غلام سخی ارزگانی

 

این تنها شب جمعه خونین کابل نه؛ بلکه افغانستان خونبار!

بریـدم من ز انسان ها اگـر انسان همـین باشــد

برای قــتل همــنوعـش همیشـه در کمـین باشـد

«حداد»

شخص انتحاری به ساعت یک بجه نیمه شب جمعه مورخه 16 اسد 1394 خورشیدی یک لاری مملو از مواد انفجاری را در جوار ریاست کشف وزارت دفاع ملی واقع در منطقه شاه شهید کابل منفجر کرد که به قول رسانه ها به تعداد 40 کشته و بیش از 300 فرد را زخمی نمودند؛ ولی به قول شاهدان عینی در این حادثه غم انگیز بیش از 70 تن شهید و زیاد تر از 400 نفر مجروح غیر نظامی را به جا گذاشتند که بی پیشینه می باشد. این انفجار سه بازار تجارتی را در بیش از دو کیلو متر به خاک سیاه مبدل کرد. و همچنان بیش ترین مجروحین را که سابقه نداشت به جامعه تحویل داد. در این انفجار نه تنها بازارهای مذکور کاملآ از بین رفته؛ بلکه خانه ها و دکاکین دیگری نیز به کلی نابود گردیده اند و میلیون ها دالر خساره برای مردم و مالکین دکان ها رسیده اند.

در این انفجار همه امکان مسکونی که مردم در آن به خواب عمیق فرو رفته بودند، از بین رفتند و اکثر مردم با شدت انفجار لاری، چپه شدن منازل و تعمیرات جان های عزیز خویش را از دست دادند. در این واقعه انتحاری اغلبآ کودکان و زنان یا شهید شدند و یا این که زخمی گردیدند. این انفجار تحت سرپرستی مستقیم استخبارات پاکستان، همکاری جاسوسان آن ها از دورن دولت افغانستان توسط شخص انتحار کننده صورت گرفت.

استاد رسول سیاف با شدت تمام این عمل انفجاری را محکوم نمود و در ضمن، اظهار داشت که من قبلآ بارها اعلام نمودم که جاسوسان بیگانه در درون دولت هستند و از بیرون معاش می گیرند. و تمام تروریستان و انتحارکنندگان توسط موترهای شیشه سیاه شخصیت های بلند پایه دولتی به محل واقعه آورده می شوند. کسی از من پرسان نکرد؛ در حالی که در نزد من اسناد وجود دارند. استاد سیاف علاوه نمود که من بارها گفتم که جاسوسان از راه محمد آغه لوگر، پل سرخ پروان، خاک جبار تروریستان و انتحارکنندگان را به کابل می آورند؛ ولی کسی از من پرسان نکرد که با کدام سند این چنین ادعا را دارم!

پرسش بر این است که این لاری مملو از مواد انفجاری با شخص انتحار کننده چگونه از کمربند امنیتی کابل وارد شهر شده و به مقصد شوم خویش نایل گردید! اگر عوامل استخبارات خارجی و خاصتآ جاسوسان پاکستانی از ارگ ریاست جمهوری تا حلقات خاص ارگان های امنیتی در این عملیات انتحاری دخیل نباشند؛ پس کی ها جرئت چنین جنایت را به خود خواهند داد!

 منتقدین بارها و حتا شخصیت های عالی رتبه دولتی و همچنان رییس جمهور پیشین و کنونی اعتراف کردند که جاسوسان کشورهای خارجی در درون دولت نفوذ دارند و اشخاص انتحار کننده را با موادهای انفجاری شان در موتر های شیشه سیاه و بدون نمبر پلیت ترافیکی تا به محل انفجار رهنمایی می کنند. این امر کاملآ واقعیت دارد؛ ولی این که چرا جاسوسان تا کنون از سوی دولتمداران و به ویژه توسط رؤسای جمهور کشور افشاء و به محاکم عدلی و قضایی معرفی نشده اند که خود سوال بر انگیز می باشد!

ضرب المثلی داریم که گویند: «صاحب خانه هم می گوید که دزد و دزد هم داد می زند که دزد.» این مثل در مورد واقعات کنونی کشور ما مطابقت دارد. وقتی که انتقاد کنندگان بی ریا و دلسوز از جمله از ناامنی، ترور، خشونت، عملکردهای جاسوسی طالبان نیکتای دار و ریش دار در ارگ ریاست جمهوری و... انسان کشی شکایت می کنند، کاملآ حق به جانب بوده که از حقوق مردم خویش در برابر سیاست های نابکار و کارکردهای نامشروع اعضای دولتی، ارگان های دولتی و نهادهای خصوصی دفاع می نمایند. باندهای خاص دولت کنونی جاسوس پرور که در حکومت داری خویش مقصر و ناتوان اند، تا حال به خواست ها و نیازمندی های اساسی مردم و جامعه پاسخ مثب نگفته و از موضوع اصلی طفره می روند. اعضای بلند پایه دولتی قبلی و کنونی به خاطر «اتمام حجت» که مردم را قناعت داده باشند، می گویند که جاسوسان در درون دولت اند و با عملیات انتحاری تروریستان همگام می باشند؛ ولی برعکس، این جاسوسان را افشاء نکردند و آن ها را به محکمه هم معرفی ننمودند که این هم یک بازی دیگری به سرنوشت مردم ما می باشد.

