سرورمنگل
دوحادثه سنگین وپیهم تروریستی
سقوط طیارۀ مسافربری روسی باتلفات سنگین انسانی ! و حملات تروریستی پاریس، ممکنست امید به آغازیک دوران جدیدرا گواهی دهد!!بخش دوم
دولت اسلامی (داعش )برچه زمینه های پایه گرفت؟
درسطوربالا به رویدادهای نظامی وسیاسی سه دهۀ اخیر وبیشتر ازآن درسطح جهان وافغانستان اشاره شد. دوروبه تفصیل نمی رویم، بحیث نتیجه گیری بچند نکتۀ درخوراهمیت این بحث سیاسی توجه را متمرکز میسازیم ،ضرور به این ارزیابی کوتاه ودرپی آن به نتائیج ضروروحقیقی ذیل خواهیم پیوست که درستی وسلامت آنرا تجربه جهانی وتجربه کشورها ودولتها ودانش سیاسی ونظامی بشر تائید گذاشته است . این استنتاجها را بطور ذیل می خوانیم :
1 ـــــ دراروپای قرن هژده مناسبات اجتماعی جدیدی ظهورکرد که اساس آنرا نیروهای تولیدی جدید میساخت که ناشی از تراکم سرمایه تجاری وانقلاب صنعتی بود. این مناسبات را سرمایه داری گفته اند.
2 ـــــ ظهورمناسبات نوین سرمایه داری دربطن مناسبات کهن فئودالی با تکیه بر«آزادی »بطوربطی ، آرام ، تدریجی وپایدار رشد وتوسعه یافت وتوانائیهای آن بجائی کشید که پی آمدهای ضروری وبرگشت ناپذیر آن انقلابهای بورژوازی قرن هژده ونزده وبعداز آن بود
3 ـــــ دانش بشری ظهور سرمایه داری راگامی عظیم ومدرن درتحول تاریخی بشریت میداند، گامی که نیروهای تولید را ازبند اسارت نظام فرتوت تاریخی فئودالی وارباب ـ رعیتی رها ساخت وبشریت بمدارج عالی ترقی وپیشرفت امروزی رهنمون ساخت.
4 ـــــ سرمایه داری با تمام مزایای وفورنعمات تولیدی،بهره گیری وسیع از طبیعت ومهارآن، آزادسازی انسان ونیروهای تولیدی وپیگیری مناسبات جدیدـ مبتنی برآزادی( آزادی بازار، تجارت، آزادی فروش نیروی کار، مسکن وغیره) را تامین کرد. با ظهورسرمایه داری که با آزادی وناسیونالیسیم پرورده شده بودـ ناهنجاریها وتضاد ها ونابسامانیهای را نیز درمرزهای ملی وخارج ازآن (جهانی) بوجود آورد. سرمایه داری با ایجاد نظم نوین ودولت جدیداستثمارواستعماررا براصل بهره کشی وسود همطراز ساخت وبرای تحمیق این اصول دولت زرادخانۀ ازقوانین انتظام یافتۀ بسود تقدس مالکیت فردی را انتظام بخشید و نظامی بهره گیری ازآنرا بسود سرمایه وطبقه حاکم سرمایه داری سراسری چنان منضبط ساخت که بشریت درگذشته هیچگاه نظیر آنرا ندیده بود .
پی آمدهای چنان نظامی درقلمروملی( داخلی) استثمار وبهره کشی وبحاشیه راندن اکثریت قاطع جامعه بفقر وتهی دستی وبی خانمانی وغیره بودودرابعاد بین المللی (خارجی ) سیمای اصلی استعمارمبتنی برسرکوب واشغال، تاراج وچپاولگری ونسل کشی بنا یافته است. عظمت وشکوه معاصردولتهای امروز ی اروپا وامریکا ( دریک کلمه غرب ) بر بنای گذشته استثماری واستعماری شان بنا یافته است ، یعنی برثروت ومنابع ونیروی کارمجانی ملل وکشورهای تحت مستعمره که حتی نواده های متکبرشان درامروزحتی یکبار نشده درجائی ومکانی از اعمال نیاکان خود پیشمانی کشیده باشند وبملل تحت استعمار واستثمارشان تمکین نموده واز جنایات شان معذرت خواسته باشند.
تمدن امروزی کشورهای متمدن جهان ازطریق همین راه با پیچ وخم ، تاراج وچپاول بست یافته است. ثروت عظیم هستی بشریت دردستان عدۀ متمرکز شده وبنوعی که خواسته باشند ازآن بهره میگیرند،زرادخانه سلاحهای هستوی وکشتارجمعی دراختیارشان است. امریکا درهمین حال با داشتن بیشتر از دوهزار پایگاه نظامی در جهان که درهرنقطۀ از جهان درهوا ، زمین وآب خواسته باشد ، نقطۀ منافع حیاتی خود اعلان میکند ، بی محاباآنرا تحت نامهای متعدداشغال وتاراج می نماید. هیولای جنگ درهرکجای ازدنیا درامروزشعله وراست، بنوعی پای امریکا ودول استعماری اروپا درآن دیده می شود. افغانستان، عراق، لیبیا ، سوریه ، یمن ، سومالی، فلسطین،اوگندا، نائیجیریا وجاهای دیگر.بی بی سی دریک تبصرۀای می افزایدکه : روزانه تلفات نظامیان افغانستان درجنگ باطالبان بیست (20) سرباز است، درحالیکه افراد غیرنظامی ( زنان واطفال ازاین جنگ صدمه بیشتر می بینند.).
سوال شکل گیری دولت اسلامی (داعش) دریک نظر مختصرومستند، سیاسی بسیار دشواروپیچیده نیست، اما بررسی وتحقیق آن از میان اطلاعات واسنادی میگذردکه درادارات ودفاتر سازمانهای اطلاعاتی سی آی ای ونظامی پنتاگون درمحافظت سربمهراند ودسترسی هنوز به آن دشواروناممکن است.
استعماراروپا درسه صدسال قبل و حتی پیش ازآن درجنگهای صلیبی ( جنگهای مسلمانان ومسحیان ) یا بعدازآن متوجه تسخیر کشورهای اسلامی شدند. دولتهای اسلامی پس ازانتقال خلافت اسلامی ازبغداد به ترکیه به خاندان عثمانی که عزم تسخیر اروپا کرد. بااشغال هسپانیاکلیسا ها ودولتهای مسیحی اروپا را سخت تکان داد.اروپا ودولتهای آن درتحت شعارهای کلیسای مسیحی متحد وجمع شدوضرب شکست شدید به مسلمانان چشاند. تمام این گزارشات ازمجال این قلم بیرون است، منتها باید عرض کرد که پس از قرن چهارده(14م.) که بعدا اروپا رنسانس خودرا آغاز کرد.کشورهای شرق وازآنجمله کشورهای اسلامی دراوج تمدن وشکوه وعظمت بودند، بازارهای شرق واسلامی ازامتعه های رنگین مملو بود. اروپائیان با اسمان ابرآلود وبارندگیهای مداوم وسردی با خمود وجمود زندگی داشتند. ازهمین سبب آغاز رنسانس از جنوب ترین بخش اروپا متصل کشورهای شرق واسلامی که بازارهایشان درشکوه وعظمت وجلال زمان بود که چشم بیننده اروپائی را خیره میکرد، ازهمنجا است که بازارهای شهرهای ناپل وفلرانس ایتالیا که متصل ببازارهای اسلامی بود، ازشهرهای ناپل وفلورانس این نهضت آغازشدوآنهم از طریق هنروصنعت معماری ، مهندسی و تصویرگری که امتعۀ لوکس خوانده میشد، آغازشدواضافه از دوصدسال بکاربودـ تا این نهضت بشمال اروپا برسد.منظوریک اشاره است بتاریخ، هنگامیکه اروپائیان درپی کشف راه های دریائی برای به بدست آوردن اامتعه وکالاهای آسیاسی غرق جنگهای دریائی بودند، مسلمانان درنزاعها وتوطئه های خلافا وامیران اسلامی همدیگررا می کشتند وبکفر والحاد همدیگررامحکوم میساختند، درپایانی چنین دورانی اروپا برنیروهای جدیدی دست آوردهای علمی جغرافی، مهندسی وکشتی سازی وچرخهای بادی به انقلاب صنعتی رسیدواز صنعت آسیا وکشورهای اسلامی وسیعا مستفید شد. آما آسیا درشگوه دربارها،درجنگهای قبایلی ،استبداددینی ،شریعت مداری وهرج ومرج فرو رفتند.
پدید آمدن دولتهای استعماری دراروپا که توام وناشی ازپیشرفت سریع سرمایه داری وتولید انبوه کالا ئی بود، نیاز ببازارها مواد خام ونیروی کار ارزان راپیدید آورد. بکار گیری ازچنین ماشین عظیم که با استفاده ازتمام اهرمهای دانش وتدبیر،قدرت نظامی توان با حیله ،دسیسه ونفاق افگنی برجهان برملل آسیائی ،افریقائی وامریکائی غالب آمد وانواع استعمار، استثمار، ستم ،بهره کشی را بمردمان کشورهای مستعمره تحمیل کردند.
بیک نکته بدیع وقابل دقت ضرور باید توجه ومکث کرد که ؛ جنبش آزادی خواهی بمفهوم حقیقی آن ازمیان مسلمانان کشورهای مستعمره اسلامی پا نگرفت، بلکه جنبشهای اسلامی ازمیان مردمی وتوده های محروم پا گرفت که بیشتر روح آزادیخواهی ازاستعماررابازتاب می دادندونه اسلامی بنیادی واینکه شریعت درخطراست ! که درامروز نیزجنبش های مجاهدان افغان، طالبان ، القاعده وداعش وصدها نام وسازمان اسلامی،بنام اسلامی وداد ازدست دادن شریعت دارند. این جنبشها که اساسا ریشه درضدیت با استعمارواشغال وتجاوز دارندوبطور مسخ شده ، جنبشهای اسلامی اند وازعمق آزادیخواهی واستقلال طلبی وپیشرفت وترقی می لنگندوبرنامه راه عمل شان مثل اخوان مسلمین درمصر ، مجاهدان وطالبان درافغانستان ، درتونس، درایران، عربستان سعودی وکشور های خلیج ، پاکستان وجاهای دیگر، برای مبارزه برای آزادی ،ترقی وپیشرفت هیچ جائی وچیزی ندارند واکثرا با ترور ودهشت افگنی همراه میگردند . دراین زمینه پلانهای استعماری ازدیروزوایالات متحده امریکادرامروز باسیاست های عوام فریبانه درشمال افریقا رژیمهای سکولارکه برای استقلال ، آزادی وترقی رزمیده بودند، بطور فجیع منحدم کردند ودرجای آن بی نظمی اسلامی ازافغانستان تا شمال وجنوب وغرب افریقا رااحیا نمودند. جای هیچ تردید باقی نمیگذارد که سازمانهای مجاهدین افغان هفت گانه وهشت گانه که مقرشان درپاکستان وایران بود ازهمین طریق حمایت وبنیاد گذاری شدند وتا امروز ازایشان کار گرفته می شود. طلبان والقاعده وداعش نیز ازاین امر مستثنی نیستند. ظهور داعش وسایر گروه های تروریستی مربوط به القاعده یا دولت اسلامی (داعش) در پی آمد انحلال دولت واردوی عراق ، لیبیا وانحلال بخشی از اردوی سوریه بنام اسلامی، این نیروها بکمک مالی ومشاورتهای امریکا وکشورهای خلیج وترکیه بسیج ساخته شدندودولت های غربی درراس امریکا بطور رسمی وعلنی علیه رژیم اسد از آن بهره میگیردودرنهایت اسرائیل وصیهونیزم از آن نفع می برد.
اززمانیکه پای حملات هوائی روسیه علیه سرکوب داعش وگروه های مسلح جنگی علیه رژیم بشار الاسد درسوریه بازشده است،امریکا وکشورهای غربی، عربستان صعودی وترکیه ، هرچه بیشترازهدفهای یکسال قبل شان ( سقوط رژیم بشار الاسد) دورساخته شدندوسیاستهای حمایت گرانه که هنوز نامی از جهاد یاجنگ آزادی یا دمواکراسی وغیره ندارد ، امادرپشت اسلام گرایان سنتی ونیروهای بینا بینی که از القاعده وداعش باکمی تفاوت تفکیک می شوند وبیشتر اخوان المسلمینی ها اند، که منتظرسقوط بیشتروفراتر دستآوردهای رژیمهای سکولاراندونمی خواهند چنین دست آوردی جنگی راکه رژیمهای سوکولار منطقه راکاملا نابود کرده یا درپایان نابودی آن قرارگرفته اند ازدست بدهندـ بطور طبیعی متحدان غرب وامریکا اند .
بهرصورت اینک کشورهای غربی یکی درپی دیگر به این جنگ می پیوندند وهدف دولت اسلامی (داعش ) است.اینکه با ورود روسیه وایران ـ تا کجا این هدف غرب ومتحدان آن قابل دستیابی است، سوالیست که درپایان مختصر بدان توجه میگردد .
فاجعۀ انسانی پاریس که قربانیهای آن هیچگاه درفکر به غلتیدن درچنین باطلاقی انتقامجویانۀ مرگ ، بدست جوانانی که ازدل متمدن ترین کشورها بلجیم وفرانسه وشهرهای بروکسل وپاریس با فرض هرنام وملیتی ودین ومذهبی را که باورداشتند ، ازدل همین جامعه برخاستند و رو درروی همشهریانی قرار گرفتند که تنها سلاح شان برای دفاع دستهایشان بود که بالا گرفتند، با بی تفاوتی وبی رحمی وعاری ازهرنوع عاطفه انسانی آنان راهدف کشتار خود قراردادند. این رویداد المناک نه تنها پاریسیان را بلرزه انداخت، بلکه تن وبدن وروان اروپائیان را داغان کرد، بلکه حس انتقامجوئی وبهره گیری بیشترنخبه گان دولتی وکرسی نشینان ارکۀ سیاسی رادر راست ترین موضع گیریها برای محدودیتها ، کنترول بیشتر برجامعه ، آزادی رفت وآمد،مکالمات ومطبوعات وظاهرشدن شعارهای بی بند وبار نژاد پرستانه واقدامات عملی پلیسی وانضباطی که دستان مجریان قانون رابرای خفه کردن آزادیها ، قانونی ترخواهدساخت ، بلکه پس ازهمین چند روزی که ازحملات تروریستی پاریس گذشته ، درکشورهای مختلف اروپا، گزارشهای پُرشماری از حمله به مسلمانان ثبت شده است. نه تنها حمله به مسلمانان ورفتارهای نژاد پرستانه درشهرهای اروپا ثبت شده، بلکه درامریکای شمالی ودر تورنتوی کانادا پلیس گزارشهای متعدد ومشابهی دراختیار رسانه ها گذاشته است. (1)
همه این اخبار وگزارشهای نگران کننده دروضعیتی است که هنوزادامۀ حالت خاص اضطراروتعطیلی میدانهای سپورت ،کنسرتها وسایرمکانهای مزدهم وتعطیلی مکاتب ومتروی بروکسل بحالت عادی برنگشته اند، اخبار تیراندازی در پارکی درنیواورلان دست کم شانزده(16) نفر مجروح را به بیمارستان فرستاده است. جنگ وویرانی درسوریه ، افغانستان ، عراق ، لیبی ، یمن ، فلسطین و... هرلحظه ، روزوماه وسال، احتمال قریب الوقوع زمین لرزه های نو ونوتری درکمین نشسته است که بافشار بریک تکمه اینجا وآنجا تحت هرنامی ممکنست سرباز کندوده ها وصدها شهروند یکی یا چند کشور را طعمۀ آتشبارهای خود سازندوبرناآرامیهای میلیونها پناهجو وآوارۀ ی جنگی بیا افزایندوتعداد بیشتری را نه تنها به سیل آواره گان سوریه، بلکه ازعراق، افغانستان،لیبی، یمن، مالی ،نیجیریه و... که درپشت مرزهای اروپا مانده اند، افزودنتروسختی مهاجرت وپناهندگی را برای آنان مشقت بارترسازد.
ـــــ همین امروز(24.11.2015)دولت ترکیه مدعی شده است که یک جنگنده روسیه را که به حریم هوائی آنکشور نزدیک شده بود ـ یا آنرا نقض کرده سرنگون ساخته است. پوتین رئیس جمهور روسیه آنرا خنجری ازپشت وعواقب آنرا برای روابط ترکیه با روسیه وخیم خوانده است .
