خوشه چین

 

جایگاه عیاران

نوت:همسنگریهای سایت مزین آریایی ام وفیسبوکی های عزیزم،دقیقاً خط به خط،کم،کم،کمک،کمک،کمکی،گام به گام قدم به قدم،جایگاه عیارا ن نوین،این علم برداران دفاع ازحیثیت شرف عزت وناموس وطن آبایی سرزمین مشترک تمامی متولدین را برای تان می نویسم تاخوب بدانید وهضم کنید.که چه می کنیم ونقش شما ها درآینده چه خواهد بود.جایگاه عیاران نوین،درجمع بندی نیروهای وطن دوست ووطن پرست عمده ((چپ ناراضی ازخطا وعمل کردرهبری&راست ناراضی ازخطا ها وعمل کرد رهبری)) قدم به قدم بخوانید.

به نقل از(صائب):

ما زهوشیاری رهـزنان راکاروان نمی پنداریم

مــــــوج ریگ خشک را آب روان نمی پنداریم

شهپرپروازما کف افسوس نمیگردد هرگــــــــز

با جهان بینی خود،وطن رازندان نمی پنداریم

شاهد حال است یارعزیزلکه های خــون ما

 قلم بگفتا آن را با خود همزبان نمی پنداریم

هرچند چون منصورزنده گانی برما تلخ گشته

پایگاه بیگانه رابه خود،دارلا مان نمی پنداریم

عقل برسرمانده است با خبرازدنیای خویش

شربت بیگانه را آب حیـــــــات نمی پنداریم

"خون مارا ریخت گردون درلباس دوستی"

"ازسلیمی گرگ راصائب شبان نمی پنداریم"

عیاران نوین:برخلاف دوران کهن،سردمداران((انسانستان سازان))جانشین اصطلاح((افغانستان)) دارای پایگاه اکادمیک((محشون ازعشق به انسا ن)) ازشرایط وحشت ودهشت ملی وبین المللی،وارثان برحق،جنبش عیاران قرن های گذشتۀ((آریا نای کبیر،خراسان پهناور،افغانستان معاصر))علی الخصوص،دورۀ ((26سال))جنگ ومقاومت دربرابر استیلای اعراب صحرانشین دورازمدنیت وحرام نمکان،امیرابومسلم خراسانی((سیا جامگان))ویعقوب لیث صفار((سفید جامگان))بوده میباشد وخواهد بود.

این بارعیاران نوین،پهلوانان تفکرواندیشه،جبهۀ قلم وکاغذ را درمقابل زورگویان وغاصبان عقل خرد وفرهنگ،جهل وخرافات،دشمنان انسان وانسانیت سازندگان جهان حیوانیت((ملی وبین المللی)) بازنموده اند.اعلان میدارند که مدت زمان تغیرات وتحولات سیاسی گذشته تا به اکنون تمامی دست اندرکاران سیاست تجاوزگرانه رابه ازمایش گذاشت،به ازمایش کذاشت آنچه که در((جهان بینی)) خویش برای مردم وعده سپرده بودند.ازجانب((چپ وراست))برعکس برضد خوشبختی مردم وارمانهای انسانی گام گذاشته شد.مردم درین عصر((سند می خواهند چه کردی ویا چه دادی))به توصیف ومداحی این وآن گوش نمی دهند.به پیشوایان مدافع برحق زحمت کشان میگویند،که معلمین شرایط دشوار زندگی هستیم به تو میگویم((ناکام))هفت ثور+شش جدی=مصالحۀ ملی هستی. به تومیگویم ما مسلمانان واقعی این سرزمین طورطبعی نسل اندرنسل بودیم وهستیم،وخواهیم بود.شما با آمدن شعارهای اسلام نو((اسلام کهنگی ندارد)) مامعلمان حقیق جامعۀ خود هستیم دروغ وریای شما کاملاً برای ثبوت گردید،شما درعمل دشمن دین ومذهب مردم مسلمان این سرزمین هستید.شما تحت شعار اسلام تمامی فجایع بدبختی را به نفع دشمنان مردم سازمان دادیدوازان حمایت کردید.بناً درتمامی مراحل ازهشت ثورالی((عین وغین))ناکام هستید وقابل اخراج ازمکتب انسان وانسانیت میباشید:

