استاد صباح

 

قواي مسلح درآزمون بزرگ

بازباران با ترانه،
می خورد بر بام خانه،
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
روز های کودکی کو؟
فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران گردش یک روزدیرین،
خوب و شیرین،
پس چه شد دیگرکجا رفت؟
خاطرات خوب رنگین،
در پس آن کوی بن بست،
در دل تو آرزو هست؟
کودک خوشحال دیروز،
غرق درغمهای امروز،
یاد باران رفت از یاد، باز باران...

افغانستان برای آنکه مسئولیت های امنیتی را خود به عهده بگیرد به چهارصدهزارسربازنیاز دارد. افغانستان تقاضا دارد تا قوای هوایی آن به سرعت اکمال گردد، چیزی که درخصوص آن مشکلاتی وجود دارد. براساس گزارشها فرماندهان اردوي کشوربه شدت از سلاح های بی کیفیت شکایت دارند.

ترديدهاي بسياري در خصوص توانايي نيروهاي امنيتي براي عقب راندن طالبان وجود دارد و اين موضوع بر فرآيند تحويل مسئوليت‌هاي امنيتي به نيروهاي داخلي تاثير بسزايي داشته است.  با توجه به آغازفرايند خروج نيروهاي خارجي ، آنچه در حال حاضردر كشور به شدت مورد توجه است و بايد باشد،ارتقاي توانايي‌هاي اردوي ملي و نيروهاي پوليس است.  مقام‌ها در كابل مي‌گويند، كميت و نحوه عملكردنيروهاي نظامي روز به روز درحال افزايش است.

اين درحالي است كه كارشناسان اعلام كرده‌اند، مشكلات بسياري همچون بي‌سوادي، فساد مالي و آماج حملات شبه‌نظاميان به مقام‌هاي دولتي و نيروهاي خارجي همچنان درسر راه افغانستان قرار دارد.

ازسال ‌٢٠٠٢ تاكنون آمريكا ‌٨/٢٧ ميليارد دالر رادرجنگ افغانستان صرف كرده است و مقام‌هاي غربي دركابل پيش‌بيني مي‌كنند تا زمانيكه افغانستان بتواند هزينه‌هاي دفاعي اين كشور را خود عهده‌دار شود، ممكن است حدوديك دهه زمان مورد نياز باشد. اما با درنظر گرفتن اين كه كمك‌هاي خارجي روند رو به كاهشي در پيش گرفته است، نگراني‌هايي درخصوص اينكه نيروهاي داخلي چگونه هزينه‌ها ومخارج خود را تامين خواهند كرد، وجود دارد.

براساس يك گزارش پنتاگون كه در رابطه با جنگ افغانستان منتشرشد، اردوي ملي دست‌كم ‌٧٠٠ مربي نظامي بين‌المللي نيازدارد. طبق اين گزارش، سه چهارم واحدهاي اردوي ملي  وقتي ازسوي نيروها و مشاوران نيروهاي ائتلافي حمايت مي‌شوند، عملكرد مثمرثمر وموفقيت‌آميزي دارند. اما هيچ يك از اين نيروها به تنهايي قادر به انجام عمليات نيستند. درجنگ هاي قندوزديديم که توانايي اردوي ملي هنوززيرسوال است .

با اين حال منتقدان مي‌گويند، درحالي كه آمريكا ودولت، به دنبال خاتمه بخشيدن به جنگي ‌چهارده ساله هستند،پيش‌زمينه براي طالبان جهت آسيب زدن به نيروهاي نظامي مهيا مي‌شود. اين درحالي استكه اين موضوع هنوز مشخص نشده است كه موضع افغانستان درقبال طالبان با هدف صلح بااين گروه شبه‌نظامي دنبال‌مي شود يا از بين بردن آن. وقتي دولت اعضاي طالبان را برادرمي‌خواند، پوليس ونيروهاي امنيتي چگونه مي‌توانند به آنها فيركنند؟واهمه‌ها نسبت به تشديد حملات طالبان درحالي افزايش يافته است كه تعداد حملاتي كه توسط افرادي با لباس يونفورم پوليس و نيروهاي مسلح صورت مي‌گيرد، به تازگي رو به افزايش است. افزايش تهديدهاي امنيتي درمنطقه، نيروهاي آمريكايي را واداشت كه اعلام كند، ‌٨٠ عامل اطلاعاتي را براي بهبود اوضاع به افغانستان اعزام خواهد كرد.  روي هم ‌رفته كاهش نيروهاي نظامي مقارن با آغازخروج نيروهاي بين‌المللي با شرايط واقعي كشورهم‌خواني ندارد.

