان دیگر وجود دارد، که میتوان ازمدرسه حقانیه دراکوراختک که توسط مولانا سمیع الحق اداره میشود ومدرسه جمعیت العلوم اسلامیه که درشهرمینوری نزدیک کراچی قراردارد و...که توسط دولت پاکستان حمایت میگردند.ودها گروپ دیگر... .
محمود خان اچكزی يكی از رهبران حزب ناسيوناليست پشتون پاكستان درسال ۱۹۹۵ م اظهارداشت كه: (طالبان ساخته وپرداخته ئی وزير داخله خود ما نصيرالله بابر هستند و پاكستان طالبان را برای مستعمره ساختن افغانستان ايجاد كرده است.) وسایرنظریات ...
ــ طالبان اکثراً پیروی مذهب وهابی میبا شند ؟.
مذهب وهابیت:- شاخه ازمذهب حنبلی (سنی) است. بنیانگذارآن شیخ محمد عبدالوهاب (۱۱۱۵ـ ۱۲۰۶ هجری قمری) ازجمله علمای مذهب سنی درعربستان بود، وپیروی از شیخ عبدالسلام ابن تیمیه میکرد، میباشد.
ابن
تيميه درسال ۱۲۶۳ ميلادی درحران
یکی ازشهرهای
تركيه بدنيا آمد ودرسال ۱۳۲۸ ميلادی بعد از ۶۵ سال زندگی وفات نمود.ابن تيميه درفقه حنبلی
خيلی زود به مقام اجتهاد
رسيد ولی درارايه فتوا هرگزخود
را محدود به فقه حنبلی نمیدانست
وحتی بسياری
ازفتوای وی
مطابق هيچيك ازمذاهب چهار گانه اهل تسنن يعنی
حنبلی،شافعی،مالكی و حنفی
نيست. ابن تيميه را بايد مغزی متفكر
درجهت تفرقه اسلام، قتل وقتال مسلمانان وکشتار انسانان در سایرنقاط جهان،که سبب
اسلام ستیزی درسراسرجهان گردیده است
بشمارآورد كه برخورد
سلفی های امروز مانند القاعده و طالبان نمونههای
ازاين طرز تفكر است.
به
اساس گزارش سرويس
بينالملل ( بازتاب) درنشریه احداث مغربيه که از پرتيراژ ترين روزنامه مراكش
میباشد درمقالهای
به
توضیح
برخی
ازافكارعجيب ابنتيميه ، پدر فكری القاعده وجريان خطرناك وهابيت پرداخته است.در
بخشی از اين مقاله آمده است:
ابن تیمیه
با انديشه وعقل بکلی
مخالف است وخواستارالغاء عملکرد عقل از تمام شئون زندگی
است وبا فکر کردن وانديشيدن دشمن
بود،
مگراينکه آن فکر وانديشه در راستای تائيد نقل و احاديث باشد.
ابن تيميه میگويد : سلف صالح به نيابت ازما ،اسلوبها وروشهای تعيين نموده واز ما بايد تبعيت و تقليد نمایند. ما بايد تماماً درخط واسلوب، کردار وگفتار سلف صالح راه برويم ونقش ما تبعيت است. وبه نفع ما میباشد در واقع اوتمامی نمادها ومظاهرزندگی عصرفعلی را نفی ميکند. ومسلمانان را فرا ميخواند که تمامی روابط خود را با کفارقطع نمایند ودر تمامی امور با آنان مخالف باشند.
وهابیان خون غیرمسلمان،منافقین وکفار راحلال میدانند.سایرمسلمانان که ازشيوه وروش آنها پيروی نمیکنند، درزمره منافقان وکفار قرارمیدهند درمورد شيعیان برحسب تفكرات ابن تيميه آنان بزرگترو گناه آنها عظيم ترازکفار اصلی است. ابن تیميه به ترقی، علم، فرهنگ وهنرچندان معتقد نبوده،چنانچه پیروانش به تخريب آثار هنری و باستانی افغانستان ويا تخريب اماکن مقدسه که علاوه برتقدس نزد پیروانش ،جنبه هنری وعلمی داشت،اقدام نمودندوآنها را نفی ميکنند.امروزسلفیهای جهادی مانند زرقاوی، القاعده، طالبان وغیره شاخه های مذهب وهابیت ،همان ديدگاه سنتی ابن تیمیه را به ارث برده وروزانه مرتکب شریرترين جنایات درکشورما ودیگرکشورهای جهان میگردند.
وهابیان درتائید جنایات خویش با پرروئی اضافه میدارند که :
بزرگان ما خط مشی روشن را درمورد شيعیان دراختيارما گذاشته درجای دیگرمیگويند:
عقب شيعه نمازنه خوانيد،به آنان سلام ندهيد،با آنها ازدواج نكنيدوازگوشت ذبح شده توسط آنان نخوريد ومطالب بیشتر...
(آیا انسان ومسلمان واقعی دارای چنین عقاید میباشد ومرتکب چنین جنایات میگردند ؟ )
جواب منفی است چرا که باانجام اعمال تروریستی وحملات انتحاری:
۱ـ آنان قاتلین بوده وازنظراسلام وقوانین انسانی قتل وکشتارانسان تحت هرعنوانیکه باشد بزرگترین جنایت وعمل نابخشودنی میباشد.اختلافات دینی،مذهبی ،قومی ،سیاسی وغیره دلیل سلب حیات انسان شده نمیتواند.
۲ ـ رهبران این گروه هاحتا به پیروان خودهم ترحم نه نموده ازاعتقادات پاک اسلامی شان سئواستفاده نموده با تبلیغات دروغین وزهرآگین تحت نام جهاد،ابتدا آنان راشستشوی مغزی مینمایند و با تحریک احساسات مذهبی وتزریق نظریات منفی سبب میگردند تا جان های شان را فدای امیال شوم آنان نمایند.لذا جوانان بی تجربه که ازمفهوم و معنی اسلام مطلع نمیباشند تحت تاثیر اعتقادات پاک مذهبی قرارگرفته،مرتکب اعمال انتحاری (خودکشی) میگردند.سوال پیدا میشود که:
آیا رهبران القاعده وطالبان مانند بن لادن،الظواهری،ملاعمر یااعضای فامیل شان در راه اسلام تحت نام جهاد که به نظرآنان عمل انتحاری میباشد خود رافدا نموده ویامینمایند؟
جواب هم منفی است چراکه نمی خواهند جان های شرین خود و اعضای فامیل خویش را دراین دنیای پرازلذت تحت نام جهاد فدا کنند.همه امکانات مادی ومعنوی زندگی پر تجمل برای شان مهیا میباشد. آنان تحت نام جهاد واسلام ثروت وجایدادهای رابیشمار را طریق فریب دادن مردم ، قاچاق مواد مخدره ،چوروچپاول دارائی ها خصوصی وعامه وسایر نیرنگ ها اندوخته اند وازنعمات دنیوی استفاده موثر مینمایند. اما درعوض مردم غریب ، پاکدل وساده را اغوا نموده درجهت اهداف شوم خویش آنان وسایرانسانان رابقتل میرسانند. با ذکرعوامل فوق طالبان تربیه شده ،قدرت دولتی را با کشتارهای فردی ودسته جمعی بشکل نسل کشی وتطمیع پولی بعضی قوماندانان مسلح،بتاریخ ۲۶سپتامبر۱۹۹۶ شهر کابل را به همکاری ناراضیان حکومت دوکتورنجیب الله واستخبارات پاکستان تصرف و جنایات متعدد را ازجمله شهادت نجیب الله وسایر هموطنان بیگناه ما انجام دادند. رهبران وکادرهای نظام طالبی که اکثراً بیسوادومتشکل ازطلبه واشخاص متعصب مذهبی بودند و میباشند،ازعدالت،قانون وقانونیت،احترام به حقوق انسان،تساوی (حقوق مرد و زن ،حقوق ملیتها ) وسایرآزادیهای وعنعنات مردم اعتقاد وآگاهی لازم نداشتند.درشکل ومیتود پایمال وسلب نمودن حقوق هموطنانما باخط درشت،جنایات مختلف رادرساحات متعدد ثبت تاریخ کشورما وجهان نمودند.
طالبان درفهم وبرداشت ازپديده هاوتحولات اجتماعی،برخوردبا مردم ومخالفين شان بيشتر تحت تاثیرعنعنات ورسوم بدوی ـ قبيلوی بودند تا ازقوانين وارزشهای اسلامی.
آنان با تساوی حقوق ،آزادی افراد، علم وفرهنگ، تمدن ،پیشرفت ،تکنالوژی،زندگی مدرن وشهری به مخالفت پرداختند. درقدمه اول حقوق وآزادی های بیشترازنصف نفوس جامعه افغانی (زنان) را محدود ودربعض حالات سلب نمودند.
براین اساس طالبان برای حضورزنان درانظارعامه محدودیت های تنگ نظرانه اعمال کردند.اززنان خواستند که حتی الامکان درانظارعمومی ظاهر نشوند وزمانی ازخانه خارج شوند که پوشش کامل داشته باشند. منظورایشان از پوشش کامل، پوشیدن چادری بزرگ بود که سرتا پا را می پوشاند و یک توری کوچک مستطیل شکل در جلوی چشمان که حداقل دید را امکان پذیر سازد، داشته باشند.مولوی متوکل وزیرخارجه طالبان درمصاحبه ای با یک ژور نا لیست خارجی که پرسید:
چرا مردم را شما در استد یوم ورزشی که محل تفریح جوانان است، اعدام میکنید؟ گفت (اگر شما غربی ها برای ما جای مناسب که دورازشهر باشد آباد کنید تا ما گنهکاران را اعدام کنیم، در اینجا، این کار را نمی کنیم!!!)
مولوی محمد عمر درواکنش به درخواست سازمان ملل برای رعایت حقوق بشروحقوق زنان ، صریحا اظهار داشت: دستیابی زنان به تحصیل و آموزش در مراکز آموزشی، به معنی اعمال سیاست کفر و ترویج بی عفتی و فحشا در افغانستان است. طالبان هرگز به زنان اجازه ئی تحصیل و اشتغال نخواهد داد. هدف طالبان جلب رضایت جهانیان نیست، بلکه اجرای احکام شریعت است. .
گوش ها و بینی عایشه به دستور طالبان و توسط شوهرش بریده شد و سپس در بیابان رها شد، یک تیم گشت زنی ناتو به طور تصادفی به او برخوردند و او را نجات دادند
اقدام تجاوزکارانه دیگری برحقوق وآزادیهای نصف دیگرجامعه که مردان میباشند، محدودیت های دیگر وضع نمودند.طورمثال فرمان مورخ ۴ جدی ۱۳۷۵خادم اسلام امیرالمومنین مجاهد ملامحمد عمرآخند چنین آمده که :
(به تمام والی صاحبان وولسوال صاحبان محترم ! السلام علیکم و رحمته الئد وبرکاته ، از آنجائیکه درافغانستان گناه کبیره آشکار ریش تراشیدن وریش قطع کردن است،درحالیکه ما اختیارکامل داریم،فتوی فتاوی عالمگیراست هرکسی که اختیاردارد.دفع منکربالایش واجب میگردد.بدین لحاظ آرزومندیم،هرولسوال درولسوالی خویش، ووالی درولایت، جلسه های بزرگ دایر نماید و به تمام مسلمانان به طورجدی اعلان نماید که هرگاه درآینده کسی ریش خویش را تراش ویا کوتاه نماید ما آنرابندی میکنیم ....) .
