عبدالواحد سیدی
تحولات پس از یازده سپتمبریا هجوم قوای امریکائی در افغانسستان
بحث هفتم
115-7-1. ایجاد یک دولت تحت الحمایه در افغانستان
تحولات سال های گذشته در سطح جهانی و حصول تفاهم جامعهء جهانی دربارهء بازنگری مسأله افغانستان و پدید آمدن زمینه های مساعد داخلی پس از حادثهء 11 سپتامبر، منجر به توافقات بن گردید که ظاهراًفرصتی مساعدی بود برای تشکیل یک دولت خدمتگذار بمردم که برخی از چهره های شامل و قدرت گرفته از آن نشست ، و جامعه جهانی، برای حل بحران افغانستان و باز سازی آن وارد میدان گردیدند .
مردم افغانستان توقع داشتند با استفاده از این فرصت نواقص و خرابی های فراوانی که در جنگهای دوران جهاد و بعداً حکومت طالبان سراسر کشوررا به خرابه زار تبدیل کرده بود فرصتی میسر گردد تا اینهمه مشکلات ، خرابی ها و نا بسامانی های سیاسی ، اجتماعی و حالت بحران امنیتی با ایجاد ادارهء موقت، برگزاری لویه جرگهء تصویب قانون اساسی، تصویب قانون احزاب سیاسی و نهادهای اجتماعی، راه اندازی انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی،و شورای شهرتانها، نصیب مردم ما گردد.
ما در اولین روز های به کرسی نشستن رئیس اداره موقت شاهد امنیت سرتاسری در تمام کشور بودیم که نشانه ای از عناصر شورشگر و طالبان دیده نمیشد . پسانها که حکومت موقت و بعداً حکوت های انتخابی در دو دوره در سال 2003 و 2009 و2014میلادی در کشور راه اندازی شد بعوض اینکه کشور بطرف ثبات برود روز بروز واقعات تروریستی و عناصر طالبانی در کشور رو به افزونی نهاد. و همچنان در نهاد های دولتی از اثر تراکم دالر های امریکائی و کمک های بی حد و اندازه ادارات امریکائی و جامعه اروپا که در افغانستان سرازیر شد، زمینه های رشد فساد های گسترده مالی از قبیل دستبرد هنگفت به پولهای تخصیصی برای برنامه های انکشافی وزارتخانه ها مخصوصاً وزارت های دفاع و داخله ، انکشاف شهری، فوائد عامه و. . . ، قاچاق مواد مخدر وموجودیت گروه های هراس افگن و مافیائی را ازدیاد بخشید. به علاوه اینکه در شعبات دولتی رشوه ستانی ، بی قانونی و . . . جریان داشت نهاد های خارجی غیر مسئول که نمایندگان دونر های بزرگ بودند در حین اجرای برنامه های عمرانی و انکشافی بر علاوه این که تابع حساب دهی در هیچ مرجع رسمی دولتی نبودند در ظرف سیزده سال گذشته نه تابع قوانین و مقررات کشور ما بودند و نه به دولت مالیات پرداختند.
حملات بی نتیجه و اشتباه آمیزی که گاه گاه از طریق رسانه های ملی و بین المللی پخش میشد حتی تا اندازه ای غیر انسانی و ناگوار بود که مردم ما را در مراسم عروسی هدف قرار داده با بمباردمانها نابود گردانیدند و فردای آن که به اشتباهات شان پی بردند فقط با یک معذرت خواهی اکتفا کردند.
عوامل دیگری نیز که باعث تخریب بدنه های صلح در کشور شده است اعمال تجاوزکارانه جنسی سپاهیان خارجی میباشد که نمونه های زیادی از آن در ارشیف رسانه ها موجود میباشد . این امر موجب شد تا مردم به صفوف دشمن بپیوندند.