گيلز دوروسورو، يك كارشناس درواشنگتنمي‌گويد: تقويم و برنامه‌اي كه براي خروج نيروها تنظيم شده با هيچ يك از واقعيت‌هاي اين كشورمطابق نيست. خروج نيروها درحال حاضر امري به شدت زودهنگام است چراكه اردوي افغانستان آمادگي لازم را براي تحويل مسئوليت‌هاي امنيتي ندارد.

سخنگوى وزارت دفاع ملى درکنفرانسي گفت که دريک ماه ٤٣ سرباز اردوى ملى کشته شده بود که در ماه بعدي اين رقم به ٦٣ تن افزايش يافت . وى دليل  افزايش تلفات اردوى ملى را  افزايش انفجارات کنارجاده عنوان نمود. حملات اخيردرشهرکابل و ولايت کندزنيز رقم تلفات را بلند برده است. حمله انتحارى که در هوتخيل کابل رخ داده ، منجر به کشته شدن پنج سرباز اردوى ملى و مجروحيت ٩ تن ديگر گرديد.همچنين درحمله مشابه درکندز به همين روز ٤ سرباز اردوى ملى کشته  و ١٠ تن ديگرمجروح گرديد. درجريان سال جارى ميلادى ، به دليل حملات مسلحانه و انفجار ها ،  ٨٠٦  سرباز اردوى ملى درسراسر کشورکشته شده است ودرماه  گذشته ،  اردوى ملى توانسته  که ٢٥٢ حلقه ماين ، ٢٣٠ گيلوگرام امونيم نايتريت و ١١٥ کيلوگرام مواد منفجره را کشف و بدست آورند.   دراين مدت ،  ١٢١ ميل کلاشينکوف، ١٠ ميل راکت انداز و١٦ پايه مخابره  نيز بدست اردوى ملى آمده است.  به گفتۀ وى ،نيروهاى اردوى ملى درحال  حاضرمجهزبا سلاح هاى ناتو ميباشند . تنها درقسمت سلاح هاى زره دارودافع هوا مشکلات وجود داردکه هنوزبحث آن مطرح نشده است .

ازجانب ديگرکشورهند درنظردارد درچهار چوب موافقتنامه ستراتیژیک که دردهلی جدید میان هند وافغانستنان به امضا رسید، صاحب منصبان اردوی ملی را در پوهنتون عالی نظامی ضد شورش تربیه نماید.
به گفتهء مقامات، این حرکت ترس پاکستان را ازمحاصره شدن، بیشترمی سازد. هند همچنان پیلوت های را تربیه و به اردوی ملي سلاح های سبک تهیه می دارد. اما موافقتنامه جدید، صحنه را برای مصروفیت رسمی هند به منظور تقویت نیروهای امنیتی که نیروهای خارجی افغانستان را ترک می نمایند، آماده می سازد. یک مقام امنیتی هند به شبکه خبری رویترز گفته است:« تا جایکه من می دانم تربیه صاحب منصبان اردوی افغانستان ومربیون آینده آنها در پوهنتون نظامی هند یک تمرین نظامی است تا آنها قادرشوند درعملیات واقعی جنگی شرکت نمایند.»
اما تحلیلگران می گویند: در پهلوی دوملیارد دالر کمک های اقتصادی هند برای ساختمان پروژه های زیربنایی، نقش بزرگ تروآشکارترهند درتقویت نیروهای امنیتی ، نشانه ای ازتشدید کوشش های منطقوی برای نفوذبعد ازخروج خارجيها می باشد. این همچنان نمایندگی ازمرتب سازی دوباره ائتلاف های منطقوی است که با حمایت ایالات متحده امریکا از موافقتنامه ستراتیژیک هند – افغان بعد ازخرابی روابط آن کشور با پاکستان صورت می گیرد.
جوشوا فوست (
Joshua Foust) یک تحلیلگر امورامنیتی در موسسه تحقیقاتی پروژه امنیتی در واشنگتن می گوید:« من فکر می کنم این یک معامله بزرگ است که حمایت سطوح بالایی را درواشنگتن و دهلی با خود دارد. آنها فکر می کنند که این معامله عکس العمل درپی نخواهد داشت، اما من با آنها موافق نیستم.» پاکستان که خود را بحیث بازیگراصلی درشکل دادن حل سیاسی مشکل افغانستان می بیند، مکرراً علیه گرفتاری هند درافغانستان هوشدار داده و آن را بی ثبات کننده توضیح کرده است.
جنرال متقاعد هندی آشوک مهتا می گوید:« دروازه برای تربیه نیروهای هوایی و پولیس افغانستان درهند باز گردید. افغان ها می خواهند که اردوی ملی خود را مطابق نمونه یا مودل هند بسازند که درآن افراد ازسرتا سرافغانستان از ملیت های مختلف واز مذاهب مختلف درآن جذب شده بتواند. بگفته اوافغانستان نمی خواهد اردوی اسلام گرا داشته باشد.»در چهارچوب موافقتنامه ستراتیژیک هند وافغانستان، سلاح ها مانند تفنگ و راکت انداز به اردوی افغانستان داده می شود تا خلای سلاح های سبک را پر کرده باشد.اما کامران بخاری معاون امور شرق میانه و جنوب آسیا در موسسه مشورتی استخباراتی جهانی می گوید: اشتراک یا سهیم ساختن معلومات استخباراتی بزرگ ترین بخش مشارکت هند و افغانستان است. بخاری می گوید:« همکاری نظامی میان دو کشورمحدود خواهد بود زیرا آنها با هم سرحد مشترک ندارند و پاکستان در وسط قرار دارد. اما معلومات استخباراتی ایجاب داشتن سرحد مشترک را ندارد و آنها می توانند در این ساحه کارهای زیاد انجام بدهند.»

تلفات مردم ونيروهاي مسلح درجنگ سيزده سال اخير

مژده ده ایام ظفر می رسد
بوی گل نرگس تر می رسد
این شب آشفته به سر می رسد
جلوه ی لبخند سحر می رسد.

خشونت بی پایان، کشتار مردم بیگناه، داشتن رکورد تولید مواد مخدر در جهان و یک میلیون معتاد از جمله دستاوردهای تهاجم ده ساله نیروهای غربی به افغانستان است. ده سال پیش (۷ اکتبر ۲۰۰۱) تقریبا یک ماه بعد از حمله به برج های تجارت جهانی درآمریکا، لشکرکشی به افغانستان به بهانه نابودی تروریسم والقاعده رقم خورد. بعد از یک ماه حکومت طالبان سقوط کرد، اما نه تنها طالبان نابود نشدند بلکه درجریان ده سال گذشته دهها هزارغیرنظامی دردرگیریهای مختلف کشته شده اند وهنوزهم ناامنی درتمام نقاط کشورادامه دارد.

طی ماههای گذشته به علت اعتراضات گسترده مردم به کشتارغیرنظامیان بوسیله نیروهای خارجي، اینان سانسور شدیدی اعمال میکنند تا ازانتشارآن جلو گیري نمايند. دسترسی خبرنگاران به مناطق تحت عملیات شانرا شدیدا محدود ساخته اند، برمطبوعات داخلی فشار می آورند که یکچنین اخبار را انعکاس ندهند، با صدور اعلامیه های که نشريه هاي شان آنرا فوری به خورد مردم میدهند، موفق شده اند تا حد زیاد به جنایات شان سرپوش بگذارند. درحالیکه جنایت شان درکنر، که شصت وچهار بیگناه عمدتا زنان و کودکان قتل عام شده اند، به مطبوعات کشیده شده است، بازهم خارجيها کشته شدگان را نیروهای مسلح طالب عنوان کرد و بلندگوهای مطبوعاتی اش میکوشند این خبر را که والی کنرآنرا تایید کرده و تصاویری نیز از جانب رویترز پخش شده زیرسوال برده غیرجدی نمایان سازند.

