مهرالدین مشید

 

اسلام آباد به دنبال صلح یا فریبی تازه

کابل برای گفت و گو های صلح با اسلام آباد نباید شتاب زده عمل کند

 

آیا ممکن است، باور کرد که نظامیان پاکستان پس از لشکرکشی های کلان و بی نتیجه به افغانستان زیر پوشش " عزم "به ناتوانی های خود و طالبان باورمند شده و آرزوی شکست حکومت افغانستان را از سر دور کرده باشند یا این که نه ترفند تازه یی را روی دست گرفته اند تا زیر نام شایعه سازی تلاش برای صلح، زمینه را برای تقویت نیرو های مضمحل شدهء نیرو های مخالف مسلح افغانستان در فصل زمستان فراهم می کننند.

نظامیان پاکستانی که رویای سرنگونی حکومت افغانستان را پس از خروج نیرو های خارجی از این کشور در سر می پروریدند و در ضمن نظامیان پاکستانی بخشی از پیروزی های شان را در وجود حکومت دستکاری شدهء وحدت ملی پر از چالش ها و اختلافات بر سر قدرت جستجو کرده بودند و فکر می کردند که رخداد دههء آخر هفتاد خورشیدی بار دیگر در افغانستان تکرار می شود. آنان برای خروج نیرو های خارجی از افغانستان لحظه شماری می کردند تا آن که بیشتر از ۱۳۵ هزار نیرو های خارجی از افغانستان بیرون شد. نظامیان پاکستانی پس از آن به سوقیات بزرگ نظامی در افغانستان آغاز کردند و شدید ترین حمله های شان را زیر نام "ضرب عزم" در ولایت های مختلف کشور آغاز کردند و بیشترین حمله های شان را در شمال کشور متمرکز کردند و طالبان توانستند، پس از تصرف ولسوالی های کندز به کمک مستقیم جنرال های پاکستانی، برای مدت سه روز شهر کندز را نیز به تصرف خود درآوردند. نظامیان پاکستان در مدت یک سال گذشته پیروزی ها و شکست های خود و طالبان را در موجی از حمله های زنجیره یی و سازمان یافته به آزمون گرفتند و بالاخره به ضعف طالبان برای سرنگونی حکومت کابل و توانایی های نیرو های امنیتی افغانسنان به خوبی پی بردند. نظامیان پاکسنان پس از آنکه شکست های برق آسای طالبان را بوسیلهء نیرو های امنیتی افغانستان مشاهده کردند و هم درک کردند که پس از این حتا مزدوران استخباراتی و کارگزاران آنان چندان کارگر نبوده و اگر تاثیراتی داشته مقطعی و زودگذر بوده که تاثیرات راهبردی آن اندک است. نظامیان پاکستان پس از آنکه دریافتند، حتا سوقیات بزرگ نظامی شان به افغانستان نتیجه نداد و از سویی هم به این نتیجه رسیدند که تهاجم سال روان آنان دخالت این کشور در

افغانستان را آفتابی کرد و بیشتر مایهء سرافگنده گی نظامیان پاکستان شد. از سویی هم فشار جهانیان و بویژه امریکا بر اسلام آباد افزایش یافت. از سوی دیگر موضع قاطع و جدی تر کابل در پیوند به اسلام آباد را می توان مقداری اثرگذار خواند. کابل در این مدت از موضع محافظه کارانه پافراتر نهاده و رییس جمهور غنی اسلام آباد را عامل جنگ نیابتی در افغانستان خواند و به اسلام آباد با جدیت خاط نشان کر که مردم افغانستان هرگز به تروریزم و حامیان شان تسلیم نخواهند شد. وی د گفت و گو هایش با نواز شریف جنگ روان اسلام آباد در افغانستان را جنگ نامتعارف خواند و به صراحت بیان کرد که اسلام آباد باید از جنگ نیابتی در افغانستان دست بردارد. نشست پاریس به خواست نواز شریف و پادرمیانی احزاب سیاسی خیبر پشتونخواه و بلوچستان به رهبری اسفندیار ولی برگزار شد.

هرچند هنوز خیلی زود است که به همکاری صادقانهء پاکستان باورمند بود؛ زیرا اسلام آباد هر از گاهی به این گونه دیپلوماسی های شیطانی اقدام کرده و خواسته است تا بدین وسبله بردخالت های بی شرماوهء خود در افغانسنان پرده بکشد و از سویی هم از افزایش فشار جهانیان بر خود کم کند. اسلام آباد با این سیاست شبطانی توانست چهارده سال آقای کرزی را به فریب بکشاند و ه بار با وعده خای فریب آلود وی را برای همکاری صادقانه امیدوار می کرد و اما در عمل به مداخلهء خود در افغانستان ادامه داد. اسلام آباد موفق شد تا با شیطانی ترین رویکرد سیاسی ۲۲ سفر آقای کرزی به پاکسنان را بی نتیجه از آب بیرون کند و هم مایهء سرافگنده گی سیاسی اش شود. آقای کرری زمانی متوجه شد که کار ا کار گذشته بود و در داخل تا گلو در فساد غرق بود که حتا توان جنبیدن را از وی گرفته بود. وی از این که فرصت های خوب را برای ضربه وارد کردن بر پاکسنان از دست داده بود، تلاش های بعدی اش ثمربخش واقع نشد.
از این رو کابل نباید تانی و تدبر سیاسی را در پیوند به رویکرد های زیرکانه و محیلانهء اسلام آباد از نظر دور داشته باشد؛ زیرا ضرب شصت نیرو های امنیتی کشور انگشت یقین را بر ناف نظامیان پاکستان نهاده اند و آنان حالا خود را به سان مار زخمی یافته اند که زهر پاشی های شان برضد مردم افغانستان را بی ثمر می بینند و انتظار نیش زدن های تازه را دارند. از این رو نباید به خم خم رفتن این افعی ها خوش باوری کرد و به زیر نیرنگ های شان رقصید؛ زیرا این افعی بار بار مورد آزمون قرار گرفته است و بار بار از محک تجربه موفق بیرون بیرون بدر نشده و بلکه برعکس در دور جدید فریبنده تر عمل کرده و کابل را بیشتر به چالش کشانده است.

افغانستان باید پس از این باید رویکرد سیاست تضرع را کنار گذارده سیاست حمله بر اسلام آباد را در پیش گیرد و برای تحکیم موضع خود و فشار بر پاکستان برنامهء تشکیل اجماع منطقه یی و جهانی را بر ضد تروریزم و حامیان تروریستان روی دست گیرد. کابل فشار براسلام آباد را حفظ کند و حامیان بین المللی خود بویژه امریکا، فرانسه و آلمان را برای فشار بیشتر بر پاکستان ترغیب کند. هرگاه کابل فشار بر اسلام آباد را کاهش بدهد، در این صورت آقای غنی به سرنوشت آقای کرزی به مثابهء سیاست مدار شکست خورده و سرخورده در راس فاسد ترین حکومت دچار نشود.

پس حکومت افغانستان با فراگیری از درس های گذشته دیپلوماسی شفاف، فعال و متوازن را با پاکستان در پیش بگیرد، با اسلام آباد رک و راست و بیرون از پرده صحبت کند و از رویکرد های سیاسی حاشیه یی خودداری کند. از همین رو است که آگاهان سیاسی افغانستان کلید صلح افغانستان را در دست اسلام آباد می دانند؛ اما بهتر خواهد بود تا کابل با قوت تمام موضوع را با واشنگتن مطرح کند تا با افزایش فشار بر پاکستان، دراز راۀ صلح کوتاه شود. این که رییس چمهور پیشین گفته بود، صلح افغانستان بدست امریکا و پاکستان است، حرفی است که نمی شود، از آن سطحی عبور کرد و شاید نتیجۀ دیپلوماسی چهارده سالۀ ناکام آقای کرزی با پاکستان باشد. دلیلش را شماری آگاهان درساختار وهسته گذاری حکومت پسا طالبانی عنوان می کنند و بدین نظر اند، کسانی حکومت نابکارپساطالبانی راساختند، جنگ سالاران، قاچاقبران مواد مخد، نهاد های پروزه یی و ، حزب های نام نهاد سیاسی، نهاد بیکاره و متهم به فساد حقوق بشر و چهارهزارانجمن نام نهاد جامعه ی مدنی و دست کاری شده به شمول همین نهاد دیدبان شفافیت. در حوزۀ  بیرونی هم بازیکنان فریب کردند، پاکستان این حامی تروریسم را کمک کردند تا طالبان بازسازی شوند. در آخرین تحلیل قدرت اجرای و دفاعی وقانون گذاری افغانستان بدست جنگ سالاران وقاچاقبران مواد مخدر وتکنوکرات های فاسد و معامله گر و در ضمن ناآگاه از جامعۀ افغانستان سقوط کرد و فرهنگیان روشن ضمیر و روشنفکران دردمند و نخبه گان راستین  از قدرت رانده شدند. حکومت که در حرف ممثل ارادۀ ملت بود و اما در اصل زنگ چور زده شد و همه چیز به شمول اراده و دارایی ملت به غارت برده شد که تا کنون هم به شدت ادامه دارد.

کابل تلاش کند تا دریابد پس از مرگ ملاعمر، از هم پارچه شدن طالبان و کشته شدن اخترمحمد منصور چه تاثیراتی بر ارادۀ سیاسی پاکستان برای تامین صلح در افغانستان بوجود آمده است.  یا این که اسلام آباد خواسته است  تا با کشتن منصور تشنج و درگیری ها میان طالبان افزایش یابد که سرخورده شوند و ناگزیر به گروۀ داعش بپیوندند. کابل تلاش کند تا مانع پیروزی پروژۀ جدید نظامیان پاکستان شود. حال بر کابل است تا با توسل به سیاست های معقول و شفاف و استفاده از ابزار دیپلوماتیک فشار ها بر اسلام آباد را افزایش بدهد و به انعطاف های محیلانۀ سیاسی اسلام آباد فریب نخورد. از سویی هم کابل می تواند از فرصت های جدید مانند کشته شدن رهبران طالبان و از هم پارچگی های آنان سود ببرد. دیده شود که کابل چقدر توانایی های بهره گیری از خلای سیاسی میان طالبان را دارد تا بتواند، با دست یازی به ابتکار های سیاسی نقش پاکستان را در پیوند به طالبان کم اثر کند. ممکن از جمله دلایل شتابزده گی های اسلام آباد برای گفت و گو با کابل است که با سفارت اسفندیار ولی در پاریس آغاز شد.  اسلام آباد به این وسیله می خواهد، کابل را دلگرم کند و فرصت های جدید را از آن بگیرد. پس کابل برای گفت وگو های صلح با اسلام آباد نباید شتاب زده عمل کند.  یاهو

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت