محمد الله وطندوست
نکاتی چند از یاداشت های روزانه
10/8/2015
!طالبان
مسجد سوز؟
می گویند طالبان کرام این تیکه داران دین ومذهب
که از سال ها بدین سو بنام مذهب آدم می
کشند و فاجعه میآفرینند, در هفته گذشته مسجد سوزی کتلوی را نیز در کارنامه های
خود گنجانیده اند. گرچه این انسان نما های وحشی در سال های گذشته نیز با انجام
عملیات انتحاری در مساجد, خون ریختند و قرآن سوختاندند, اما سوختاندن مسجد ها
آنهم در یک شب به تعداد دوازده محراب عمل بی سابقه و ریکارد جدیدیست که از جانب
گماشته گان
آی اس آی صورت گرفته است .
مسوولین ولایت بغلان اطلاع می دهند که در دند غوری پلخمری در شب چهارم آگست سال
روان دوازده محراب مسجد به آتش کشانیده شده است
.
این
عمل شنیع را که طالبان انجام داده اند, بهیچ صورت مورد پذیرش مسلمانان قرار
نداشته نفرت عمیق مردم را بر انگیخته است.
تعجب
آوراست که این مسلمانان مسجد سوز ادعای تطبیق قانون اسلامی را در جامعه دارند و
می خواهند امارت اسلامی را در افغانستان اعاده نمایند. اما عمل قبیح و غیر
انسانی آنان بر خلاف ادعای شان نشان از دین ستیزی انهاست و دشمنی شان را در
برابر اعتقادات مردم به نمایش می گذارند.
سوال
ایجاست که آیا این مدعیان دین قبح عمل خود را درک کرده می توانند و آیا نتیجه
عمل خود را سنجیده می توانند؟
جواب
معلوم است . این انسان نما ها همچون ربات و آدم های مصنوعی در خدمت آی اس آی
قرار داشته مطابق دستور و پروگرام این دستگاه جهنمی عمل می کنند و پلان قبلا
آماده شده را تحقق می بخشند. این گروه وحشی و فاقد عقل آنقدر شستشوی مغزی شده
اند که حتی از زنده گی این نعمت والای انسانی نیز به ساده گی می گذرند و با
انجام عملیات انتحاری خود را نابود می سازند و پلان باداران خود را به قیمت
حیات عملی می کنند.
جهالت و حماقت طالبان وحشت تا آنجاست که تخریب مسجد ومکتب, قتل وغارت برادر و
خواهر, نابودی پل وپلچک , به خاک وخون کشاندن زن ومرد, طفل وجوان, ریش سفید و
سر سفید را افتخار خود می دانند و با انجام این عمل وحشیانه توقع بهشت را دارند.
ننگ
و نفرین به چنین انسان های زبونی که وحشت را مایه افتخار می دانند.
کرنش
در برابر چنین انسان ها و معامله با آنان عمل نا بخشودنیست که بایست از آن جدا
پرهیز نمود. توقع مفاهمه و انجام مذاکره با این گروه وحشی در حالیکه به هیچ
پرنسیب و اصولی معتقد نیست ,عملیست نا سنجیده و بی نتیجه که متاسفاته دولتمردان
ما از سال ها بدین سودر این راه گام می گذارند و اراده مردم را در مقابله با
وحشت افگنان متزلزل می سازند.
لازم
است مردم را علیه وحشت افگنی این باند جنایتکار بسیج نمود واز قدرت توده ها
برای نابودی و محو هراس افگنان استفاده کرد.
بدون
قاطعیت و بسیج توده ها بر ضد هراس افگنان راه دیگری برای نجات از شرارت آنان
میسر نیست. بایست نیرو های صلحخواه, عدالتخواه و ترقیخواه در صف واحد علیه
طالبان مسجد سوز و باداران شریر آنها ایستادگی نمایند و نیروی لایزال مردم را
در مبارزه بر ضد شرارت بر انگیزند.
یقینا با اتحاد و هماهنگی مردم این خفاشان ضد نور وروشنی در تاریکخانه های خود
پناه می برند و سرزمین مقدس مان از لوث وجود شان پاک می گردد.
11/ 8 /2015
!طلب صلح ازپدر طالبان؟
سفیر
کبیر جمهوری اسلامی افغانستان در کشور پاکستان جناب جانان موسی زی بجای پروتست
و اعتراض علیه دهشت افگنی های اخیر آی اس آی در کابل, در آستان سمیع الحق پدر
معنوی طالبان حضور بهم رسانیده از وی خواسته است تا فرزندان سرکش و حرام زاده
خود را بفهماند که با دولت افغانستان به مذاکره و مفاهمه حاضر گردد.
جالب نیست؟
سفیر یک کشور یعنی عالیترین مقام دپلوماتیک کشور
ما در پاکستان, بجای تماس با مقامات دپلوماتیک کشور میزبان, کوچه به کوچه سر
گردان است تا پدر معنوی گروهی وحشی وخونخوار را ملاقات نمایدو از وی بخواهد تا
به صلح و آشتی میان دولت متبوعه وی و تروریستان آدمکش میانجیگری نماید وصلح را
به ارمغان آورد. اگر خوشبینانه به این موضوع بنگریم , می بینیم که این سفیر از
الفبای دپلوماسی هیچگونه اطلاعی نداشته کوچکترین آموزش در زمینه کسب نکرده است.
وزارت خارجه و مقامی که وی را به این پست گماشته نیز ظرفیت و فهم اورا در نظر
نگرفته اند . بایست بصورت فوری برای اعاده حیثیت کشور او را ازوظیفه سبکدوش و
به کابل احضار نمایند. اما با در نظرداشت سوابق این شخص متوجه می شویم نامبرده
در ارگ سابقه کاری داشته با مقامات مختلف ارتباط تنگاتنگی داشته است و بهیچ
صورت نمی توان این حرکت اورا به عدم فهم وی اطلاق نمود. اما اگر نفوذ ستون پنجم
دشمن را در بدنه دستگاه دولتی کشور مان در نظر بگیریم بیگمان می توانیم بگوئیم
که سفیر کشور ما در پاکستان نمی تواندبدون ارتباط و دوستی با آن کشور تعین
گردد. لهذا جناب سفیر نه تنها با مامورین وزارت خارجه , بلکه با رهبران مذهبی,
کرنیل ها و جرنیل های اردو و مامورین استخبارات
آن کشور رابطه نزدیک تامین نموده با شناخت عمیق
از پدر طالبان از وی خواسته است در تامین ارتباط دولت افغانستان با طالبان
مساعدت نماید. مسئله مهم دیگر اینست که آیا سفیر یک کشور بدون اجازه ودستور
کشور متبوعش می تواند چنین روابطی داشته باشد و خود سرانه با پدرمعنوی آدم کشان
تماس بر قرار نماید؟
بهر صورت ضعف دولت افغانستان در شناخت کادر ها و
گمارش آنها مورد سوال جدی قرار می گیرد . اما اگر این حرکت غیر دپلوماتیک ونا
متعارف سفیر را ناشی از دستور مقامات در کابل بدانیم, معلوم است که ستون پنجم
دشمن در عمق دستگاه دولتی و د ررده های بالای رهبری نفوذ عمیق داشته حیثیت
واعتبار دولت را می تواند بازیچه قرار دهد و دساتیر استخبارات پاکستان را عملی
نماید.
در شرایط حساس کنونی که از یک طرف طالبان با
حملات انتحاری و عملیات انفجاری شهر کابل را به ماتم نشانیده و از جانبی دولت
پاکستان با راه اندازی حملات راکتی در سرحدات, می خواهد به طالبان در حال زوال
روحیه ببخشد و اختلافات درونی وجند پارچگی آنان را از نظز ها پنهان نماید , طلب
صلح از پدر طالبان اشتباه نابخشودنی و عمل خیانت آمیزی است که سفیر کشور ما
مرتکب شده است. بایست این عمل بصورت جدی مورد بررسی وزارت خارجه قرار گیرد و
سفیر موصوف در برابر این حرکت غیر دپلوماتیک و ناشایست جواب بگوید. اگر وزارت
خارجه و دیگر مقامات دولتی این حرکت جناب سفیر را نادیده انگارند و او را به
ارائه جواب مجبور نسازند, معلوم است که ستون پنجم دشمن بدون ترس از عوقب عمل
خود به اقدامات شرم آور و غیر قابل قبول مردم افغانستان ادامه خواهند داد و
اعتبار دستگاه دپلوماتیک کشور رااز بین خواهند برد.
یادداشت روز
13/8/2015
توزیع تذکره برقی, معضله حل ناشدنی؟!
مسوول اداره شناسنامه های برقی تقریبا شش ماه قبل اظهار داشت که اداره شناسنامه ها آماده گی عام وتام در توزیع تذکره ها را داشته منتظر است تا رییس جمهور کشور فرصت یابد تا اولین تذکره بنام وی ثبت گردد. در اظهار بعدی خاطر نشان نمود که ماهانه چندین ملیون دالر مصرف این پروژمی گردد, در صورت آغاز نشدن پروسه توزیع , دونر های بین المللی کمک ها را قطع می نمایند.
رییس اجرائیه قبلا ا زعدم توزیع شناسنامه الکترونیکی انتقاد داشت و اخیرا اظهار داشت که تا یکماه آینده توزیع تذکره های برقی آغاز می گردد. رییس جمهور کشور در تازه ترین اظهارات خود متذکر شد که اداره توزیع شناسنامه های برقی هنوز آماده گی لازم ندارد, مشکلات تخنیکی و اصولی هنوز بر جای خود باقی است.
در میان این همه اظهارات ضد و نقیض کدام حرف درست و دقیق است و کدام نادرست وغیر دقیق؟
مسوول اداره توزیع شناسنامه ها چرا با رسانه های جمعی از آماده گی کامل اداره مربوطه اش صحبت می کند اما به رییس جمهور از مشکلات گزارش می دهد؟
مشکل اصلی در کجاست؟
قانون توزیع تذکره های الکترونیک در پارلمان بعد از جر وبحث فراوان با لاخره تصویب گردید. گرچه تذکر و عدم تذکر هویت قومی شهر وندان به معضله بزرگی تبدیل شده بود اما بالاخره اکثریت اعضای پارلمان به قانون متذکره رای مثبت دادند و بعد از توشیح رییس جمهور آنهم در اولین روز های کاری رییس جمهور فعلی ,قانون متذکره مرعی الاجرا گردید.. اما هنوز هفته ئی از توشیح قانون متذکره نگذشته بود که عده یی عناصر غیر مسوول که نه در پارلمان عضویت داشتند ونه هم در ارگان های عدلی و قضائی, رییس جمهور را معتقد نمودند که این قانون را غرض مطابقت با قانون اساسی و دیگر قوانین, به ستره محکمه محول نماید . سر وصدا در مورد این حرکت غیر دموکراتیک وبی موقع رییس جمهور وقتیکه رسانه ئی شد از فرستادن قانون متذکره به ارگان های قضائی صرف نظر گردید و به تطبیق آن هدایت دا ده شد.
اما در ده ماه عمر حکومت وحدت ملی نه تنها این پروسه مهم ملی آغاز نشده بلکه هر روز با اظهارات ضد و نقیض مقامات حکومتی, پروسه توزیع تذکره الکترونیکی به تعویق انداخته می شود و دلیل قابل قبول و موجهی نیز ارائه نمی گردد.
این حرکت نشان دهنده دو معضله اساسیت:
معضله نخستین اینکه حکومت به اصطلاح وحدت ملی که همچون دو سر در یک تن بصورت مصنوعی ایجاد شد, به اختلاف عمیق درونی وتضاد فکری مواجه است و در هیچ موردی نمی تواند قاطعانه عمل نماید. تصمیم و عمل یک مغز را مغز دیگری خنثی می سازد. از دو مغزمتضادیکه موازی با هم و بر ضد هم عمل می کنند توقع انجام کار مفید و یکسان بیجاست.
معضله دومی اینکه محافل تمامیت خواه و متعصبی که در هنگام تصویب قانون متذکره سر وصدا کردند و غوغا داشتند تا مردم افغانستان از هویت قومی و اتنیکی خود بگذرند و تنها کلمه افغان در شناسنامه درج گردد که این طرح مورد تائید پارلمان قرار نگرفت ,هنوز به موضع خود پا فشاری دارندو در دستگاه دولتی نیز از نفوذ همفکرا ان خود سود می جویند و در تحقق این پروسه سنگ اندازی می کنند.
در هر دو حالت مسوولیت عدم تطبیق قانون توزیع شناسنامه ها مستقیما به رییس اجرائیه و رییس جمهور بر می گرددواین دو رهبر تشکیل دهنده حکومت عجیب الخلقه وحدت ملی جدا پاسخگو اند.اینکه دو شخصیت طراز اول کشور نمی توانند چنین مسئله ئی را حل نمایند وبالاخره تکلیف توزیع شناسنامه های برقی را حل نمایند یقینا مردم را به بی کفایتی خود بیش از پیش متوحه می سازند و امید مردم را در حل مسایل اساسی کشور همچون تامین امنیت , مبارزه با فقر, سرکوب هراس افگنی ,مقاومت در برابر فشار دشمنان داخلی و خارجی , به یاس تبدیل می نمایند و باعث می گردند تا مردم در مورد نا کار آئی حکومت به اصطلاح وحدت ملی حکم خود را صادر نمایند.
در چنین صورتی اعتبار و حیثیت نا چیزی که هنوز باقی است از بین می رود و رهبران طراز اول کشور به گودال متعفن تاریخ فرومی روند.
محمدالله وطندوست