محمدعوض نبی زاده

 

علایم حضورداعش درافغانستان وآسیای مرکزی

از انجاییکه سرنوشت ملتهای مظلوم و ممالک کمتر انکشاف یافته در برابر دست اندازی نظامهای جهانی, بیرون از ذهنیت افراد است و قسمیکه  در اروپا، در دو جریان تند رشد سریع سرمایه داری , جنگ های جهانی اول و دوم بوقوع پیوست که باعث نابودی تمدن بشری و سبب ثروتمند شدن  یکتعداد  افراد محدود گردید وحالاکه امریکا نیز در بازی نظم نوین جهانی , به امپراتوری اجتناب نا پذیر تبدیل گردیده واگر روند  تغییر و تکامل سرمایه  رشد نا موزون پیدا نماید باعث افول و تغییردر قدرت  های سیاسی و اقتصادی جهان خواهد شد. چنانچه به خاطر جا بجائی سرمایه قدرت های بزرگ جهان ، امریکا وکشور های اروپا ی غربی و شرقی  که در جهت تطبیق نقشه نوین شرق میانه مصروفند و شماری دیگر از قدرت ها ی مخالف در سنگ اندازی در مقابل آن ، درگیرند .

که مرحله نخست نقشه جدید شرق میانه ایجاد هسته کردستان کبیر ، تجزیه قسمی عراق ، سوریه و ترکیه را عملی  وپس ازآن  در نقشه جدید شرق میانه ، تجزیه پاکستان ، افغانستان و ایران و کانون دایمی تشنج مانند کشمیر و پشتونستان  را به همراه خواهد داشت .طرفداران و مخالفین این پلان شیطانی ، سالها در شرق میانه با هم در جنگ بوده ودرجریان این جنگ فرسایشی ، میلیون ها انسان کشته و مهاجر خواهند گردید. منابع عراقی اعترافات تکان‌دهنده ی معاون ابوبکر البغدادی رادرباره گروه تروریستی تکفیری داعش در اختیار دارد که بر اساس این اعترافات، کمک‌های لجستیکی و تجهیزات نظامی و دیگر نیازهای گروه تروریستی داعش از طریق تجار و دلالان کشور ترکیه تأمین وخدمات پزشکی و دارویی تروریست‌های مجروح در بیمارستان‌های ترکیه ی عضو ناتو  صورت می‌گیرد. در مناطق تحت اشغال داعشی‌ها شمار زیادی مشاور و فرماندهان نظامی ترکیه‌ حضور دارند وبیش از 90درصد تروریست‌های خارجی از طریق ترکیه وارد سوریه می‌شوند.

 این داعشی اعتراف کرده که منابع مالی داعش تنها از طریق فروش نفت تأمین نمی‌شود، بلکه دیگر منابع مالی داعش از طریق کشورهای عربستان، قطر، امارات و بحرین تامین وپرداخت میزان دلارهای ارسالی به این شرح است:حکومت قطر: 120‌میلیون دلاروآل سعود: 50‌میلیون دلارشیخ‌نشین امارات: 35میلیون دلارحکومت بحرین: 12میلیون دلاروکویت: یک‌میلیون و 850‌هزار دلارکه مبالغ فوق از طریق تجار این کشورها در اختیار گروهک تکفیری داعش قرار می‌گیرد . چون عربستان و نفت این کشور برای منافع آمریکا حائز اهمیت است.ولی حالا نفت همچون گذشته برای اقتصاد حائزغرب اهمیت نیست به طوریکه آمریکا در سال ۲۰۱۴ در مقایسه با سال ۲۰۰۰، بنزین کمتری را مصرف کرده است به همین منظور آمریکا می‌تواند دارایی‌های خاندان آل سعود که در کشورهای خارجی دارند آنها را مسدود و خاندان آل سعود را در سراسر جهان تحت فشار قرار دهد .

 آمریکا می‌بایست تحریم‌های هدفمندی را به  دلیل حمایت ایدئولوژیکی از افراط‌گرایی علیه عربستان به کار برد. که چنین تحریم‌ها، فروش و انتقال پول، کالا و خدمات برخی افراد خاص را بلوکه می‌کند و از ورود این افراد به آمریکا ممانعت به عمل می‌آورد. از انجائیکه جوهر فکری پاکستان بر سه مؤلفه متکی بوده که درنخست، ترویجِ «بنیادگرایی اسلامی در ساختارهای سیاسی». که دولت، افغانستان را از توسعه و پیش‌رفت مانع می‌گردانددوم بسیج نهادهای سازگار افغان‌ها بر علیه سیاست‌های هند در منطقه. پاکستان با استفاده از مفاد مؤلفه‌ی نخست دولت هند را دولت ضد اسلامی معرفی کرده و به خود «قدسیت» می‌بخشد. فلسفه‌ی فکرِی پاکستان با اسلامیزه کردن منطقه که قبلا توسط امریکایی‌ها اداره می‌شد هم‌آهنگی  حاصل وبه آسانی در برنامه‌های مجاهدین افغان  نیز راه پیدا می‌کرد. رهبران مجاهدین افغان بدون درک واقعی از منافع ملی افغانستان،جوهر فکری پاکستان را میان گروه‌های خویش جذب وبه پیروان این «فکر» تبدیل شدند. از همین روست که «فکر پاکستان» فکر حاکم است که  این فکر بر سیاست ملی و بین‌المللی افغانستان تاهنوزمسلط باقی مانده ست.

گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که پروژه ی داعش تا ۲ سال دیگر به بیرون از مرزهای افغانستان گسترش خواهد یافت وفعالیت‌های تروریستی داعش در سالهای 2016 و 2017 میلادی در افغانستان شدت گرفته و در بهار سال آینده جنگ از افغانستان به سوی آسیای میانه گسترش می‌یابدو امریکا و متحدانش در یکسو، روسیه و هم‌پیمانان ‌اش در سوی دیگر، در مقابل یکدیگرقرار می‌گیرند که  مانند سال‌های  دهه هشتاد میلادی ، افغانستان به میدان خون و آتش تبدیل وبر ویرانی‌ و آوارگی‌های مردمش افزایش می‌آید و افغانستان به وزیرستان تبدیل وجنگ و قانون‌شکنی گسترش پیدا خواهد نمود، در صورت آغاز حملات تروریستی در اسیای میانه ، روسیه با حمایت متحدانش دست به اقدام نظامی‌ زده و مانند سوریه، در شمال افغانستان نیرو مستقر می‌سازد.در نتیجه، شمال افغانستان زیرسیطره روس ها وجنوب هندوکش زیرسلطه امریکاییها وغرب قرارمی‌گیرد.

از این‌رو احتمال داردکه افغانستان  مانند قرن نزده ، بحیث کشور حایل شناخته شده وسیاست خارجی آن، از سوی اسلام‌آباد تعیین گردد. در غیر آن اگردولت افغانستان برای کشاندن دامنه جنگ به آسیای میانه با گروه‌های تروریستی پنهانی همدستی کند در آن صورت افغانستان  به  تخته خیز در اسیای میانه  مبدل خواهد شد. گرچه افغانستان معاصر سه بار در پی دست درازی به آسیای میانه بر آمده بود ؛ بار نخست توسط امیر امان‌الله خان در پشتیبانی از سید عالم خان، آخرین پادشاه بخارا نیروی عسکری فرستاد. بار دوم، در زمان امیر حبیب‌الله خان کلکانی که با روس و انگلیس اعلام دشمنی کرد. بار سوم، استاد ربانی ، که از جنگجویان تاجیک حمایت کرد ولی به زودی پشیمان گردید. در هر سه مرحله دولتمردان افغانستان در برابر دو جبهه شمال و جنوب قرار گرفتند و از صحنه کنار زده شدند. از این‌رو بهتر است که دولت افغانستان اندیشه ی تروریست ‌پروری را به خود راه ندهد و زمینه‌ساز چنین امری برای دیگران نباشد.

اگر  پیدایش داعش فعلا نمی‌تواند  درداخل افغانستان تأثیر ی بگذارد اما این مسئله در کشورهای آسیای مرکزی می‌تواند به عامل بسیج نه فقط برای سازمان‌های افراط‌‌گرای اسلامی بلکه برای بخشی از اهالی منطقه بویژه جوانانی که سواد مذهبی کافی نداشته و به دلیل فقر نسبت به دولت نگاه منفی دارند، تبدیل شود. گروه داعش  حالا تحت عنوان  پروژه خراسان فعالیت تروریستی را خود را از پاکستان  به افغانستان  و اسیای مرکزی به پیش ببرد ولی به خاطر تفرقه در میان اعضای محلی این پروژه بنام «ولایت خراسان»،تاهنوز نتوانسته به جبهه جهادی واحدی تبدیل گردد. پیروان پروژه خراسان  وابسته  به داعش برای گسترش نفوذ خود در آسیای میانه از طریق ولایت‌های شمالی افغانستان درمناطق مرزی با ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان درین اواخر شدت بخشیده  که دلیل استقرار داعش در این منطقه برای کنترل تجارت مواد مخدر و تأمین نیازهای مالی این گروه ترویستی است .

 افغانستان؛ در گذشته  قاره‌های مهم جهان از جمله آسیای جنوبی و آسیای مرکزی را از طریق جاده ابریشم وصل می‌کرد و سبب گسترش شبکه تجارت، از طریق راه ابریشم می‌شد.بنا یک بار دیگر، افغانستان می‌تواند به‌عنوان نقطه وصل در مرکز جاده ابریشم مسیر مناسب برای انتقال انرژی آسیای مرکزی به کشورهای شدیداً نیاز‌مند آسیای جنوبی باشد. به عنوان مثال پروژه «پایپ لاین» گاز افغانستان، ترکمنستان، پاکستان و هند یا تاپی و پروژه برقی کاسا 1000 است که سبب گسترش و توسعه درازمدت اقتصادی در افغانستان می‌شود. در واقع وضعیت آشفته افغانستان همیشه لانه‌ امنی برای تروریستان بوده و راه جلوگیری از چنین تهدیداتی، تلاش‌های همگانی را میخواهد و کشورهای منطقه نیز با درک وضعیت حساس موجود گرد هم آیند و به‌صورت عملی تصمیم بگیرند.

  سیزدهم- ماه – دسامبر- سال – 2015 میلادی

 

 

 


بالا
 
بازگشت