عدم نفوذ وبیکارگی دولت ، برای مهار عوامل فوق باعث شد تا کوتاهی های گسترده ای در تأسیس یک ادارهء سالم و مدیریت مؤثر وخدمتگذار به مردم با بی برنامگی، امتیاز طلبی، ضعف و ناتوانی ادارهء رو به رو شود و فرصت های به دست آمده تلف گردیده ، مشارکت سایر نیروهای ملی را در چار چوب نظامهای دولتی ونیرو های خارجی را در چار چوب تعهد شان در راه «کمک برای صلح و باز سازی افغانستان» به ناکامی رو برو ساخته و در اجرای تعهدات در حیات سیاسی و اجتماعی، بازسازی مؤسسات زیربنایی و ایجاد مشاغل، بلند بردن ظرفیت ها از طریق تقویه کار آموزی ،آیجاد شبکه سرتاسری گسترده امنیتی بخاطر محو کشت کوکنار و تجارت آن ، مبارزه در برابر مواد مخدر، جرایم و جنایات سازمان یافته همه نقش بر آب گردد و از طرف دیگر ، عدم دقت در اجرای فعالیت های رزمی نیروهای خارجی که بیشترین آسیب آن را افراد ملکی متحمل می شوند، خشم و نارضایتی فزاینده مردم را روز بروز ازدیاد بخشیده زمینه یا بستر مناسبی را برای ایجاد یک بحران جدید اجتماعی در کشور مساعد ساخته که در نتیجه دشمنان کشور ازاین وضعیت استفاده نموده زمینه مناسبی را برای برهم زدن صلح و امنیت به وجود آوردند.
دولت به عوض آوردن اصلاحات لازم در نهاد های اجرائیوی و کاربردی در وزارتخانه ها و واحد های اداری کشوری، اعم از نیرو های پولیس و عسکری ، با متمرکز ساختن قدرت در دست حلقات محدود که بعد از نشست بن قدرت را محار کردند، باعث راندن اشخاص و گروه های فعال، دلسوز و متخصص زیر عناوین گونه گون از صحنهء خدمتگذاری گردیده ،زمینه های حیف و میل پولهای« باد آورده» از کمک های جامعهء جهانی گردیده و به این هم بسنده نکرده تمامی تاسیسات و تصدیها و شرکت های دولتی اعم از صنعتی ، کشاورزی و صنایع معدن را به ترتیبی به حراج گذاشتند که پول ما حصل آن از گاو غدودی هم مصارف ساختمانی اولیه این جایداد ها را پوره نمیکرد و معلوم هم نشد که این پولها به کجا رفت؟
از میان برداشته شدن تصدی های بالقوه صنعتی ، کشاورزی و صنایع باعث این شد تا کشور کلاً از لباس صنعت ، کشاورزی بری گردد که این امر باعث تراکم اشیای وارداتی در کشور گردید که سالانه ملیونها دالر خساره در رشد عاید ملی این کشور رونما میگردد که آهنگ توسعه اقتصاد کشور را بطرف ارقام منفی زیر صفر می برد که نتیجتاً تراژدی بزرگ اقتصادی و اجتماعی ای را بار آورده است که نسل های بعدی هم از خساره و مصیبت آن نمیتوانند از تأثیر بالقوه آ ن مصئون بمانند. زیرا ما امروز به اندازه ای به واردات تعلق داریم که مثلاً در قندز ، بغلان ، هرات ، هلمند و قندهار و حتی ننگر هار و پروان واکثر جا های دیگر ، بازار های ما متکی به حبوبات و اقلام مختلف محصولات کشاورزی وارده اتکا دارند . امروز آرد و گندم ما از پاکستان و قزاقستان تأمین و وارد میشود ، برنج ما از پاکستان و هند وارد میگردد حتی پیاز و کچالو نیز از بازار های بیرونی وارد کشور میگردد ، کندو ها وسیلو های کشور که در دهه های قبل از کودتای کمونستی در هرات ، قندهار ، پلخمری ، بلخ و سایر جا ها ساخته شده عاری از ذخایر گندم ، وبرنج که برای ضرورتهای استراتیژیک نیز ضروری میباشد ،گردیده است زیرا ما کشور در حال جنگ هستیم و اردوی ما به این ذخیره های احتیاطی مواد غذایی اولیه حتی برای اعاشه اردو وپولیس خود نیاز مند آن میباشد. این در حالیست که بیشتر از 85 در صد مردم در روستاها مصروف کشاورزی هستند ولی همان کشاورزان ما ، خود نیز از امتعه وارداتی بازار استفاده مینمایند . اگر روزی ما توانائی وارد ساختن اینچنین کالاها را نداشته باشیم و یا پول بدست داشته ما ته بکشد و کیسه های مان خالی گردد و یا راه های واردانی و بنادر تعطیل گردد فکر میشود چه مصیبتی و به کدام عمقی جامعه ما را نابود خواهد ساخت؟ آیا هر گز دولت مردان ما به این معضلات فکر کرده اند و راه بیرون رفت آن را سنجیده و یافته اند ؟ فکر میشود که این وضعیت ، مردم ما را به چه سرنوشت شومی روبرو میسازد؟
دولت در ارتبات با سیاست های سلیقه یی بدون وقفه و بدون دست آورد خود چه در دوره های حکومت آقای کرزی و چه در حالت موجوده در رابطه با از بین بردن مخالفین صلح وامنیت کشور هیچگونه قدم مثبتی را نتوانسته و یا هم نخواسته است بردارد که این وضع لطمه بزرگی به صلح و امنیت در کشور ایجاد کرده باعث یأس ونومیدی مردم و باعث موج تازه ای از مهاجرت های اجباری مردم گرددیده موجب وسعت دامنهء جنگ و نا امنی در کشور و دست اندازی همسایگان ما در حریم کشور ما گردیده است.