ناتو بدرخواست ترکیه عاجل بجلسه نشست واعلام داشت که اقدام بداخل مرزهای ترکیه صورت گرفته واوباما نیزاعلام کردکه ترکیه را دردفاع از مرزهایش حمایت خواهد کرد. غرب خودرا آمادۀ یک رویا رویی ماجراجویانه نظامی ساخته است. درحالیکه سوریه بخصوص ،عراق ویمن بترتیب ولبنان وفلسطین ، افغانستان وپاکستان وهرکجائی که غرب خواسته باشدـ همواره آوردگاه نظامی بمباردمانهای طیارات بی سرنشین وبا سرنشین با نادیده گرفتن قلمروهای حاکمیت دولتها واهداف غیرنظامی هدف گرفته شده است. امریکا تا دوهفته قبل برترکیه بطریقی همواره فشارمی آورد تا مرزهایش رابرروی جوانان مبارزه جوی که به داعش می پینوندندـ ببندد، حتی خانم کلنتون درنطق انتخاباتی خود صریحا به این سیاستها انگشت گرفته میگوید:« مانبایدفشار آوردن بترکیه را برای مسدود کردن مرزهایش،جایی که ستیزه جویان خارجی آزآنجاوارد سوریه می شوند، متوقف کنیم.» هم چنان خانم کلنتون بکمکهای مالی عربستان صعودی وقطرمی افزایند: « عربستان وقطر یکباروبرای همیشه مانع ارسال کمکهای مالی شهروندانشان به سازمانهای افراطی شوند. امریکائیها بخوبی میدانند وبارها به آن اشاره نموده اند که منابع مالی داعش وشرکا( جنگجویان مخالف رژیم بشاراسد ) ازمنابع مالی ـ نظامی ومشاوره های خودشان تغذیه میکنند. چندی قبل وزارت دفاع امریکا اعتراف به اشتباهی نمود که تجهیزات مدرن نظامی را بقیمت پنجصد(500) ملیون دالراشتباها بدسترس داعش گذاشته اند .بار ها مطبوعات ورسانه های غرب افشا نموده اند که عواید مالی داعش از مقادیر فروش هنگفت نفت قاچاق بترکیه تامین میگردد. اینک روسیه به این حریم خلوت داعش ـ ترکیه وجنگجویان مخالف رژیم اسد پا میگذاردوزمینه های پیشرفت اردوی را درسرزمینهای ازدست داده وبتصرف تروریستان تامین میکند وقطارهای تانکر های نفتی داعش را هدف میگیرند، دیگر روسیه قابل تحمل برای غرب وناتو نیست.
ـــــ نگرانیهاوپریشانیهای اقتصادی، اجتماعی وپلیسی همه جا دیده می شودواین نگرانیها می تواند وخیم تر شود واز اضطراب فراتر روندوبه ترور ها ووحشتهای مهیب تری بدل شوند. برای جوانانیکه برویدادهای کنونی جسورانه نگاه می کنندوبازیهای کمپیوتری وفلم های دهشت افگنی وقهرمان گرایانه وایدیالهای پوچ شهرت وشکوه ولوآنکه به آخرت عقیده نداشته باشند، برایشان شکوهمند است ، آیندۀ جامعه وتحول جامعه بشری را تحدید میکندوبطور واضح دراین دورنما سود سرمایه برهر وجدان اجتماعی رجحان دارد، اینکه این سود ومنابع آن با چه اعمالی سیاسی ونظامی واعمالی جنایت بارانه وبی توجه ئی دربرابرانسان وجوانان ، آینده را باخطرمقابله بیشتروبی بندوبارترروبرو خواهد کرد؟ سوالی است که پاسخ خودرا طی جریانات متدوام سالهای ماضی واعمال جنایت کارانۀ دولتهای امپریالیستی یا به اصطلاح قدرتهای اهریمنی سرمایه درپی سود بیشریافته است. هفته گذشته کماندوها وطیاره بی سرنشین امریکائی ابوسیاف را هدف گرفت که گفته می شود که وی سرسلسلۀ باند قاچاق فروش نفت داعش رابعهده داشت ومدارک بدست آمده ازمحل سکونت ابوسیاف مظنون که امریکائیهارا با سربریدن بقتل رسانده واسناد گواهی میدهد ونیز یک مقام غربی ارتباط وی را با ترکیه غیر قابل انکار میداند. اینکه روسیه پدافند هوائی اس 300 یا 400 را درسوریه بکار میگیردوهمچنان جنگنده های روسیه هنگام عملیات اسکورت خواهندشد. جنگ درسوریه، بخصوص علیه داعش به ابعاد جدیدی گسترش یافته است.بخصوص هنگامیکه ناتو وامریکا حمایت خودرا ازترکیه اعلام داشتند. روسیه باهمکاری سوریه وایران ، بداخل مرزهای مشروع دولت سوریه ، می تواند مشکلات زیادی را برای دستجات جنگجویان که علیه بشاراسد می جنگند، اجباراناگزیر خواهند شد بصوب داعش وگروه های افراطی سوق گردند.عملیاتهاوحمایتهای نظامی ومالی بی بندوبارکشورهای غربی، عربستان صعودی ، قطرودیگران وهمچنان حضور نظامی بیشتر روسیه وایران برای اقدامات بلندپروازانۀ ترکیه مشکل آفرین خواهدبود.
ـــــ آنچه که طی این آواخرپس از سقوط طیارۀ مسافری روسیه درفضای سینای مصرکه 224 سرنشین را باخوبدنیای عدم بردواینک درپس از وقوع حادٍثۀ پاریس، فرانسه عملا بمباردمانهای خود برمواضع شورشیان داعش درسوریه را تشدید کرده وآماده شده،عملیات هوائی خودرا درسوریه با روسیه همآهنگ نماید. سوال بیرون رفت ازبحران سوریه ورسیدن بیک راه حل قریب الوقوع که همه طرفها به آن تاکید ونزدیک شده اند، عبارت ازطرح یک قانون اساسی وایجاد حکومت موقت یا عبوری وگذار به انتخابات آزاد ودموکراتیک را مرجع آمال رسیدن بصلح واستقرارامنیت دانسته اند . سوال نقش بشارالاسد دراین پروسه هنوز پیش از وقت خواهد بودکه ازقبل تعین گردد( اختلاف روسیه وایران با غرب، امریکا وشرکا درهمین نکته است.) ونیز نباید فراموش کردکه برای دولتها وقدرتهای جهانی، نخست ازهمه واجب ترآنست که به پیآمد های اعمال شنیع وغیرانسانی خود، بیرون ازداهرۀ مطالبات منفعتی خودشان ( حریم خلوت منافع حیاتی شان ) درهرکجای از سیارۀ ما خواسته باشند، حضور قدرت می نمایندوحریم دیگری را برسمیت نمی شناسند ، بیشتراز هروقت باموانع وپرده پرده برداری ازآن دربرابراذهان جهانی قرارگرفته است.
آیندۀ سوریه وبشارالاسد ازدیدگاه کارشناسان وصاحب نظران :
بمباردمانهای موثراخیر روسیه وحضورمشاوران نظامی ایران درسوریه عملا نشان داد که نقش دولت سوریه واردو وانتظام امنیتی آنرا دیگر نمی توان مانند عراق ولیبیا نادیده گرفت وبه انحلال سوق داد. دیگر سوریه ،لیبیا نیست وعراق هم نمی تواند باشد. راه حلی راکه سوریه باید بگذراند، دیگر راه حلی منزوی ویکدست بسود جنگجویان افراطی ضد دولت سوریه نمی تواند باشد. درحالیکه حامی آن غرب درراس ایالات متحده امریکا است. بمباردمانهای اخیرروسیه تناسب نیروهارا بسود دولت سوریه (بشارالاسد) هنوز پیش از وقت است گفته شود تغیر داده است، زیرا بقولی یکی ازنویسنده گان مقالۀ دربی بی سی که می نویسد: «ظاهرا همه معادله های سیاسی خاورمیانه با سرعتی باورنکردنی در حال تغییر است و به ترتیبی غیر قابل پیش بینی مرتبا از یک وضعیت بد به وضعیت بدتری نوسان می کند و در این میان داعش یا دولت خلیفه اسلامی هر روز رکوردی جدیدی ازوحشت ازخود باقی میگذارد. نباید درکنار فعالیت های تبلیغاتی داعش در یوتیوب و نمایش ویدئوهای سریالی ارعاب آوراز بریدن سر زندانیان٬ فعالیت های اخیرکه داعش نشان می دهد که تاکنون از سوی همه دو لت ها و دستگاههای امنیتی دست کم گرفته شده است. به غیر از طراحی عملیات درپاریس که در هر حال نفوذ سازماندهی شده داعش در اتحادیه اروپا را می رساند این آواخر داعش از هواپیماهای بدون سرنشین برای فیلم برداری از کاروان های نفتی خود و آنهارا درارتباطات و هماهنگی های خود از شبکه های اینترنتی مدرن وابسته به یوتیوپ استفاده می کنند که همه کد گذاری شده وسراسر رمز است.