طلبه های اداره امربالمعروف .. نه تنها درریش تراشیدن مردم را اذیت ومجازات میکردند درمعابرعمومی در نه تراشیدن موهای سایراعضای بدن نیزاذیت وشکنجه میکردند. قرار چشمدید هموطنان ما درراهرو زیرزمینی مقابل هوتل پلازا واقع مرکزشهر کابل جوانان و مردان رامتوقف مینمودند ازبالای تنبان موی های آله تناصلی شان را کش میکردند هرگاه ازاثرآن عمل غیرانسانی شان،آن شخص تکان میخورد آنانرا به اتهام نه تراشیدن سنتها مجازات نموده و توسط کیبل برق شلاق میزدند.
طالبان به دموکراسی وحقوق بشراعتقاد نداشته وبه اراده مردم هیچ گونه اهمیتی قایل نه بودند ودرانتخاب رهبران ونظارت براعمال آنان را مجازنمی دانستند .
در دسامبر ۱۹۹۸ م مقا مات قضایی طالبان پای چپ ودست راست شش نفررا به جرم راه گیری وسرقت بریدند.سپس آنرا را درچهار راهیهای شهر کابل اویزان کردند.پس ازگذشت یکهفته مامورین امربالمعروف امرکردند که دست و پاها ازچهارراهیها پایین کرده شوند.
بریدن دست وپای مجرمین ،خلاف موازین حقوق بشرمیباشد ورعایت این اصول وموازین درتمام جهان ازجمله الویت ها درجهت رعایت وحاکمیت قانون میباشد.اما طالبان با توحش و قساوت چنین اعمال را مرتکب شدند، که نماینده گی ازوحشت آنان را مینمود .
ملا عمر رهبرطالبان در فتوای نمره ۱۷ مورخ ۱۱ سنبله ۱۳۷۷ که درنشریه ظاله حزب الاسلام مربوط طالبان که در پاکستان بچاپ میرسد چنین بیان داشت که فشرده فتوای ملاعمر را مجله کیهان چاپ لندن به نشر رسانیده است : ( ما امیرالمومنین امارت اسلامی افغانستان در استجابت استغار مومنان در رابطه با حکم مقدس (شرح مقدس) نسبت به روافض ( شیعیان ) داده که سلف صالح محاربه با آنها را فرض واجب دانسته اند،حکم فوق شامل اولاد وعیالات آنها نیز میشود و معامله با نسوان بعنوان جاریه ( کنیز ) اشکال شرعی ندارد . )
مفهوم سادهء این فتوا اینست که کشتن شیعیان بعنوان رافضی واجب است ، دختران و زنان شان را نیز بعنوان کنیز بگیرید و هرکاری می خواهید با آنها بکیند .
درنظام طالبان تفکیک قوا بملاحظه نمیرسید. تصامیم امور اجرائیه ، مقننه وقضایه توسط رهبر(امیرالمومنین) وسایرملایان واخند هااتخاذ میگردید.دردوره طالبان ازیکطرف قوه مقننه وجود نداشت تاقوانین را تصویب نمایند مگرجهت سهولت درامور روزمره با صادر نمودن فرامین وتوصیه های امیرالمومنین،برای منافع ضرورت مندان درقوانین نافذه قبلی تعدیلات بعمل میآوردند.بعدازسپری شدن مدتی وبروزمعضلات تناقضات فرامین با قوانین قبلی درادارات که اکثراً مامورین رژیمهای قبلی اجرای وظیفه مینمودند،چنین فرمانی در شکل صادر شد.فرمان امیرالمومنین درباره اسناد تقنینی :
تمام آنعده قوانین،مقررات و اساسنامه هایکه احکام آن مغایرشریعت اسلامی وفقه حنفی نباشد نافذ شمرده میشود. وازجانب دیگردولت یا رژیمیکه طبق نورمهای حقوقی درجهت رفاه وبهبود زنده گی اتباع کشور فعالیت میکرد،وجود نداشت.