115-7-2.ایجاد یک دولت تحت الحمایه و مزدور در افغانستان
امریکا فقط در افغانستان میخواست حضور نظامی خودش را تثبیت و دولت مرکزی را تحت کنترول خود داشته باشد . گر چند بدیل های دیگری نیز در مورد دست اندازی امریکا در افغانستان وجود داشت اما امریکا نخواست از این بدیلها استفاده کند. بهمان اندازه که حملات تروریستی بر نیویارک در یازدهم سپتمبر 2001پر از شرارت و وحشتناک بود به همان اندازه حمله امریکا به افغانستان از نظر کارشناسان امور سیاسی و حقوق بین الدول خیلی مایوس کننده و از جمله اعمال سیاسی بدی بود که امریکا بار بار در جهان انرا تکرار نموده و از آن استفاده کرده و اعلامیه ها و میثاقهای بین المللی را که از طریق ملتهای دنیا در جامعه ملل منعقد شده و ایالات متحد نیز یکی از تعهد کنندگان آن میباشد آنرا معیوب وساقط اعتبار بالقوه بین المللی ساخته است. قابل ذکر میدانم که همه این تجاوزات و حملات نظامی در بعد از جنگ جهانی دوم و در کشور های آسیائی و امریکائی لاتین ،در عمل آمده است. (نوام چامسکی، دولت های سرکش)
این از خواص درنده خوئی دولت های حاکم بر جهان است که قبل از داخل شدن بیک کشور اولاً زمینه سازیهایی را نظیر یازده سپتامبر براه می اندازند و از این ماجرا های خلق شده برای توسعه نقشه های شیطانی شان اولاً با یک حمله برق آسا یگان های امنیتی و دفاعی آن کشورها را آماج قرار میدهند و بعد اً از طریق سازمان های مجاب شده مانند (ملل متحد) اجازه ورد نظامی را حاصل و با لطایف الحیل نشستی تر تیب میدهند و مذدوران شان را در کرسی های پر قدرت دولتی نصب و از طریق آنها همه گونه بلا پذیری ها را برای کشور زیر استیلا مهیا و مستعد میسازند که ما مثالهایی زنده این کنش های سیاسی و نظامی را در حملات امریکائیان ، مجوز ملل متحد برای دخول نیرو های نظامی امریکاو ناتوو متحدانش به حریم افغانستان، راه اندازی نشست بن و نصب و تقویت و گسترش عمال شان منحیث رئیس دولت موقت ، وزرا، کارشناسان ،رایزنها و از طریق آنها برنامه های فساد های نظامی سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی را به منصه اجراء قرار داده از طریق براه اندازی انتخابات غیر شفاف و پر از تقلب در کشور ما بار بار تکرار شده است. قابل یاد آوری میدانم که این دولت ها هر گز در هیچ کشوری به نفع مردم آن کشور ها نبوده بلکه دکتورین بی ثباتی را در آن کشور ها به نفع جنگ گسترش میدهند . مثال زنده آن در افغانستان عملی گردیده است. بطور مثال : در ابتدای پا گذاری در افغانستان، کرزی، را با تقویه نمودن نیرو های نظامی و عملیاتهای پی گیر ومؤثر طوری وانمودند که باعث محو طالبان در افغانستان گردیده باشد .این جریان و حالت را تا دوره انتخابات اول ادامه داند به قسمیکه با عدم طالبان ثبات و امنیت در کشور آمده باشد و بعداً باز آرام آرام زمینه های رشد و توسعه طالبان را با تشدید حملات تروریستی مهیا ساختند.
