مهرالدین مشید
اگرامریکا مورد پرسش قرار بگیرد؛ مردم ما از رهبران حکومت ها در این کشور باید بپرسند
روزنامۀ نیشنل انترست در شمارۀ اخیر خود نوشته است، حال زمان این رسیده است که امریکا به گونۀ جدی مورد پرسش قرار بگیرد که چگونه شد، با ورود ۱۴۰ هزار نیروی ناتوپس از سال ۲۰۰۱ تغییر چشم گیری در افغانستان نیامد و برعکس فاسد ترین حکومت ها بر مردم افغانستان تحمیل شد، طالبان نیرومندتر شدند ، انتخابات افغانستان غرق در فساد شد، حکومت دو تقسیم شد و از همین رو توانایی برای انجام کار های موثر را ندارد. باتوجه به این ناکارامدی های نیرو های ناتو در گذشته قرار است جنرال جان کمبل از سوی کانگرس امریکا مورد بازپرس قرار بگیرد تا در پیوند به این همه ناکامی های نیرو های امریکایی در این مدت پاسخ بدهد . این نشریه پس از پانزده سال پرسشی را مطرح کرده است که بسیاری تحلیل گران افغان در همان آغاز تهاجم امریکا، باترفند خواندن مبارزه با تروریزم، چنین روزی را پیش بین شده بودند. با تاسف که در آن زمان این گروه از تحلیل گران افغان متهم به همدردی با القاعده و طالبان می شدند. در حالی که تحلیل گران امریکایی پس از پانزده سال جنگ و کشته شدن ۲۲۰۰ سرباز و معیوب شدن بیش از بیست هزار امریکایی امریکایی با هزینۀ جنگی بیشتر از ۶۸۶ میلیارد دالر حالا بدین باور رسیده اند.
در آن زمان شماری از تحلیل گران افغان مبارزۀ امریکا با تروریزم را بهانه یی برای رسیدن به اهداف ستراتیژیک آن در منطقه عنوان کردند که شکم افگندن بر چشمه های نفت و گاز آسیای میانه، حضور فعال در منطقه و تحت فشار قرار دادن و زیر نظارت داشتن روسیه، چین و ایران را بخشی از آن می شمردند. این که امریکا حالا به چه میزانی به اهدافش در منطقه نایل آمده و یا برعکس تیرش به هدف اصابت نکرده است. این پرسش برمیگردد به زمامداران کاخ سفید و پنتاگون که آیا در این بازی برنده شده است و یا بازنده؛ اما آنچه مسلم است، همانا بازنده گی مردم افغانستان است که هنوز هم بلای تروریزم چون کابوسی بر روان شان سنگینی دارد و تروریزم بیش از هر زمانی قدرتمند شده است، نه تنها این که امنیت در افغانستان بدتر از هر زمانی چالش آفرین تر شده و طالبان قدرتمندتر؛ بلکه بدتر از این مردم افغانستان نه تنها خود را قربانی مبارزه با تروریزم امریکا می دانند، از این هم بدتر خویش را قربانی فاسدترین حکومت های تحت حمایت امریکا نیز می دانند. گفتنی است که در این فساد تنها افغان ها نه؛ بلکه خارجی ها و بویژه امریکایی ها بیشتر دخیل بودند و هستند. چنانکه بخشی ازگزارش های تحقیقی جان سپکی سرمفتش خاص امریکا در پیوند به حیف و میل شدن میلیارد ها دالرکمک ها برای افغانستان گویای این حقیقت است. امریکایی ها مدعی اند که بیش از یک صد میلیارد دالر را در بخش های بازسازی افغانستان هزینه کرده اند و اما گزارش های تحقیقی می رسانند که تنها از ۱۷ تا ۳۵ درصد این کمک های مالی در افغانستان به مصرف رسبده اند که بیشترین آن به جیب مافیای امربکایی و اندکی از آن هم به جیب مافیای افغانی رسیده است. ضعف و ناتوانی حکومت های افغانستان را در این رابطه نمی توان نادیده گرفت که از کمترین بخش آن هم مدیریت نکردند؛ البته به دلیل این که اکثر مقام های ارشد حکومت های گذشته و حالیه شامل وزیران، معینان، والی ها و فرماندهان پولیس فاسد بودند و هستند و با مافیای داخلی و خارجی رابطۀ تنگاتنگ داشتند و سرنوشت مردم افغانستان را در بدل اخذ مقداری پول با خارجی ها در معرض معامله قرار دادند. این سخنان آقای کرزی برای همیش در گوش های مردم افغانستان طنین انداز است که در نشست بزرگی مفسدان را برای دزدی بیشتر ترغیب کرد و گفت " رشوت بگیرید و اما پول ها را در داخل افغانستان به مصرف برسانید و به بیرون از کشور انتقال ندهید" این گفتۀ رییس جمهور برای وزیران و زیر دستانش جزمعنای همصدایی و ترغیب آنان برای دزدی، مفهوم دیگری را دارا بوده می تواند. آقای کرزی چهارده سال به گونۀ بیرحمانه یی زنده گی مردم افغانستان را به گروگان گرفت و به این هم بسنده نکرد، برای بقای قدرت فاسدش انتخابات را به تقلب برد و بدترین انتخابات در جهان را رهبری کرد؛ شگفت آور این است که