در حالی که مردم نیک می دادند که همین جاسوسان و جنایت کاران که در ارگان های دولتی، خصوصی و اجتماعی جامعه هستند، نه تنها برگزیدگان دلخواه حامد کرزی و اشرف غنی هستند؛ بلکه با آن ها مشترکآ در ایجاد تمام بحران های 15 ساله کشور نقش اصلی و آگاهانه را دارا می باشند. پس تمام عملیات انتحاری و سایر جنایات ضد بشری تروریستان طالبی از پاکستان گرفته تا با جاسوسان در ارگان های امنیتی، خصوصی و اجتماعی جامعه همآهنگ بوده و خشونت، جنگ و آدم کشی را در افغانستان ادامه می دهند.

کسانی که در این بازی های چندگانه ستون پنجم در ارگان های دولتی با استخبارات کشورهای خارجی همگام بوده که از یک طرف باعث تمدید و ادامه بحران ها در کشور گردیده و از طرف دیگر، مردم را هرچه زیادتر شهید و کشور را هرچه بیش تر به ویرانه می کشانند که عملآ نیز چنین است.

دیگر این که در ساعت 7 شب همین جمعه یک انتحار کننده که لباس دانش آموزان پولیس اکامی را واقع در افشار بر تن داشت، خود را در حین رود دروازه دانش آموزان پولیس و در میان انبوهی از آنان منفجر نمود که طبق گزارش بی بی سی به تعداد 25 تن کشته و صدها نفر دیگری را زخمی کرد. از طرف دولت از شرمندگی تا کنون آمار دقیق از شهداء و مجروحین در اکامی پولیس داده نشده است؛ ولی رسانه های غیردولتی بعدآ از 56 تن شهید دانش آموزان اکامی پولیس و 6 تن از افراد غیر ملکی که به شهادت رسیدند، خبر می دهند. در ضمن، در این 24 ساعت، سه عملیات انتحاری در شهر کابل صورت گرفته که این خود دلالت بر ضعف نیروهای امنیتی و نفوذ جاسوسان پاکستانی در درون دولت نیز می کند.

این تنها نیمه شب جمعه خونین کابل نیست که از جنایت ضد بشری تروریستان طالب و سایر همکاران شان حکایت می کند؛ بلکه امسال نظر به سال های قبل، تا حال خونبار ترین سال می باشد. حال هر چه باشد، جنایات طالبان و داعش در تمام نقاط افغانستان از شرق به غرب، از جنوب به شمال و از کابل تا به هزاره جات با شدت تمام ادامه دارند. پس شب و روز مردم در سراسر افغانستان نهایت خونبار اند. به سخن دیگری، از هر سمت و سو، توسط طالبان و داعش «باران خون» در سراسر افغانستان حتا به طور روزمره و هفته وار جاری می باشد.

دیگر این که از اثر ناامنی، فقر وغیره مردم به صورت فامیلی و خاصتآ جوانان و نیمچه جوان به طور دسته جمعی و سیل آسا از کشور خارج می گردند. سرمایه های ملی و سرمایه داران در حال فرار از کشور به خارج هستند. فقر اقتصادی، اجتماعی، ناامنی و هزاران گمراهی در سطح کل کشور بی داد می کنند و دولتمداران با عدم توافق در امور دولت داری مصروف هستند. مردم از هر جهت از دولت گریزان اند و فاصله مرگ و نمیه حیات را طی می نمایند. راکت باران پاکستان در ننگرهار، کنر، نورستان، خوست و... سایر مناطق کشور ادامه دارد و از سوی دولت هیچ اعتراض به سازمان ملل متحد به مشاهده نمی رسد.

دولت مداران به یک مرض «سرطان حبیثه» مبتلا گردیده و عقول دولتمداران کنونی تا هنوز هم قد نمی دهند که با یک اراده دموکراتیک سیاسی در حل قضایای موجود مشترکآ اندیشه و صادقانه عمل نمایند.

بهتر باید نوشت که سراسر افغانستان غرقه به خون بوده و در هیچ ولایات و منطقه نیست که عملیات انتحاری و جنگ های تهاجمی و جبهه ی از سوی تروریستان طالبی و داعشی با حمایت مستقیم پاکستان علیه نیروهای امنیتی و مردم صورت نگیرند. مضاف برآن، استخبارات خارجی در همچو حالات در رقابت های خویش در افغانستان مصروف اند. در این مورد نه صدای حقوق بشر بلند است و نه از سوی نمایندگی سازمان ملل متحد در قسمت جنایات روزمره در وطن ما چیزی شنیده می شود.

فراموش نباید نمود، آنچه را که جناب حامد کرزی و یارانش در مدت 13 سال کاشته بودند، حال از جمله حاصلش همین به اصطلاح حکومت وحدت ملی، ناامنی بیش تر، فقر فراوان تر، خشونت های زیادتر، جنگ افروزی های افزون تر، انفجارهای مدحش تر و... انسان کشی های بی شمارتر را در سراسر افغانستان خونین می باشند.

آیا محصول همین بحران ها و جنایت ضد بشری؛ دولت های مصلحت گرا و تمامیت خواه حامد کرزی، اشرف غنی و جاسوسان بیگانه  با حامیان خارجی خویش در افغانستان خون بار نمی باشند؟

جناب حامد کرزی و حلقات شؤنیستی تباری شان در بیش تر از13سال، نه تنها تروریست پروری و طالب نوازی کردند؛ بلکه باعث بحران های دیگری نیز در کشور گردیدند. دستگاه دولتی و حتا خصوصی در عصر قبیله گرا و مصلحت گرای حامد کرزی از ناقضین حقوق بشر، قدرتمندان محلی، بی سوادان، استثمارگران، قاچاقبران، تولیدکنندگان مواد مخدر، جاسوسان بیگانه، مفسدین اداری، خوانین مستبد، اختطاف گران، طالبان نیکتایی دار و هزاران جنایت کاران دیگری پر بودند که حال بیش از 99 در صد آن ها در عصر آقای اشرف غنی و آقای عبدالله در قدرت های دولتی و نهادهای خصوصی موجوده به طور انحصاری قرار دارند که حرف اول و آخیر را مطلقآ در اختیار خویش دارند.

آیا با چنین میکانیزم دولتی و ماهیئت استبداد طبقاتی چگونه ممکن است که دولتمداران فساد پیشه، خادم مردم و کشور گردند؟ آیا ستون های پنجم در درون ارگان های دولتی، خصوصی و اجتماعی به صورت آگاهانه و هدفمند منتظر به قدرت رسانیدن تروریستان طالب تحت عنوان صلح، حکومت اسلامی وغیره در دولت نمی باشند؟

 آیا تمام تصمیمات سلیقوی، سیاسی و غیرقانونی در انحصار مطلق جاسوسان بیگانه در ارگ ریاست جمهوری نمی باشد؟ آیا خداوند متعال، حضرت پیغمبر و قوانین نافذه ی کشور ما را در مشارکت ملی و مشوره در کارهای دولت داری وغیره توصیه نکرده اند؟ پس، چرا دولتمداران ما، فراقانونی به نفع شخصی و سیاسی خویش عمل می نمایند؟

آیا شهادت روزمره ی نیروهای قهرمان امنیتی کشور، ناشی از سیاست های نادرست و عملکردهای غیرقانونی زمامداران خودکامه دولتی در سراسر افغانستان خون بار نیست؟ آیا ادامه فعالیت های استخباراتی کشورهای خارجی در کشورما، متأثیر از ضعف دولتمداری و عدم اراده سیاسی حکام نفاق انگیز افغانستان نمی باشد؟ آیا قوت گرفتن عملیات انتحاری، جنگ ها جبهه یی و انسان کشی تروریستان طالبی و داعشی در میهن ما، ناشی از بی کفایتی و بی اتفاقی دولتمداران عاقبت نااندیش کنونی وحدت ملی در قدرت سیاسی نیست؟

آیا بدون خانه تکانی بنیادی و دموکراتیک ارگان های دولتی از وجود جاسوسان خارجی، مفسدین اداری و جنایت کاران چگونه ممکن خواهد بود که جای برای نخبگان شایسته، متقی، صادق، مسلکی و دموکراتیک در ارگان دولتی خالی گردد؟ آیا مردم به یک مدیریت خداپرست، وطن دوست، سازنده و مردم سالار در تمام ارگان های دولتی، نهادهای خصوصی و اجتماعی جامعه اشدو ضرورت ندارند، تا عدالت به مفهوم علمی کلام در متن جامعه تحقق یابد؟

در آخیر:

این سرایشگر شیرین کلام می گوید که:

خشت اول گر نهاد معمار کج

تــا ثریــا می رود دیــوار کج

آیا تأسیس افغانستان از اساس «قبیله کرا و غیر دموکراتیک» نبوده و این دور باطل تا کنون ادامه ندارد؟

در طول تاریخ ما صاحب دولت های عادلانه، مدنی و مستقل ملی در خدمت مردم و آبادانی افغانستان نبودیم. متأسفانه این دور باطل تا کنون در این قرن 21 نیز ادامه دارد. حاکمیت آقای حامد کرزی نه بر بنیاد منافع ملی و عادلانه کشور ما؛ بلکه بر اساس خواست های کشورهای خارجی، ناقضین حقوق بشر و طبقات استثمارگر کشور ما بر مردم افغانستان تحمیل گیردید. از همین رو، به اصطلاح حکومت وحدت ملی نه بر اساس انتخابات دموکراتیک؛ بلکه بر بنیاد مصلحت های زیانبار و آن هم توسط پادرمیانی جان کری وزیرخارجه امریکا و سازمان ملل متحد بر مردم تحمیل گردید که حال ثمره یی آن به جز از تشدید ناامنی، فقر اقتصادی، اجتماعی و بحران تازه یی سیاسی، چیزی دیگری را به سود مردم کشور ما به بار نیاورده است.

آیا مردم به یک حاکمیت شایسته سالار و دموکراتیک نیاز مبرم ندارند که حلال همه بحران ها در کشور گردد؟ آیا بدون ریشه کن سازی همه دشمنان مردم از ارگان های دولتی، خصوصی و اجتماعی جامعه؛ امکان تحقق عدالت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کشور وجود خواهد داشت؟ آیا بدون نابودی طالبان نیکتایی دار و ریش دار از درون دولت؛ چگونه جای برای شایسته سالاران در ارگان های دولتی مطابق خواست مردم خالی خواهد شد؟ آیا بدون مجازات کردن طالبان ریش دار از شورای عالی صلح؛ چطور ممکن خواهد بود که زمینه حضور شایسته سالاران در درون شورای عالی صلح مساعد گردد؟

بلی !

طالبان و داعش هر روز در هرگوشه یی از کشور ما، افتخار قهرمانی خشونت ورزی، عملیات انتحاری، خون ریزی، جنگ افروزی و انسان کشی را کمایی می کنند؛ ولی در مقابل نیروهای قهرمان امنیتی در نبرد بی امان خویش علیه تمام تروریستان مسلح طالبی و داعشی؛ افتخار خداپرستی، انسان دوستی، میهن خواهی، عدالت ورزی، خدمت گذاری به مردم را در این مقطع حساس تاریخ خلق کرده و در دفاع قهرمانانه خویش از خاک مقدس افغانستان، صفحه نوین تاریخ کشور را با رشادت تمام ورق می زنند.

بلی!

ناقضین حقوق بشر و جاسوسان نیکتایی دار و ریش دار بیشرمانه در خدمت بیگانگان و طبقات حاکمه ستمگر کشور هستند؛ ولی اردوی قهرمان ملی، پولیس ملی، امنیت ملی و پولیس محلی ملی از حریم دین و خاک مقدس با سربازی خویش دفاع می کنند و در مقابل تروریستان شهید می شوند تا این حیطه مقدس را حفظ نموده و مردم با آرامی کامل و با عزت در آن زیست نمایند.

به قول فرخ سیستانی که گوید:

یـا ما سر خصــم را بکوبیم بـه سنـگ

یــا او سر مــا بــه دار ســازد آونـــگ

القصــه در ایــن زمانــه پــر از نیرنگ

یک کشته بنام به که صد زنده به ننگ

مردم، نیروهای امنیتی، نهادهای جامعه مدنی، منتقدین وطن دوست ملی و همه خرد سالاران کشور به هیچ وجه خواهان سقوط این نظام به نفع دشمنان نیستند؛ بلکه با پیشکش نمودن انتقادات علمی و سازنده خویش و همچنان با همکاری شایسته خود از این نظام دفاع می نمایند. مشروط بر این که دست اندرکاران امور حکومت وحدت ملی به هوش بیایند و به تعهدات خویش به صورت صادقانه عمل نمایند و همچنان مطابق قوانین نافذه ی کشور به مردم خدمت کنند.

امید است که دولتمداران حکومت وحدت ملی بر سرعقل آمده و آگاهانه به ریسمان خدا چنگ اندازند و آن گاه تمام نیروهای جسمی، مادی و فکری خویش را صرف خدمت گذاری به مردم و آبادی افغانستان عزیز نمایند.

و من الله التوفیق

تاریخ: شنبه 17 اسد 1394 خورشیدی برابر با 7 اگست 2015 میلادی / کابل

 

 


بالا
 
بازگشت