غلام سخی ارزگانی
صلح باید در افغانستان با ضمانت سازمان ملل متحد تحقق یابد
قرآن کریم:
« وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُم؛ روابط بين خودتان را اصلاح نماييد». اصلاح ذات البين» و ايجاد تفاهم و زدودن كدورت ها و دشمني ها و تبديل آن به صميميت و دوستى، يكى از مهم ترين برنامههاى اسلامى است.»
صلح برای هر انسان و هر جامعه ارزش خاص دارد. زندگانی آبرومندانه بشریت در سایه صلح، امنیت، عدالت و امثالهم تحقق پیدا می کند. از همه بیش تر، صلح در کشور در حال جنگ تحمیلی نهایت حیاتی می باشد. از این رو، در شرایط کنونی صلح در افغانستان از اهمیت تاریخی و نهایت اساسی برخوردار می باشد؛ اما این که در طی تقریبآ این پنجاه سال آخیر حمام خون در کشور ما جاری است، به نام صلح به سرنوشت مردم ما بازی های گوناگون ادامه دارد، قابل تأمل می باشد.
در جریان 13 سال حاکمیت مصلح گرا و فساد پیشه حامد کرزی، بیش ترین تلاش آگاهانه و هدفمند صورت گرفت، از یک طرف طالبان که در حال آدم کشی دستگیر شده بودند، هیچ کدام از آن ها به صورت قانونی مورد مجازات قرار نگرفت؛ بلکه همه یی شان با دستور مستقیم حامد کرزی از زندان های دولتی، بگرام و حتا گوانتانامو آزاد شدند. به قول منابع مؤثق در این مدت هزاران طالب که بزرگ ترین نقض حقوق بشر را در افغانستان مرتکب شده بودند، با نحوی از انحاء به حکم رییس جمهور پیشین حامد کرزی از زندان ها آزاد شدند و آن ها مستقیم به پایگاه های تروریستی خویش در هردو طرف خط دیورند برگشتند و جنایت آنان شدیدتر شد. مضاف برآن حامد کرزی، حملات نیروهای ناتو را از طرف شبانه بر مواضع طالبان بست و در نتیجه بمب گذاری های کنار جاده یی، عملیات انتحاری، گروگان گیری، جنگ افروزی و... سایر جنایات ضد بشری طالبان در سراسر افغانستان به طور بی سابقه گسترش پیدا کردند. به سخن دیگری با شدت گرفتن جنایات بی پیشینه طالبان و سایر همفکران شان در کشور، آقای حامد کرزی به طور مکرر خواهان صلح با طالبان شد که هر بار از سوی طالبان رد گردید. در واقع کرزی در پوشش صلح به طور تدریجی نام تروریست را از طالبان دور کرد و آنان را به نام طالبان ناراضی لقب داد. در پروسه بعدی طالبان را برادر خطاب کرد و به این ترتیب، گروه طالبان را به رسمیت شناخت و پیوندهای مخفی و نیمه علنی را با برخی از طالبان برقرار نموده و برای شان پول های هنگفت هم پیشکش کرد.
علاوه از همه یی آن ها، جناب کرزی با نحوی از انحاء خیلی از طالبان را در قبای صلح در رده های دولت، شورای عالی صلح، نهادهای خصوصی و اجتماعی نصب نمود که یکی از وظایف آنان جاسوسی به منابع استخبارات خارجی و خاصتآ پاکستان بوده که تا کنون به این عمل ضد قانونی خویش به نفع بیگانگان ادامه می دهند. و ظیفه دیگری آن ها این بوده که عملیات انتحاری و سایر جنایات طالبان را علیه نیروهای امنیتی، خارجی و مردم کشور رهنمایی می کنند.
در جریان 13 حاکمیت کرزی، نه تنها در مورد صلح اساسی کوچک ترین کاری صورت نگرفت؛ بلکه از هر سمت و سو، طالبان را مجددآ با شیوه های نوین سازمان داده و مسلح نمود که بحران کشور را بیش تر گسترده تر ساخت.
در عصر حکومت وحدت ملی به رهبری آقای داکتر اشرف غنی و آقای داکتر عبدالله، جنایات ضد بشری طالبان از جنگ های پارتیزانی به جنگ های منظم جبهه یی و تجاوزی علیه نیروهای امنیتی و مردمان عامه کشور مبدل گردیدند که این جنگ ها را از جنوب و شرق به ولایات شمال، غرب، کابل و نزدیک هزاره جات انتقال دادند.
