احمد سعیدی
قطع کمک مالی به پاکستان یک حقیقت یا فریب
گرچه مقامات افغانی با شنیدن این خبر که امریکایی ها کمک های مالی خود را با پاکستان قطع مینمایند خیلی ذوقک زده شده اند .
بر عکس سر تاج عزیز مشاور سیاست خارجی نواز شریف صدر اعظم پاکستان گفته است
کمک های امریکا همیشه مشروط بوده اما تحت هر شرایط بلاخره این کمک ها به دست
پاکستان رسیده، ما تشویش نداریم ، همزمان با سخنان سر تاج عزیز سخنگوی وزارت
امور خارجه آمریکا در یک نشست خبری در واشنگتن اظهار داشه است که امریکا تا
هنوز برای توقف کمک مالی و نظامی به پاکستان تصمیمگیری نکرده است. این تصمیم
گیری مربوط و منوط به وزارت دفاع امریکاست. آقای کربی سخگوی وزارت خارجه
امریکا تأکید دارد و می گوید تا کنون نظر آمریکا روی نقش پاکستان بخاطر
مبارزه علیه تروریسم هیچ تغییر نکرده بناً همکاری های امریکا و پاکستان در
زمینه های مختلف مانند گذشته ادامه خواهد یافت . روی این اصل هم سرتاج عزیز به
ادامه کمک های امریکا مطمئن است و هم قاضی خلیل الله پاکستانی باور دارد که کمک
مالی آمریکا به پاکستان بخاطر مبارزه با تروریسم ادامه پیدا میکند. اکثر
مقامات ارشد پاکستان قطع کمک مالی امریکا را به پاکستان یک سوءتفاهم میدانند و
در راه بر طرف کردن این سوه تفاهم حرف های زیادی درون سینه دارند. همه میدانند
که مقامات امریکایی از سال 2001 تا کنون تحت عنوان کمک سی اس اف به پاکستان
اضافه تر 13 ملیارد دالر را پرداخته اند . روی این دلیل که پاکستان ادعا دارد
که عملیات ضرب عضب ما در مناطق قبایلی دست آورد های زیادی را با خود همراه
داشته است . گرچه به نقل از بعضی رسانه ها آمده است که
آمریکا کمک مالی پنج ملیارد دالری خویش را به پاکستان تحت عنوان «سی اس اف» که
برای همکاری در جنگ افغانستان بخاطر مبارزه علیه تروریزم بود دیگر ادامه نخواهد
داد.
چون کشور پاکستان صادقانه آنچه را که تعهد کرده بود علیه گروه حقانی مبارزه
میکند نکرده است. نه تنها افغانها بلکه پس از قتل اسامه بن لادن در پاکستان آن
هم در یک منطقه نظامی،ایبت آباد گرفتاری خالد شیخ طراح حمله به بلند منزل های
تجارتی امریکا گرفتاری ابو حمزه و کشتن ده ها تروریست دیگر در خاک پاکستان همه
چیز واضح و روشن گردید. نه تنها افغانها به این باور رسیدند که سران القاعده و
طالبان و گروههای افراطی در پاکستان هستند، و از طرف اداره
ISI
حمایت میشوند بعد از کشته شدن اسامه در پاکستان این اندیشه
در امریکا به صورت جدی مطرح شده بود. که پاکستان لانه تروریزم اند، در حالیکه
در گذشته افغانستان و هندوستان، پاکستان را به مخفی کردن رهبران القاعده و
گروههای کشمیری و طالبان افراطی متهم میکردند، اما امریکاییها در آن زمان
بر این مساله تاکید زیادی نداشتند و بیشتر تلاش میکردند که با پاکستان
بهگونهای رفتار کنند تا بتوانند در نهایت ارتش پاکستان را وارد مبارزه جدی با
طالبان کنند. ( طالبان شامل طالبان افغانستان و هم طالبان محلی پاکستان و
همچنین گروههایی که در آنجا هستند همانند حزب اسلامی حکمتیارو یا گروه حقانی
که ارتباطات تنگاتنگی با اعضای اداره
ISI
پاکستان دارند)
کشتن بنلادن این امر را ثابت کرد که برغم تکذیبهای مکرر و جدی پاکستان که
رهبران القاعده و طالبان در این کشور مخفی نشدند، اما در این کشور حضور داشتند.
از آن زمان تا حدی مناسبات میان امریکاییها با پاکستان تیره شده بود. دلیل
اصلی این تیره شدن روابط نیز این است که امریکا دیگر از پاکستان نمیپذیرد که
گروههای افراطی در پاکستان نیستند، به اضافه اینکه حملات موشکی از هواپیماهای
بدون سرنشین امریکا مشکل جدی برای پاکستان بوجود آورده بود چنانچه پاکستانی های
میگفتند که حملات طیارات بدون سر نشین حق حاکمیت ملی پاکستان را نادیده گرفته
است. به ویژه طی چند روز اخیر که ارتش پاکستان اعلام کرده که ما عملیات بزرگ را
در مناطق قبایل به راه انداخته ایم ، عملیات در وزیرستان شمالی و جنوبی باعث
سرا زیر شدن تروریستان به خاک افغانستان گردیده و مشکلات زیادی را ببار آورده،
بنابراین در حقیقت امروزه مشکل جدی برای دولت پاکستان در رابطه با رفتاری که
دولت امریکا با پاکستانیها و روابط افغانستان با پاکستان بعد از کنفرانس اخیر
آقای اشرف غنی علیه پاکستان مطرح بحث است. همچنین بحثی که مطرح شده بعد از
حادثه شاشهید و موقف گیری زمامداران افغانستان پاکستانی ها هم خود را با روسیه
فدراتیف و چین نزدیک کرده اند و از حضور فعال هند در منطقه تشویش دارند چنانچه
یک مقام عالی رتبه پاکستان بعد از آنکه امریکا اظهار نموده که کمک های مالی را
با پاکستان قطع مینمایم مقامات پاکستانی نیز اظهار نموده اند که باید تعدادی
از نیروهای آموزشی امریکایی از پاکستان خارج شوند نیز موضوعی است که بر سر این
امر توافق شده بود، چراکه خود امریکاییها نیز به دنبال خروج بخشی از نیروهای
خود هستند. اما آنچه که مورد توجه است،این است که نیروهای امنیتی و بخشی از
نیروهای سیای امریکا در پاکستان حضور فعال دارند و حتی شاید به شکل ناشناس هم
حضور داشته باشند. علاوه بر آنکه شکل ظاهری شناسایی شده دارند که با
پاکستانیها برای مبارزه باتروریسم همکاری میکنند. این امر هم زمانی مشخص شد
که یکی از اعضای سیا در لاهور دونفر را به بهانه اینکه از وی قصد دزدی دارند را
کشت. پس از این ماجرا امریکاییها با فشاری که بر پاکستانیها آوردند آنها را
مجبور کردند که آن فرد را آزاد کرده تا وی به امریکا برگردد و در آنجا محاکمه
شود.
بنابراین مجموعه رخدادهای اخیر سبب شده که دولت پاکستان در داخل به شدت تحت
فشار افکار عمومی داخل باشد که باید با امریکاییها برخورد جدی کنند. از طرف
دیگر امریکاییها نیز اهرم فشار خود را دارند و اعلام کردهاند که کمکهای مالی
خود را به پاکستان قطع خواهند کرد. باید در اینجا متذکر شد که بیش از اینکه این
امر واقیعت داشته باشد، اعمال فشار بر دولت پاکستان است تا ارتش این کشور را
وارد مبارزه جدی با گروههای افراطی در مناطق قبایلی کنند. بر همین اساس این
موضوع که امریکا کمکهای مالی یا کمکهای نظامی خود را به طور کامل قطع کند
خلاف استراتژی آقای اوباماست که اخیرا اعلام کرده است. همانطور که میدانید
استراتژی اوباما این است که برای حل مشکل افغانستان باید با همسایگان این کشور
وارد تعامل سازنده شود که این همسایگان شامل ایران و پاکستان است. باتوجه به
این استراتژی اگر امریکاییها در مسیری حرکت کنند که مناسبات آنها با پاکستان
تیره شود، مشکلاتشان در افغانستان قابل حل نخواهدبود. همچنین اگر امریکاییها
به طرف قطع کمکهای خود بروند، پاکستان به چین به عنوان یک کشور دوست رجوع کرده
و از کمک آنها استفاده خواهد کرد که این امر به طور کلی به ضرر نفوذ امریکادر
جنوب آسیا خواهد بود. در نتیجه من بسیار بعید می دانم که امریکا کمکهای خود را
به طور کامل قطع کند، شاید تا حدی تاخیر کرده و با تعدیل کمک کند، اما درنهایت
امریکاییها دستشان باز نیست که همه کمکهایی را که به پاکستان تا به امروز
داشتند،به یکباره قطع کنند. چراکه مشکل آنها را در افغانستان پیچیدهتر خواهد
کرد و انگیزه بیشتری به ارتش پاکستان میدهد که حاضر نشود تا به نیابت امریکا
درگیر جنگ داخلی در کشور خود با گروههایی که رادیکال توصیف شده یا تحریک
طالبان پاکستان شود.