محمدعوض نبی زاده

 

تبدیل مجدد افغانستان به میدان رقابت قدرتهای جهانی

در جریان جنگ سرد ،مردم  افغانستان دراثررقابت  قدرت های بزرگ جهان ,قربانی میدان جنگ کشورهای دیگر ومتحمل زخم «بازی مجموع صفر» گردید که تا هنوز ادامه دارد. در حالیکه لشکر شوروی سابق در 26 دلو سال 1367 شمسی از افغانستان خارج شدند اما از آن زمان تا اکنون ده ها لشکر دیگر به افغانستان ریختند و ویرانی کردند و رفتند. در پایان، جنگ سرد ، روسیه درآستانه ترک افغانستان سیاست کشاندن پای امریکا به با تلاق افغانستان ودر گیر ساختن آنکشور در یک جنگ فرمایشی بی پایان در نوار قبایل مرزی را رویدست گرفت و چین در محور افغانستان وپاکستان متوجه بیرون راندن امریکاییها وتثبیت کنترول خودش به افغانستان شد.درقرن حاضر تغییرات به‌ سرعت در جهان اتفاق می‌افتند که ، کشورهای بزرگ  دنیا را به سمت یک نظم جهانی جدید هدایت می‌کند اماگرچه افغانستان درعمق استراتیژی غرب قرار ندارد بلکه عمق استراتیژی غرب عبارت ازتسخیر منابع آسیای میانه است . آمریکا بدون در نظر گرفتن تعهدات خود مصمم است تا جنگ در افغانستان را گسترش دهد واحتمالاً برای رسیدن به اهداف خود ، دوام بحران در افغانستان را دنبال میکند چنانچه  کالین پاول-  سابق وزیر خارجه و لوی درستیز امریکا و "لاورانس ویلکرسون- " دگروال بازنشسته ارتش آمریکا بر این باورند که نیروهای آمریکایی طی نیم قرن  آینده در افغانستان باقی خواهند ماند زیرا  جنگ در افغانستان دیگر جنگ با القاعده و طالبان نیست بلکه این جنگ،  بخاطر نفت، آب و انرژی است.برنامه های کنونی غرب شامل  تسخیر چشمه های نفت و گاز آسیای میانه و تهدید روسبه، چین و ایران که حالا مرحله به مرحله در دست اجرا اند، که شامل دوکتورین کلان سیاسی - اقتصادی و نظامی امریکا می باشد. اهمیت ، جغرافیایی افغانستان حالا نیزبه مثابه منطقه ی استراتیژیک بین ایران، چین، پاکستان و جمهوری های آسیای میانه آشکار میشود که افغانستان ، مانند دوره بازی بزرگ در قرون پیشین، درسالیان آینده هم چنان میدان رقابت بین قدرت های بزرگ خواهند بود.

بنابرین افغانستان کنونی مجددا قربانی اصلی در قالب تروریسم جهانی وبه میدان زور ازمایی قدرت های بزرگ قرار میگیردزیرا اگر داعش در افغانستان گسترش یا بد و طالبان تقویه شوند وحلقات درون نظام آنها را حمایت کنند افغانستان بار دیگر بمیدان جنگ قدرتهای بزرگ مبدل خواهد شد. ناامنی‌های ناشی از حملات گروهی و عملیات‌های هراس‌افکنانۀ گروه‌های تروریستی مخصوصآ گروه طالبان از یک‌سال به این طرف در نقاط مختلفِ  افغانستان تشدید یافته که بدتر شدن وضعیت امنیتی در افغانستان، منافع دولت امریکا و نگرانی‌های روسیه را در تقابل قرار داده است  گرچه اختلاف بر سر جنگ در اوکراین و سوریه، این دولت‌ها را از همکاری در مبارزه بر ضد مواد مخدر و تامین امنیت خطوط تدارکاتی نظامی ‌ناتو متوقف نکرد. اما پس از موفقیت اولیه در این جبهه، حالا روسیه مسیر خود را از آمریکا و دولت افغانستان، جدا می‌کند. مسکو اکنون  برخورد سرد را به عنوان استراتژی جدید خود در پیش گرفته و  با دولت امریکا تمام درهای همکاری را بسته کرده است.  برخورد سرد، استراتژی جدید روسیه - آن هم در میدان قدیمی‌ جنگ سرد، جایی که روسیه قریب به یک دهه بر ضد نیروهایی که از سوی آمریکا حمایت می‌شد جنگید.اکنون روسیه گفته که در هیچ گفت‌وگویی که میان طالبان و دولت افغانستان به حمایت دولت‌های آمریکا، پاکستان و چین برگزار شود، شرکت نخواهد کرد.اگروضع برین منوال ادامه کند،.بازی سرگیج کننده ی ، با طرح تئوری های خاموش ، از سوی مهندسان منطقه ی جئوپلتیک با تکیه بر انگیزه های روز در سطح داخل افغانستان، از نزدیک مدیریت می شود. درین حال  چانس پیروزی سیاست داخلی دکترغنی که بامشورت های وزارت خارجه امریکا عیار شده است، بی اثرخواهد گردید؛ از سوی دیکرعدم ارادۀ سیاسیِ حلقاتِ خاص در درون دولت وحدت ملی ، عامل اصلی نفوذ و گسترش طالبان در افغانستان گردیده  اند زیرا بنا بر تعلقات قومی و حضور ستون پنجم در دستگاه دولت، این حلقات خاص ارادۀ از بین بردن طالبان را ندارد.

چون حکومت کنونی ازروند سازش و جنگ با تروریسم، فاقد یک دیدگاه منسجم و یک‌پارچه است. زیراهر‌چهرۀ سیاسی در این حکومت، از دیدگاه‌ها و برداشت‌های شخصی خود نمایندگی می‌کند. به میزانی که اهتمام سیاسی اشرف‌غنی بر سازش با طالبان متمرکز است، چهره‌های دیگر قدرت، نسبت به آن با بدگمانی و تردید برخورد می‌کنند.جنگ حکومت افغانستان با طالبان به کابوسی مبدل شده که هر روز حکایت از معاهده های مخفی و علنی با طالبان نشست طیاره ها در منطقۀ های تحت کنترول طالبان در برخی از نقاط کشور به نشر می رسند که واکنش های حکومت دربرابر این همه گزارش ها سکوت است. از وضعیت کنونی جنگ در افغانستان وبازی های سیاسی امریکا وپاکستان و بی پاسخی آن به خواست مردم افغانستان آشکار می شود که هدف امریکا ادامۀ جنگ در افغانستان است زیرا قدرت های بزرگ جهان تمایل جدی و صادقانه برای پایان جنگ در منطقه و تامین صلح در افغانستان ندارند؛ چون امریکا به مثابهء ی جهان یک قطبی تصمیم گرفته اند تا رسیدن به اهداف کلان راهبردی زیر نام مبارزه با تروریزم دیروز بنام جنگ با القاعده و طالبان و امروز با نام مبارزه با داعش به پیش میرانند.از انجائیکه امریکا  پس از تهاجم شوروی, پاکستان را بستر خوبی برای پرورش جهادیان افغانستان برگزید وپاکستان را به لانهء مصؤون تمامی تندروان از سراسر جهان بدل کرد. استخبارات نظامی پاکستان ، مدت‌ها اداره‌کننده‌ی نیروهای جهادی بین‌المللی بوده وقرار معلوم  رهبر القاعده، ایمن الظواهری پناهگاهی امنی در پاکستان دارد ،که  او تلاش دارد تا کمپ‌هایی آموزشی در جنوب افغانستان دایر کند .پاکستان هراس افگنان جهانی را مدیریت می کند،.حالا آنان را «خلافت اسلامی» و «داعش» می‌نامند که همان «گروه عرب‌های افغان» اند، آن عده شهروندان عرب که ۲۵ سال قبل از آن منحیث مجاهد برای جنگ در افغانستان استخدام شدند.

هرچند گروه‌های اسلام‌گرا از نظر ساختار سازمانی، اولویت‌های سیاسی از هم متفاوت‌اند، اما از لحاظ فکری تمام آن‌ها دارای دیدگاه های مشترک «اسلام‌گرایی» است و گروه‌هایی مانند طالبان و القاعده اخوان‌المسلمین و آق‌پارتی ترکیه از لحاظ ایدیولوژیک با هم همسان‌اند. اگرچه با وجود تفاوت در ابزار عمل، ساختار سازمانی نقطه اشتراک هردو دسته ایدیولوژی آن‌ها است که تمام گروه‌های اسلام‌گرا بدون کم و کاست از اسلام سیاسی به حیث رهنمود فکری خویش کار می‌گیرند. گروه‌های اسلام‌گرای تندرو یا جهادی عملا از اصول ایدیولوژیک خویش به حیث برنامه عمل و شعارهای اصلی کار می‌گیرند. برپایی «دولت اسلامی،» «خلافت اسلامی،» و «امارت اسلامی» به ترتیب شعار گروه‌های داعش، القاعده و طالبان است. اسلام‌گراهای «میانه‌رو» نیز با وجود داشتن برنامه‌های سیاسی ملی از اتکا به اصول ایدیولوژیک خویش فرو نکاسته‌اند. امریکایی ها در تبانی با سعودی و شیخ های خلیج با صدور هزاران داوطلب یا بریگارد های سبز اسلامی از شرق میانه وبا استفاده از شرایط بحرانی بهار عربی در شرق میانه و سرکوب  بعضی از کشور های عربی ومنطقه خلیج توسط غربی ها اینبار با دشمنان ساخته شده خودشان به اصطلاح به مبارزه برخواستند تا به دنیا بگویند که دهشت افکنان در سوریه و عراق و آسیای میانه حضور سهمگین دارند و ما ریشه های آنان را حتی در کنار روسیه خواهیم خشکاند  .اکنون سوریه متحد ایران وعراق  گردیده وکشور ترکیه با هسویی ناتو بجنگ سوریه شتافته و کشور یمن مورد تاخت وتاز عربستان قرار میگیرد. از همین رو اتحاد های تازه ی در قبال اوضاع شرق میانه شکل میگیرد  که از یکطرف روسیه ، سوریه ،ایران ،عراق و لبنان ـ از طرفی عربستان وکشور های عربی که گذشته از آن ده جنگ بالقوه در سال ۲۰۱۶ عمدتاً در شرق میانه رخ خواهد داد بر جسته ترین مناطق برای جنگ در سال جاری میلادی را سوریه ،عراق ویمن و جنوب سودان ، افغانستان ، چاد ولیبی وهمچنان جنگ احتمالی داخلی ترکیه وبروندی ودر گیری در جنوب دریای چین که در آن پکن واشنگتن طرف در گیر هستند که خطر ناکترین درگیریهای سال ۲۰۱۶ میتواند باشند . 

     بیست وهشتم - ماه – فبروری – سال 2016 عیسوی

 

 

 


بالا
 
بازگشت