در دوره طالبان ۱۹۹۶ الی اکتوبر ۲۰۰۱ م مجموعاً ۱۷ شماره جریده رسمی (ازشماره های ۷۸۳ الی ۷۹۹ ) بشمول اعلانات تجارتی وبعضی قوانین مانند قضایای دولت، تحصیل حقوق ، رهنمائی معاملات ، بررسی شکایات ،سارنوالی و.... نشرگردیده اما این اسناد را نمیتوان قانون نامید. چراکه ازنظرشکل ،متن ،محتوا وارگان تصویب کننده آن دارای خلا ونواقص بود وآن اسناد ناقص درروی کاغذ باقی ماند. اکثراً نقش عمده را در تحقق تصامیم به شکل جابرانه که تخطی وتجاوز آشکاربه حقوق وآزادیهای مردم بود توسط اداره امر بالمعروف ونهی عن المنکرصورت میگرفت. این مقرره نمونه خوبی از فرامین و مقررات آن دوره میباشد که ازعدم موجودیت نظام حقوقی درآن دوره را حکایت مینماید.
به اساس مقرره فوق طلبه های اداره امربالمعروف به ملائیکه های عذاب تبدیل شدند چنانچه شخص امیرالمومنین طی فرامین وتوصیه های مختلف برعلاوه تائید جنایات شان درجلوگیری ازظلم وتجاوز به حقوق وآزادی های مردم هدایت داده است :
(ـ درمورد عدم لت وکوب اشخاص ، طلبای محترم سلام علیکم : شما بسیار ظلم نه نمائید وبا بیت المال خیانت نه کنید،آن طلبا دونفر را درقشله جدید به سرقت دستگیر نموده بودند هردوتن رابالاثرلت وکوب کشتند. محکمه دوهزارلک دیت را بالای بیت المال لازم نموده. محکمه چنین فیصله صادر نموده است که این قسم زدن موکول به اجازه امام یا امیرمیباشد ... واین چنین زدن را قانون انگریز هم را اجازه نمی دهد.... )
این چنین واقعات بمراتب صورت گرفت که توسط کیبل ها مردم لت وکوب میشدند.
ـ فرمان شماره ۹۹۱ امیرالمومنین به تمام مسئولین محترم ادارات ملکی ونظامی کشور : طوریکه اطلاع است دربعضی ازولایات ،ولسوالیها ومراکزنظامی اکنون هم بدون امر شرعی لت وکوب میگردند و یکتعداد به این قسم فوت گردیده اند. شما باید تمام مسئولین ماتحت خویش راکه با مردم چنین رفتارمینمایند احضار نموده وازجانب ما برای شان بگوئید که بدون فیصله شرعی وامرمن بایدهیچ کس لت وکوب نگردد.هرگاه لت وکوب شخص ضروری پنداشته شود باید در آن وقت توسط مخابره یا ازطریق دیگر ازمن اجازه خواسته شود.
توصیه وپیغام امیرالمومنین ملا محمد عمر مجاهد به منظورقانونی نمودن(دین الله ) ودرنظر گرفتن اهداف تحریک :
طالبان محترم ـ ..این را به کسانی میگویم که به جنگ نمی روند ویا هم به این فکرمیباشند که درجنگ موتر پیدا کنند.ازمحل جنگ گریزمیکنند و اسلحه وموتر دزدی میکنند .. ویا هم درفکرهوا وچوکی میباشند... پس اگرچنین اشخاص توبه نکنند زیانکاران دنیا وآخرت خواهند بود....
برعلاوه اینکه فرامین فوق ثابت کننده سایر جنایات طالبان میباشد ،امیرالمومنین سایر اتباع کشور را درتراشیدن ریش خود شان مجازات مینماید، اما طالبان را که مرتکب قتل سرقت ودها تجاوزبه حقوق مردم میگردند باهدایات ورهنمود هابه آخرت متوجه میسازد. .
فرمان شماره ۱۱۳ امیرالمومنین تحت عنوان عدم مداخله مسئولین درامور محبوسین امر بالمعروف ونهی عن المنکر، برخودسری ویکتازی اعضای اداره امر بالمعروف افزود :
به منظور جلوگیری بهتراعمال غیرشرعی ... هدایت داده میشود تمام کسانیکه اعمال غیر شرعی را انجام میدهند ازطرف مسئولین امربالمعروف دستگیرمیگردند باید به امر ایشان محبوس ورها گردند. شما در آن تصرف نه نمائید.
مطلب دیگر اینکه دراسلام رعایت حقوق دیگران فرض بوده وتجاوزبه حقوق دیگران از جمله عمل لواطت ازگناه های کبیره شمرده شده وچنین مجرمین طبق احکام شرعی حد برآنان جاری میگردد . با اساس اسناد دست داشته درقوانین اسلامی چنین پیش بینی شده :
۱-
فاعل
و مفعول هر دو بالغ، عاقل و مختار باشند: حکم هر
دو اعدام است.
۲-
فاعل،
بالغ و عاقل و مفعول بچه باشد:
حکم فاعل اعدام و حکم مفعول، تأدیب
است.
۳-
فاعل
و مفعول هر دو نابالغ باشند: حکم هر دو تأدیب است.
۴-
فاعل،
نابالغ و مفعول، بالغ باشد: فاعل تأدیب شده و مفعول حدّ میخورد.
تذکّر: در احکام یاد
شده تفاوتی میان مسلمان و کافر و محصن و
غیرمحصن نیست.
۱-
کشتن
و گردن زدن
با شمشیر.
۲
-
بستن دست و پای مجرم و
پرت کردن او از جای بلندی مانند کوه و
غیر آن.
۳-
سوزانیدن
با آتش.
۴-
سنگسار کردن.
۵-
و
بنابر قولی خراب کردن دیواری روی
او.
حاکم در
اعدامِ مجرم،- اعم از فاعل و مفعول- بین موارد مزبور مخیر است.
به اساس راپورهایکه ازطریق رادیو بی ـ بی ـ سی منتشرگردید ،یک تعداد مدارس طالبان به محل فسق وفجور تبدیل شده بود. طبق گزارش نشر شده درسال ۱۹۹۶ طی یکسال بیش از ۴۲۳۰ واقعه لواطت که درمدارس دینی صورت گرفته بود، به ارگانهای عدلی آن کشورپاکستان ثبت گردیده بود.اینکه چه تعداد مفعولین ویا مسئولین امور بنابر ممانعت ها وعوامل مختلف نتوانستند به عدلی مراجعه نمایند،معلوم نیست شاید بیشترازدوچند آن باشد. این فسق وفجور یاد شده دربین طالبان بیشترگردید چنانچه امیرالمومنین به اساس فرمان خویش تحت نام توصیه درباره خارج نمودن برهنه رویان ازدلگی ها ومحاذات صادرنمود که درشماره ۷۸۸ جریده رسمی به نشر رسید.
به مسئولین محترم وتمام طلبا : ـ گرچه چندین بار برای شما گفته شده است که در دلگی ها ومحاذات با طلبا برهنه روی ها نباشد مگرتا کنون این سخن کاملاً عملی نگردیده است و بازهم برهنه روی ها با شما دیده میشود. اکنون بازهم به هرمسئول وطالب امر من است که به همراهی هرکسیکه برهنه روی باشد آنرا جواب نماید.درآینده به بازگفتن ضرورت پیدا نشود. اگربازهم اطاعت صورت نگیرد مجبوراً به مجرم جزا داده خواهد شد.والسلام.
دراین حالت شرعیت وقوانین اسلام جنبه تطبیقی نداشت ! ! !
مثال دیگر که ده ها هموطنما درپاسخ نه گفتن سوالات گروپ امربالمعروف شگنجه شدند
که یکی ازآن سوالات چنین بود( سنت های چوبی چند میباشد) برای اکثرهموطنان
مسلمان این سوال نا مانوس بود. به نظرطالبان سنتهای چوبی عبارت اند
از(مسواک،شانه چوبی ومیل چوبی سرمه ) بود.
رحيم الله يوسفزی خبرنگار محلی بخش پشتوی راديو بی بی سی با رهبر طالبان درچند نوبت ديدار ومصاحبه داشت. وگردانندگان راديومذکوراز لندن با ملا محمدعمر رهبرطالبان چند بارمصاحبه تلفنی انجام دادند.اگراين مصاحبه ها معياری برای شناخت رهبرطالبان در فهم وقدرت رهبری مدنظر گرفته شود، ميتوان گفت كه او فردی بدوی، خشن، عصبانی، مستبدالرای وفاقد استدلال، معقوليت وتدبيردرسياست واداره بود اودرصحبت و ابراز نظربه زبان مادری خود،زبان پشتو ويگانه زبانيكه ميتوانست به آن سخن بگويد فاقد بلاغت وفصاحت بود. گفتگو هايش نشان ميداد كه از دانش دينی نيز بی بهره است. وقتی خبرنگار بخش پشتوی راديوبی بی سی درمصاحبه تيلفونی ازاوپرسيد كه در سه سال حكومت طالبان اوضاع اقتصادی مردم به شدت رو به خرابی نهاده است شما در بهبود وضع اقتصادی چه برنامه وتدابيری دردست داريد، با لحن خشن جواب داد : ( دا د خلكو كارندی. دادخدای كار دی ....) به این معنی که كارمردم نيست. كارخدا وند است،به كسيكه بخواهدزياد ميدهد وبه كسيكه بخواهد كم ميدهد.دربسيارملك ها وضع اقتصاد خراب است.
طالبان برعلاوه یکه تقویم هجری شمسی را به هجری قمری تغییردادند به بهانه غیر اسلامی بودن جشن نوروز که از جمله جشنهای باستانی کشورما میباشد ممانعت به عمل آوردند.وبعداًطالبان که ازکلتوروعنعنات جامعه پاکستان برخوردارمیباشند،به آثار باستانی و میراثهای فرهنگی کشورما ارزش واحترامی قایل نبودند وطبق برداشت ازعقاید عقب مانده شان بانظرداشت هدایات استخبارات پاکستان طبق جلسه ۲۶ فبروری ۲۰۰۱ شورای رهبری طالبان به پیروی ازفرمان ملامحمد عمر بتاریخ ۱۱ مارچ ۲۰۰۱ دو بت بودا در بامیان را به بلندی ۵۳ مترکه از جمله شهکارهای تاریخی وفرهنگی کشورما بود ، با انجام جنایت تاریخی خویش ، صدمه شدیدی برآثارباستانی چندین هزارساله کشورما که سرمایه ملی بود،وارد نمود، که صدمه بزرگی برعواید کشورازناحیه توریزم نیز واردنمودند.
طالبان برعلاوه تجاوزبه حقوق وآزادی های هموطنان ما بشکل انفرادی،اقدام به نسل کشی و کشتارهای دسته جمعی وازبین بردن وسوختاندن مزارع زراعتی نمودند که میتوان از جنایات شان ذیل شان یادآور شد. جنایات جنگی عمده دوره طالبان بین سالهای ۱۹۹۷ الی ۲۰۰۱ رخ داده است. طور مثال،عقب نشینی نیروهای طالبان از مزار شریف ،وبعداْ اقدام قتل عام ، نیروهای شان در می ۱۹۹۷ انتقام گیری هایی را علیه غیرنظامیان انجام دادند که دست کم ۸۳ نفر را دو قریه بیرون ازشهرقتل عام نمودند. مطابق گزارش گزارشگر خاص، ۵۳ نفر شیعه از باشندگان قریه در قزل آباد کشته شدند و حدود بیست خانه آتش گرفت.بزرگان قریه اظهار داشتند: طالبان بعد ازظهربه قریه رسیده بودند یک گروپ ۱۴ یا ۱۵مرد جوان از قریه گرفتار شده و به میدان هوایی نزدیک برده ،ابتداء شکنجه نموده و متعاقباً به قتل رسانیدند.
در قریه شیخ آباد فقط پیرها مانده بودند بعد ازآنکه مابقی باشندگان پس از پیشروی نیرو های طالبان گریخته بودند. طبق گزارش گزارشگر خاص، طالبان وارد قریه شده و سی مرد پیر را شکنجه و به قتل رساندند. سال بعد درآگست ۱۹۹۸ طالبان با حمايت قاطع از جانب پاكستان كنترل مزارشريف را به دست گرفتند. قرارگزارش راپورتر دیده بان حقوق بشر: قتل عام در مزار شریف :در ۸ آگست ۱۹۹۸، نیروهای طالبان وارد شهر مزار شریف شدند. در هفته بعدی، نظامیان طالب دست کم ۲۰۰۰ نفر را کشتند که بیشتر آنها غیر نظامی بودند. گزارش ذیل از راپور دیده بان حقوق بشر اخذ شده است. گزارش بنام قتل عام در مزارشریف بر پایه تحقیقات دیده بان حقوق بشر در اکتبر ۱۹۹۸ می باشد.
دقيقاً به خاطر گرفتن انتقام ازتلفات نيروهای خودشان درسال قبل، قتل عام نمودند. درجولای ۱۹۹۹، طالبان يك حمله وسيع درامتداد قسمت شمال كابل كه شمالی یادمیگردد به راه انداخته،غيرنظاميان را كشته، قريه ها، مزارع و باغها را آتش زدند ظاهراً به انتقام حمايت مردم ازنيروهای ضد طالبان وبرای جلوگيری از بازگشت مردم صورت گرفت .حدود و اندازه ويرانی وغارت نامعلوم است. قتل عام توسط طالبان در مناطق شمالی مقاومت تا سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ م ادامه داشت.
در ماه می سال۲۰۰۰ م، سی ويك غير نظامی اسماعيلی توقيف شده و در نزديكی مرز ولايات بغلان و سمنگان به قتل رسانيدند. در جنوری ۲۰۰۱ بعد از شروع جنگ در يكاولنگ بين طالبان و نيروهای تركيبی حركت اسلامی و حزب وحدت، طالبان ۱۷۶ مرد غير نظامی را درشهريكاولنگ بقتل رساندند. جنگ تا جون ۲۰۰۱ به رهبری ملا داد الله ادامه كرد تا اينكه طالبان مركز شهر را سوزانده و غيرنظاميان را زمانی كه از منطقه عقب نشينی میكردند، كشتند. تا آنکه بنیان گذاران شان دراواخر سال ۲۰۰۱ به کمک هم پیمانان شان آن آفت را ازکشورما دورنمودند. ........
مطالب فوق نمونه های ازجنایات ،ویرانی وتجاوز طالبان برحقوق وآزادیهای هموطنان ما بود.لذا بانظرداشت مطالب ذکرشده با قاطیعت میتوان بیان داشت که دردوران طالبان نه تنها که ازقانون و قانونیت کمتراثری بملاحظه میرسید،تخلف وتجاوزبرحقوق وآزادیها ی مردم قوس صعودی خود را درکشورما پیمود.
به امید تحقق قانون و حاکمیت قانون درافغانستان .
بااحترام
عبدالواسع غفاری