سنجر غفاری
وخامت اوضاع امنیتی در افغانستان
دیدگاه جان میک کین رئیس کمیته نیرپهای مسلح سنای امریکا و جنرال جان نیکسون قوماندان نیروهای امریکا در افغانستان . جان مک کین، رئیس کمیته، در آغاز جلسه گفت با توجه به پیروزیهای طالبان در چند ماه اخیر و ظهور گروه موسوم به دولت اسلامی در افغانستان، بسیاری معتقدند وضعیت امنیتی در افغانستان رو به وخامت است و نه بهبودی .
به گزارش آسوشیتدپرس ژنرال
نیکلسون در پاسخ گفت: "قربان، من با برآورد شما موافقم." او در ادامه اضافه کرد
که باید وجود "سطحی از خشونت" را در افغانستان پذیرفت
...بنآ ضرورت این است تا
مسولین قصر سفید بپذیرند که درجنگ با تروریزم به این گونه که روان هستنددر
اشتباه اند. ، وضعیت موجوده در افغانستان ، قرار گرفتن یا دادن طالبان در موضع
تعرضی و کسب امتیاز سیاسی به این دسته ای تروریستی ای که بنیادش پیگرد اهداف
بیگانه و تعقیب استراتیژی معین علیه مردم و منافع ملی افغانها بوده و است ،
چونه میشود تا فریاد خدمت و دفاع از مردم افغانستان را سر داد و مطمین بود که
جنگ با تروریزم یک واقعیت است و مسیر دشوارش را تا نابودی کامل تروریزم دنبال
می نماید نه تسلیم شدن و موقف دادن به رهبران تروریزم بین المللی . واقعیت این
است که استخبارات و نظامیان امریکا باهم دید مشترک در زمینه ای وضعیت جنگ ،
تشخیص دشمن ،باند گروپ های مختلف تحت حمایت و دستور سایر شبکه های استخباراتی
منطقه منجمله ای.اس.ای پاکستان و استخبارات ایران ندارند . ضعف در پیش برد
مبارزه علیه تروریزم همانآ در ایجاد و رشد طالبان و القاعده وابستگی کامل دارد
. اکنون سازمانهای استخباراتی روسیه و چین آزادانه در جهت مطیع نمودن طالبان
جهت رسیدن به اهداف شان در منطقه نیز دست بازی پیدانموده و زمینه ساز این موقف
برای شان سازمان استخبارات نظامی پاکستان و رهبران تحت حمایت استخباراتی
انگلیس و امریکا ، سعودی وسایر کشور های متحد به پاکستان در جنگ علیه مردم و
کشور ما که زمانی بنام جهاد و آزادی افغانستان راه اندازی گردید و اکنون هم
معلوم نیست که این جنگ به منظور چه شاخه و پنجه کشسده و از هر شاخه و پنجه اش
یک شبکه ای استخباراتی حمایت ومحافظت دارند ؟ زمان می گذرد اما دیریست که مردم
افغانستان در گیر جنگ بی مفهوم گردیده است ، جنگی که همراه با دروغ و نیرنگ
های سیاسی ، عقیدتی و استخباراتی به همراه است . شوروی ها در تضاد و تصادم
منافع این ملت رادرگیر اهداف شان با انگیز ها و متقابلآ انگریز با استفاده از
احساسات مذهبی و ملی مردم افغانستان را اسیر اندیشه هایش نمود و چنا تاخت و تخم
نفاق و کدورت کاشت که روس ها متقبل شکست های بزرگ استراتیژیکی در منطقه گردند و
هم اکنون سر نخ این جنگ باسر انگشنتان انگریز ها بستگی دارد و درکنترول میباشد
. بنآ حضور نظامی امریکا درموجودیت هسته های بزرگ بنیادگرایان مذهبی تحت امر
و نهی استخبارات انگلیس ، بسته بندی و شکل گرفته از حمایت و مصلحت شیخ های عرب
و نظامیان وابسته به انگریز در دستگاه ای.اس.ای که بزرگترین و با اهمیت ترین
مدرسه ای انگریز قبل از سقوط امپراطوری اش در نیم قاره هند و تجزیه هند به دو
کشور « هند و پاکستان » به قوت اش باقیست ،تلاش المان و ترکیه، نفوذ اقتصادی
وسیاسی کشور های اروپا یی در منطقه ، خیزش مردمی و اوجگیری نهضت روشنفکری
ومترقی در افغانستان منجمله وحدت اقوام و قبایل در دوطرف دیورند عواملی بود تا
شکست امپراطوری انگریز را حتمی نماید.
در سال 1943 روزولت رئیس جمهور آمریکا، با تجربه ترین مشاور نظامی خود پاتریک
هورلی را برای دریافت و درک آنکه چگونه میتوان افغانستان را به جهان فاقد
استعماربعد از جنگ پیوست، به کابل فرستاد. وینستن چرچل نخست وزیر انگلستان از
این اقدام به اندازه ای متعجب شده بود که افغانستان را "سرزمین انکار شده" به
امریکایان خواند. اداره استخبارات بریتانیا دست به هر گونه تلاش زدند تا از
رسیدن جنرال امریکایی به افغانستان جلوگیری نمایند روی این اصل موجودیت تضاد
میان کشورهای روسیه ، چین ، انگلیس در منطقه وجود دارد وداشت که امریکا تلاش
نمود تا خودرابرهمهامورات عمده منطقوی حاکم نموده و تسلط نظامی اش رانیز اثربخش
و حتمی نماید که حال مشاهده می نمایم در بحران موجوده کشور ما استراتیژی موجوده
امریکا استواربراصل اساسی مناسبات حقیقی میان متحدانش منجمله انگلیس و پاکستان
، سعودی و یارانش گره نخورده تمایلات نیک باهم درزمینه ندارند ، از جانبی سهم
انگریز، سعودی و پاکستان در انسجام بنیادگرایان برای مبارزه با نفوذ روسیه ،
چین و هند در منطقه بیشتر بوده توازن و محاسبه ای امریکارا درحضور نظامی اش در
افغانستان به نفع استراتیژی شان نمی پذیرند ، بنآ تلاش وجود دارد تا رسیدن به
جمهوریت های آسیای میانه طرح انگریزو پاکستان در وجود طالبان و قدرتاستعماری و
نظام تاریک و بنیادگرا اسلامی در افغانستان حاکم گردد تازمینه ای رشد فکری ،
آزادی افکار ومعنویت ملی در افغانستان بوجود نیاید و ملت تابع قوانین گنگ و تحت
تآثیر اندیشه تاریک و خرافاتی بنام اسلام و قوم گرایی قرار داشته قانون انگریز
تحت پوشش احکام شریعت ونظام اسلامی بتواند نهضت های آزادیخواه رادر منطقه نگران
و حراسان نمایند و جنگ های قومی و مذهبی به آنسوی آمو کشانیده شده بدین گونه
مردم افغانستان هیچگاه نتوانند برای نجات شان تلاش و انسجامی رابوجود بیاورند .
وخامت اوضاع کشور وابسته به این بازی است که امریکا بیلانس خویش رابا متحدانش
ندارد.
ضرورت این است اگر امریکا واقعآ تلاش و صداقت دارد تا بنیادگرایان رانابود وعلیه تروریزم بین المللی اقدام جدی وعملی نماید ، در لیست متحدین اش درمبارزه باتروریزم تجدیدنظرواقعی نماید. نخست بازی موش وپشک را با نظامیان و استخبارات پاکستان خاتمه بخشد، دزد و پولیس شدن را به شکل واقعی آن بیاموز، یا پولیس ، و یا دزد بگیر واقعی شود، نمیشود که درهردو رول نقش بازی نمود. ضرورت این نیست تابرای اشتراک در جنگ تلاش به ادامه ای حضور اش در افغانستان متوصل گردد. مردم افغانستان توقع شان از حضور نظامی امریکا برگشت مجدد نظام طالبان ، آشتی و مذاکره با دشمنان ملی ، عقیدتی و فرهنگی شان نبود و نمیباشد ، بلکه ایجاد نظام قانون ، روشنگری،عدالت اجتماعی، آزادی بیان و حرمت به کرامت انسانی ، تظمین حقوق مدنی همه اتباع کشور شان ، تآ مین حقوق و عدالت انسانی ، دموکراسی واقعی ، تآ مین حقوق اقلیت های کشور ما در روشنی و تظمین قانون اساسی و سایر قوانین مطروحه ای که موقف انسان و موقعیت انسانیت و آزالدی ، حفظ کرامت انسانی را در خویش از هرلحاظ حفظ میدارد توقع می بردند نه این که یک روز ملاعمر ، روز دیکر ملاکرزی و بلاخره همان مکتب و همان ملا ای که بدون پرسان و محاسبه سر می برندو تن و جان می گیرد... لازم است تا امریکا دقت نماید و از تلاش این که با طالبان باید روی میز مذاکره نشست جدی اجتناب نمایند ، مردم افغانستان این است خواست و باورشان به آینده شان نه این که ماشین بزرگ جنگی و توانایی استخباراتی یک ابر قدرت جهانی تسلیم چند تن از روبت های ساخته شده دست خود شان گردید. لازم است تا پایگاه های تروریزم در پاکستان مورد ضربات شدید نظامی قرار بگیرد ، مدارس و مخفی گاه های رهبران تروریزم نابود گردد ، خلح سلاح و دستگیری باند گروپ های تحت حمایت آی .اس .ای حتمآ جذ برنامه ای کاری امریکا در منطقه شامل گردد ، تمامآ فعالیت های احزاب و سازمان های بنیاد گرایی در پاکستان متوقف و منحل اعلان گردد. قوتع های نظامی پاکستان که در حدو بیش از ده الی پانزده کیلومتر در داخل خاک افغانستان استحکامات دارند به وضع الجیش اصلی شان برگردانیده شوند ، نشست عاجل و مستقیم میان رهبران افغانستان و پاکستان در زمینه ای طرح های بنیادی نابودی باند گروپ های مسلح و مخرب چه در داخل افغانستان و چه در داخل پاکستان ترتیب و عملی گردد. ، تظمین عدم حمایت و همکاری از طالبان به وسیله شورای امنیت سازمان ملل متحد از مقامات پاکستان حصول و اخذ گردد ، اجماع منطقوی در زمینه ای تشکیل اتحاد مشترک برای نابودی بنیادهای اساسی و حمایتی تروریزم تشکیل گردد و مردم افغانستان در آن صورت آماده ای هرگونه شرط و شرایط حضور نظامی امریکا و موجودیت عساکر و پایگاه های نظامی آن کشور رادر کشور ما و منطقه برای همیش خواهند پذیرفت چونکه جیو پولوتیک و جیو سیاسی بودن کشور ما در منطقه حکم میدارد تا افغانستان مبدل به دهلیز صله و امنیت استراتیژیکی میان شرق و غرب مبدل گردد نه این که به پایگاه مطمین تروریزم بین المللی تحت بهانه ای جنگ و نابودی تروریزم جهانی . این است وضعیت و حالات ای که بحران و وخامت اوضاع رادر کشور ما بنیادی و دایمی هم میتواند بسازد و هم میتواند برای همیشه این کشور به دهلیز صلح و استراتیژی اقتصادی بین المللی مبدل گردد. تروریزم و طالبان دشمن سعادت و امنیت منطقه و جهان است ، حمایت و کاذب بودن با این پدیده جنایت علیه فرزندان کشور ما و نیروهای آزادیبخش ملی و بین المللی بوده و همیشه محاسبه خواهد گردید .پس چرا باید جنرالان و مسولین نظام در قصر سفید در فرجام اشتباهات شان اعلان بدارند وخامت اوضاع امنیتی در کشور مارا ، نا عاقبت اندیشی درانجام این امر انسانی را خود عهده دار شوند و اشتباه را تکرارننمایند، قاطعانه و مسولانه در برابر خواست ها و ارمان ملی مردم افغانستان جوابده باشند، از مردم ما و نیروهای کشفی و دفاعی ما بشنوند نه از نظامیان و استخبارات کاذب پاکستان ، دیگر لازم نیست تکیه بر خواست و اهداف خونین پاکستان نمایند اراده ملی مردم افغانستان ، خواست نظام و رهبری خود ساخته ای وحدت ملی را باید حرمت داشت مطمین بود که پاکستان و طالبان هردو یک جسم و یک تن بوده تنها فرق اش این است که دوکله دارندو چهار پای .بنآ تسلیم شده براراده و خواست تروریزم بین المللی « رهبران نظامی و استخبارات پاکستان » خاتمه داده شود، توقف حملات خونین طالبان و پاکستان را بر مردمان ملکی وبی دفاع ما ، کشتار بی رحمانه فرزندان افغان در قوای مسلح ، پولیس و امنیت ملی پایانش را از قصر سفید و رهبران نظامی امریکا میخواهیم .به کاذب بودن ، ارائه طرح های دروغین و مصلحتی پایان داده شود . پایدارو مستحکم باد راستی و صداقت حرف وعمل . مردم ما مورچه نیستند تا پایمان اندیشه وعمل تند روان گیتی گردند...سربلند باد افغانستان رنگین و خونین .
سنجر غفاری