محمدعوض نبی زاده

 

تروریزم ابزاری بی ثباتی وخطربزرگ درجهان

آمریکا با شعار مقابله با تروریسم ، طرح خاورمیانه بزرگ را با اشغال افغانستان و عراق آغازو سناریوی ، کشورگشایی وتک‌قطبی کردن جهان را به مرحله اجرا گذاشت، چهارده سال ازعملیات امریکا علیه طالبان والقاعده در افغانستان می گذرد ولی طالبان والقاعده به قوت خود باقی  وطالبان افغانستانی و پاکستانی  اکنون به طالب و القاعده پاکستانی الاصل امریکایی، چچنی، عربی و غیره تبدیل شد ه است.امروز طالبان در نقاط مختلف افغانستان در شاهراه ها مسافرین را تلاشی و ولسوالی ها راهر روز تسخیر میکنند.  مردم افغانستان درجریان حضور نیروهای ناتو شاهد فروریزی دولت، ازهم پاشی وحدت ملی، تخریب و سرقت آثار تاریخی، از میان رفتن زیربنای اقتصادی و بخون غلطیدن فرزندان خویش در خاک و خون بوده  اند، افغانستان امروزی به بیماری می ماند که در بستر علاج به حالت بیهوشی بسر می برد با در نظرداشت بحران امنیتی باید جهت درمان این بیماری عملیات سرکوبگرانه مستقلانه بایک استراتیژی ملی علیه تروریستها ازطرف دولت فعلی براه انداخته شود  .

 حادثه یازده سبتامبر در امریکا  نه تنها آغاز بازی سیاسی قدرت های جهانی در افغانستان به بهانه ی سرکوب القاعده و طالبان بود بلکه آغازگر خونریزی خشونت پروری ویک تحفه ی متزلزل امنیتی و اقتصاد زایده ی فقر را ، که فقیر را فقیرتر و چپاولگران، را به مردم افغانستان اهدا نموده اند  وفعلا نگرانی جای امیدواری را گرفته ودیگر ، راه بیرون رفت از منجلاب بدبختیها  رامردم ما شاهد نخواهند بود .اکنون چهره جدیدی بنام داعش سربلند نموده و این گروه تروریستی  به ابزاری بی ثباتی و خطربزرگ درجهان تبدیل وبرای بخشی از جامعه ی مسلمانان جذابیت دارد.اسلام  افراطی به ایدئولوژی اعتراضات در جهان  اسلام مبدل شده  وخود را به عنوان تشکیلاتی برتر از قبایل و اقوام ساکن هرمحل ارائه نموده اند. داعش ویا «دولت اسلامی عراق و شام» ، به‌عنوان شاخه‌ای از جریان القاعده تلقی وبه گروهی تروریستی بی‌رحم تبدیل شده است.  یگانه راه شکست داعش ارایه ی  یک اندیشه ی بهتراست که نه غرب سکولار و نه ممالک اسلامی تاکنون نتوانسته  که بدیلی در مقابل اندیشه داعش عرضه کند.

ورود داعش در  جهان اسلام ، بحث های جدیدی را بین دو گروه بنیادگرای سلفی مطرح نموده که القاعده نشانی از سلفیت جهادی را بر پیشانی داردکه حالا داعش مدعی آن است. طالبان در رده بندی سلفیت در طیف سلفی جهادی با تفاوت منشا فکری مکتب سلفی دیوبندی– حنفی قرار دارد. سلفیت جهادی- تکفیری که داعش آن را نمایندگی می کند در عراق و سوریه جغرافیا به دست آورد و اندیشه خلافت را مطرح کرد . ظاهرا داعش بخش دوم خلافت خودرا در قالب خراسان بزرگ پیگیری واز آسیای مرکزی تا بخش هایی از هندوستان و چین، ایران ودر افغانستان و پاکستان ایجاد خواهد نمود. تروریست­‌های داعش از تشکیل شورای خراسان در منطقه سخن گفتند و دو نفر به نام­‌های «سعید خان» و «خادم رئوف» را به عنوان حاکم و معاون وی در شورای خراسان منصوب کرده است. طالبان امارت گرا محلی است و درحالیکه داعش جهانگرا و به فکر بازسازی خلافت اسلامی است. طالبان حنفی مذهب مصداق کفر و ضرورت جهاد را مطلقا در ارتباط با خارج از دنیای اسلام تصور می کنند اما داعش معنای گسترده ای از کفر دارد و هر کسی را که در خط فکریش نباشد کافر تلقی و جهاد علیه او را نیز واجب می داند.داعش  تاکنون کشتارهای بی‌رحمانۀ دسته‌جمعی و برده‌گیری و‌زنده سوزاندن آدم‌ها و تحمیل شکنجه‌های هولناک بر مخالفان رااز خود بروز داده است. داعش برای گسترش نفوذ خود در افغانستان امید به پشتون‌ها دارداما به دلیل وجود تفاوت‌های ایدئولوژیک و اعتقادی میان مذهب حنفی و طریقت «دیوبندی» طالبان و گرایش سلفی داعش، احتمالاً با پذیرش این قوم مواجه نخواهد شد. داعش برخلاف طالبان به دنبال تبدیل خواسته‌­های سیاسی و تسلط بر بسیاری از کشورهای اسلامی برای برقراری نظام خلافت است .

گروه تروریستی داعش نماد ی از تروریسم است ، که برخلاف اسلاف خود چون طالبان، القاعده،  بوکوحرام و جبهةالنصره، به رسانه وابسته است و می‌توان آن را رسانه‌ای‌ترین گروه تروریستی نامید. افراط گرایی چالشی است که سبب ویرانی های عظیمی در عراق و سوریه شده وجنایاتی که تاکنون توسط افراطیون در جهت تخریب و تصفیه قومی در سوریه و عراق صورت گرفته جهان را تکان داده است که این پدیده برای نخستین بار درافغانستان به شکل گیری القاعده و طالبان ، مورد توجه قرار گرفت ولی اکنون گروه تروریستی داعش با انجام اقدامات وحشیانه خود ، بزرگ‌ترین ضربه را به دین مبین اسلام  وارد که هدف ان ، اسلام‌هراسی و ترسیم چهره ترسناک از اسلام است . تشدید جنگ درجهان اسلام بیشتر ازهر زمان دیگر ممالک اسلامی را در خطر ازهم پاشیدن قرار داده وکشورهای چون افغانستان ، پاکستان ، عراق ، سوریه ، لیبیا ، یمن ، سودان ، فلسطین ، الجزایر ، عربستان سعودی ، مصر و برخی دیگر ؛ از مدتیست  که در آتش تنشهای مذهبی و فرقه ای میسوزند .گروه تروریستی داعش به عملیات انتحاری به شیوه‌ای تاکتیکی نگاه می‌کند اما، القاعده به عملیات انتحاری دید استراتژیک دارد.

 دیده‌بان حقوق بشر سوریه در سال ۲۰۱۴ تعداد جنگجویان داعش را ۸۰ هزار نفر در سوریه وعراق برآورد کرد ه اند عضو گیری داعش از 90 کشور جهان، از جمله "دمکراسی های" صنعتی غربی، یکی از نشانه های هشدار دهنده ای است که از ساختاری اجتماعی  ان حکایت دارد.داعش و القاعده، فرزندان منطقه‌ای شگفت‌انگیزند ، که در عراق و سوریه نزدیک به 2 میلیارد پوند دارایی  داردومنطقه‌ای که سی سال سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی درآن‌جا پیگیری  ودولت‌هایی که به نظامیان وارتشیان خود اجازه‌ی دخالت نه تنها درسیاست بلکه دراقتصاد می‌دهند. داعش، به عنوان یک جنبش جهادی فراملی که اکنون ده ها گروه هم پیمان دارد که این گروه ها مستقل از داعش عمل می کنند؛ حتی  میتوانند با از بین رفتن داعش هم به فعالیت خود ادامه دهند .داعش،  مصر و لیبی را مکان مناسبی برای تحقق اهداف خویش به خاطرایجاد امپراتوری اسلامی می‌داند که احتمالا عملیات تروریستی او از اقیانوس اطلس تا دریای سرخ امتداد خواهد یافت.

تروریست­‌های چند ملیتی داعش به د‌لیل حمایت­‌های اقتصادی، تسلیحاتی و اطلاعاتی برخی از کشورهای غربی و منطقه­ای توانسته‌­اند از نفوذ و تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر گروه‌های تروریستی در منطقه برخوردار شوند. طالبان و داعش هر دو ، شامل در یک پروژه گسترده تر استخباراتی – اطلاعاتی – امنیتی است .داعش جایگزین طالبان و القاعده در افغانستان این ظرفیت را دارد که افغانستان را سکوی پرشی در جهت آسیای مرکزی و چین و هندوستان و ایران قرار دهد و مرزهای خلافت خراسان گسترده تر از افغانستان خواهد بود .شمال افغانستان در امتداد مرزهای آسیای مرکزی و افغانستان در اختیار گروه های هوادار داعش، جنوب و جنوب غربی طالبان و شرق و جنوب شرقی حزب اسلامی گلبدین حکمتیار و مناطق قبایلی همجوار با مرز وزیرستان شمالی پاکستان احتمالا سهم شبکه حقانی خواهد بود.

جنگ نیابتی را همگان به صورت مشترک در افغانستان ادامه خواهند داد و داعش جای طالبان را خواهد گرفت. چون این خواست مشترک پاکستان، عربستان سعوی، آمریکا و ناتو است تا  داعش کنترل تعدادی از مسیرهای قاچاق مواد مخدر در افغانستان را بدست بگیرد . در حال حاضر بخشی از مسیرهای ترانزیت مواد مخدر در ولایت بدخشان افغانستان به کنترل نیروهای داعش درآمده است . داعش همان طالبان با لباسی جدید در افغانستان است که میخواهد انرژی خود را مصروف وحشت‌افکنی در میان هزاره های شیعه  نماید . هزاره ها در ولایات بامیان، دایکندی - غزنی، ارزگان، غور، جوزجان، بغلان – وردک میدان – پروان –سرپل-  سمنگان – بلخ – قندوز – تخار  کابل – هرات و در سایر ولایات و شهرهای افغانستان تمرکز جمعیتی دارند . - وضعیت هزاره‌های شیعه در گام اول یکی از محورهای سیاست خصمانه داعش بوده وبعید است که در کوتاه‌مدت داعش بتواند به مناطق هزاره نشین نفوذ کند و ناگزیر است تا اقدامات ضدهزاره  خود را در مناطق پیرامونی هزاره‌جات و در شهرهایی که هزاره ها در آن‌ها در اقلیت هستند انجام دهد.  

افغانستان  کشوری با جمعیت سی  میلیونی ، که 76 درصد مردم ان در مناطق روستایی زندگی می‌کنند و بیش از 13 میلیون نفر نیز از ناامنی غذایی رنج می‌برند. تعصبات قومی وقبیله‌ای به درجات مختلف به‌ویژه در مناطق روستایی افغانستان  بشدت وجود دارد که این امر در نا امنی د راین کشور مهم تلقی می‌شود.با وجود اینکه تصویر افغانستان، فعلی فوق‌العاده تاریک و دلگیرکننده  است ولی  امید واری به ادامه حمایت غرب برای امنیت و ثبات افغانستان، امری ضروری به شمار می‌رود. با توجه به وضعیت ویژه افغانستان نفوذ داعش در این کشور دور ازتصور نخواهدبودتا جامعه جهانی طرح یک برنامه مشترک درراستای مبارزه باداعش همکاری کشورهای منطقه با دولت افغانستان را کسب نمایند . 

  در حالیکه کشورهای غربی در جاهای دیگر توجه خود رامتمرکز کرده‌اند، جنگ در افغانستان ادامه دارد ، آینده افغانستان از امیدواری  به ناامیدی تغییر مسیر داده است.چندین عامل به ایجاد این احساس ناامید کننده کمک کرده که از جمله می‌توان به افزایش اقدامات خشونت‌بار شبه‌نظامیان و کاهش حضور نیروهای غربی در این کشور اشاره کرد.تحولات آینده افغانستان به عوامل داخلی  و عوامل بین­‌المللی برای دستیابی به منافع داشته  که شرایط داخلی آن زمینه‌­ساز خیزش دوباره گروه‌­های تروریستی و آرایش بازیگران منطقه­‌ای وجهانی را  دارد.

                                            بیستم - ماه – سپتامبر – سال 2015 میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت