علی رستمی

 

به تداوم جنگ وبی ثباتی درافغانستان یقین داشت ویابه صلح باگروه طالبان !

بازهم ما شاهدی، برپایی جلسه وگردهمایی وایجاد تشکیلات جدید شورای صلح باچهره های کهنه وشناخته شده که خود باعث تدوام جنگ وخونریزی وبدبختی درافغانستان شده است، میباشیم.  چهارمین دور نشست چهارجانبه گروه صلح برای افغانستان که سه شنبه چهارم حوت سال 1394به اشتراک نمایندگان افغانستان ، پاکستان ، چین وامریکا درشهر کابل برگزار گردید . این نشست بازهم به مانند سایر گردهمایی ها  با سخنرانیها وکلی گوی ها اغازوالی 12حوت سال 1394ادامه یافت .  در پایان دوره چهارم نشست چهارجانبه خود، گروه صلح برای افغانستان  به روز چهارشنبه 12حوت طی فیصله نامه مشترک  ، اعلام داشتند:"  ازتمام گروه های طالبان ودیگر گروهای مسلح مخالف دولت دعوت به عمل می آید که بانمایندگان با صلاحیت خود درنشست مستقیم با نمایندگان دولت افغانستان شرکت کنند. این گفتگو ها  درهفته اول ماه مارچ برگزار گردد."

 این فیصله وگفتگوی های صلح میان نمایندگان افغانستان، چین وپاکستان وامریکا صورت گرفت، لاکن طالبان به عنوان یک طرف جنگ دران حضور نداشته وبدون طالب وبه حضور نماینده سه کشورخارجی  به شمول افغانستان توافق صورت گرفته است.

سوال برانگیزبرای ما، اینست که ازیک سو سران قدرتمند جهانی ازجمله  بارک اوباما رئیس جمهور اضلاع متحده امریکا در سخنرانی  سالانه خود درختم سال 2015  به مردم امریکا ، پیوست با سیاستهای منطقوی خود از جمله راجع به افغانستان تذکار داد : درافغانستان تا ده سال دیگر ثبات سیاسی بوجود نه خواهد امد ،جنگ وبی ثباتی سیاسی ادامه خواهد داشت. این نظر از جانب کسی ابراز میشود که  شخصآ  در قضایای  جنگ وصلح در افغانستان شامل وسرنوشت ساز هست . این امر گواهی میدهد که  دغدغهء تامین صلح درافغانستان یک توهم پیش نه بوده وهنوز افغانستان در باطلاق تشنج های منطقوی قرارداشته واین غایله ادامه خواهد داشت!  اهداف راهبردی که در منطقه  دردست دارند ،هنوز تحقق نیافته زمان گیر میباشد.  مصداق این ادعا عبارت از  افزونی لشکر نظامی امریکا وانگلیس درافغانستان زیر نام اموزش عساکر ارتش افغانستان وقلع وقمع داعش وسایر نیروهای تروریست درافغانستان  میباشد. درحالیکه خودشان عامل و علت تشکیل گروه ها ی تروریزیم درجهان ومنطقه وانتقال انهاازکشورهای خارجی  در ولایات کشور توسط چرخ بالهای نظامی شان میباشد.

بر بنیاد مولفه های فوق  هرنوع تدابیرعملی ازجمله تشکیل ارگانهای  شورای صلح و گلو پاره کردن رهبران جمهوری اسلامی افغانستان،  برای بوجواوردن  صلح درافغانستان و اشتی  با گروهی طالبان، میتوان انرا یک سناریوی بی ارزش وتهی از ارزشهای ملی ومدنی،  درقبال سرنوشت مردم افغانستان  تلقی کرد. دراین روند نقش  رهبران سیاسی حکومت افغانستان بر مبنای مصالح ملی مردم افغانستان نه بوده، بلکه سازشکارانه وتفننی میباشد. زیرانیروها وابر قدرتهای که خود با عث تشکیل طالبان وبعدن عامل سرنگونی ومنکوب انها هستند، دراین روند شامل میباشند : خود کوزه گر و کوزه خروکوزه فروش! اگر این ابر قدرتها ازجمله رهبران امریکا ،چین وپاکستان بخواهند ،ازخویش اراده سالم و شفاف نشان بدهند ، صلح در افغانستان بزودترین فرُصت  بوجود خواهد امد.  اما  امریکا و پاکستان نمی خواهند که این عروسکهای دست پرورده خویشرا به ساده گی ازدست بدهند .می خواهند که برا ی تحقق اهداف  دراز مدت  خویش درافغانستان ومنطقه ازجمله درقبال همسایه گان افغانستان انها را حفظ ودرقدرت سهیم بسازد   . جابه جایی طالبان در جنوب افغانستان وبالخصوص درهلمند و شمال کشور وسقوط پلان شدهء کندوز  ودند غوری بغلان و چپه کردن پایه های برق رسانی شهر کابل، نمایانگرانست که تاقدرت طالبان دراثنای برگزاری نشست چهارم گروه کاری صلح افغانستان به جهان واعضای این نشست هویدا شود، که دولت افغانستان درقبال نیروی طالبان ضعیف  وناتوان میباشد.

طوریکه به مثابه افتاب روشن هست: دولت جمهوری اسلامی افغانستان  با موجودیت به اصطلاح "جهادیون سربه کف "وسربازان 42 کشورجهان هنوزهم طالبان که دراوایل سرنگونی به دوهزار نمی رسیدند، یکباره گی به ده ها هزار تن رشد نموده، درحالیکه درطول 15سال واندی هرروز خبر قتل وکشته شدن  ده ها طالب ازطریق تلویزیون ورادیو به سمع مردم رسانیده شده که این ارقام اگر جمعبندی گردد، هزارها تن طالب درافغانستان در لشکر شان به عوض ان که کم شود، اضافه شده است. هنوزهم به مانند دوران حاکمیت خویش  دردهات وقریه های کشور وجود داشته وحاکمیت قرون وسطایی خویشرا تحکیم ومنبسط کرده اند. به باور اگاهان سیاسی این همه رویکردهای سیاسی واقدامهای اداری وقت ضایع کردن  ومصروف نگهه داشتن اذهان مردم افغانستان وجهان میباشد. تااز اینطریق بازی گران اصلی بتوانند، به مرورزمان نقش خودرا دراین روند مهم جلوه داده وامتیازهای بیشتری برای سیادت وتسلط طالب  بدون هرنوع عقب نشینی بالای دولت افغانستان تحمیل نمایند .  به غیرازان  اگر دولت افغانستان بخواهد که طالب را تحت انقیادخود بیاورد، باید ازموضع قدرت وزور با انها داخل معامله بُرد بُرد شود .طوریکه تجربه تاریخ به ما می اموزاند که صلح به زاری وگدایی از موضع ضعیف بدست نمی اید ،بلکه به شکست مواجه میکردد ،این  خواست قانون طبیعت واجتماع هست . . تا زمانیکه پاکستان وامریکا صادقانه درجهت تحکیم  صلح عادلانه وانسانی به نفع دولت افغانستان عمل نکند ،کنار امدن با طالب محال وناممکن به نظر میرسد! همچنان برعلاه گزینه های فوق، تشنج منطقوی وعدم امنیت درافغانستان به نفع سازمانهای استخباراتی امریکا سی  ایی ای وانتلجنت سرویس انگلستان و ایی اس ایی پاکستان بخاطر کشت وتجارت مواد مخدره درافغانستان بالخصوص درولایت هلمند میباشد ؛ این دستگاه های استخباراتی ازدرک حاصلات مواد مخدره با حضورلشکر نظامی شان ملیاردها دالر نفع برده اند.

 طوریکه درپروگرام خبری، شبکه تلویزیون دولتی جمهوری فیدرال المان بنام "آ. اِر .دی"  زیر عنوان :علت تداوم جنگ وخطر نیروهای ناتو درافغانستان  ، چنین گزارش شده است:" . درکنار کنفرانس افغانستان که برمحور ادامه روند تعهدات کشورهای عربی و امریکایی درافغانستان وحضور عساکر انها می چرخد. حقایق دیگر درمورد علت اصلی حضور انها درافغانستان نیز افشا گردید. نظربه گفته های "کوپ انلاین" ویک تعداد از رسانه های دیگر ارتش امریکا از تجارت کوکنار ومواد مخدر درافغانستان حمایت میکند. افغانستان با صادرات «92» فیصد ،مواد مخدر جهان، یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده مواد مخدره به شمار میرود. اکنون شواهد اشکار میسازد که امریکا با صراحت وظیفه گرفته است ،تا مزارع کوکنار را حفاظت نمایند. با این عمل شان میتوانند تا نعمت ملیارد دالری مواد مخدره را حمایت وکنترول نمایند که ازاین تجارت "ام 16ــسی ای ایی ـ وال استریت"وسازمانهای دیگراستفاده عظمی را میبرند.نظر به راپور اداره با مواد مخدره سازمان ملل ،بعد از حمله امریکا درافغانستان ازاغاز سال 2000ترسایی تحت رهبری جورج بوش زرع کوکناردر افغانستان 657 فیصد افزایش یافته است. یک دانشمند واقتصادان کانادایی بنام« خوسو دوفسکی» درسال 2007 نوشته بودبرنامه تجارت مواد مخدره بنام هلال طلایی که توسط« سی ای ایی» در اغازدهه هشتاد پلان گذاری گردیده بودتاکنون توسط سازمانهای استخبارتی امریکا وانگلیس ونیروهای ناتو حمایت گردیده است."

تازمانیکه منافع مادی انها دروجود طالبان وسایر گروهای تروریستی درافغانستان تامین است، به مشکل میتوان گفت که صلح انسانی ، شرافتمندانه با حفظ ارزشهای دیموکراتیک علمی ،پذیریش قانون اساسی افغانستان وتامین حقوق شهروندی در افغانستان بوجوداید!

به گفته مارکس:"به هدفهای شریف تنهاباوسایل شریف میتوان دست یافت." .

 

 


بالا
 
بازگشت