مهرالدین مشید
مقام های پاکستانی برای نخستین بار به جنگ نیابتی شان در افغانستان اعتراف کردند
یک مقام ارشد پاکستانی بالاخره خیلی صاف و روشن سیاست های تروریست پرورانهء اسلام آباد را با لحن انتقادی افشا کرد. خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان با شرکت در کمیسیون ویژهء بررسی عملیات تروربستی دانشگاهء پاچا خان در مجلس ملی این کشور اظهار داشت که دست های پنهان خارجی از تروریست ها حمایت می کند. وی افزود که عملیات های نظیر تروریستی به مکتب مربوس به ارتش در پشاور و دانشگاهء پاچاخان نتیجهء سیاست های غلط حاکمان کشور در دههء ۸۰ و شرکت در جنگ های نیابتی دیگران در افغانسنان است. وی افزود که پاکستان باید از گذشته پند بگیردو دیگر در جنگ های نیابتی دیگر کشور ها شرکت نکند. وی علاوه کرد که دشواری های زیادی برای مبارزه با تروریزم موجود است. وی افزود گرهی را که با دست بسته ایم ، مجبوریم با دندان باز کنیم و اما افزود که سرانجام پیروز خواهیم شد. تنها آقای آصف نه؛ بلکه آقای فصیح رییس پیشین نیرو های بحری پاکستان نیز در نشست بگواش در دوبی گفت، وی ا فزود، هرچند جنبه امنیتی مهم است؛ اما بخش اقتصادی، روابط میان مردم و تقویت حکومت های انتخابی موضوعاتی است که باید حالا روی آن تمرکز شود. به باور وی از فرصت های به میان آمده استفاده شود. وی گفت: هرچند جنبه امنیتی مهم است؛ اما بخش اقتصادی، روابط میان مردم و تقویت حکومت های انتخابی موضوعاتی است که باید حالا روی آن تمرکز شود. به باور وی از فرصت های به میان آمده استفاده شود تا حکومت های مرکزی در دو کشورتقویت شوند. این اظهارات مقام های حالیه و پیشین پاکستان نه تنها افشا کنندهء سیمای سیاست توطیه گرانه و مداخله گرانهء پاکستان طی چندین دهه است؛ بلکه گویای این حقیقت است که استخبارات پاکستان کردانندهء اصلی سیاست های ملکی و نظامی آن کشور است و حکومت ملکی ابزاری بیش برای عملی شدن برنامه های ستراتیژیک و مداخله گرانهء آن در سایر کشور ها مانند افغانستان و هند نیست. آقای آصف با ابراز سخنانش در مجلس ملی این کشور ساده و روشن برای آنان رساند که ملت پاکستان در کرو اهداف هژمونیستی آی اس آی است و هرگاه جلو آن گرفته نشود. پاکستان بیش از این تباه و برباد خواهد شد در همین حال اظهارات آقای فصیح در نشست پگواش نیز پیام روشنی برای مردم پاکستان داشت. وی به صراحت گفته که هرچند پاکستان و افغانستان دارای حکومت های انتخابی اند و اما از توانایی ها برای داشتن حکومت های مقتدر و ملی رنج می برند. از همین رو وی اشاره کرد که از فرصت های جدید باید برای تقویت حکومت های مرکزی در هر دو کشورباید استفاده شود. این سخنان آقای فصیح واضح می کند که در مسایل مهم ستراتیژیک اسلام آباد تصمیم گیرنده نه بلکه نظامیان این کشور است که طی چندین دهه پس از تهاجم شوروی و تهاجم امریکا به افغانستان خیلی فربه شده اند که اسلام آباد توان مهار کردن آنان را ندارد. به باور او اسلام آباد "آب خود را در برابر نظامیان خود پف پف کرده می نوشد" تا مبادا بار دیگرخشم نظامیان برانگیخته شود و نواز شریف را از قدرت براندازد. بعید نیست که اظهارات اخیر اوباما نیز ناشی از سرخورده گی های سیاست اسلام آباد در برابر نظامیان این کشور است. چنانکه اوباما در ۲۴ دلو نامه یی به نواز شریف فرستاد و از وی خواسته است که مبارزه با تروریزم را در داخل پاکستان تشدید ببخشد. وی خاطر نشان کرده است که تروربستان در پاکستان فعال اند و از حمله به دانشگاهء پاچا خان یاد کرده است. وی از پاکستان خواسته تا تمامی تروریستان را بدون تفکیک خوب و بد سرکوب کند. خواستی که از توان شریف بیرون است و اما به موقعیت سیاسی وی کمک میکند. ممکن که امریکایی ها هم به این نتیجه رسیده باشند که باید تروریستان در پاکستان به کلی باید سرکوب شوند. ارسال این نامه از سوی اوباما به شریف چنین پیامی را در بر دارد. این که اسلام آباد چقدر دست باز برای پاسخ گفتن به امریکا دارد. این پرسشی است که پس از اتخاذ تصمیم عملی اسلام آباد می توان به آن آگاه شد. هرچه باشد، انکشافات سیاسی و نظامی جدید نشان می دهد که آی اس آی پاکستان وارد آزمون جدیدی شده است که ناگزیر است، پاسخ های تازه یی برای مداخلهء خود در افغانستان پیدا کند؛زیرا اعتراف مقام های پاکستان در دامن زنی جنگ نیابتی در افغانستان از سوی آی اس آی آشکار می کند که این ادارۀ شیطانی نه تنها افغانستان؛ بلکه از آن بیشتر دشمن مردم پاکستان است. حالا که دخالت نظامیان پاکستان در افغانستان دیگر به کلی آفتابی شده و تمامی کشور های جهان پذیرفته اند که دخالت پاکستان در امور افغانستان پس از تهاجم شوروی در سال ۱۳۵۸ خورشیدی به بهانهء کمک به مجاهدان آغار شد و تا کنون به شدت ادامه دارد. در حالی که پاکستان در آن زمان دلگرمی واقعی نه به جهاد، نه به مردم و نه به تمامیت ارضی افغانستان داشت؛ بلکه هدف اصلی آن استفادهء ابزاری از جهاد مردم افغانستان به نفع ستراتیژیک اش و از سویی هم استفاده از مجاهدان بحیث سپر و پیشگیری از گسترش تهاجم شوروی به عمق پاکسنان بود؛ زیرا که رهبران حزب کمونست شوروی روایای تحقق یافتن پطر کبیر و رسیدن به آب های گرم را در سر داشتند. نظامیان پاکستان پس از سقوط نجیب نیز به مداخله در افغانستان ادامه دادند که تا حالا هم شاهد آن هستیم؛ اما هیچگاهی مقام های پاکسنانی تا کنون حاضر نشده بودند که از دخالت شان در افغانستان و نقش شان بحیث بازیکن جنگ نیابتی در برابر هند سخن بگویند. مقام های پاکستانی باوجود دخالت های آشکار همیشه از اصل تجاوز به افغانستان طفره رفته و زمامداران کابل را به گونه های مختلفی فریب داده اند. پاکستانی ها در این رابطه چنان ماهرانه عمل کرده اند که هر از گاهی با پنهان کردن تیغ زهردار و خون آلود بیرون شده از گوشت و اسخوان مردم مظلوم افغانستان را ، در زیر چادر های سبز توطیه برای زمام داران کابل به گونهء تحفه و پاداش چراغ سبز نشان داده اند. چنان که توانستند، به گونۀ پیهم ۲۲ مرتبه آقای کرزی را به فریب بکشانند و هر از گاهی تیغ خون آلود دخالت شان در افغانستان را برای او در لای دستمال مخملین به گونهء حسن نیت پیشکش کردند و جناب کرزی هم با پیشانی باز به کابل بر میگشت و از امیدواری های تازه برای رسیدن به صلح سخن می گفت و چشم بر راۀ عملی شدن وعده های اسلام آباد می ماند. اسلام آباد توانست چهارده سال آقای کرزی را منتظر بماند و هر از گاهی به گفتهء مدیر صاحب قادر خان فیوزش را بیرون می کرد و او را بدون سوزنک تا دروازه های کابل مشایعت میکرد. آقای کرزی افغانستان را چهارده سال قربانی خوش باوری های سیاسی خود کرد و بهترین فرصت ها را در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی و نظامی از دست داد؛ اما آنگاهی که کارد اسلام آباد به استخوان مردم ما می رسید، یک باره آقای کرزی عصبانی می شد و در برابر اسلام آباد واکنش نشان می داد که آنهم مقطعی، بدون پشتوانه و غیر جدی بود که یکی از دلایل آن نبود سیاست روشن و تدوین شده برای مبارزه با تروریزم و عدم تعریف درس از دوست و دشمن بود که هر روز پاکستان را مهاجم تر و طالبان را فربه تر کرد. نظامیان پاکستان توانستند، در سایه و روشن سیاست های مبهم و تگدی ها و تضرع های سیاسی آقای کرزی میلیارد ها دالر زیر نام مبارزه با تروریزم بدست آورند و از آن برای تقویت و تجهیز طالبان استفاده کردند. نظامیان پاکستان این سیاست خصمانه بر ضد افغانستان را چنان ماهرانه ادامه دادند و می دهند که حتا " فرنگشتاین طالبانی" در داخل پاکستان بوجود آمد. نظامیان پاکستان در چنین حالت ها هم به گونهء ماهرانه در داخل این کشور وارد عمل می شدند و می شوند و برای خاک افگندن بر روی جنایت های شان چندتا عملیات فرمایشی را زیر نام سرکوب تروریستان بد به راه افگنده اند و در بدل آن پول های گزاف از امریکا گرفته اند. در حالی که بیسنر این عملیات ها شکل اکمالات طالبان را داشت. نظامیان پاکستان با استفاده از جنگ اسلحه و مهمات را برای طالبان آماده میکردند و میکند تا آتش جنگ در افغانستان مشتعل باقی بماند. به گونهء مثال حادثهء حمله بر یک مکتب وابسته به نظامیان در پشاور و حادثهء اخیر حمله به دانشگاهء پاچا خان در پشاور می توان نام برد که این حوادث مردم پاکستان را تکان داد و نظامیان هم بخاطر تحریف خشم و نزجار مردم برضد خود، عملیات های هدفمندانه را در وزیرستا راه اندازی کردند. در حالی که در عقب این حمله ها نیز استخبارات پاکستان نقش دارد تا بدین وسیله دخالت های خویش در افغنستان را توجیه کند. از انکشاف اوضاع بر می آید که چیز هایی در حالت تحول است و تغییر آمدنی است. واکنش های مقام های ارشد پاکستان در پیوند به حوادث اخیر و جدی به نظر خوردن خواست امریکا از پاکستان نشان می دهد که آی اس آی به مثابهء شبکهء شیطانی و محور شرارت در حال منزوی شدن است و بساط توطیه چینی هایش بر ضد افغانستان در حال برچیده شدن است. هرچند با توجه به پیشینهء بد این شبکهء جهنمی هنوز زود است که فاتحهء پایان توطیه گری های آنرا خواند؛ زیرا این شبکۀ اهریمنی خیلی سخت جان است و مرگ زود هنگام آن بعید به نظر می رسد؛ اما از اوضاع اندکی معلوم می شود که بازار این دوکان توطیه رو به سردی است و حکومت ملکی پاکستان ابتکار را در دست خواهد گرفت و گفتذو گو های رد و در رو با کابل را آغاز خواهد کرد و با حل کردن اختلافات با کابل گلیم مخالفان مسلح افغانستان را در پاکستان جمع و دوکان های مخالفان مسلح را مسدود و رهبران شان را در صورت حاضر نشدن به پروسهء صلح زندانی خواهد کرد که تحمل این حالت برای طالبان هم ممکن نیست و ناگزیر اند تا به پروسهء صلح بپیوندند. انشاالله