ضیا، ناشر هفته نامۀ "افق" استرالیا

 

انقلاب اسلامی یا استبداد مذهبی در ایران؟

درهفتۀ گذشته، خبر غیر قابل باور و سخت تاسف بار، از رسانه ها به نشر رسید و آن تخریب یگانه مسجدِ سُنی ها در منطقۀ (پونک) تهران یا پایتخت جمهوری اسلامی ایران می باشد که از طرف مقامات جمهوری اسلامی منهدم شده است.  این عمل نه تنها موجب جریحه دار ساختن جماعت ملیونی سنی های ایران و مسلمانان جهان، بلکه زمینۀ تمسخر غیر مسلمانها را نسبت به این قضیه فراهم می کند.

نگاهی به گذشته:

پیش از به قدرت رسیدن آقای خمینی در ایران، نه تنها دولت شاهی ایران با ادیان غیر اسلامی و مذاهب اسلامی میانۀ عادی داشت بلکه اتباع ایران نیز ازین ناحیه به کدام مشکل جدی مواجه نبودند. یعنی پرابلم شیعه وسنی احیاناً در میان آخوند های متعصب اگر وجود می داشت اما مقوله های مسجد و مذهب یا ادیان یهودی، نصرانی، زرتشتی ... نُقل یا مُرچ زبانِ مردم نبود و هرکس به دنبال آیین خودش بود.

صدای (انقلاب اسلامی) توسط رهبر مذهبی ایران از اروپا به گوشها رسید. اینکه آن صدا خود جوش بود یا چگونگی اوضاع حمایتِ مردم را به آن افزوده بود و یا نهاد ها و کشور ها در عقب آن بود تا هنوز مورد بحث است. آنچه هویداست، شعار ( انقلاب اسلامی) بود، نه ( انقلاب شیعه) که     ( انقلاب اسلامی ) یک کُلیتِ اسلامی را فارغ از مذاهب افاده می کرد و تاکید آقای خمینی نیز بر همین اصل استوار بود.

اسلام باوران ایران اعم از شیعه و سنی که لابی گری ها و شعار های مبنی بر بی توجهی به دین، غرب زده گی و بی بند وباری علیه رژیم شاهی را از زبان حامیان (انقلاب اسلامی) شنیده بودند، به پیروزی آن علاقه و دل بندی نشان می دادند و حتی مردمِ برخی کشور های اسلامی، تفکرآقای خمینی و (انقلاب اسلامی) را پدیده های اسلامی بدون مرز تصور می کردند. ولیک با گذشت اندک زمان، دیده شد که داعیان ( انقلاب اسلامی ایران) نخستین حربه های مذهب ستیزی را علیه سنی مذهبان کشور خود شان (که بعداً هزاران جوان سنی مذهب در جنگ باعراق کشته شد) به کار گرفتند. سنی مذهبان روز تا روز از محدودیت ها وقیودات بر مناسک دینی و مذهبی تا عدم راه یابی آنها به مقامات عالی دولتی و ده ها محرومیت دیگر، در تنگنا قرار گرفتند. تا جایی که بار بار مردم، علما و امامان مساجدِ حنفی ها و سایر سنی مذهبان  شکایه ها ، گلایه ها و پیشنهاد های شان را به خصوص در مورد آزادی های مناسک مذهبی به مقامات دولتی ایران تا مرجعیت ولایت فقیه ارائه داشتند، اما کجاست گوش شنوا!

این است نمونه های عناوینِ پیشنهادات، اعتراضات و دادخواهی های سنی مذهبان که از چند سال به این سو از طریق رسانه ها انتشار یافته است:

* - اعتراض مولوی عبد الحمید به جلوگیری از برگزاری نماز عید اهل سنت

* -  بزرگانِ نظام، رفع تبعیض کنند

* - پاسخ استاندار تهران به اعتراض مولوی عبدالحمید

* - اعتراض 'بی پاسخ' به جلوگیری از اقامه نماز عید فطر اهل سنت در تهران

* - اعتراض مولوی عبدالحمید به تخریب نمازخانه اهل سنت در تهران ... و

تا جایی که نویسنده اطلاع دارد، در اکثر شهرها و مناطق ایران وبه ویژه درتهران عبادتگاه های زرتشتی ها، کلیساهای نصرانی ها و کنیسه های یهودی ها  وجود دارند. پرسش به میان می آید؛  ایا سنی مذهبان آنقدر از اسلام دور اند ودشمن اسلام اند که در پایتخت یک کشور اسلامی مسجد نداشته باشند؟ دوگانگی سیاست در کجاست؟ از سویی چند روز قبل خبر ذیل به تاریخ 1394/05/04 از طریق خبر گزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نشر رسیده که قسمتی ازان را درین جا می آوریم:

(اسقف اعظم ارامنه تهران گفت: کشور ایران امن ترین کشور برای تمامی ادیان برای راز و نیاز است .