بازهم با بی شرمی تمام در تازه ترین گفت و گویش با بی بی سی گفت، انتخابات سال ۲۰۱۴ بهترین انتخابات بود و در ضمن در آستانۀ گفت و گو های صلح این سخنان تحریک آمیز را گفت:" گفت و گو در مورد دیورند به معنای تسلیم و شکست است." از این آقا باید پرسیده شود که چند نفر در آنسوی خط دیورند با این حرف هوایی شما موافق اند. مردم می دانند که از ابن حرف های مصرف تیر شده چه می خواهید. آقای کرزی بجای پوژش خواهی از مردم افغانستان بازهم حرف های بی مسؤولانه یی می گوید که معنای بازی با آتش را دارد. نشریۀ نشنل انترست نوشته است که از امریکا باید در مورد افغانستان پرسیده شود. این پرسشی است که در گام اول مردم امریکا و در گام دوم مردمان جهان از امریکا بپرسند که برای چه هدفی در مدت چهارده سال قریه های افغانستان را مورد تهاجم قرار داد، خانه های شان را تلاشی و ده ها بی عزتی و توهین را در حق مردم افغانستان نحمیل کرد و صد ها افغان را به زندان بگرام افگندی و ده ها زندانی افغان را در بگرام به گفتۀ شاهدان عینی طعمۀ سگ ها کرد. حتا به زنان افغان هم در داخل زندان بگرام هتک حرمت کرد و تمامی فرهنگ و عنعنۀ افغانی را زیر پای نهاد. این عمال وحشیانۀ امریکایی ها در کنار توهین ها و تلاشی های بی رویه و دامن زدن به اخنلافات قومی افغانستان را به مرکز سربازگیری تروریستان بدل کرد.
حال زمانی رسیده است که مردم افغانسنان از رهبران حکومت های گذسته و حالیه بپرسند که به چه دلایلی تهاجم امریکا در افغانسنان را لبیک گفتند و از آن پشتیبانی کردند که نتیجۀ ناگوار آن را امروز مردم افعانسنان شاهد اند و وحشت و وهشت آن را با گوشت و پوست خود لمس می کنند. مردم افغانستان حق دارند تا ا رهبران دیروز و امروز خود بپرسند که به چه دلایل و اهدافی معاهدۀ امنینی با امریکا را امضا کردند که حالا برای عملی شدن ماده های توافق شده روی آن ناتوان هستند و امریکا را تا حالا وادار به عملی شدن آن نکرده اند. این ها باید برای مردم افغانستان پاسخ بگویند که هدف آنان از امضا کردن این معاهده رسیدن به قدرت به حمایت امریکا بود و یا بازی خطرناک دیگری در عقب آن نهفته است که از مردم پنهان نگهداشته شده است. آنچه که برای مردم از یک سال بدین سو آشکار شده نیرومندی شگفت انگیز مخالفان مسلح در سراسر کشور و تشدید حمله های انتحاری آنان است که مردم افغانستان را حیرت زده کرده است. مردم ما تنها این قدر می داند که اوضاع امنیتی و تعلل مقام های حکومت افغانستان برای جنگ با مخالفان تراژیدی کلانی را در پیش دارد از عمق و گسترده گی آن آگاهی ندارند. پس مردم افغانستان باید از رهبران حکومت بپرسند که هدف از بدتر شدن اوضاع ، قدرتمند شدن طالبان، بازگشت نیرو های خارجی دوباره به میدان جنگ و تبدیل کردن افغانستان به مرکز جنگ نیابتی قدرت های بزرگ چه بوده است، یا این که هدف از راه اندازی بازی بررگ که امریکا برای برآورده شدن آن طی پانزده سال گذشته ناکام ماند و حالا می خواهد تا برای رسیدن به آن با برنامۀ جدید و ستراتیژی تازه دوباره وارد میدان شود. چنانکه فرماندهان ارشد امریکایی در افغانستان خواهان افزایش نیروی نظامی شده اند و برای ماندن ده هزار نیروی امریکایی بعد از سال 2۰۱۷ نیز تاکید دارند.
این پیشامد ها نشان می دهد که توطیۀ جدیدی برضد مردم افغانسنان در حال اجرا است و امریکا و غرب برای رسیدن به اهدافش پرتگاۀ تازه یی را برای این ملت در حال حفر کردن است. ظهور داعش و قدرتمندی طالبان بازی تازه یی را به نمایش گذاشته است که نه تنها جنگ افغانستان را پیچیده کرده است؛ بلکه صلح و ثبات در کشور را به معمای پیچیده تر مبدل کرده است. شگفت آور این است که ناقوس صلح برای یک جنگ تازه با داعش به صد درآمده است. از حکومت باید پرسیده شود که صلح با طالب چه پیوندی با جنگ با داعش دارد و چه تضمینی وجود دارد که داعش چهرۀ دوم طالبان و بازی جدید استخبارات پاکستان به بهای قربانی کردن طالبان نباشد. از این دست سوال ها زیاد اند که هر از گاهی در افکار مردم افغانستان جان می گیرند و بی آن که کسی برای آنان پاسخ بدهد، در گودال بی پاسخی های آنها سرنوشت خویش را در هاله یی از ابهام به تماشا نشسته اند. یاهو