محمد الله وطندوست
آیا کرزی راست می گوید؟
هر آن پدیده و جریانی که خارج ذهن ما وجود دارد واقعیت است اما انعکاس درست ودقیق واقعیت در ذهن آدمی, حقیقت و انعکاس نادرست و غیر دقیق واقعیت در ذهن, غیر حقیقی, نادرست, دروغ و اشتباه است. جناب کرزی در پروگرام سفید و سیاه طلوع در نشستی طولانی واقعیت هائی را بیان نمود که اغلبا حقیقت نداشت , از واقعیت هائی دفاع نمود که قابل دفاع نبود. به جریاناتی پرده افگند که چون آفتاب روشن بود. خلاصه در یک نشست تلویزیونی با عوام فریبی عیان خواست در چشم مردم خاک بپاشد و همه را فریب دهد.غافل از اینکه فریب توده ها ازبرکت پیشرفت های محیر العقول امروزی دیگرمحال است وخیال.
در این یادداشت نه بررسی همه جانبه صحبت موصوف ,بلکه نکاتی از صحبت مفصل او را مورد بررسی قرار می دهیم:
جناب کرزی در مورد تشکیل دولت در سال 2001 اظهار داشت که در جلسه بن بجز ایحاد دولت سهامی متشکل از سران جهادی به نمایندگی اقوام وملیت ها آنهم صرف در ارگان های رهبری کننده راه دیگری وجود نداشت و اسا سا کادر های تربیت یافته یی که بتواند چرخ دولت را به حرکت در آورد سراغ نمی شد . چنین ادعا را چگونه می توان توجیه کرد؟
آیا در میان بیشتر از پنج صد هزار مهاجر افغانستان در اروپا کادر هائی که بتواند چرخ دولت را به حرکت در آورند و تجربه لازم دولت مداری و وجدان سالم خدمتگذاری داشته باشند, سراغ نمی شد.؟
آیا در میان پنج ملیون مهاجر در پاکستان و ایران نمی شد بیست سی نفرانسان های تحصیل کرده , با وجدان وبا تجربه را دریافت که ماشین دولتی را بکار اندازد؟
مهمتر از همه اینکه آیا در داخل افغانستان پنجاه نفری که تجربه لازم اداری داشته باشد و در راس ادارات دولتی قرار گیرد وجود نداشت؟
مسلما چنین نبود. بلکه سرمایداری غرب در راس ایالات متحده امریکا می خواست مهره های مورد اعتماد خود را در راس ادارات قرار دهد و در وجود چنین مهره ها اهداف استراتیژیک خود را در منطقه تحقق بخشد. اینکه جناب کرزی از ارزگان توسط هلی کوپتر امریکائی به کابل انتقال داده شد و مستقیما در ارگ جا گرفت, خود نشاندهنده وابستگی عمیق جناب شان با دستگاه استخبارات امریکا است که با هیچ سفسطه ئی این واقعیت را نمی توان طور دیگر ثابت نمود.
آیا در آغاز تشکیل دولت ساخت بن, جهادی های شکست خورده و از اعتبار ساقط شده می توانستند ادعای حاکمیت نماید و با آن همه بد نامی در دهه نود قرن گذشته سهمی دردولت مطالبه کند؟ مسلما چنین امکانی را نداشتند. اما امریکا و متحدین می خواستند بجای تکیه بر نیرو های ملی, دموکرات وترقی خواه به نیروهای عقب گرا و مهره های شناخته شده و خدمت گذار غرب اتکا نمایند و بواسطه چنین نیرو ها اهداف خود را برآورده نمایند.
مسئله فساد و نقش خارجی ها در گسترش آن, بخش دیگر صحبت های رییس جمهور متقاعد کشور را تشکیل می داد. موصوف مدعی بود که فساد را خارجی ها بوجود آوردند و خواستند دولت او را بد نام سازند و برای ثبوت این مسئله گریه رییس سیگار را که گویا یک سیاه پوست با وجدان و نیک سیرتی بوده, بمیان کشید.به قول جناب کرزی این مقام امریکائی به گسترش فساد از جانب کشور متبوعش صریحا اعتراف نموده است.
فساد و سوء استفاده از کمک های بین المللی و دارائی های عامه مسئله ئی نیست که بتوان کتمان نمود. اما جناب رییس جمهور می فرماید که در این فساد دستگاه دولتی که او در راس آن قرار داشت ,هیچ گونه تقصیری ندارد. بلکه امریکائی ها و غربی ها عامل اصلی این فساد گسترده بودند.
درست است که امریکا و شرکا بنابر ماهیت سیستم سرمایداری در گسترش فساد مخصوصا در کشور های جهان سوم نقش دارند و در سایه فساد می توانند به منفعت های کلان دست یابند. اما سوال اینجاست که در برابر چنین حرص سیری ناپذیر, دولتمردان و مسوولین کشور ها چه نقشی دارند؟ آیا با غارت گران خارجی دهن جوال را بگیرند و در غارت دارائی های کشور خود سهیم شوند ویا با هوشیاری و درایت جلو چنین توطئه ها را بگیرند؟
مسلما که رهبران با کفایت و مستقل در برابر توطئه های غارتگران مقاومت می کنند وبا استفاده از نیروی لایزال مردم خود به غارتگران نه می گویند.
آیا جناب کرزی در زمانش به این فساد جواب لازم داده است؟
آیا مردم فراموش نموده اند که داکتر رمضان بشر دوست وزیر پلان بنا بر مبارزه با انجو های فساد گستر از جانب رییس جمهور کرزی بر طرف گردید و حتی وزارت پلان که وظیفه همآهنگی پلان های اقتصادی و کنترول پروژه ها را بعهده داشت بنا بر اشاره غربیان از تشکیل دولت حذف شد.
دفاع رییس جمهور سابق از فساد و غارت ,چنان چندش آور بود که حتی اشتراک کننده گان نشست و مجری برنامه هم نتوانستند بی تفاوت باقی بمانند.
رییس جمهور از غارت کابل بانک و اینکه برادرش و برادر معاونش در لست غارتگران بانک جا داشتند بی شرمانه به دفاع پرداخت و برادرش را مردی صادق ودرست کار بر شمرد. در حالیکه عمده ترین غارتگران بانک برادر رییس جمهوروبرادر معاونش تشریف داشتند.
استدلال عجیب رییس جمهور مبنی بر اینکه غارتگران داخلی که پول های غارت شده را بخارج انتقال نمی دهند خیلی خوب و مطلوب و غارتگرانی که پول را بخارج انتقال می دهند نا مطلوب اند, یکی از استدلال های خاصی است که رییس جمهوری همچون کرزی می تواند ارائه نماید.
جناب رییس جمهوردر مورد موافقتنامه امنیتی با امریکا نیز دقایق طولانی حرافی نمود و کوشید تا عدم امضای موافقه متذکره را شهکار زمان کاری خود ثابت کند و این عمل را عملی قهرمانانه در تاریخ کشورمحسوب نماید . در حالیکه قبلا نکات اساسی موافقتنامه امنیتی بنام معاهده روابط استراتیژیک از جانب رییس جمهور با امریکا به امضا رسیده بود و موافقتنامه امنیتی در حقیقت ضمیمه معاهده قبلی و متمم آن محسوب می گردید.
رییس جمهور قبلی در مورد دوستی با امریکا و پاکستان و اینکه این کشور ها دوست اند یا دشمن, صحبت مفصلی داشت اما تا اخیر معلوم نشد که جناب شان امریکا و پاکستان را دوست افغانستان می دانند و یا دشمن. چنانکه در طول چهار ده سال گذشته چنین مبهم بوده است. وی از سفر های متعدد خود در پاکستان دفاع نموده طالبان را باز هم همچون گذشته برادر خطاب کرد. موصوف استدلال می نمود که طالبان برادران ناراضی اند که بنابر دلایلی رنجیده اند. باید سعی شود این برادران ناراضی دوباره در آغوش مادر وطن بیایند. در حالیکه طالبان گروه وحشی و مزدوری است که جز آدم کشی و قتل عام مردم بی گناه ما هیچ پرنسیبی را برسمیت نمی شناسند و همچون وسیله ئی بدست استخبارات پاکستان قرار دارند. چگونه می توان با چنین انسان های که شب وروز فاجعه می آفرینند و خون می ریزند, بازهم در یک دسترخوان نشست و برادر خطابش کرد؟
برادری را که پاس برادری نداند وبا خنجر آخته در برابر برادر قرار داشته باشد, باید حرامی اش خواند و از شرش خود را نجات داد.
جناب حامد کرزی رییس جمهور متقاعد در تقلبات انتخاباتی نیز خارجی ها را مقصر عمده دانست و نقش کمیسیون انتخابات و دولت را در این رسوائی بزرگ انکار کرد.
در مورد سوال مجری پروگرام مبنی بر مهمترین اشتباه دوره کاری خود, جناب کرزی بعد از کنکاش و کاوش در مغز خود اظهار داشت که مهمترین اشتباه وی قبول بی چون وچرای اقتصاد بازار آزاد و عدم کنترول بازاز بوده است . گرچه این اعتراف واقعا اعتراف جانانه و اشتباه یادشده حقیقتا اشتباه تاریخی غیر قابل جبران است ,اما در این اعتراف هم منظور رییس جمهور نه رد بازار آزاد بلکه اتخاب نوع معین بازار یعنی اقتصاد بازار آزاد نوع المانی آن بوده است, در حالیکه میان اقتصاد سرمایداری المان و امریکا نمی توان تفاوت فاحشی قایل شد. در هر دو کشور غارت کشور های عفب نگه داشته شده و استثمار ظالمانه کارگران خودی عملی می گردد وبس. جالبست که در نشست متذکره یکی از مدافعین پر وپا قرص اقتصاد بازار که فعلا متصدی تشویق سرمایداری در کشور است ,اقتصاد بازاری راکه جناب کرزی بدستور امریکا به ارمغان آورده است و اکنون ازاین ارمغان اظهار ندامت میکند یگانه دستاورد حاکمیت امریکائی- جهادی به حساب آورد و این اشتباه را نیز علرغم اعتراف رییس جمهور, به محسناتش محسوب کرد.
خلاصه صحبت مفصل تلویزیونی هفته گذشته رییس جمهور سابق جز خاک پاشیدن به چشم مردم و دفاع از کار کرد های سراپا تباه کننده چهارده سال گذشته ,چیز دیگری نبود. با چنین حرافی ها نمی توان واقعیت ها را تحریف کرد و حقیقت امروزی کشور را از نظر ها پنهان داشت. تاریخ قاضی سخت گیر و عادلیست که چهره های کاذب را دیر یا زود بر ملا می نماید و جایگاه هر کس را به شایستگی تعین می کند. مسلما جایگاه حاکمان مزدورو خود فروخته جز زباله دان تاریخ جای دیگری نیست.
محمدالله وطندوست