مهرالدین مشید
در عقب این همه سکوت مرگبار چه رازی نهفته است
فضای رمز آَلود سکوت چه زمانی خواهد شکست
خرابی اوضاع امنیتی در نتیجۀ افزایش حمله های
مخالفان مسلح و سقوط پیهم ولسوالی ها یکی پی دیگر و دست به دست شدن آنها میان
نیرو های حکومتی و طالبان به همگان آشکار است و قصۀ آن بیشتر از هر زمانی رسانه
یی شده است؛ اما آنچه مایۀ شگفتی است، نوعی اهمال،سکوت و بی تفاوتی حکومت در
برابر رخداد های کنونی است که این موضوع مردم را خیلی نگران کرده است. مردم فکر
می کنند که حکومت دست سر دست نهاده و نظاره گر به بحران رفتن بیشتر اوضاع
امنیتی کشور نا سرحد سقوط کامل است. از این هم
خطرناک نر این که مردم فکر می کنند که نیرو هایی در درون حکومت عامل به بحران
کشاندن اوضاع امنیتی کشور است و دلیل آن را هم سکوت و بی اعتنایی و ناپاسخگویی
حکومت در پیوند به شماری موضوع های حاد سیاسی در کشور عنوان می کنند.
در حالی که اوضاع امنیتی کشور به شدت در حال از هم پاشیدن است و هر روز مخالفان ولسوالی جدیدی را تصرف می کنند. بدتر این که مقام های محلی در اکثر ولایت ها و ولسوالی ها بر حکومت مرکزی و بویژه رییس جمهور و رییس اجراییه فریاد می زنند و از سقوط این ولایت و آن ولسوالی برای حکومت هشدار می دهند؛ اما رییس جمهور این سخنان مقام های محلی را دست کم گرفته و پنبه ها را در گوش کوبیده و پروای این شکایت ها و داد و فریاد های مقام های محلی را ندارد. معلوم نیست که در عقب این سکوت ارگ چه رازی نهفته است مگر این که این همه شایعات و سر و صدا ها و برنامۀ از پیش درست شده بوسیلۀ ستون پنجم و تبصره های رسانه های خارجی در پیوند به وارد کردن اتهام ها بر رییس شورای امنیت و سرپرست وزارت دفاع در پیوند بر پشتیبانی داعش واقعیت دارد و زیر برنامۀ از پیش درست شده قدم به قدم در حال اجرا شدن است. در این حال آشکار است که مسوءولیت تمامی حوادث بر می گردد به رییس جمهور، رییس اجراییه ، شورای امنیت و وزیر دفاع . هشدار معاون والی هلمند در صفحۀذفیزبوکش نمونۀ آشکار بر بدتر شدن اوضاع هلمند و بی تفاوتی ارگ است. وی پس از سقوط ولسوالی سنگین بدست طالبان به رییس جمهور هشدار داد که هلمند در حال سقوط است. این حالت نوعی آشفته گی عمومی را به بار آورده است و مردم سخت مضطرب و نگران اند و نمی دانند که اوضاع به کدام سمت و سو در حرکت است.
از سویی هم ارگ به جای پرداختن به چاره و پیش گیری از حوادث دردناک و غم انگیز به وقت کشی مصروف است و به قول معروف "چهارمغز های کورکی" را در جیب مردم پر میکند. آقایان حالا که به گفتۀ رییس جمهور کار احیای راۀ لاجورد و شاه راۀ ابریشم قدیم را به سر رساندیده اند و افغانستان را هم به کشور تولیدی و به نقطۀ اتصال اقتصادی کشور های منطقه مبدل شده است و موضوع امنیت هم حل شده است به گفتۀ وی به زودی کار با کشور ها روی خط آهن تازه آغاز می شود. مردم از رییس جمهور می خواهند تا از این بلند پروازی ها اندکی بکاهد، چشم ها را از آسمان برکند و زمین را نگاه کند و ببیند که در این سرزمین چه میگذرد و هر ولسوالی که بدست طالبان می افتد، به جه بهایی تمام می شود؛ مگر خون نیرو های امنیتی کشور بی ارزش است و فریاد چانکاۀ زنان و کودکان و مادران شان قابل شنیدن نیست. مردم بدین باور اند که آقایان ارگ نشین و سپیدار نشین مگر وظیفۀ شما با دست یافتن به این دو کاخ پایان یافته است که هر گز به صدای مردم لبیک نمی گویید و از اوضاع امنیتی کشور طور شاید و باید آگاهی ندارید، . این که لوی سارنوال و وزیر دفاع وجود ندارد و فساد اداری و بی کفایتی حکومت به اوجش رسیده است و شاید این موضوع ها برای تان بحث حاشیه یی باشد. این بحث دیگر و عرایض تازه است که اینجا نمی گنجد.
حکومت تا حالا نه تنها نتوانسته به نگرانی های مردم بپردازد و از نگرانی های مردم بکاهد؛ بلکه برعکس حکومت افکار عامه را دست کم گرفته و به تصمیم گیری های پشت پرده بسنده کرده است. مردم می دانند که حکومت هیچ گاهی نگرانی های مردم را نادیده گرفته نمی تواند و ناگزیر است تا به آنها بپردازد؛ اما شکایت مردم از حکومت بیشتر تصمیم گیری های پشت پرده و ناپاسخگویی های مرگبار برای آنان است که هر روز بر نگرانی های مردم می افزاید. گفته می توان که پنهان کاری های حکومت بیشتر از افزایش حملۀ طالبان مسلح مردم را نگران کرده است؛ زیرا مردم می دانند که با خروج ۱۳۵ هزار نیروی خارجی از صف جنگ با مخالفان و مسوء ولیت پذیری تامین امنیت کشور بوسیلۀ نیرو های امنیتی، خود موضوعی است که پرشدن خلای آن به زودی ممکن نیست و اما نیروهای امنتی بازهم توانسته اند تا در سال گذشته دستاورد های خوبی داشته باشند و اما این بسنده نیست. هرچند نیرو های امنیتی در عقب زدن مخالفان توفیق یافته اند و اما امنیت شهر ها و ولسوالی های یاشده را نتوانستند اند، طور شاید و باید تامین کنند. از سویی هم دایرۀ تهاجم طالبان با کمک های نزدیک و مستقیم استخبارات پاکستان در جنوب، شرق و شمال کشور در حال افزایش است. حکومت بجای پرداختن و تمرکز کردن روی برنامۀ دقیق جنگ با مخالفان و راندن آنان از ولسوالی ها و تامین امنیت کامل باشنده های آن ولسوالی ها، برعکس خود را مصروف برنامه های کلان و استراتیژیک اقتصادی کرده است که بیشتر روی صفحۀ کاغذ باقی مانده اند. **** در ابن تردیدی نیست که شامل کردن کشور های همسایه بویژه پاکستان که عامل اصلی درگیری ها در افغانستان است، می تواند در تامین امنیت و مهار کردن جنگ حالیه موثر باشد؛ زیرا مداخلۀ پاکسنان در افغانستان ریشۀ اقتصادی و سیاسی دارد و امتیازگیری های اقتصادی می تواند، اندکی از عطش مداخلۀ آن در افغانستان کم کند؛ اما دشوار است که این پروژه ها تامین کنندۀ خواست های بلند پروازانه و شیطانی ضد هند در افغانسنان باشد. از این رو بسنده کردن با برنامه های روی کاغذ و کم گرفتن ناامنی های کنونی کشور و نپرداختن به اصلاحات جدی در اداره های دولتی برای محو فساد گستردۀ اداری، خیلی خطرناک است و پیام وحشت زایی را برای مردم افغانستان می دهد.
شاید رییس جمهور فکر کند که مردم را با اینوعده ها خرسند کند و بدین وسیله آنان را به زنده گی امیدوار کند. در حالی که این گونه وعده های غیرعملی و درازمدت در کشور جنگ زده یی مانند افغانستان خیلی زیان آور است. آنهم در کشوری که زمامدارانش هراز گاهی مردم آن را با وعد ه های سرخرمن به فریب جدید کشانده اند. رییس جمهور در حالی از وعده های کلان راهبردی خبر می دهد که هنوز به دست کمی از وعده های انتخاباتی و پس از انتخاباتی خود جامۀ عمل نپوشانده است. وعده های تازۀ وی زمانی برای مردم جالب و امیدوار کننده می بود که وی بخش بیشتری از وعده های پیشین خود را عملی می کرد. در آنصورت ممکن بود که مردم به دست کمی از وعده های وی باورمند می شدند.
مردم افغانستان از زمامداران خود می خواهند تا بجای وعده های کلان به اصل واقعیت های کشور بپردازند و فضای رمزآلود سیاسی در کشور را بشکنند و نگذارند تا مردم بیشتراز این دچار افکار وهم آلود شوند. پاسخگویی های صادقانه، تصمیم گیری های درست، ایجاد اصلاحات و برکناری افراد مشکوک و متهم به فساد ممکن تا حدودی در برداشتن دیوار بی اعتمادی میان مردم و حکومت کمک کند و فضای رمزآلود در کشور را بشکند که چون کابوسی بر روان مردم سنگینی می کند مبدل شده است. یاهو