در مورد انکشاف اقتصادی این دولت ها پا بپای کشور های غربی همان پرروژه های ناکامی را حمایت کردند که جنبه سازندگی در تقویه اقتصاد افغانستان نداشت و زود گذر و زود هنگام و دارای هیچنوع بنیادی نبود . از جمله سرکها ، پلها و پلچک ها که اکثراً توسط دلالهای بروکر پیشنهاد و توسط موسسات غیر دولتی عملی گردید ، عاری از هر گونه ارزش ها ومدار های اقتصادی و مقاومت در برابر باد ، باران ، سیل و یا سرمای زمستان میباشد که برنامه های همبستگی ملی در چوکات وزارت احیا وانکشاف دهات مثال برجسته آن میباشد.
برنامه همبستگی ملی ظاهراً بمنظور انکشاف صنایع روستائی ، ایجاد فرصتهای اشتغال و توسعه پایدار روستاها و ازدیاد در عواید زنان ومردان دهاتی از طریق رشدو توسعه تشبثات روستائی در دهات و قریه جات در نظر گرفته شده بود که توسط مبالغ زیادی از طریق موسسه کمک های توسعوی ایالات متحده و جامعه اروپا ، جاپان ، آلمان و دیگران تقویه وکمک پولی گردید ولی از آنجائیکه این پولها قبل از اینکه به منصه اجراء درآید از اثر بی کارگی اعضای وزارت احیا وانکشاف به موسسات ناقابل و غیر شفاف آفر گری و آفر کشائی گردیده در نیمه راه مقادیر زیادی از این پولها حیف ومیل موسسات کمک کننده و کمک گیرنده و اجرا کنندگان پروژه ها شده صرفاً پول نا کافی برای عمران و ساختمان سازی ها باقی گذارده می شد که در نتیحه پروژه های ساخته شده دارای کیفیت پائین و در زمان کوتاهی دو باره مورد تخریب سیل ، باران و خارج از استفاده قرار می گرفت . مثال برازنده آن پلهاو پلچک های دهات و قریجات میباشد که اگر یک سروی بنیادی صورت بگیرد تعداد زیادی از آنها تخریب ویا ازبین رفته اند. با تذکر اینکه در مورد ظرفیت سازیها نیز در روستا ها هیچ نوع پیشرفتی صورت نگرفته مردم با همان فقر ، ناداری ، بیکاری ،مریضی، مشکلات فرهنگی زیست مینمایند و اکثراً رو به شهر های نزدیک می آورند که باعث تراکم نفوس و ازدحام و بهم فشردگی جمعیت در شهر ها نیزگردیده اند که در حال حاضر معضله بزرگ شهر های کلان و پایتخت افغانستان همین بهم فشرگی جمعیت روستائی در شهر ها میباشد که اگر به آن توجه صورت نگیرد فاجعه های بزرگ انسانی بار خواهد آمد ، با تطبیق برنامه های فوق الذکر،کدام فاریکه ای اعمار نشد ، دروازه کدام کار خانه ای باز نگردید. در مورد صنایع غذائی و ایجاد سهولت ها بمنظور حفظ و نگهداشت محصولات موسمی کشاورزی از قبیل ذخیره خانه ها و سردخانه ها ، ایجاد مراکز توزیع مواد ممد کشاورزی ،کمکی صورت نگرفت واگر هم گرفته است صرف در روستاهائی که در نزدیکی شهر های بزرگ قرار دارند. واگر این نابسامانی ها را یک بیک بشماریم از آن مثنوی چهل من کاغذ تیار خواهد شد.
در مورد باز سازی سرکها (فوائد عامه) نیز مانند سکتور ها کار مفیدی انجام نداد ، سرک حلقوی اطراف که کلیه ولایات کشور را بهم وصل میکند تکمیل نگردید واگر هم کاری صورت گرفت بعضی از این سرکهای باز سازی شده بهمان حالت اولیه در آمده است . سرک از سالنگ شمالی تا دوشی چندین مرتبه باز سازی شد و پولهای زیادی خرچ آن شد ولی باز هم تقریباً به همان حالت اول میباشد و حال و هوای جاده سالنگ جنوبی هم بهتر از جناح شمالی آن نمی باشد . کار ساخت و ساز و ترمیم جاده چایکار کابل چندین سال طول کشید و معلوم نیست چه وقت تکمیل میگردد و آن مقداری که تیار شده است ازنگاه کیفیت در خور سرکهای مشرف به پایتخت نیست. جاده بین کابل قندهار که تازه اولین سرک نوسازی شده دوران زمامداری کرزی بود به کمک مالی امریکا اعمارولی مجدداً در معرض تخریب قرار گرفت. سرک بین باغ شمال در شهر پلخمری الی دوشی از بد ترین جاده های افغانستان است که کار اسفالت آن چند ماه پیش شروع شده و معلوم نیست در آینده چه سر نوشتی خواهد داشت ؟
سالنگها وضع رقت باری داشته اگر مانند سالهای قبل ریزش برف زیاد شود حوادث اسفناکی پیش خواهد شد . جاده ها در امتداد پلخمری ، بلخ ، جوزجان و میمنه و همچنان بغلان شیر خان بندر و قندز تالقان و تالقان کشم از جمله سرکهائی است که دارای کیفیت بهتر بوده و میشود از بهترین جاده های افغانستان بحساب آورد که توسط کمپنی های سرکسازی کوریائی و چینائی اعمار گردیده است.بی مناسبت نخواهد بود اگر در مورد جاده حلقوی افغانستان کمی معلومات ارائه گردد:
115-7-3. جاده حلقوی یا شاهراه حلقوی افغانستان
پروژه ای است به طول حدود3360 کیلومتر که شانزده ولایت افغانستان را به هم وصل مینماید. از کابل شروع شده پس از گذشتن از ولایات پروان، بغلان، سمنگان، بلخ، شبرغان، میمنه، بادغیس، هرات، فراه، هلمند، قندهار، غزنی و وردک به طور حلقوی دوباره به کابل میرسد.[[1]]
115-7-4.پیشینه تاریخی جاده های حلقوی افغانستان
کار نقشه برداری (سروی) سرک کابل-شبرغان از سال1342هش. با همکاری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق و شاهراه کابل-قندهار در سال 1336هش. توسط «شرکت امریکائی ساختمان شاهراه ها» آغاز گردید. کار هر دو جاده تحت اداره وزارت فوائد عامه و ارتش افغانستان (قوای کار) انجام میگرفت. باز سازی جاده کابل هرات در دور اخیر، به علت همواری اراضی کابل الی هرات بجز بخشهایی از ولایت وردک کار اعمار جاده به سرعت پیش رفت، ولی به علت کوهستانی بودن مناطق شمال کابل الی مزارشریف و میمنه و هرات و همچنان بروز ناآرامیها در افغانستان کار اعمار آن تا دورههایی بعدی متوقف ماند.
115-7-5.شاهراه های شمال و پیشینه تاریخی :
در اوایل سال« 1979م-1357هش.) یا( 1358هش.) طول مجموعی سرکهای افغانستان به تقریباً 18500 کیلومتر تخمین میشد، که 7000 کیلومتر آن قیر و8700 کیلومتر آن سرکهای خاکی بود. این سرکها24 ولایت را به هم وصل مینمود. تنها نیم این سرکها به شکل سال تمام قابل استفاده بودند. گفته میتوانیم تمام این جاده های هفت هزار کلومتری قیرریزی شده در جنگهای سی ساله تخریب و از بین رفت.
وزارت فوائد عامه دولت جمهوری اسلامی افغانستان اخیراً معلومات زیر را در اختیار خبر گزاری افغان (آوا)گذاشته است که با مقایسه مفردات بالا قابل دقت میباشد:
به گفته مقامات وزارت فواید عامه، شبکه سرک ها من حیث شاهرگ های اساسی کشور
مطابق استراتیژی انکشاف ملی افغانستان به سه بخش تقسیم شده است.
سرک های منطقوی یا شاهراه ها که شامل سرک های حلقوی بوده و افغانستان را به
۵
کشور و
۲
سرحد وصل می کند که درمجموع طول آن
۳۳۶۲
کیلومتر می باشد.
سرک های ملی که ولایات را به ولایات و شاهراه های منطقوی وصل می کند، طول آن
درمجموع
۴۹۵۰
کیلومتر است. سرک های ولایتی که ولایات را به ولسوالی های مربوط و ولسوالی ها
را به ولسوالی ها وصل می نماید، طول مجموعه آن
۹۶۰۰
کیلومتر است. سرک
های روستایی که ولسوالی ها را به روستاها وصل می کند.
به علت کوهستانی بودن افغانستان و استفادۀچند منظوره از جادهها مصارف مجموعی
شاهراه حلقوی به
۳
میلیارد دالر تخمین گردیده بود که تا حال
۲٫۵
میلیارد روی آن مصرف گردیده است.
نجیب الله اوژن وزیر فواید عامه در مصاحبه ای اختصاصی با خبرگزاری صدای
افغان(آوا) گفت: نود فيصد کار پروژه سرک حلقوی تکميل گرديده و در حدود
۳۰۰
کيلومتر آن که در ولايت بادغيس و بخش هاي از ولایت فارياب قرار دارد، در حال
ساخت است.
به گفته وی، اين پروژه (۹)
شاخه سرحدي دارد وافغانستان را با پنج کشور همسايه اش وصل مي کند.
آقای اوژن گفت: سرک هرات – ارملک به طول
۶۰
کیلومتر تکمیل شده و سرک ارملک – لامان نیز به طول
۵۰
کیلومتر که ولایت هرات و بادغیس را به هم وصل می کند، با هزینه
۳۷
میلیون دالر که از سوی عربستان سعودی پرداخت می شود در حال ساخت است.
او گفت: کار ساخت این سرک از قلعه نو مرکز ولایت بادغیس در دو جهت آغاز شده
است، یکی به طرف ارملک و بخش دیگرش بطرف فاریاب می رود. ساخت این سرک به شش بخش
تقسیم شده است و کار ساختمان پلچک ها و کندن کاری آغاز شده است. این ساحه در
ظرف یک و نیم سال آینده قیر خواهد شد. در مسیر فاریاب به علت ناامنی منطقه، در
کار بازسازی تأخیر پیش آمده که امیدوارهستم که با تعهداتی که وزارت امور داخله
در خصوص تأمین امنیت سپرده است، این پروسه به خوبی پیش برود.
به گفته وی، کار ساخت سرک فاریاب - بادغیس از طرف دو کمپنی ترکیه زیر کار است و
ترکیه با تکنالوژی قویتر وارد کار شده و موعد قرار داد نیز چهار سال است، که یک
و نیم سالش در حال تکمیل شدن است و تا سه سال دیگر ساخت این سرک به پایه اکمال
خواهد رسید.
آقای اوژن تصریح کرد: ترانسپورت یکی ازمهم ترین عناصر زیربنایی و رشد اقتصادی
کشور به حساب می آید و تکمیل سرک حلقوی تسهیلات بیشتری را برای تاجران وزمینه
کار را برای مردم به خصوص انتقال محصولات زراعتی را به بازار فروش مساعد می
سازد و باعث ازبین رفتن فقر درکشور می گردد.
وزیر فواید عامه تأکید کرد: افغانستان از موقعیتی جغرافیایی که دارد، می تواند
بهره برداری خوبی نماید، زیرا افغانستان راه ترانزیتی خوبی برای کشورهای آسیای
میانه به کشورهای منطقه و دسترسی به بازار جهانی می باشد.
این در حالی است که کشورهای عربی نیز علاقه مند هستند که در این بازار شریک
باشد، بنابراین تکمیل سرک حلقوی، از اهمیت خاصی برای کشور ما برخوردار است.
وزیر فواید عامه گفت: سرک حلقوی افغانستان ترانزیت ما را ساده می سازد، راه
مواصلاتی که از بلخ به کابل و از کابل به هرات می رفت، فوق العاده کوتاه می
شود و کوتاه شدن راه ها، یک رشد بزرگ در توسعه اقتصادی افغانستان محسوب می شود.
بر علاوه از نقطه نظر اجتماعی سیاسی و نظامی نیز سهولت هایی را ایجاد می کند و
از نقطه نظر امنیتی نیز مهم است. سرک به هر جایی که برود، امنیت بیشتر در آنجا
تامین می شود.