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه آذربایجان غربی ، سبو سرکیسیان در دیدار با مدیرکل دفتر سیاسی وزارت کشور که در قره کلیسای شهرستان چالدران صورت گرفت، ضمن تقدیر و تشکر از مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران در خصوص برگزاری هر چه بهتر مراسم مذهبی قره کلیسا و حفظ و مرمت کلیساهای موجود در کشور،گفت: این کار نشان از توجه مسئولین جمهوري اسلامي به حقوق اقلیتهای مذهبی است...)

پیش ازانکه انقلاب اسلامی در ایران به ثمر برسد، آقای خمینی حمایتش را از فلسطین و آزادی مردم آن اعلان کرده بود. از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون بزرگترین حامی فلسطین،  جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. پرسش درین جاست؛ آیا حمایت جمهوری اسلامی به خاطر مسلمانان فلسطین است و یا حراست از مسجد اقصی؟ اغلب به نظر می رسد که هر دو. یعنی هم به خاطرمسلمانان و هم به خاطر مسجد اقصی که نخستین قبلۀ مسلمین بود. هرگاه این قضیه را در مقایسه با روش جمهوری اسلامی ایران با سنی مذهبان داخل ایران مورد بررسی قرار دهیم،  دیده میشود که اکثریت مردم فلسطین سنی مذهب اند، اگر مسجد اقصی در نظر گرفته شود، در اکثر خیابان های ایران این نوشته به نظر می رسد:( کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) . پس چه دلیل است که جمهوری اسلامی، مسلمانان ( سنی) فلسطین و مسجد اقصی را حمایت می کند، اما سنی ها و مسجد سنی ها را در ایران که دران جا عبادت خدا، خوانش قرآن و پیروی از آیین محمد(ص) صورت می گیرد، با چنین وضعی  مواجه می باشد؟

ما فرزندان افغانستانِ امروز، خراسان دیروز و آریانای قدیم هستیم. ریشه های نژادی، زبانی و فرهنگی مردم ما و ایران به آریانای باستان می رسد. اما دین ما ( افغانستان و ایران...) همان اسلامی است که با فتوحات اسلامی، نه چندان متفاوت از نگاه زمانی در سرزمین های ما (ایران و افغانستان) ترویج شد. از جانبی آیین اسلام وحدت دین باوری مسلمین را در دنیا گسترش داد. به همین دلیل است که از قدیم، مسلمان های افغانستان اعم از سنی وشیعه با همدیگر پذیری اسلامی زیست باهمی کرده اند. دختر داده اند ودختر گرفته اند، پیوند های خونی با هم بسته اند، در مراسم مذهبی همدیگر اشتراک کرده اند و در نهایت تفاوت های مذهبی را بسیار روبنایی توصیف می کنند. ازجانبی به مشاهده می رسد که قزلباشان ( به تأسی از نوشتۀ آقای عشیق درشماره ۲۰۵ هفته نامۀ افق)  طی سده های اخیر نزد سلاطین و امرا مراتب و مقامهای عالی دولتی داشتند و حتی قرابت های خانواده گی با سلاطین و امرا بستند. ( فاجعه هزاره ستیزی امیر عبدالرحمن و بقایای آن) بحث علیحده است. ازان گذشته سنی ها و شیعه های هموطن خویش را در استرالیا و ازجمله مرکز اسلامی و مسجد نبی اکرم(ص) در شهرک گرانویل حومۀ سیدنی مورد توجه قرار می دهیم. این مرکز و مسجد به وسیله برادران شیعه ما آباد شده است، بار بار سنی ها با پیش نمازی امام حنفی نماز شان را درین مسجد با جماعت ادا کرده اند. ختم های قرآن عظیم الشان، مراسم فاتحه خوانی، مراسم مذهبی و ... اجرا شده است. هیچ وقت بوی نفاق میان شیعه و سنی دران مکان مقدس استشمام نشده. پیروان مذهب جعفری و حنفی همدیگر را دوست دارند، در غم وشادی شریک هستند، مراسم عبادی خود را انجام میدهند و ... همچنان عین روحیه در مساجد حنفی مذهبانِ ما وجود دارد،  چه جای آنکه در اعمار مساجدِ از هیچگونه همکاریهای مادی ومعنوی بر همدیگر، دریغ نمی کنند. از یاد نبریم، به قول یک تعداد اشخاص کم مایه؛ که استرالیا را سرزمین (کفر) می پندارند و خوشا به این کافر ها که به مسلمانها در ساخت و ساز مساجد، مراکز اسلامی، آموزش های دینی و ده ها مورد دیگرکمک های دولتی می کنند. پس دیده می شود، جفایی را که مسلمانها!! با استبداد مذهبی ، علیه اسلام انجام میدهند، بسیار شنیع و از اسلام بسیار فاصله دارد.

من از بیگانه گان هرگز ننالم              که بامن هرچه کرد آن آشنا کرد

 

نوشته ضیا، ناشر هفته نامۀ "افق" استرالیا

 

 

 


بالا
 
بازگشت