کسانی که در منطقه تحت نفوذ داعش بوده اند گفته اند که فراوانی ارزاق از دیگر مناطق سوریه بیشتر است و دستگاه قضایی داعش همانند طالبان افغانستان خیلی سریع به موضوعات قضایی رسیدگی می کنند و برای بسیاری از مردم سرکوب شده سوریه٬ امنیت مناطق تحت کنترل داعش از مناطق تحت کنترل دولت سوریه بیشتر است.این در حالی است که کارشناسان نظامی معتقدند که عملیات نظامی داعش از دقت نظامی قابل توجهی برخوردار است. آنها در عملیات به صورت دقیق شناسایی می کنند زمان بندی دقیق عملیاتی دارند فواصل بین عملیات را با دقت محاسبه میکنند،کاملا منظم هستند و آتش منظم و حساب شده ای را بر سر دشمنان خود می ریزند.
حداقل تا پیش از بمباران های اخیرفرانسه و روسیه٬ داعش بنا بر محاسبه ای با صدور20 تا 30 هزار بشکه نفت در روز ماهانه 50 میلیون دلار از صادرات نفت به شرق سوریه و شمال عراق درآمد داشته است. به غیر از کمک های مالی کلانی که از جمعی از ساکنان ثروتمند ساکن کشورهای حاشیه خلیج فارس و دستگاههای غیر دولتی عربستان و قطردریافت می کند٬ نظام مالیاتی و کنترل دقیق درآمد مردم و دریافت جزیه و فروش عتیقه جات و حراج اموال رها شده مردم در مناطق اشغالی تاکنون درآمد تضمین شده ای را برای داعش در پی داشته است.
داعش اخیرا کوبانی و سنجار را از دست داده است و پایگاه آنان دررقه زیرفشار بمبارانهای شدیدی قرار دارد. ممکنست برای برگشتن صلح وآرامش به سوریه ، گامهای آغازین توافقی باشد که دراطریش بین وزرای خارجه دولتهای ذیدخل امریکا، اتحایه اروپا،عربستان صعودی وترکیه وکشورهای روسیه وایران باهم کنار آمدند. توقع می رود که شهر حمص درسوریه ازمحاصره وبمباریهای دولت آزاد گردد، دفاتر دولتی دوباره درآن احیا واسیران تبادله شوند واین مسیرادامه یابد.اوباما ازنتیجه فشارها واعمال خود برای سرنگونی بشار اسد داهیانه میداند که ؛ « روسیه وپوتین طی چند هفته اخیرنه، اما طی چند ماه آینده خواهند دانست که از رفتن درخندق سوریه مثل گذشته (اشاره به افغانستان است) عقب خواهد نشست می فرمایند:
«با این حال رئیس جمهور آمریکا افزود انتظار دارد روسیه در نهایت قانع شود که آقای اسد باید قدرت را ترک کند.آقای اوباما گفت که چند هفته حملات هوایی روسیه در منطقه به تغییر قابل توجهی در مناقشه سوریه منجر نشده و زمانی فرا خواهد رسید که آقای پوتین تشخیص خواهد داد که نمی خواهد در منجلاب دیگری فرو روداو گفت که انتظار چرخشی 180درجه ای" در استراتژی روسیه در هفته های آینده را ندارد اما در ماه های آینده ممکن است "تغییری در محاسبات" روسیه اتفاق بیافتد.»(2)
نیز بی بی سی ازقول نویسندگان وگزارش گران متعدد می گویندکه : طی این احوال، 36 گروه با داعش بیعت کرده اند. گزارش سی آی ای میگوید؛ داعش 30 هزار نیرو دارد اما دستگاههای اطلاعاتی عراق تعداد آنها را حدود 100 هزار نفر برآورد می کنند که 20 درصد این نیرو ها از خارج از منطقه به داعش ملحق شده اند. هم چنان گزارش هایی از دیده شدن دلال های مرتبط با داعش در مراکز و بازار سیاه مواد رادیو اکتیو و میکربی و شیمیایی وجود دارد. اینکه مقام های ارشد فرانسوی تاکید می کنند که کشورشان در معرض تهدید حملات میکربی یا شیمیایی قرار دارند، ممکن است ریشه در چنین اطلاعاتی داشته باشدبنا بر احتمالی داعش ممکن است به تجربه القاعده در حملات 11 سپتامبر دسترسی داشته باشند. القاعده این توانایی و سازماندهی را داشت تا همزمان به حداقل ده نفر از اعضای خود خلبانی با هواپیماهای غول پیکر مسافربری بویینگ و ایرباس را آموزش بدهد. خلبان های تازه کار القاعده توانستند هواپیماهای مسافربری ربوده شده در آمریکا را برای دقایقی هدایت کنند و دقیقا به برج های دوقلوی نیویورک بکوبند. بنا براین٬ اگر القاعده می تواند شرایطی فراهم کند تا اعضای القاعده هدایت هواپیمای مسافر بری پهن پیکر بویینگ را آموزش ببینند نمی توان این احتمال و تهدید را نادیده گرفت که ممکن است داعش یا القاعده در تلاش برای سر هم کردن یک سلاح هسته ای یا میکربی باشند.
دولت های غربی با شناخت وآگاهی بیشتر از داعش ، القاعده وسایرجنگجویان اسلامی افراطی چه درخاورمیانه ، افغانستان ، پاکستان وجاهای دیگربخوبی میدانند که دیوی راکه از شیشه آزاد کرده اند، دیگرقابل مهار نیست. بهمین دلیل نویسندۀ مقاله بالایک سوال جدی واساسی رادر مورد دولت فعلی سوریه بالامی کشد، اینکه:« یک داعش حسابگربجای اسد»؟ یا سوال اینکه؛ « داعش بهتر است یا اسد؟ » را بمیدان می کشد .حال این داعش است و تجربه درگیر شدن با جهان و قتل عام هایی که همگی در ظاهر انگیزه های مذهبی دارند و حکومت اسد که شاید بتواند با برگزاری یک انتخابات نسبتا عادلانه از فروپاشی باقی مانده های سوریه جلوگیری کند. حتی اگر بخش های مهمی از اراضی در کنترل داعش از دست این گروه خارج شود در بهترین وضعیت ٬ داعش تبدیل به یک نیروی دارای نفوذ قدرتمند در سوریه و عراق خواهد بود که با لشکر نیروهای انتحاری همیشه در سوریه بحران ایجاد خواهد کرد. این دقیقا همان وضعیتی است که درعراق٬ افغانستان٬ شمال پاکستان یا لیبی و مالی جریان دارد و عملا القاعده و داعش مرتبا همه معادله های سیاسی را با نفوذ مردمی و ارتباطات مشکوکی که دارند تحت تاثیر قرارمی دهند.به این ترتیب جدای از رقابت منطقه ای ایران و عربستان سعودی درمنطقه، اکنون موضوع رفتن یا ماندن بشار اسد در قدرت را باید با نگاه جدیدی مورد ارزیابی قرار داد . با این نگاه که سوریه تکه پاره شده در صورتی که همین سازمان نیم بند فعلی را از دست بدهد بعید است بتوان یک نظام دیگر را جایگزین آن کرد. حضور دهها گروه جهادی در سوریه چنان شرایطی را در این کشوربه وجود آورده است که شاید کشورهای درگیر مذاکره پیرامون آینده سوریه در وین مجبور شوند راه حل بحران سوریه را از ابتدا مرور کنند و ببیند آیا واقعا راهکارخروج از بحران سوریه هنوز حذف بشار اسد از قدرت است یا مهار گروه های اسلامی که داعش سر آمد آنهاست ونیز اینکه حتی اگر بشار اسد حذف شود در شرایط فعلی آیا اساسا امکان برگزاری یک انتخابات سراسری در سوریه وجود دارد؟ آن هم سوریه ای که با پنج سال جنگ داخلی و ده سال خشکسالی و فرار همه سرمایه داران و تحصیلکرده ها و فروپاشی نظام اجتماعی اقتصادی خود به خود ودربهترین شرایط یک نظام با خود درگیر است ونهایت اینکه آیا خلای قدرت در سوریه بعد از حذف بشار اسد پر شدنی است یا اینکه٬ سوریه با وجود یک رئیس جمهور بد نام قابل تحمل تر از سوریه ای است که جهادی ها آن را اداره کنند و کارخانه صدور وحشت به سراسر جهان باشد؟ (3) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـــــ از بی بی سی.مهاجران وپناهندگان ،قربانیان ناپیدای حملات پاریس. بهنام دارائی زاده. 22.11.2015. واخبار قبل وبعدااز حملات پاریس طی کمتر ازیک هفته .بی بی سی .فارسی.
