احمد سعیدی
افغانستان از ما چه می طلبد؟
اوضاع سیاسی امنیتی واجتماعی افغانستان دیگر تعریف ندارد ونمیشود بازهم واژه های سر بریدن وکشتن وبستن را پی هم ردیف کنیم تا حالت افغانستان را به تعریف بنشینیم.اینها ظاهر حالت افغانستان اما از رهگذر اداری وقانونی نیز بن بست رسیده زمان قانونی پارلمان به پایان رسیده وبرای مشروعیت ریاست اجرائیه نیز مراحل قانونی که تدویر لویه جرگه وتعدیل مواد قانون اساسی است هیچ صورت نگرفته یعنی در مجموع افغانها در عالم بی سر نوشتی وبیا هم با سر نوشت هولناک وخونین سپری میکنند.
مسئولیت های حکومت تا مین امنیت وتطبیق قانون وتوسعه عدالت اجتماعی دفاع از حقوق اولیه شهروندان وامثالهم بود که نتوانست.فساد وقاچاق وبی کفایتی بیشتر از هر زمان بیداد میکند حال رسیده نوبت یک انفجار تباهکن که افغانستان را پارچه پارچه سازد .انفجار بی نظامی وبی حکومتی انفجار که هر رکن حکومت را بر سر کوهی بیاندازد وهرکس مالک نفس خود وسلطان خانه خود باشد که دارد به همان سمت در حال حرکت است.مگر میشود در چنین حالتی دست بالای دست نشست وهیچ کاری انجام نداد.لذا بهتر است بجای شمارش نا بسامانیهای بی حساب نیاز های جدی را اول در نظر بگیریم که چطور میتئانیم چهار چوب نظام را حفظ وتا یک مدت با این نکبت ومصیبت ادامه دهیم.باید نشانی کنیم
1- ضرورت اول حفظ چوکات قانونی دولت است که فعلا در حال متلاشی شدن است. ما تنها مشکلات داخلی نداریم بلکه بیشترین نیاز کشور ما در نتیجه تعامل با خارجی ها قابل حل است اگر داخلی ها با هم مدارا کنند ممکن است اما خارجی ها نمیتوانند بر هیچ وبرای هیچ سر مایه گزاری کنند ویا اینکه طرف شان یک جبهه ویا فرد باشد باید دولت آراسته با مواد قانون در کشور شکل گیرد که فعلا نیست.در چنین شرائط بایست زمامداران فعلی به فکر این باشند که چطور میتوانند اعتبار یک دولت قانونی را حفظ کنند.بر گزاری انتخلبات پارلمانی یک ضرورت است وبر گزاری لویه جرگه بخاطر عملی شدن تعهد دو رئیس حکومت جهت تعدیل برخی مواد قانون اساسی وساختار جدید دولتی که به تغییر ماهیت ونوعیت نظام سیاسی بر میگردد نیاز دیگرنیاز دیگر..
2- نیمه قانونی: هر چند در افغانستان خبری از قانون نیست اما لویه جرگه عنعنوی بمثابه مرجع شبیه شورای بزرگ ملی میتواند برای حکومت ونهاد های عدلی وقضائی رنگ نیمه قانونی بدهد.اگر دولت در شرائط فعلی قادر به بر گزاری انتخابات پارلمانی نباشد ویا اینکه لویه جرگه به مفهوم واقعی آن بر گزار نشود .لویه جرگه که بتواند برخی مواد قانون اساسی را تعدیل ویا شاخصه های جدید برای نظام سیاسی مشخص کند باید به سراغ راه آسانتر رفت وآن تدویر لویه جرگه عنعنوی است که میتواند مانند تیمم جای وضو را بگیرد .حال اگر ما نتوانیم انتخابات پارلمانی بر گزار کنیم ویا لویه جرگه اساسی پس مسئولیت های دیگری هم داریم ویا گزینه های ساده تری پیشروست مثلا لویه جرگه ساده تا اقلا جامعه جهانی را قناعت دهیم که با سران قوم ارتباط داریم ومیتواین تا هنوز محوری باشیم برای دیگران..
ضرورت جدی دیگر ایجاد انگیزه ومورال است تا بتواند مردم را به حمایت از دولت وا دارد چون منهای حمایت مردمی نیرو های امنیتی به تنهای قادر به کنترول جغرافیائی شکسته واز هم پاشیدۀ افغانستان نیست.ما زمان میتوانیم حمایت مردم را با خود داشته باشیم که با ور واعتماد مردم را جلب کنیم وآن ممکن نیست جزء با اجرات عادلانه وقانونی ومبارزه صادقانه بخاطر کاهش فساد وقاچاق ومواد مخدر ویا هم تر بیه کدر های دولتی که در برابر ملت احساس پاسخگو ئی ومسئولیت داشته باشند.اگر در نهاد های عدلی وقضائی ودر ادارات مالی واداری همچنان رشوه وفساد باشد مردم بحکومت اعتماد نمیکنند بلکه بجای دولت مخالفین را انتخاب میکنند که درانصورت چانس پیروزی بسیار ضعیف است.