پروسه صلح در عصر حکومت وحدت ملی هم دست خوش بازی گران داخلی و خارجی قرار گرفت و قدرت طالبان و داعش را کشور بیش تر افزایش بخشید. در جریان 15 سال آخیر با انواع گوناگون، نام های ناقضین حقوق بشر، جنایات کاران جنگی و تروریستان از طالبان برداشته شدند و در عوض به نام برادران ناراضی، مخالفین سیاسی وغیره مسما گردیدند.
دولتمداران قبلی و کنونی صلح را با کشورهای که حامی طالبان، شبکه ی حقانی، حزب اسلام حکمتیار و... بودند و حال نیز هستند، با یک اراده سیاسی قوی از طریق سازمان ملل متحد مطرح نکردند و در دام های جنایت کارانه استخبارت پاکستان و سایرین گیر ماندند.
من 12 سال قبل در برخی از سایت ها و اخبار نوشته بودم که «محور آتش جنگ تحمیلی استخبارات پاکستانی وغیره» در افغانستان است؛ ولی «کلید صلح» کشور ما در پاکستان می باشد. چند سال بعد نگاشتم که «کلید خرد صلح» میهن جنگ زده ما در پاکستان و «شاه کلید صلح» این سرزمین مخروبه و در حال جنگ در امریکا می باشد.
از طرف دیگر، مردم ما و ملت های جهان با عقلانیت تمام می دانند که تحقق اساسی صلح در کشور ما تنها و تنها از طریق ضمانت اجرایی سازمان ملل متحد، کشورهای غربی، امریکای شمالی، هند، روسیه، چین، ایران، عربستان؛ فشار قانونی بر پاکستان ممکن است، نه با طالبان؛ زیرا طالبان دست نشانده پاکستان، عربستان سعود و دیگران می باشند و آن ها اختیار خود را هرگز ندارند. پس پیشنهاد صلح با طالبان دور از خرد سیاسی و خواست برحق مردم افغانستان می باشد.
بنابرین، باید دست اندرکاران حکومت وحدت ملی با منطق عاقلانه سیاسی از سازمان ملل متحد بخواهند که با ضمانت خویش در مشارکت با قدرت های بزرگ جهانی و منطقوی بر پاکستان فشار شدید قانونی را بیاورند تا صلح راستین در کشور ما تحقق یابد. و در ضمن، امنیت تمام سرحدات کشور ما از سوی کشورهای مذبور به طور اساسی تضمین گردند. اگر غیر از این هر راه دیگر را به غرض تحقق صلح دنبال نمایند، به صورت قطعی در خدمت تروریستان طالبی، داعشی و سایر ناقضین حقوق بشر خواهد بود.
اگر کشورهای مذبور با صداقت و جدیت تمام بر پاکستان فشار وارد نکنند و صلح را در افغانستان نیاورند، کلیه ریشه های تروریستی را در پاکستان نابود نسازند با یقین کامل که روزی هم به کام تروریستان خواهند افتاد.
امیدواریم که مجریان حکومت وحدت ملی افغانستان هرچه مسؤولانه تر و عاقلانه تر روند صلح را نخست از طریق سازمان ملل متحد پی گیری نمایند تا پاکستان را با سایر همکاران شان مجبور سازند که جنگ اعلام ناشده ی خویش را در افغانستان هرچه زودتر توقف داده و به صلح تن در دهد. در این صورت، طالبان و سایر نیروهای مسلح جنگی می توانند که با یک اپوزیسیون مدنی و قانونی در معادلات سیاسی کشور شامل فعالیت شوند و یا این که با دولت کنونی متحد گردند. به کلام دیگری، طالبان با همه افراد مسلح جنگی در عوض تداوم جنگ و انسان کشی، کمر همت را به غرض آبادی کشور و ایجاد وحدت ملی ببندند تا مردم، آن ها را مورد عفوه قرار دهند.
خدا کند که طالبان و سایر همکاران شان بر سر عقل و هوش آمده، به طور صادقانه به «ریسمان خدا» چنگ اندازند و بعد از این در خدمت اساسی مردم و باسازی افغانستان ویرانه گردند.
ومن الله التوفیق
تاریخ: یکشنبه 25 اسد 1394 خورشیدی برابر با 16 اگست 2015 میلادی / کابل