2 ـــــ بی بی سی .از قول سفیر امریکا درملل متحد . 2015 .12 .02. ونیز اشاره بمسئله اوکرائین است.
3ـــ ازبی بی سی. از فرزانه روستائی خبرنگار.25نومبر2015م . ایندۀ نزدیک این امر را بیشتردر انظارجهانیان برملا خواهد ساخت.
به ادامه ...
+++++++++++
بخش اول
دیدگاه عام: یک اصل اساسی طبیعی موجودات حیه وجامعه انسانی وانسان را نباید فراموش کردکه درپی هرزایش نو، گذشته ملتهب است ازدرد، تشنج ،نابسامانی ونا همگونی وتضاد ـ توام با آن مبارزه نو دربطن کهنه چنان درد آور،متشنج وخشن است که کهنه بطور آرام وبا مسالمت تن به این زایش نو نمی دهد. اگر قرینه سازی بیهوده نکرده باشیم ـ با چنین اصلی می توان درمقیاس تاریخ، رویداد های تاریخی ،زندگی انسان ، جامعه وسایر پدیده های سیاسی، اجتماعی وارد بحث شدوازآن برای دریافت حقیقت نوپا استنتاجهای منطقی نه من درآوردی را بیرون کرد وبه ارزیابی گرفت.
برای پیگیری گوشۀ ازحقیقت رویدادهای سیاسی ونظامی جهان امروز ما ، که درآن سرمایه داری مالی دربلندترین مقامات قدرت نظارت مالی، اقتصادی ،سیاسی ،نظامی واجتماعی برجهان وجهانیان تحت سلطۀ واختیارعدۀ محدودی متمرکز شده است که تنها سودرهنمای عمل شان است .نیازی به اثبات مقولۀ فلسفی بالا درزندگی روزمره که بارها با آن جامعه وسایر پدیده های جهان مادی با آن درتعامل بوده ،دیده نمی شود. می توان بدون مقدمه چینی وحاشیه رویی بیشترروبراست وارد مسئله شدو براساس رویدادهای روزمرۀ وقسما تاریخ حاضربحیث مشاهد وناظررویدادهای که اینجا وآنجا رخ میدهد وما ونسل حاضربنوعی آنرا تشخیص ودرموردآن قضاوت داریم، به این مختصرمی پردازم :
نخست ؛ ازهمه ،رویدادهای جهان اعم ازمادی وطبیعی ، انسانی وغیرانسانی بطور عمده وکلی در دو روکرد یا عملیه از هم تفکیک می شوند، خوب وبد، بنفع انسان وبضررانسان ـ یا ویرانگری انسان وطبیعت که انسان ازبدو پیدایش با این دونیر خیروشرآشنا بوده وسفربه امروزرا پیموده است. ازدید حقیقی وواقعی نزد انسان وطبیعت این دونیرو بطورمطلق خیر یا بطورمطلق شر نیستند.مثلا نزد جوامع ابتدائی اولی ، آنگاه که خدایان شر،قهرمیگرفتند، رعد وبرق ازآسمان با ابرهای تیره پائین می آمد، خوف وحشت ایجاد میکرد، اما بدامن خود باران وبارندگی ورویاندگی داشت. اما انسان عاجز ومحکوم به بلایای بودکه از طبیعت بروی فرود می آمد، اما رفته رفته انسان با طبیعت آموخت وخرد ورزشدوبتدریج برتوانائیهای دست یافت تا طبیعت را بسود خود مهار کند.
دیگر اینکه ؛ طبیعت نعمات خودرابطور رایگان ومفت بدسترس نمی گذاردونیزبرای حصول ان ازطبیعت، انسان بامحدودیتهاودشواریهای روبرواست. ازهمینجا است که براثر تصاحب سهمی از طبیعت (شکارگاه، مزرعه ، حیوانات وغیره اشیای فراهم شده ) باهم داخل نزاعها شدند، درجاهای که توانستند، جوامعی را نظم بدهند ـ تا بتوانند تقسیم نسبتا عادلانه بین مشترکین جامعه اولیه برقرارکنند، درپناه چنین جوامع ابتدائی نزاع وجنگ وتاراجگری رابین خود مهار یا محدود ساختندوازطریق نظام خانوادگی همخون، قبیله وقوم درحدی نزاع هارامهاروبا انتقال بخشی از قدرت به ریش سفیدان وبزرگان به پیشگیری از نزاعها وحل آن قادرشدند. تمام جنگها ولشکر کشیها ومهاجرتهای کتلوی انسانی ، شامل این اصل بهره گیری از طبیعت ومحصولات آنست که با خرد ودست انسان سامان داده می شودوانسان اولیه دربهره گیری ازطبیعت آزاد است وتنها طبیعت ونیروهای طبیعی است که دربهره گیراز خود کارزار را برانسان اولیه مشکل میساخت.
پیش ازهمه باید دانست که اصل انسان وجامعه ، بی یکی ازدیگری قابل شناخت نیست، هردو لازم وملزوم همدیگر اند.بدون طبیعت پیدایش انسان وزندگی نمیتواندقابل تصور باشد، همانطوریکه انسان بدون طبیعت مفهوم نیست.بیش ازهرچیزطبیعت یک اصل داده شده است وانسان ازآن هستی ودوام زندگی خودراتامین میکندوبرای تامین امر زندگی کردن باید آنرا بشناسد وقوانین آنرادرک کندواز آن بهره گیرد.
ــــــ مقولۀ دوم : انسان پیش از هرچیز یک موجوداجتماعی وآگاه است، زیست اجتماعی وآگاهی بوی امکان دادـ تا طبیعت را بشناسدوآنرا بسود خودرام واز آن استفاده کند. اجتماعی بودن زندگی بمعنی اشتراک انسانهااست بغرض بهره گیری مطلوب بسودهم از طبیعت وداده های آن باهم جمع اند وهنگامیکه این شیرازه برهم میخورد(ظهور مالکیت)ـ جنگها ،نزاعها، تاراجگریها، چپاول وکشتارو حشیانه تا غلبه بریکدیگرو یانابودی کامل مغلوبان وبرقراری نظام بردگی بیک رویداد طولانی امر تاریخ تبدیل می شود .
خلاصه هنگامیکه انسانها در جامعه باهم زندگی میکنندوباهم دادوگرفت دارند و علایق همپیوندی تاریخی ، سرزمینی ، دینی ، زبانی ، قومی، قانونی ، اخلاقی، فرهنگی وغیره آنانراباهم یکجا ساخته وبهم پیوند زده ـ روابط بین انسانها برسرجمع آوری محصولات و استفاده ازآن ،هم مشترک است وهم انسانی است!اما این نظام ابتدائی باتدریج با ازدیاد فرآورده های طبیعی وازیاد جمعیت ونیازهای آن، پی آمد ظهور مالکیت، انسانهای سیار ودرحرکت را ساکن ومسکن گزین می سازدوبقول مورخان، نظام مرزعه ومالکیت وبغرض نگهداری ازحیوانات اهلی چراگاه ومزرعه با مالکیت مشترک قوم وقبیله پیدیدارمیگرددوهمچنان ... دریک سخن کوتاه نظام حاضربرجهان ( نظام جهانی) مبتنی برسود وبهره گیری برای سود بیشتر ازهمان نظام همنوع بردگی اولیه دراشکال پیشرفته آن تکامل نموده است . ازهنگامیکه به اثر سودجوئی ازکشتن وسربریدن برده صرف نظرشدووی را بکار مزدوری وجنگ گرفتندوبعدا درکارمزرعه وکارگاه ، فابریک وساختمانهای بزرگ تولیدی، اقتصادی ،شهرسازی، معادن وراه ها وغیره از آن بهره بردند. برده گان هنگامیکه از کار بردگی سرباز می زنندودربرابربرده وصاحب خود می ایستند،دیگر نظام سودمند برده گی وجنگهای آن نمی تواند به بقای خود ادامه بدهد نظام برگی جای خودرا به نظام سرواژبه نظام بردگی آزاد جبرا رها میکندوبهمین ترتیب درانقلابهای گذرازفئودالیزم به بورژوازی درنظامهای کشورهای اروپائی وسایرکشورهای جهان این خیزش توده ها چنان با ابهت وشکوه است که نظیرآن درتمام دوران تاریخی تکوین حیات بشردیده نشده است.
خلاصه نظام سرمایه داری امروزپیآمد مستقیم این منازعۀ طبقاتی زحمتکشان وتوده های رنج وعذاب کشیدۀ قرون ماضی است ، بغرض آزادی وبهروزی.این پیروزی بسادگی ، با عجزودل سوزی وترحم ، ندبه ، زاری وخواری بدست نمی آیدـ تاریخ نشان داده است که این مبارزه توده ها ازمیان رنج وزحمت ،آگاهی از منافع خودومتشکل شدن بسود خویش با گذشتن از دشواریها قابل حصول است. نظام سود وسرمایه که با اهرمهای قانون،شرعیت،نظام عسکری وپلیسی ونظام مندشده وازانواع حیله وتذویر(سیاست )، از ابزار جنگی ببهانه های متعدد بهره میگیرند. دولتهاونخبه گان بنا برمصلحتهای روزمره گی خود درگرو این نظام جهانی بنوعی اسیراندودر اوضاع نابسامان داخلی خود برای تامین اقتدارو سلامت نظام جهانی مردمان وملتهارا بایداسیر پنجۀ نظام خود کامگی خود بسازندوبرای نشان دادن مشروعیت آن، قانون ، شورا، انتخابات، نظام عسکر وپلیسی وسرکوب وزندان نیاز است .روی چنین موازینی ابتدائی رویدادهای اخیرجهانی( طی دوونیم دهۀ اخیر) جهانی را به اختصار نام میبریم ونباید فراموش کرد که لجام گسیختپیها، خودسریهائی جنگی نظام جهانی، سلطه گرائی، تمرکز بیش ازحدبرسرمایه وسود ، بهره گیری ازنظام زوروجنگ وتحمیل همسان نظام جهانی برکشورهای جهانی و...
نخست ـــــ پیش ازمتلاشی شدن اتحاد شوروی وکشورهای اقمارش ، تشدید ،رویا رویی نظامی وتشنج جنگ سردبرسراشغال افغانستان از طرف امریکا زمانی به نقطۀ اوج خود رسید که رئیس جمهور امریکا، آقای« ریگان» خلاف تمام عرف وتعامل دیپلوماتیک اعلام داشت که ؛ امپراطوری خبیث شوروی را باید دورزد وتوام با آن سیستم ماهوارئی نظارت برشوروی وجنگ ستارگان وابطال توافقات سالت ونیزاز پیمان های تخفیف تشنج ،محدودیت سلاحهای ذروی وغیره خارج شد.
دوم ـــــ محدودیت های بیشتری برشوروی وضع شد ودرشورای امنیت سازمان ملل، شوروی منزوی شد وامریکا توانست سلاحها ومنابع بیشتری برای مجاهدان بغرض محو وسقوط رژیم درافغانستان از سراسر جهان فراهم سازد.
سوم ـــــ جنگ درافغانستان گسترده شد ، تلفات نظامی وملکی افغان وشوروی بالا گرفت ونیزبه اثر تشدید جنگ ومهاجرت ، زراعت ،کاروتولید دردهات ولایات کشورصدمه شدید دید.
چهارم ـــــ بتدریج مخالفت با جنگ درنفس شوروی وداخل افغانستان بالا گرفت وفرار ازاردو قوای امنیتی افغانستان ، جلب واحضاربنظام عسکری وامنیتی کشوربدشواریهای جدی روبرو شد.
پنجم ـــــ مرگها وتغیردر زعامت های شوروی به اثرکهن سالی ومریضی یکی دیگرازعواملی بود که برای بیرون رفت ازجنگ به صلح، صلح آبرومند از طریق سازمان ملل متحد ازطرف شوروی به پیش کشیده شد وگام بگام شوروی معتقد به بیرون کشیدن قوایش بطور یک جانبه از افغانستان شد. ششم ـــــ با امرخروج قطعات شوروی از افغانستان بطوریکجانبه، رسانه های غربی با شایع ساختن سقوط مرگباردولت وارگانهای قوای امنیتی وتشدید هرج ومرج وبی نظمی وکشتار، بحیث سبوتاژتمام دفاتر خودرا ازکابل وولایات تخلیه کردند.
هفتم ـــــ تغیر بی رویه درمورد زعامت رهبری افغانستان وسنجش گری ودادن رجحان به بلند پروازیهای رهبرمنشانه عدۀ ازرهبران ، زمینه سازتفرقه وچندگانگی درمیان حزب حاکم ونیروهای مسلح وامنیتی که بروحدت میکانیکی تکیه داشت، بیشتر سست وبنیادهای جدید وناسالم درآن بالا گرفت.
هشتم ـــــ کودتای نظامی وزیر دفاع ج.ا. درحالی ساقط ساخته شد که حزب وقوای مسلح عملاوحدت عمل ونظرمبارزه برای امر مردم درآن به امر روز گذرانی ومعامله گری وفرصت طلبی برای مقام وجاه تبدیل شد. افرادی درمقامات حزبی ، دولتی ونظامی بالا آمدندکه مصلحت های شخصی ، خانوادگی ،دوستان ،هم کیشان وهم بزمان را برمصالح حزبی ، دولتی ترجیح دادند.
نهم ـــــ جنگ جلال آباد درحالی برکشور تحمیل شد که هنوز دولت درساختار نظامی وامنیتی وحزبی خود، اگر هم صدمه دیده بود ـ هنوز ازهم نه گسسته بود ودردفع وطرد دشمن قطعات اردو، څارندوی(پلیس) وامنیت دولتی وکادرها وصفوف حزبی نه تنها بخوبی بسیج شدند، بلکه با شجاعت ودلیری ومقابله رویاروی علیه مجاهدان وملیشا ها واکمالات هوائی وزمینی قطعات اردوی منظم پاکستان پیروزی بدست آوردندکه عکس انتظارات غرب، نهایت عظیم بود.
دهم ـــــ حزب وقوای مسلح توانست درفرصت کوتاهی از حاکمیت خود درسراسر افغانستان دفاع نماید. حتی نزدیکترین دوستان افغانستان ( اتحادشوروی وکشورهای سوسیالیستی) دوباره به این باور رسیدند که حزب وقوای مسلح می تواند ازحاکمیت خود دفاع نماید وبرمعضلات داخلی کشورازیک موضع حاکم وارد بحث ودیالوگ با مجاهدان وپاکستان وغرب بشمول کشورهای عربی گردد.
یازدهم ـــــ موضوع بالا (دهم) درکنگره دوم حزبی باگذشتن ازنقش رهبری حزب وشرکت اپوزیسیون دردولتی با پایه های وسیع که هنوز مفهوم انتزاعی ومجردبود، دریک پروگرامی یکجانبه مصالحه ملی ، حزب ودولت از مقف اولیه خود عقب نشینی کرد.پروگرامی بتصویب رسیر که حزب وارگانهای مسلح وسازمانهای اجتماعی با آن خونگرفته بودند.( سیاست مصالحه ملی ) که بعدا عامل بی موازنه گی وسنجش گری های شخصی ، گروهی ودستۀ ئی شد.
دوازدهم ـــــ دولت شوروی پیش ازآنکه متلاشی شود، متعهد بهمکاری ومعاونتهای اقتصادی ، تخنیکی، نظامی وسیستم مشورتی خودراهنوز حفظ کرده بودوقراردادبلندوبالای همکاری وامداد بین دوکشور، دررساندن مشاوره، کمکهای اقتصادی، نظامی ، تجیهزات فنی رامثل گذشته متعهد بود.
سیزدهم ـــــ متلاشی شدن اتحادشوروی، بی دست وپاچگی را دررهبری حزبی ، دولتی ونظامی افغانستان تشدید کردوتصمیم گیری بی رویۀ درقبال مصالحه ملی وتسلیمی حاکمیت را بمجاهدان هرچه بیشترموجه ساخت .
چهاردهم ـــــ سقوط ومتلاشی شدن نظام اتحاد شوروی ازدرون وبیرون کشورهای متحد سوسیالیستی ( پیمان وارسا مثل المان دموکراتیک ،پولند، چکوسلواکیا ، هنگری، بلغاریا ،رومانیا ، البانیا ،) بحران سرا پای کشورهای سوسیالیستی وجمهوری های آزادشده از شوروی را در نوردید وزعامت افغانستان دریک بی موازنه گی نا عاقبت اندیشانه وعدم اعتماد وباوربه نیروهای خودی بالاخره دریک حادثه بد فرجام، بمجاهدان تسلیم شد.
پانزدهم ـــــ امریکا که درپی متلاشی شدن اتحادشوروی وکمپ سوسیالیستی آن ،جهان یک قطبی را اعلام کرد وافغانستان رابپاکستان بحیث تحفۀ سپرد. افغانستان عمدا بانیات شوم کشورهای همجوار پاکستان ، ایران وروسیه ودیگران وارد جنگهای داخلی برسرقدرت شد(مجاهدان درمبارزه برسر قدرت چنان ناجوربودند که کشورهای همجوارتوانستند افغانستان را دریک بحران نظامی بی ثبات وقابل دسترس خودنگاه دارند) طی این بحران جنگی بین مجاهدان افغانستان همه هستی وازآنجمله سازمان دولت ، نیروهای امنیتی ودفاعی ، دارائیهای عامه ، موسسات تولیدی، سرمایه وثروت وتجهیزات وغیره راازدست داد.
شانزدهم ـــــ پاکستان اهداف خودرا درموجودیت مجاهدان تامین کردوبعدا طالبان را از طریق یک پروژۀ نظامی با منابع مالی عربستان سعودی وکشورهای خلیج وهدایت مستقیم امریکا برافغانستان حاکم ساخت.
هفدهم ـــــ ایالات متحده امریکا مغرور از پیروزی، جهان یک قطبی را اعلان وبرای تطبیق وجا بجائیهای جدید، دیگربه هیچ مقاوله ، پیمان، تعهد جهانی وحق حاکمیت کشورها ودولتها وحتی حقوق بشرخودرا پابند نمی دانست. پیمان ناتو مرزهایش گسترده شدوپایگاه های نظامی امریکا ازطریق زمین ، آب وهوا از هرکجای از دنیا خواسته باشند، می توانند یورش ببرند.
هژدهم ـــــ بلی! هنوزخلافت اسلامی طالبان درافغانستان چیزی نمانده بود که درنتیجه ارزیابی امریکا بحیث یک خلافت اسلامی ، آنرا برسمیت بشناسد. فراموش نباید کردکه ازسازمان القاعده از ضراد خانه نظامی واستخباراتی امریکا وجهان غرب هنوزهیچ خبری دربیرون نبودکه عصامه بن لادن اعلام داشت که نیروهای نظامی امریکا از کشوری که کعبه مسلمین درآن است باید خارج شوندوعلیه مواضع امریکا موقف گرفت.
نزدهم ـــــ تراژیدی یازده سپتمبر2001م. نقطۀ اوج یورش امریکا که مصادف به حمله به افغانستان بود، خود نشان گراوج تهاجم نظامی امریکا درراس اردوهای تقریبا جهانی به افغانستان گسیل شد.بدنبال آن عراق تحت بهانۀ دارنده سلاح اتومی نه تنها صدام حسین ازپا انداخته شد دولت، نظام امنیتی واردو منحل شد. امریکا دربین جمهوریهای آسیائی شوروی سابق پایگاه های نظامی اجاره کردونظامیان ناتوعملا در اروپای شرقی ودر جمهوریهای سابق شوروی بالتیک واسیای میانه حضور یافتند. جنبشهای بهارعربی که ید زعامتهای دیرینه عربی را نشانه گرفته بود، بجاهای دیگر مثل گرجستان درقفقاز واوکرائین وجاهای دیگر نیز سرایت کردوشعارآن آزادی ودموکراسی، اما درعمل اسلامیست هاودولتهای غربی درراس امریکا باد بگلومیدادو برنده بودند.
امریکا که ازحربۀ اسلامی وجهاد اسلامی علیه رژیم افغانستان وآتحادشوروی بخوبی بهره برده بود، عواقب آنرا درسیاستهای منفعت جویانه عاجل وگذرا مورد ستایش همواره میدید وبرآتتکیه داشت، اما در سیاستها دورطوریکه عمل نشان داد عواقب آن، خطرات عظیم جهانی را درپی آورد. مبنای این بحث کوتاه وحوداث اخیر افغانستان ، عراق ، لبیا، سوریه ، یمن ، سومالی وجاهای دیگر امید است امریکائیها به چنین نتیجۀ رسیده باشندکه جهان امروزنیاز به برگشت استعمار وتسلط گرائی وزورگوئی نظامی نداردوبرعکس آن نیاز به همکاری ومراوده های گسترده اقتصادی، تامین وحفظ سلامت مناسبات سیاسی واجتماعی وامنیت جهانی دارد. این نیاز است واز درون این نیازها، سلامت جامعه انسانی با حفظ حقوق برابری تامینات مادی ونیازهای درحال گسترش بشریت از همه اولتر نیاز بصلح، ترقی اجتماعی ـ اقتصادی وپیشرفت سرلوحۀ بشریت امروز است که همه دولتها وسازمانها، اشخاص ونخبه گان وطبقات اجتماعی را بیک صف می راند ـ تا دولتها وقدرتمندان نظامی وبیشتر خواه رامهار سازد وبراعمال ضدبشریت درسراسر گیتی از اتباع آسیائی، افریقائی تا امریکای شمالی ووسطی وجنوبی را بهم گره می زندوپدیده پهناور مهاجرت وفرار از جنگ با یقین کشور های ثروتمند را با دشواریهای غیر قابل پیش بینی مواجه خواهد ساخت.
نگاه عام بگذشته تاریخی سه قرن اخیر: اینجا نیز برای استدلال موجز « نگاه عام بتاریخ سه قرن گذشته » رامثل متون بالا بر مبنای همان اصل که « زایش نو از میان دشواری ها تشنج ،درد وخشونت راه خودرا باز میکند » به ارزیابی میگیریم : قرن هژده ونزده آغازانقلابهای صنعتی ، اجتماعی وسیاسی بود که قدرت سرمایه را دروجود طبقه متوسط بورژوازی بقدرت رساندوقدرت اشرافیت فئودالی وکلیسائی دینی را محدود ساخت وگامی بلندی درراه رهائی ازستم وبربریت انسان به ترقی وآزادی بشریت برداشته شدو... :
ـــــ در پایان دهۀ اول قرن بیستم فاجعۀ جنگ اول بین المللی برسر تقسیم مستعمرات ،بازارها ومواد خام بین دولتهای استعماری اروپا درگرقت وراه را به انقلابهای نوین برای آزادی وترقی بشریت پیش از پایان دهۀ دوم قرن بیستم کشود. پیروزی انقلاب اکتوبروظهور دولت نوین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی درمناسبات بین المللی چلنج تازۀ بدول استعماری سرمایه داری بود.
ـــــ ظهوروبسط دولتهای فاشیستی همزمان درچند کشوری سرمایه داری که ازسهم در سیستم استعماری عقب مانده بودندمثل؛ المان ، ایتالیا وجاپان بخصوص پا گرفت وبا تکیه برایدیالوژی برتری طلبی نژادی سرمایه داری ناسونال سویال وارد عرصۀ کارزارتقویت زرادخانۀ نظامی شده وبه سرکوب نظام قانونی ودموکراتیک که به اثر مبارزات قرون ،بخصوص دست آورد های دوقرن اخیر پیروزی بورژوازی درانقلابهای بورژوا دموکرتیک وملی بود، دریک چشم بهم زدن آنرا سرنگون کرد ونیروهای مدافع این جنبش راازقبیل سازمانها واتحادیه های کارگری ، احزاب سیاسی ،مطبوعات وآزادیهای سیاسی را خفه ساخت. فاشیسم بلای بر سرمردم اروپا،جهان ودست آوردهای مدنی ،اجتماعی وروحی جهان وبخصوص مردم اروپا واتحادشوروی متحمل خسارت مادی وانسانی عظیم شدند، ملیونها گارگروبزرگروروشنفکرنیروی فعال تولیدی بمیدانهای جنگ وموسسات تولید سلاح اجبارا سوق شدند، مسیحیان ویهودیان تنها بنام مسحی ویهود بکشتارر گاه ها سوق ونابود شد، فاجعۀ انسانی (52) ملیون کشته وبیشتر ازآن آواره وزخمی وسیل اطفال بی سرپرست، کمبود مواد غذائی ودارو، فقر وعدم وارسیهای صحی، تعلیم وتربیه فرزندان وغیره جنایات بیشماری بود که پی آمداین جنگها وعواقب پس ازآن ،دامن گیرجامعۀ جهانی شد. نباید فراموش کردکه با انهدام فاشیسیم واستعمال بمهای اتومی برهیروشیما ناگاساکی از طرف امریکا پایان فاجعه را خونین ترومصیبت بارتر ساخت.
ـــــ پایان جنگ وپیروزی برفاشیسیم ، جهانی نوی را وعده میداد که با انفجارهای مهیب اتومی وپایان فاجعه بار جنگ را نقطه گذاشت.
ـــــ قدرت جدید جهانی برهبری اتحادشوروی وکشورهای سوسیالیستی برای دفاع ازاستقلال ،آزادی تامین عدالت اجتماعی وهمکاری اقصادی برای پیشرفت وترقی کشورهای جهان سوم ،سیستمی را پایه گذاشت که بیشتر متکی برهمکاری برمبانی اصول ومناسبات جدید بین المللی وهمکاری برای پیشرفت وترقی خوانده می شد .
ـــــ کشورهای مستعمره ازسیستم استعماری جهانی بریدندوتحت نام کشورهای مستقل ودرحال انکشاف ومستقل بسازمان ملل پیوستندواستعمار کهن را برای ابد به زراد خانه دهشت واستعمار واستثمار قرون سپردند.
ـــــ اصول بنیادی حق تعین سرنوشت دولتها ، مبارزۀ کشور های مستعمره دربرابر استعماربرای آزادی واستقلال ومبارزه برای ترقی وپیشرفت حیات بشری وتعهدات بین المللی در قبال حق حاکمیت دولتها ومنشور آزادی وحقوق بشروالغای استعمار رسما ازطریق سازمان ملل که جدیدا درمناسبات بین المللی پدید گردیده بود، پایه گذاشته شد.
ـــــ دولتهای اروپائی پس از جنگ بنا برنا رسائیهای زندگی عامه وکمبود امکانات مالی وتولیدی، نظامهای پیشرفته ومترقی اجتماعی را پی گرفتند که تامینات تعلیم وتربیت مجانی ومداوای مجانی از طریق بیمه های مجانی( تامین صحت)، تامین وتضمین حد اقل زندگی وکار، ترانسپورت وتامین سهلولت های اجتماعی با کمترین قیمت ، خلاصه جامعه «رفاه اجتماعی» که دست مداخله وکنترول دولت را دربازارازلحاظ کیفیت وقیمت فرا آورده های حیاتی آزاد می گذاشت ،درکشورهای اروپائی شکل گرفت.
ـــ شیرازۀ دولتهای اروپائی ـ برسازندگی ، ترقی وپیشرفت وعدالت اجتماعی استوار شدوطی چند دهه اروپای جنگ زده، فقیروغرق در معیوبت وبیکاری ، نشسته درماتم عزیزان وآوارگان را بمدارج عالی تمدن بشری ، رفاه وشگوفائی اجتماعی وفرهنگی رهنمون ساخت .
ـــــ ناگفته نباید گذاشت که طی همین دوران متلاطم ازمیان تمام این معصیت ها ومصیبت ها، طلیعۀ بزرگترین دستآوردهای علمی ـ تخنیکی محصول دست وخرد بشربخدمت بشریت قرارگرفت وجامعه بشری، جنگ را درسطحی بالای از مناسبات بین المللی دولتهای بزرگ مهار کرد، اما مبارزه ورقابت مدهش وویرانگر بین دوسیستم سرمایه داری وسوسیالیستی، جهان را همواره برسر پرتگاهی گذر ازجنگ سرد بگرم نگاه داشت.( تغیررژیمها با کودتاهای نظامی درآسیا ، افریقا ،امریکای میانه وجنوبی که با دست بالای دوقدرت جهانی بزرگ امریکا وشوروی ازعقب یا مستقبما اداره می شد، خود عامل بی ثباتی ، کشتاربهترین فرزندان کشور، استبداد ونظامیگری وحاکمیت های فردی ، خانوادگی وتاراج دارائیها عامه ونظامی گری وتشنج درآن به اوج خود رسیدوگرانبها ترین زمان، منابع واستعداد بشردرآن بمصرف رسید.
ـــــ پیآمد همین تلاطم جنگ سرد بود که دو دهه بعداز پایان جنگ دوم جهانی که افغانستان برای انکشاف وترقی کشورسخت درتلاش وکوشش بود تا با استفاده ازمنابع وامکانات داخل کشور بیاری کشورهای پیشرفته مثل امریکا، خواست افغانستان را ازلحاظ ارتباطات ومراودات ودادوستد بهم وصل ودرراه پیشرفت وترقی سوق دهد، تامین این امرهمانطور که به ثبات نیاز دارد ، همچنان نیازمند استحکام پایدار امنیتی را می خواهد که هدفهای بالا ، درغیابت یک اردوی مدرن ومجهزبا تجهیزات مدرن وتعلیم یافته وامنیت سراسری غیرممکن بود.
ـــــ افغانستان درپی چنین تلاشی ازکشورهای اسلامی وغرب مایوس شد وبه شوروی روی آورد. اتحادشوروی سخاوتمندانه این دررا برروی افغانستان باز کردوهمکاریهای تخنیکی وعمرانی ساختن شاهراه ها ومیدانها های هوائی ، بندهای آب گردان واعمار موسسات تعلیمات تخنیکی ، اعمار شهرکها وموسسات تولیدی وتفحصاتی نفت وگازوغیره راطی پلانهای اول ، دوم وسوم با موفقیت تمویل وازلحاظ تخنیکی وفنی عدۀ زیادی از پروژه های زیر بنائی را آماده بهره برداری ساخت . طی همین دوران ودرقید آن تعلیم وتربیه اردو وتجهیز آن باسلاح مدرن تکمیل شد. افغانستان از لحاط امکانات ومنابع زراعی ،معدنی ،ترانسپورتی ومراوات وسطح امنیت، آمادۀ تحول اجتماعی وسیاسی شد و آزادی زنان ودختران وشرکت شان درامور اجتماعی واقتصادی وتحصیل دخترا ن با پسران درموسسات تعلیمات عالی یکجائی ،تامین شد.
ـــــ دهۀ قانون اساسی وپاگیری نظامی قانونی ومشروط که بعضی آنرا دهۀ دموکراسی نیز خوانده اند ، برمبنای خواست زمان وتحولات داخلی کشورومطالبات جوانان وروشنفکران پا گرفت. احزاب سیاسی، روزنامه ها ومطبوعات واجتماعات آزادشد. تفکیک قوای ثلاثه ( حکومت، شوراوقوه قضائیه مستقل) طبق قانون بمنصه اجرا درآمد.
ـــــ دهه قانون اساسی با درنظر داشت تمام تحولات پیشرفته ورعایت وحمایت از آزادیهای مردم، آزادی زنان وجوانان، طلیعۀ بود که پیش ازآنکه ازیک نظم خبردهد، بی نظمی وبحران را باخود حمل میکردوچندین حکومت طی این دهه سرنگون یا به استعفی سوق داده شد.
ـــــ دهه همانطور که بیانگر تحول قانونی واجتماعی عظیم درافغانستان بود، اما مشکلات خودرا داشت. تضادهای اجتماعی ، سیاسی درسطوح بالای حاکمیت دولتی، خانواده سلطنتی، اراکین، فئودالان وروحانیون ، همانطور دردسته بندیهای سیاسی ازچپ افراطی تا چپ معتدل ومیانه وهم از راست افراطی اسلامی تا معتدل راست میانه تشدید شد.نقطۀ مرکزی ضعف این جنبش وسیع اجتماعی وسیاسی درتضادهای بود که بطور همگانی قلۀ اهرم دولت را مورد تهاجم قرارداده باهم نه درهمآهنگی ، بلکه برعکس درنا همگونی وتضادو پرخاشکری علیه همدیگر بودندوازامکانا ت مادی ورهنمائیها ایدلوژیک ومداخله گرانه کشورهای همجوار وقدرتهای بین المللی سود میبردندوبنوع وابسته بودند. این وابستگیها پس ازکودتای جمهوری داود خان تشدید شد وبعدا پس از انقلاب ثور آنچه رامردم افغانستان سالها وقرن ها در سرلوحۀ افتخارات خود علیه آن رزمیده بودند (قدرت خارجی )، بدان اسیر شدند وتا امروز این اسارت تشدید شده ومردم افغانستان وجوانان افغان درامروز نه بدیدۀ حقارت به این مداخله مینگرند، بلکه برعکس بحیث یک امیدواری وانتظار مدرن وپیشرفته به آن دیده می شود.
پایان بخش اول
ادامه دارد.