به گفته وی، وزارت فواید عامه بسیار جدی بالای راههای ترانسپورتی افغانستان کار
می کند و پلان های وسیع و دور نمایی کوتاه مدت برای انکشاف شاهراههای افغانستان
در نظر دارد.
او افزود: ما علاوه بر سرک های حلقوی، حداقل در ده سال آینده به سی و سه هزار
کیلومتر سرک مواصلاتی برای ارتباط ولسوالی ها به مرکز ولایات نیاز داریم.
115-7-6.راه
آهن در افغانستان
ساخت راهآهن در افغانستان به طور رسمی از طریق پروژههای خط آهن شوروی و
بریتانیا که در سال
۱۸۸۵
میلادی طرحریزی شده بود، آغاز شد. به غیر از دو خط کوتاه- مرزی از سمت
شمال(بندر حیرتان – مزارشریف) و غرب کشور(اسلام قلعه – غوریان) در حال حاضر خط
راهآهن فعالی در افغانستان امروز وجود ندارد(ولی بر عکس گفته آقای اوژن،خط
آهن از بندر حیرتان تا میدان هوایی شهر مزار شریف امتداد داشته و الی بندریا
(پورت چهارم)که در دوراهی حیرتان مزار شریف موقعیت دارد عملاً فعال بوده وقطار
های راه آهن ازبکستان مال واردانی را روزانه به این پورت تخلیه مینماید.
آقای اوژن گفت: افغانستان در
۲۱
قوس
۱۳۹۲(۱۲دسمبر
۲۰۱۳)
در هشتاد و سومین اجلاس عمومی اتحادیه بین المللی خط آهن در شهر پاریس، عضویت
این اتحادیه را حاصل کرد.
به گفته وی، با عضویت ما در اتحادیه جهانی خط آهن، از لحاظ مسایل تخنیکی،
ترانزیتی، خط آهن، تعیین
ایستگاه های عمومی و با کدام کدها استفاده شود تا اموال به شکل آسان از یک کشور
به کشور دیگر انتقال داده شود، تسهیلاتی ایجاد می شود. ما تلاش داریم تا مشکلات
موجود و آینده مواصلاتی خود را در خصوص مشوره، ساخت و آموزش از طریق این سازمان
حل کنیم.
او افزود: خط آهن افغانستان یکی از پر مصرف ترین راههای ترانسپورتی ، خصوصا در
کشوری که اکثرا نقاط آن کوهستانی است، بر این اساس، ما پلان ده ساله ای را برای
خط آهن افغانستان طرح کرده ایم و تلاش داریم که کمک های کشورهای عضو اتحادیه و
جامعه جهانی را بدست آوریم.
هم اکنون
۷۵
کیلومتر خط آهن از بندر حیرتان تا شهر مزار شریف تکمیل و
۱۲۴
کیلومتر خط آهن از اسلام قلعه تا هرات در حال ساخت است. این دو قطعه از مجموعه
۳۴۲۹
کیلومتر راه آهنی است که تا سال
۲۰۲۵
میلادی تکمیل خواهد شد.
او گفت: فعلا تمام اموال تجارتی ما به ازبکستان از طریق خط آهن انجام می شود.
ما علاوه بر عضویت در اتحادیه جهانی خط آهن، عضویت در سه سازمان خط آهن دیگر از
جمله سازمان اروپایی خط آهن را تاکنون بدست آورده ایم.
آقای اوژن در خصوص خط آهن تاجیکستان – افغانستان – ترکمنستان گفت: کار عملی
ساختن این راه آهن در تاریخ
۱۶
جوزای سال
۱۲۹۲(پنجم
جون
۲۰۱۳۹)
از سوی روسای جمهوری افغانستان، ترکمنستان و تاجیکستان در آتامیراد ترکمنستان
افتتاح شد.
به گفته وی، این خط اتصالاتی راه آهن، از آتامیراد و امام نظر ترکمنستان شروع
شده و با گذر از بندر آقینه، شهرهای اندخوی ـ شبرغان ـ مزار شریف ـ خلم ـ کندز
و شیرخان بندر افغانستان به شبکه خطوط آهن تاجیکستان وصل خواهد شد.
گفتنی است که طول مجموعی این مسیر بیش از
۵۹۰
کیلومتر خواهد بود که در حدود
۴۵۰
کیلومتر آن از خاک افغانستان عبور می کند و
۸۵
کیلومتر آن داخل خاک ترکمنستان و
۵۵
کیلومتر آن در خاک تاجیکستان ساخته می شود. البته در افغانستان هم مطالعات
امکان سنجی و فنی بر بخشی از مسیر اصلی این خط جریان دارد و کار ساختن آن پس از
تکمیل این مطالعات آغاز خواهد شد.
وزیر فواید عامه افزود: مطالعات تخنیکی و اقتصادی مرحله اول این مسیر در داخل
افغانستان به کمک مالی بانک انکشاف آسیایی انجام یافته است و مرحله دوم دیزان
مقدماتی این مسیر به کمک بانک متذکره در آینده آغاز می گردد و قرار است در
آینده نزدیک بعد از تکمیل این مطالعات، بانک انکشاف آسیایی موافقتنامه اعطای
۲۴۰
میلیون دالر جهت تمویل قسمتی از این مسیر را با دولت افغانستان به امضا برساند.
آقای اوژن تصریح کرد: خط آهن دیگر از خاک کشور جمهوری اسلامی ایران به ولایت
هرات است که دو بخش در داخل خاک ایران و یک بخش در داخل خاک افغانستان است که
تمویل این پروژه را ایران به عهده داشت که
۸۵
در صد کار آن تکمیل شده و هم اکنون راه آهن تا به ولسوالی غوریان هرات رسیده
است و بخش دیگر این خط مربوط خود افغانستان و دولت افغانستان در صدد دریافت
منابع تمویل کننده است.
او در خصوص اتصال خط آهن افغانستان به پاکستان گفت: ما با کشور پاکستان نیز در
تماس هستیم و از آنها تقاضا کرده ایم که خط ریل را تا به سرحدات دو کشور یعنی
در اسپین بولدک و تورخم در ولایات قندهار و ننگرهار برسانند، تا ما هم کار خط
حلقوی ریل را در داخل افغانستان راه اندازی کنیم.
به گفته ی آقای اوژن، ما در افغانستان بیش از سه هزار کیلومتر خط ریل نیاز
داریم تا خط حلقوی ما را بسته کند و این خط را به معادن ما برساند و برای تکمیل
این پروژه ما به
۶
تا
۷
میلیارد دالر نیاز داریم.
وزیر فواید عامه تصریح کرد: با توجه به اهمیت خط آهن در کشور، در صورت عدم کمک
های کشورهای خارجی، در اعمار خط آهن از بودجه داخلی افغانستان مصرف خواهیم کرد
و توقع ما این است که دونرها هم که تا حال با ما همکاری کرده اند، کمک هایشان
ادامه پیدا کند.
تاسیس و توسعه راه آهن افغانستان را سازمان های چون سازمان همکاری های اقتصادی
(ECO)٬
سازمان همکاری های اقتصادی منطقهای آسیای مرکزی
(CAREC)،
اتحادیه همکاری های منطقهای آسیای جنوبی
(SARC)
و همچنین گروپ هشت(
(G۸
نیز حمایت میکند.
آقای اوژن تصریح کرد: با ساخت خط آهن حلقوی افغانستان نه تنها ترانزیت کالاهای
تجارتی بین کشورهای آسیای میانه، جنوب آسیا و اروپا آسانتر می شود، بلکه با
ارتباط معادن افغانستان به خط آهن، جابجایی سنگ های معدنی و دسترسی به بازارهای
جهانی برای افغانستان آسانتر شده و تأثیر قابل توجهی در رشد اقتصاد افغانستان
خواهد داشت.
وزارت فواید عامه ماستر پلان خط آهن افغانستان در کشور با همکاری متخصصین
داخلی و خارجی روی دست گرفته است که تا سال
۲۰۲۵
میلادی بخش عمده ای از آن ساخته می شود.[[2]
](از بیانات مسئول ساخت راه های ترابری افغانستان(وزیر فوائد عامه این طور
نتیجه گرفته می شود که همۀ، این برنامه ها روی کاغذ بود ه و تذکر آن نیز
یک امید است که به حقیقت پیوستن آن در این شرایط و با تیم ناکارای اجرایوی
دولتی که همه آلوده به فساد های گسترده و سازمان یافته است به آن می ماند که
این مطالب را بر روی یخ نوشته و در آفتاب گذاشته باشیم(مولف))