یکی از این بلندگوها شبکه دروغ پراگنی انگلستان، بی بی سی فارسی است که تنها زمانی اخبار جنایات خارجيها را نشر میکنند که جهانی شده باشد و زیرزدن آن برایشان رسوایی به بار آورد. درتازه ترین مورد، برای اینان کشته شدن شصت وچهارانسان بیگناه خبراصلی نیست وآنرا بصورت حاشیه‌ای نشر کرده اند وآنهم با لحن مورد قبول برایخارجيها. در صفحه اول سایت شان نیزخبری از آن نیست.اما در مقابل کشته شدن ولو یکتن درامریکا واروپا با آنچنان آب و تاب پوشش داده میشود که توگویی زمین از مسیرش منحرف شده است. آیا خون افغانها به این حد بی ارزش شده که به کشته شدن شصت وچهار انسان معصوم طوری عکس العمل نشان میدهند که گویا به این تعداد پرنده کشته شده باشد؟.

پس ازسخنرانی رییس جمهور در جمع نیروهای امنیتی بر عدم کمک از نیروهای ناتو درعملیاتهای نظامی، ريس جمهور چندی قبل اظهار داشت که از نیروهای ناتو تعهد گرفته که دیگر مناطق را بمباران نکنند، اما در حمله اخیر ناتو به مناطق مسکونی ده غیر نظامی افغانستانی کشته شدند و ناتوتنها به یک عذر خواهی بسنده کرد.
کميسر حقوق بشرسازمان ملل در این رابطه معتقد است که قبل ازپایان دادن به حملات هوایی، اوباما بايد مطمئن شود که حملات هواپيماهاي بدون سرنشين اين کشوردرمناطق مختلف جهان درچارچوب قوانين بين المللي انجام می شود یا خیر؟ زیرا قوانين بين المللي مشخص مي کنند که حملات هواپيماهاي بدون سرنشين چه زماني مجاز و چه زماني غيرمجاز است.   ناوي پيلاي کميسر حقوق بشرسازمان ملل گفته : آمريکا مدعي است حملات هواپيماهاي بدون سرنشين، حملات هدفمند براي کشتن اعضاي طالبان است اما اگر دراين حملات تعداد زيادي از غيرنظاميان کشته شوند مي توان درستي اين حملات را زير سوال برد. بنابراين بدون بررسي دقيق اين حملات نمي توان آنها را قانوني يا غيرقانوني توصيف کرد. در پاسخ به پیلای باید گفت: اگر شما که کمیسر حقوق بشر سازمان ملل هستید هنوز در رابطه با تعداد تلفات غیر نظامیان در برابر کشته شدگان طالبان در حملات هوایی نیروهای ناتو تحقیق نکرده اید، خوب است بدانید آمارها نشان می دهد اگر در این حملات یک شبه نظامی کشته می شود درقبالش چندین غیر نظامی جان خود را از دست می دهند.
سال
۲۰۰۷ : ۱۵۲۳غیر نظامی
سال
۲۰۰۸ : ۲۱۱۸ غیر نظامی
سال
۲۰۰۹ : ۲۴۱۲ غیر نظامی
سال
۲۰۱۰ : ۲۷۹۰ غیر نظامی
سال
۲۰۱۱ : ۳۰۲۱ غیر نظامی
تا ژوئن
۲۰۱۲ : ۱۱۴۵ غیر نظامی
تازه این در حالی است که این آمار، تنها مربوط به غیرنظامیان کشته شده توسط خارجي ها درعملیات هایی می شود و کشته شدگان در عملیاتهای زمینی و ... جای خود را دارد.
بیش ازسیزده هزارغیر نظامی توسط هواپیماهای ناتو کشته شدند. اما آیا واقعا این تعداد طالب هم در این حملات از بین رفته اند؟ مطمئنا جواب منفی است. اگر غیر از این بود اکنون کمیسرسازمان ملل نمی گفت که باید در این رابطه تحقیق شود تا بدانیم این حملات مجاز است یا غیر مجاز.واقعا جای تاسف دارد که هزارها تن از هموطنان ما در عین بی خبری، توسط هواپیماهای نظامی ناتو بمباران شوند، جان خود را از دست بدهند یا معیوب گردند، تازه آقایان به این فکر بیفتند که این کار قانونی است یا غیر قانونی. بعد اگر دلشان شد تصمیم به خاتمه این حملات بگیرند.
گویی جان مردم افغانستان برای این خارجی ها ازبسیاری چیزها، ناچیزتر است! ظلم است که در خانه خود نشسته باشی ناگهان برسرت بمب بریزند، بدون اینکه گناهی کرده و یا حتی متهم به خلافی باشی. تنها به این جرم که شاید یک طالب دست پرورده آمریکا و پاکستان در حوالی منطقه مسکونی شما پرسه زده باشد.

براساس گفته سخنگوی وزارت دفاع ملی،۸۰ درصد عملیات‌های ۲۰۱۲ توسط نیروهای اردوی ملی مدیریت و انجام شده و درهمین سال، نزدیک به ۵۰ هزار سرباز خارجی را ترک کرده اند . فارغ از ادعاها و بازیهای سیاسی و جنگ روانی و رسانه ای مقامات ناتو و ایالات متحده، آمارها حاوی ناگفته ها و نیازهایی است که میتوان از روایت های آماری کشته های نیروهای داخلی و خارجی به دست آورد. با آنکه آمارمرتب تلفات سالیانه نیروهای اردوی ملی، در دست نیست اما می‌توان با معیارهایی روند آماری کشته ها را دریافت و به وضعیت کلی‌تری از بهبود یا وخامت اوضاع امنیتی دست یافت. 
براساس آمارهای ارائه شده از سوی وزارت دفاع ملی، در سالهای
۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به ترتیب ۵۲۶ و ۸۰۰ تن و در ۲۰۱۲‌ بیش از ۱۰۰۰ تن از نیروهای اردوی ملی در مبارزه با دهشت افکنی جان خود را از دست داده اند. این آمارها به موازات اخذ مسئولیت‌های امنیتی بیشتر، سیر صعودی به خود گرفته و از این حیث، میان به عهده گرفتن مسئولیت‌های بیشتر امنیتی و افزایش تلفات نظامی، رابطه منطقی برقرار است. 
در سوی دیگر، تلفات نیروهای ناتو که بیشترآنها متعلق به ایالات متحده امریکا است از
۲۰۰۱ تا پایان ۲۰۱۲ به ترتیب ۱۲، ۷۰، ۵۸، ۶۰، ۱۳۱، ۱۹۱، ۲۳۲، ۲۹۵، ۵۲۱، ،۷۱۱، ۵۶۶ و ۳۲۶ تن بوده است. این آمارها نشان میدهد که تا سال ۲۰۱۰ تلفات نظامیان خارجی پیوسته روند صعودی داشته و از ۱۲ تن در ۲۰۰۱ به ۷۰۰ تن در ۲۰۱۰ که خونبارترین سال نیروهای ناتو به خصوص ایالات متحده نام گرفته است. اما پس از ۲۰۱۰ که همزمان با انتقال بیشتر مسئولیت‌های امنیتی به نیروهای ملی است، میزان تلفات سربازان خارجی،‌ کاهش چشم گیر را نشان میدهد، طوریکه در ۲۰۱۱،‌ کاهش ۲۰۰ نفری و در ۲۰۱۲ در مقایسه با سال ۲۰۱۰ تلفات به نصف کاهش یافته است. 

بدون شک، آمارها حکایت از آن دارد که درکل آمار کشته ها،‌ سیر صعودی داشته و کاهش تلفات نیروی خارجی همزمان با تحویل هشتاد درصدی مسئولیت های امنیتی، در تلفات اردوی ملی باز تاب یافته و آمارکشته ها همچنان روند صعودی خویش را حفظ کرده است. 
ازسوی دیگر، میان افزایش تلفات و دامنه عملیات ها با افزایش دهشت افکنی و کانون های نا امنی، ارتباط مستقیم و جود دارد و حاکی از این است که برخلاف ادعای مقامات امریکایی و غربی، مشکل تروریسم در افغانستان همچنان پا برجاست. ایالات متحده و ناتو که با ادعای مبارزه با تروریسم، پا به افغانستان گذاشته بودند، اینک بدون اینکه کار عمده ای در مبارزه با تروریسم صورت داده باشند، بی دستاورد عمده، باز می‌گردند اما امریکامی‌خواهد، در چهارچوب دکترین امنیتی قرن بیست ویک خود،‌ پایگاههای دائمی و حضور نظامی در این خاک را کمایی کرده باشد. 
بادید گفت؛ درحالی بخش اعظم مسئولیت‌های امنیتی و پس از
۲۰۱۴ تمام آن به نیروهای مسلح کشور واگذار می‌گردد که بر اساس اظهارات سخنگوی وزارت دفاع ملی درکنفرانس ؛ اردوی ملی فاقد تجهیزات و امکانات دفاعی لازم بوده و با چهارچالش عمده به شمول عدم دسترسی به قوای هوایی، سلاح های سنگین، آموزش و تجهیزات انجنیری و همچنین ضعف استخباراتی مواجه است. ماین های کنارجاده‌ای را بیشترین علت تلفات نیروهای اردوی ملی میداند و تصریح می‌‌کند که این نیروها هنوز قابلیت خنثا سازی ماین ها را پیدا نکرده اند و بخش انجنیری اردوی ملی ضعیف تر از آن است که بتواند ماین های کنارجاده را کشف و خنثا کند. 
براین اساس، مدعیان مبارزه با تروریسم مسئولیت‌های کامل امنیتی را به اردوی ملی واگذار می‌کنند که لانه های دهشت افکنی و مراکز تولید و تربیه تروریسم، دست نخورده باقی است. وجود مین های کنارجاده‌ای و عملیات های پیچیده انتحاری در جای جای کشور و گسترش عملیات‌های اردوی ملی، گواه عینی رد مدعیاتی مبنی بر شکست تروریسم در کشور است. امنیت نسبی موجود،‌ محصول حضور آنها نبوده بلکه محصول فداکاری نیروهای مسلح فقیر و فاقد تجهیزات و تکنولوژی حد اقلی لازم برای دفاع است. 
وقتی که تمام زحمات مبارزه با تروریسم برعهده سربازان ماست و هر روز درجاده و جبهه، اردوی ملی کشته میدهند و در غربت می‌ جنگند و تمام مسئولیت‌های امنیتی را به عهده می‌گیرند،‌ پایگاههای دائمی را جز باج ، نمی‌توان تفسیر کرد. پرسش این است که اگر صداقتی درکاربود، با ادعای هزینه های ده‌ها میلیاردی جنگ با تروریسم ، چرا اردوی افغانستان پس ازیازده سال فاقد تجهیزات نظامی من جمله خنثی سازی مین است، درحالی که نیروهای خارجي به وفوردر اختیار دارند اما در دسترس ما قرارنداده اند؟ و چه علتی باعث گردیده که مسئولین کشور نتوانند در جهت رفع نیازهای نظامی خود، اقداماتی را صورت دهند؟ .
باید اعتراف نمود که اگر سیاست وابسته سازی امنیت مطرح نبود، باید طی این سالها، امکانات حد اقلی لازم در اختیار اردوی ما قرار می‌گرفت اما نگرفت و امروز تروریست ها در تسلیحات به جز نفر برهای نظامی، با ما برابری می‌کنند و این مشکل بزرگی است که تاکنون با آن مواجه بوده ایم. این مساله گویای واقعیت تلخ دیگری است و آن اینکه میان دست خالی نگهداشتن ها با درخواست پایگاهها ارتباط تنگاتنگ وجود دارد و این روند محتمل الاستمرار است. لذا دولت مردان ما بایستی چاره‌ای اساسی بجویند تا تداوم دومینوی وابستگی، استقلال سیاسی و منافع ملی ما را قربانی نسازد.

 

ادامه دارد...

 

 

 


بالا
 
بازگشت