تقدیم به دوستان

ما غصب نکرده ایم که فخربفروشیم

نداریم لباس که به نمــایش بپوشیم

داریم ناموس((کشور))مادرشیرین

به بزرگترین قدرت جهان نفروشیم

ازتمام فرهنگیان کشور،قلم بدستان،شاعران هنرمندان،ایجاد گران آفرینش گران،سینماگران،معلمان این چراغان اصیل جامعه(( قشرگرسنۀ روزگار)) مبار زان راستین حقیقی آزادی کشور((زن ومرد))دعوت به عمل می آوریم که ((عیاری،جوان مردی،کاکگی،آزاد منشی،وجدان،شرافت پسندی،راست گویی وصداقت،جرأت ودلاوری،غیبت نکردن درغیاب کسی،احترام به ناموس خانواده های دوستان رفقا واقارب، گذشت ومدارا،بخشش ورواداری،پاس وآب ونمک، احترام به بزرگان،پاک گفتن، پاک پوشیدن،شیک گشتن..وغیره))فرهنگ بلند بالای جامعۀ ما بوده است.درجهت پخش ونشراین اندیشه همت بگمارید،تا بربالای سر،سرزمین خشکیده ازانسانیت،ابرهای عشق به انسان، شنا ورگردد، قطرات باران انسانیت،درکوه ودشت ودامن به باریدن بگیرد.قطرات باران انسانسیت درکشش باهمی مبدل به،قطره، جرعه،آب روان، درجویچه، جویبار، نهر،دریا،بحردرمیان بحر((انسانستان))انسانها ی بزرگ وبزرگ اندیش به شنا آیند.

درمکتب عیاران نوین رواج است

گندمی که خوید قابل دروکردن نیست،بخاطریکه دانه هایش پوچ می باشند.

ازگندیهای ((خوشه چین))خرمن خوشه ها ،دانه های پروتازه ومغزدار،درشدیار پخته،آماده گردیده است.یعنی که جنبش جوانا ن ازنسل عیاران نوین،برای تحویل گیری وضع موجود آماده بکاراست.

انسان بزرگ اندیش درمسیرساختمان((انسانستان))میگوید که درآینده ازکشور انسانستان،به عوض،کشت تریاک،وتورید هیروئین،این موادکشنده وزهری،جوا نان مکتب خوانده وتعلیم دیده،درجامعه تقدیم مینمایم.ازش پرسان بکنند که توکی هستی؟ جواب بدهد که من انسان هستم،فرزند انسان هستم،درکشورانسانستان تولد یافته ام،مکتب خوانده ام وتربیت یافته ام.
. انسانها ی بزرگ ریشه درعیاران نوین دارند.آنها قامت درتاریخ می کشند. اولین اقدامی که می کنند.معضلۀ((افغانستان&خراسان))را حل وفصل میسازند.حل این معضلۀ تغیرنام افغانستان به((انسانستان))هیچ افغان نخواهد گفت که من انسان نیستم،هیچ خراسانی نخواهد گفت که من انسان نیستم.وقتیکه طرفین به انسان بودن آماده گی میگیرند.((انسانیت))منبع نوری است که ازفضای آبی به هرسو میتابد.تابش نورهمه تاریکیها((موهومات))رابه حقیقت نشان میدهد یعنی که عقب موهومات،حقیقت دیگری موجود است((دروغ)) .
انسانهای بزرگ میگویند:مسلمانی،یهودی،ونصارا ای وووووباش مگرانسان بودن را فراموش نکن.
میگویند روزی مولانا از کنار مسجدی رد میشد 
و دید عده ای دست به دعا برداشته اند و میگویند خدایا کافران را بکش،
مولانا از کنار مسجد رد شد و رفت تا به کلیسایی رسید 
و دید درانجا هم عده ای دست به آسمان برداشته اند و میگویند خدایا کافران رابکش
مولانا رفت تا به در میخانه ای رسید 
و دید در آنجا خم ها رو به هم میزنند 
و میگویند بزن بسلامتی...
که جز سلامتی دیگران آرزویی ندارند.
آنجا بود که سرود:
..
همی گویم و گفتهام بارها 
بود کیش من مهر دلدارها
پرستش به مستیست در کیش مهر
برونند زین جرگه هشیارها
انسانهای بزرگ میگویند:به هررنگی که هستی انسان میشناسمت،به هرنژادی که هستی من تورا انسان میشناسم.بلی! درکشوری بنام((انسانستان))همه ایدیه ها وارمانها جایگاه خودرا دارند.یعنی درجهان انسانیت بنیادهای ترکیب بینش ودانش را باخود میگیرند.

یک اشاره گک ضعیف

هموطنان عزیز!

هیأت رهبری ((عیاران))نوین را،داکتران علوم ودانشمندان محیط اکادمیک و تعلیم وتربیه،تشکیل میدهند.عجالتاً حق شناخت محفوظ.پس بدانید که ازین آسمان برای معرفت انسانی چه باید ببارد.پس شما میتوانید ازمسیرهمان باران های که ازابرخرد،دنیای شرافت را،برای ساختن((انسانستان)) به باریدن می آغازاند. درمقابل جریان حرکت کنید.یافته میتوانید.

هرکه درکوه نمک رفـــت نمک میشود

هرکه درکوه انسان رفت انسان میشود

حرفها،رنگها،طعامهای نمکی،لذت بخش

ازافراط درکارنمک انسان،کمک میشود

اما واما،سرشت انسان انسانیت است

افراط درآن باعث رشد انسان میشود

درسیاست کارها،حدوسط می پذیرد

امادرعیاری شأن به انسان میشود

هرکه پا گذاشت درحلقۀ عیاری بخواهی

فرد،فرد،تربیت گــیرد باوجـــدان میشود

عرصۀ وجود

عیاران پا به عرصۀ وجود گــذاشته اند

 بمقام انسان سربه سجــــود گـــذاشته اند

پردۀ آبی راهموار«صلح»به خیرجنگل سبز

متکی به خود توکل به رب الودود گشته اند

چون دیگران،به دربار،ابرقدرت های جهان نمی رویم،که بگوییم،همین مره به غلامی ات بگیر،خرچ دسترخوان مره بده،فقط درکشورم مره((شاه،رهبر،رئیس جمهور،ازهمه برتر))بشناس،وسیلۀ سرکوب سلاح ومهمات بده درسطح بین المللی ازموقف من دفاع بکن،برای قلع وقم مخالفینم مرا آزاد بگذار.تمامی صلاحیت حیثیت وناموس وطن را دراختیارت میگذارم،درمقابل حریفهای بین المللی ات،خودم آماده ام ومردم تحت فرمانم  به حساب سربازان ومدافعان وطن درخدمتت قرار میدهم.یعنی که ناموس وطن((کشور))این مادرسی وپنج ملیون انسان فدای سرت.

زیبایی ها راخدا بخشیده است

مگرآرایش زیبایی به دست((انسانها)) است

عیاران معاصر:به این منظورپا به عرصۀ وجود نگذاشته اندکه ازکنارحادثه ها عبورنمایند.برداشتی ازآن باخود نداشته باشند.ازان چیزی به زبان نیاورند.که انسان بی غرض است.خوب آدم است.ما درانتظارآن مراحلی هستیم که همه به آدرس عیاران نوین بگویند کارهای ثمر بخشی را انجام داده اند.درهردورۀ تاریخی،فساد درسیستم سیاسی((مرض طاعون))چون هجوم((ملخ درمزرعه)) به آن حدی میرسد که جامعۀ ملیونی را دارد که به نیستی ابدی سوق دهد.خوش بختانه که((ساج پرندۀ خیر))برای محو ملخ حضورپید ا مینماید.هرجا که ملخ را دید باضرب منقارمحوش می کند.مگرعیاران معاصر،باضرب نوک قلم.

عیاران«نوین»دربیان حقیقت بی نظیراند

هریک استاد کار،فرازونشیب دیده پیراند

کنون آزادگشتگان،اندیشه از شرق وغرب

طلوع شرق ازپشت کـــــــــوه ها منیراند

خوگرفته اند((هایدروجن+اوکسیجن))=آب

هایدروجن+هیلیوم((چپ+راست))=آفتاب

برای حیات سبز،جنگل چون شکروشیراند

آن چپ دیروزکه درترکیب عیاران معاصر،چون انسانهای صادق راست گو،باوجدان،وطن پرست انسان،باهمت،آزادی خواه وآزاداندیش،به منظورانجام رسالت درکشوری بنام((انسانستان))به عوض افغانستان،چون عاشقان،انسان،درانسانستان،برای انجام انسانیت.آغازازگفتۀ گاندی فقید پیرامون معشوقه اش:  

ﮔﺎﻧﺪﯼ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﺵ:

ﺧﻮﺏِ ﻣﻦ ! ، ﻫﻨﺮ ﺩﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪﻫﺎﺳت...
ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﯾﻢ ﻭﺯﯾﺎﺩ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﯾﺦ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﺗﻮ ، ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ، ﻭ ﻣﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ.
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺴﺎﺯﯼ ﯾﺎ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎﯾﺖﻫﺴﺘﻨﺪ ﯾﺎ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ
.
ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﺑﺸﻮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ...
ﺧﻮﺏ ﻣﻦ ، ﻫﻨﺮٍِِ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﺎﺳﺖ ﻭ ﻣﻌﺠﺰﻩﺍﺵ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎ.
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻧﮓﻫﺎﯾﺶ ﺟﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ ،
ﻫﻤﻪ ﺳﺎﺯﻫﺎﯾﺶ ﮐﻮﮎ ﻧﯿﺴﺖ ،
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺳﺎﺯﺵ ﺭﻗﺼﯿﺪ ،
ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﻧﺎﮐﻮﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﺎﮐﻮﮐﺶ،
ﺍﺻﻼ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻗﺺ ﻭ ﺳﺎﺯ ﻭ ﮐﻮﮐﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ،
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﺩ،
ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ﻭﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ،
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺮﻕ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ،
ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ،
ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ،
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ،
ﺑﻪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ،
ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻢ ﮐﻢ،
ﺭﯾﺰ ﺭﯾﺰ،
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ،
ﻧﻢ ،نم،ﻧﻤک...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ

انسانهای با وجدان ورسالتمند چون شمع درروغن خود،میسوزند روشنائی می بخشند تاهمه درپروتو مطلب گاندی،درفوق خطاب به معشوقه اش:خواندن وزیروزبرکردنش،معنی ومفهومش را به حافظه سپردنش به مادرس میدهد که ازین آموخته های فلسفی،همراه با آموخته های علمی: هایدروجن((راست))+اوکسیجن((چپ))=آب((مادۀ حیات))همیشه درجریان وحرکت گاهی،حالات اعتدال مایع، حالات خشن،جامد، حالات وجدواحسا ساتی، بخار:هایدروجن وهیلیوم((عاشق ومعشوق))چون باندول ساعت دستی ویا تابع وتحول،یا به عبارۀ دیگر،شمع وچراغ،درخود میسوزند.حرارت تولید مینمایند که همه سردی ها را روشنی وگرمی وحرارت ومحبت ببخشند.تمامی طبعیت خواب برده درتاریکی محض موهومات وخرافات را بیدارودرحرکت وامیدارد.پس ازاینجا است که انسان به توانمندی خود پی میبرد که،من مخلوق کسی هستم عظمت اورا، درعمل کردهای مثبتم به اثبات برسانم،مهربانی اورا درکارهای نیکویم ثابت کنم،حقیقت وجودی اورا درراستی وصداقت،کفایت ولیاقت خود به اثبات برسانم، زیبایی اورا،درنوآوری وتجدد درکاروارتقای زندگی شرافت مندانه به اثبات بر سانم.سخاوت وامانت داری اورا،درتولید،توزیع وتقسیم،به اثبات برسانم،پس من درپندار شایسته وگفتارشایسته،واعمال شایسته،خون سردانه،با داشتن محبت انسان درمقابل انسان،بادید روشن ودستان غیرآلوده به کثافت،بنده گی خودرا به خدای لایزال به اثبات میرسانم ومقام شان را شامخ،قادروتوانا،زیبا ومقبول ومهربان معرفی میدارم.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت