مهرالدین مشید
پاکستان هراس افگنان جهانی را مدیریت می کند و امریکا با سکوت مرگبار از آن نظارت می کند
نیویارک تایمز در شمارهء اخیر خود نوشته که پاکستان هراس افگنان جهانی را مدیریت می کند، به تفصیل از همکاری پاکستان نه تنها با هراس افگنان در افغانستان؛ بلکه برای ارسال هراس افگنان به قطر و سوریه نیز خبر داده و از دست داشتن آی اس آی در رخداد های شرق میانه و تشکیل داعش سخن زده و اما در آخر این را شگفت آور خوانده است که تا کنون هیچ کشوری از این کار های پاکستان چیزی نگفته و در برابر آن سکوت اختیار کرده اند که سکوت مرگبار امریکا در برابر پاکستان گواهء روشن همدستی اش با این کشور است. پاکستان هراس افگنان جهانی را مدیریت می کند و امریکا از آن نظارت می کند مدیریت پاکستان از هراس افگنان جهانی و سکوت مرگبار امریکا در برابر آن روزنامهء نیویارک تایمز در شمارهء اخیر اش تبصره یی را زیر عنوان "پاکستان و مدیریت جهادیست های بین المللی " نوشته است و در قسمتی از آن با خط درشت از انکار ورزی پاکستان در مورد پناه دادن به القاعده، شبکه حقانی و دیگر تندروان از عملیات سال ۲۰۱۴ اردوی پاکستان علیه تندروان یاد کرده و می نویسد، شاید نگران کننده ترین گزارش ها همین نقش پاکستان در ظهور داعش باشد. به نوشته روزنامه، قبل از آغاز عملیات اردوی پاکستان در وزیرستان شمالی، ده ها و حتی صدها جنگجوی خارجی این منطقه را به قصد سوریه و جنگیدن علیه حکومت بشار اسد ترک کردند. این نشریه به نقل از رهبران قومی منطقه نوشته، اعضای طالبان از اینجا به کویته سفر نموده و سپس به قطر پرواز کردند و بعد از اخذ پاسپورت در قطر، راهی ترکیه شده و سپس وارد سوریه شدند. شماری دیگری از آنان از راه زمین از پاکستان به ایران و سپس به عراق رفتند. نشریه می افزاید اگر این معلومات درست باشد؛ پس در این صورت پاکستان با قطر و شاید هم با دیگران در انتقال جهادی های سنی به شمول ۳۰۰ پاکستانی از منطقه های قبایلی پاکستان جاییکه دیگر به آنها نیازی نبود، به میدانهای جنگ در سوریه، همکاری کرده است. نیویارک تایمز از قول یک مقام پاکستانی که نخواسته است نامش افشا شود مینویسد، این یک ثبوت دیگر برای دخالت و مدیریت پاکستان بر گروه های جهادی است. این نشریه در اخیر مقاله اش سوالی را مطرح کرده و مینویسد، هیچ کس تا حال پاکستان را به سبب کاروایی هایش در گذشته مسئول نداسته است پس چرا پاکستان از این کارهایش دست بکشد؟؟
بدون تردید این شاید از جمله ده ها سندی باشد که از همکاری های نزدیک پاکستان در تبانی با امریکا و حتا ایران با دهشت افگنان جهانی پرده برمیدارد و پیش از این نیز رسانه های بین المللی دست به این گونه افشاگری ها زده اند؛ اما امریکا در تمامی این مدت لب به سکوت نهاده است و اسلام آباد را هرگز مورد پرسش قرار نداده و برعکس کمک های مالی را هم در اختیارش قرار داده است؛ اما این بار نیویارک تایمز خیلی نمایان تر نوشته است که امریکا و پاکستان زد و بند های پیدا و پنهان زیادی دارند و از سال های زیادی بدین سو امریکا بر سر افغانستان با پاکستان وارد معامله شده است. قاطعانه باید گفت که امریکا تعهدات دست و پاگیر و پنهانی برای پاکستان سپرده است که هرگز از آن عدول کرده نمی تواند. قرارداد بن در مشوره و تفاهم با پاکستان درست شده بود که در تشکیل حکومت کابل صرف هفتاد هزار سرباز مجهز با کلاشنیکوف بدون نیرو های زرهی و هوایی قید شده است که امضا کننده گان این قرارداد به این هم اکتفا نکرده و با در اختیار قرار دادن فضا و زمین کشور برای نیرو های بین المللی فاجعۀ کنونی را در کشور به بار آوردند؛ ورنه چگونه عقل سلیک قبول می کند که یک کشور در حال مبارزه با تروریزم با داشتن هفتاد هزار سرباز دارای اسلحۀ خفیف آمادۀ نبرد با هراس افگنان جهانی باشد. بنا بر این گفته می توان که رویکرد" گاه بر سم و گاه بر نعل" امریکا در مبارزه باتروریزم از سال های زیادی بدین سو حکومت و مردم افغانستان را نگران کرده است که هر از گاهی این نگرانی های شان را به مقام های امریکایی ابراز کرده اند و هر از گاهی رسانه ها از آن پرده برداشته اند؛ اما به این صدا ها تا کنون پاسخ گفته نشده است و اگر پاسخی هم ارایه شده بیشترمصداق " فرستادن به پشت نخود سیاه" را داشته است. شاید سکوت دولتمردان افغانستان در برابر ترفند های کاخ سفید، دست تنگی های دست و پاگیر سیاسی و اقتصادی و نظامی بوده که نتوانسته اند، اعتراض ها و انتقاد های شان را رک و راست به واشنگتن بگویند. هرچند گاهی زد و بند مخفی امریکا با پاکستان بر ضد افغانستان خشم زمامداران افغانستان را برانگیخته است که ناگزیر به واکنش های مقطعی شده اند که سردی هایی را د روابط کابل و واشنگتن به بار آورده است؛ اما دولت مردان کابل نتوانسته اند از مجاری فعال سباسی به قناعت امریکا بپردازند و از امکانات و فرصت هایی که در اختیار داشتند، از آن نتوانستند، خوب استفاده کنند؛ زیرا کابل نه دارای خطوط اساسی سیاست خارجی ونه هم دارای ستراتیژی مدون سیاسی بود و از سویی هم برای مبارزه با ترویزم و دوست و دشمن تعریف روشن نداشت. این موضوع به نحوی خلای استفاده جویی سیاسی را برای امریکا باز کرده بود. شاید از همین رو بوده است که واشنگتن هرگز به این انتقاد حامد کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان که گفت" راهء صلح افغانستان از اسلام آباد و واشنگتن می گذرد" وقعی نگذاشت و از آن به قول معروف خرسوار عبور کرد. گمانه زنی هایی وجود دارد که واشنگتن برای رسیدن به اهداف ستراتیژیک اش به گونهء قصدی برای افزایش فساد فرصت سازی کرد تا برای تضعیف حکومت فاصله میان حکومت و مردم را افزایش بدهد و از اعتبار ملی و اقتدار سیاسی آن بکاهد تا هرگونه حرف زمامدار فاسد و فاقد اقتدار ملی برای مردمش غیرقابل باور باشد؛ پس ناشنیدن و دست کم گرفتن این گونه اظهارات آقای کرزی بحیث رهبر درجه دوم فاسد ترین کشور جهان برای امریکا هم توجیه پذیر بود و است. ممکن آقای کرزی با این اظهارات خود اکنون ببالد که گویا با این اظهارات با واشنگتن شاخ به شاخ شد و این را برای خود اتمام حجت بخواند؛ اما نمی دانم به این هم فکر کرده باشد که چگونه امریکا به گونۀ سیستماتیک او را بحیث یک رییس جمهور فاسد ترین و ضعیف ترین حکومت بی اعتبار کرد و از نظر ها افگند و شاید ژاژخواهی های چند تا آدم مداح نتواند به ساده گی او را اعادۀ حیثیت کند؛ زیرا او چهارده سال کشوری را رهبری کرد که میلیارد ها دالر در آن دزدی شد و وی بجای تنبه، دزدان را برای دزدی بیشتر ترغیب و فرصت های طلایی برای آبادانی واستقلال سیاسی کشور را قربانی حکومت فاسد و شرکای مفسدش کرد.
واشنگتن توانست خیلی قشنگ زمامداران کابل را دنبال اهداف خود بفرستد و برنامه های هراس افگنی جهانی را در تبانی با پاکسنان به ساده گی به پیش ببرد. از تبصرهء نیویارک نایمز به وضوح فهمیده می شود که دست امریکا در دست های پاکستان برای مدیریت هراس افگنان جهانی است؛ زیرا با حضور فعال استخباراتی امریکا در پاکستان و اشراف همیشگی جاسوسان آن در شهر های بزرگ و خورد پاکستان، هچ گاهی ممکن نیست که پاکستان تمامی برنامه های هراس افگنی اش را بدور از چشمان امریکا سازماندهی کرده باشد. چنانکه اعتراف های فالکنر کارمند ارشد پیشین سیا در کتاب«ویزه برای القاعده» گویای روشن همدستی امریکا با پاکستان است که حالا روزنامهء نیویارک تایمز از بخش کوچکی از آن پرده برداشته است. بدون تردید هرگاه تمامی ناگفته های استخباراتی از این دست افشا شوند و ممکن هفتاد هزار من مثنوی از آن درست شود و هنو هم ناگفته ها ناگفته باقی بمانند.
حال پرسش این است که چگونه شده تا این نشریه سکوت را شکسته و دست به این افشاگری بی پبشبنه زده است؛ زیرا این نشریه ها با کانال ها و شبکه های استخباراتی و سیاسی امریکا رابطۀ تنگاتنگ دارند؛ زیرا نکاتی را که این نشریه در پیوند به "مدیریت پاکستان از هراس افگنان جهان به نشر رسانده، موضوعی نیست که این نشریه تازه به آن دست یافته است و شاید این سند و ده ها سند دیگر استخباراتی از سال ها پیش در آرشیف این روزنامه موجود اند که تا کنون به نشر آن اقدام نکرده و حالا به انتشار بخشی از آن مبادرت ورزیده است. آیا هدف از نشر این مطلب اکنون در آستانۀ آغاز گفت و گو های صلح حکومت افغانستان با طالبان نوعی اعمال فشار بر پاکستان به معنای نشان دادن چراغ سبز به کابل است یا این که ترفند تازه برای به فریب کشاندن کابل و افکار جهانیان گویا به مفهوم چرخش تازه. هرچه باشد کابل افشاگری تازهء نیویارک تایمز را باید جدی بگیرد و دست کم حساب این معاملهء پنهان پاکستان و امریکا را از هردو بپرسد. شاید این پرسش کابل مانند گذشته به گونهء توپ"هفت پوندی" امیرعبدالرحمان باشد که انفجار اش کابل را خراب کند و در واشنگتن و اسلام آباد از آن خبری نشود. با آنهم می تواند، بحیث یک کارت بازی در گفت و گو های نشست چهارگانه و بعد از آن استفاده کند. هرچند کابل در این گونه بازی ها در گذشته چنان بازنده بوده است که کمتر می توان به برنده گی آن در نشست های حالیه باورمند بود. یاهو