محمد علی مهرزاد
نگرشی جدی به شورشگری داعش علیه حکومت وحدت ملی درافغانستان!
داعش بدون شك آينه تمام نماي درون خود ماست ؛ هستند كساني كه ادعا دارند كه چنين چيزي تا بحال در كشورما صورت نگرفته ويا ديده نه شده است !؟اين بدين معني است كه از جنگ هاييكه در تاريخ كشورما ثبت شده ويا بهر گوشه جهان بوقوع پيوسته ؛چون جنگ ويتنام ، چچن ، يوگوسلاوي ويا انقلاب فرهنگي چين در عصر حاضروامثالهم ، هنوز شامل مرور زمان نه شده است ، آنچه مارا بياد جلادان وجباران و آدم كشان تاريخي مي اندازد تداوم جنگ ها در وجود تنظيم هاي هفت وهشت كه در خارج از سرزمين ماسازماندهي وعليه مردم مظلوم وبي گناه در داخل افغانستان بعد از شكست وخروج شوروي سابق براه انداخته شد! البته تاريخ كشور ما شاهد حوادث نهايت نا گوار وفاجعه بار است ، ازين جاست كه مارا وادار مي سازد تا در تحليل وشناخت جامعه خود ، به تاريخ مراجعه كنيم ، چه عدم شناخت از تاريخ كشور؛ بدون شك حوادث به شكل تكراران بر ما تحميل ميشود . تحليل گران و كارشناسان سياسي ومورخين كشورما در طول تاريخ ديروز وامروز به اين نتيجه رسيده اند كه داعش آينه درون خود ماست .! مشكل از اينجا ايجاد مي شود كه خودرا در آينه بنگريم واورا نبينيم ؛ ولي بدنبال گروه داعش در سوريه وعراق سفر كنيم ! هرزمانيكه شرايط دروني وبيروني براي عده مادي پرست مهيا شود ؛ چون گروه هاي هفت گانه وهشت گانه كه در خارج ودر داخل مهيا شد، هر كدام بد تر از داعش شدند، اگر اين چنين تصور شود كه داعشيان داخلي ما از محلات دور ودست آمده اند بدون ترديد تصوركودكانه ، غير علمي وغير واقعي است ؛ چرا تا اكنون كمتر كسي وكساني پيدا مي شود كه درون مملواز تعصب ومادي پرستي وخشونت خودرا باور كند . البته حاضر است آينه بشكند اما خودرا در ان نبيند. درين مورد دانشمندان روانشناسان، تحليل وتحقيقات جالبي در مورد هم چو اشخاص بيان داشته اند: ((از ديد تکامل اگربنگریم،ما همه فرزندان ونوا دگان یک قاتل هستیم، فتل،درون خود ماست،یعنی مارا جادو مجذوب خود می کند.)) يكي ديگر از دانشمندان مشهور اطريشي كه مجموعه اي تحقيقات خودرا پيرامون ((قتل)) اختصاص داده است می گوید: هرانسانی می تواند به قاتل تبدیل گردد)) چرا عده ای از دانشمندان عقیده دارند؛ انسانها ی وجود داردکه در دنیا ی زنده گی می کنندکه ما هرکز راهی بدانها نمی یابیم ، چه هر انسانی بیش وکم ، مستعد تعصب ونفرت است.ونهايت تعصب ونفرت ، مي تواند از هر انساني يك (( داعش)) بسازد ، اگر كه شرايط دروني وبيروني مهيا شود، هرانسان ايدئولوژيكي، خود يك داعشي خاموش شده مي تواند، با تاسف ازين سرهاي بريده ما نيز در كشورخود به چشم وسر ديديم .
درين اواخركشورهاييكه مي خواهند كه داعش را به حيث پديده اي جديد به جهانيان معرفي كنند ، البته در تلاش اند كه از جنايات جنگي كه مرتكب شده اند سند برائت بدست آورند ؛ قلب خونين تاريخ جهان وبخصوص تاريخ كشورما ازين داعش هارا تجربه كرده است ؛ امروز تاريخ به سخن آمده وانواع گوناگون وقماشهاي رنگارنگ داعش را كه از ما قرباني گرفته مي توان ياد آور شد: از داعش عربي گرفته تا داعش ايراني ، پاكستاني، داعش مذهبي ، از جمله بودايي، حتي داعش علمي، ونهايتا ً امريكايي،انچه قابل توجه است داعش اصلاً يك سازمان سياسي ويك پروژه ي سياسي است ، ولي نبايد به آن همچنين نيرويي غير سياسي با پروژه اي شيطاني يا ماورايي سياسي ديد. وحشت وددمنشي وادم كشي آن يكسره امري سياسي است ؛ ودر عين حال مبارزه با ان نيزامري سياسي شده مي تواند .
كارگردانان داعش وامثال انها كشورهاي جهان سوم وبخصوص كشورهاي اسلامي را عادت داده اند كه به مسايل مهم وحوادث پيراموني خود نگرش غير سياسي داشته باشيم ؛ در صورتيكه در غرب تمام نهادها وسازمانها روي مسايل سياسي بنا نهاده شده است .؟ سياستمداران ورسانه هاي كشورهاي غربي از ديد استعماري واستثماربا در نظراشت منافع سلطه جويانه ونگرشي شرق شناسي مارا همچون انسانهاي نيمه وحشي ، ومملو از عواطف تند واحساساتي واكنده از اميال وحشت ناك مي بينند ؛ امروز داعش با مفاهيمي همانند وحشت ، تروريزم ، بنياد گرايي وخلاف اسلام عمل مي كند ؛ آنچه مربوط به نگرشي ما ويا در بعضي از محافل روشنفكري ديده وشنيده مي شود ، كه گويا ما راجع به شناخت داعش كشف ويا تحليل بكري كرده باشيم چنان خودرا مصروف اين پديده كه بدون شك مولود ساخت وساز قدرت هاي استعماري ودر راس آن صهونيزم اسرائيل قرار اشته ؛ يك لحظه به علت يا علتهاي سياسي واجتماعي پيدايش وقدرت گيري چنين نيروي نمي انديشيم !،البته درتوحش ، وبنياد گرايي وآدم كشي داعش ترديدي نيست ، چرا زادگاه اين جريانات در كشور همسايه ما پاكستان است ، بايد از خود پرسيد كه ايا در سياست خونريزي وادم كشي يا حتي بنياد گرايي جاي ندارد !؟ مگر اين بار اول است كه ماشين ادم كشي پاكستان بنام هاي مختلف توليد ادم كشان حرفوي وخشونت محض براي پيشبرد اميال شوم خود بهره مي گيرد . ما عادت كرده ايم ويا مارا عادت داده اند تا صرف با محكوم كردن جنايات كه پاكستان در افغانستان در طول تاريخ بوجود امدن اكتفا ويا از نظر عاطفي دل خوش مي كنيم.؟ حتي در اسناد قانوني ما از جمله قانون اساسي موضوع مشروعيت ويا عدم مشروعيت تقابل با اين زور گويي اشاره صريح نه شده است ؛ حتي نماينده گان مجلس سنا ومجلس شوراي ملي امروز وديروز نتوانسته هيچگونه عمل مشروع خودرا در مقابل مداخله پاكستان با قوانين داخلي وبين المللي در سطح ملي وجهاني مطرح وحقانيت ادعا ی خودرا به خارجیان بشنا ساند وبه جایگاه اصلی ان تحقق بخشد. شتاب بی امان وغیر منطقی داعش والقاعده در سراسر جهان ودر داخل افغانستان به مخالفت عمومی مردم وملیت ها روبروشده ، پیامد وسبعیت فروریخته از دامن نو اندیشان وهابی وسلفی از یک طرف ،و مفهوم به اصطلاح صدور انقلاب ایران با شعار عجولانه وتنگ نظرانه توام با تعصب افراطی که اصلاً با مفهوم همه جانبه اعتدال اسلامی هرگز مطابقت نداشته موجب پیدایش داعش شد که امروز با قطع سر قربانیانی که بقیه اعضای بدن انها آویزه درختان وپراکنده کشتزارها وطعمه لاشخواران دست پرورده خود شان شد، جای تعجب نیست ؛ صرف قلب خونین تاریخ است که می تواند این اعمال بربریت را در خود تحمل کند .
اگر ادعا شود که چنین چیزی تا بحال دیده وشنیده نه شده است ، نهایت فراموشی وندانم کاریها وبی تفاوتی ها یست که مارا جباران دیروز وامروزعادت داده اند تا کمتر به حق انسان مظلوم اندیشهای در سر بپرورانیم؛ یکی از تعاریف انسان همان مفهوم نسیان را تداعی می کند والانه جنگ ویتنام ، چچن، تجاوز ددمنشانه اسرائیل در صبرا وشتیلا ونوار غزه به حق مردم فلسطین ، جنگ یوگوسلاوی در تاریخ معاصر را نباید نادیده ونا شنیده گرفت ، تاراجگران تاریخ هرکدام نشان از وحشی گری را با خود حمل می کند وامروز حادثه کشتار وحشیانه مزدوران استعمار در لباس مذهب درافغانستان تکرار تاریخ است. ظهور گروهای گوناگون تروریزم درخاورمیانه بنام داعش وتخته خیز شان ازطریق افغانستان به اسیای میانه یکی از جنایات قرن 21 در تاریخ جنایات بشری تحفه ای استعمارگران شرق وغرب است . اگر تصور شود که داعشیان افراد بخصوص واز کرات دور ودست امده اند، فکر می کنم تصور کودکانه وغیر علمی وغیر واقعی است ویا ادعا شود که من اینطور نیستم ویا هرکز به چنین عمل دست نمی زنم بازهم در شناخت خود کوتاهی کرده ایم ؛ جنگهای سه دهه اخیر در افغانستان نمونه بارزاز عملکرد داعشیان داخلی مارا تداعی می کند ؛ چرا هیچ انسانی مایل نیست که درون دهشتناک خودرا باور کند ، حاضر است آینه را بشکند اما خودرا در ان نبیند . داعش یک سازمان سیاسی ویک پروژه سیاسی است ونباید به ان هم چنین نیروی غیر سیاسی با پروژه ای کاملاً شیطانی یا ماورای سیاسی دید ، توحش وآدم کشی ان یکسره امری سیاسی است باید با ان نیز مبارزه سیاسی صورت گیرد.نمونه های بارز که برای کسب قدرت توسط اکثر رهبران کشورهای اسیایی چون ( پلپوت) دکتاتور کمبودیا وخمرهای سرخ وسران مستبد مانند کشورهای اسلامی که در جوار افغانستان قرار گرفته اند با داعش که در عراق وسوریه ادعای کشور اسلامی را داردقابل قیاس است. انها هم وحشیانه بی رحم بودند وهستند که توسط قدرت های استعماری سرخ وسیا بموقع ان بوجود اورده شدند؛ تا در قدم اول جامعه کشورهای مسلمان خاورمیانه را نا بود کنند . بوجود اوردن داعش که امروز خودرا (( کشور اسلامی )) می نامد خاطرات (( پل پوت)) و(( خمر سرخ)) را که حاصل ترور دولتی کشورهای استعماری شرق وغرب است یکبار دیگر تکرار تاریخ را بیاد می اورد، اما به شکل وشمایل دیگر ، ولی در افغانستان هنوز سخن گفتن ازین جنایت ها ی قرن 21 بازهم ممنوع وسانسور می شود. هرروزفاجعه نه تنها در افغانستان بلکه در هرگوشه ای از خاورمیانه وشمال افریقا توسط داعش صورت می گیرد ؛ ولی با تاسف که سیاست مداران غربی مارا عادت داده اند تا با نگرش وگفتمان غیر سیاسی به مهمترین حوادث در کشورخود وپیرامون خود داشته باشیم.تعجب است که کارشناسان وتحلیل گران سیاسی ما هم همین دید و نگرش را آهسته آهسته اختیار می کنند . البته جای نگرانی است که تحلیل گران ما با عنوان کردن طالبان والقاعده دیروز وداعش امروز طوری تصور دارند که اگراز تروریزم وتوحش داعش سخن بگوئیم کشف بزرگی کرده ایم .! ولی انچه مهم است باید به علت وعلت های سیاسی واجتماعی پیدایش وقدرت گیری چنین نیروی های اهریمنی به اندیشیم وباورهای سطحی وظاهری که در جامعه جریان دارد بسوی واقعیت های قابل اعتبار تغیر دهیم تا افکار قرون وسطایی داعش در افغانستان بیش ازین سرنوشت امروز وفردای جوانان ومردم که از سواد ودر ک واقعی محروم اند رقم نزند. بهار عربی که بخواست دموکراسی وعدالت اجتماعی به سرعت شمال افریقا وخاورمیانه را در نوردید ، خیلی سریع به خزان گرائید ، با نابودی ساختار های اجتماعی واقتصادی لیبی بدست ناتو وبا همراهی کشورهای ارتجاعی منطقه فصل یخبندان کشورهای عربی آغاز ودر سوریه به اوج تخریب رسید ، بعوض دموکراسی وعدالت اجتماعی آنچه نصیب توده های مردم شد جنگ وتباهی وسیادت گروهای شبه نظامی بر زندگی شان بود ، اوج گیری جنگهای خاورمیانه را بایستی در ستیز قدرت های سرمایه داری جستجو کرد وبدون شک خاورمیانه هم چنان متلاطم خواهد ماند ، ظاهراً به نظر میرسد عراق وسوریه نخستین قربانیان این برنامه ی قدرت های غربی با تمسک به حربه ی بنیاد گرایی اسلامی هستند .بنیاد گرایی وریشه های ان در نیم قرن اخیر از طرف کشورهای استعماری در راس ان به کار گردانی صهونیزم بین المللی اسرائیل وجنبش راست افراطی بعنوان سلاحی علیه گروهای چپ ، دموکراتیک ونا سیو نالیزم سکولار شکل گرفته وحمایت شد . در ادامه همان سیاست امروز پدیده ی نو ظهور بنام ((داعش )) را در خاورمیانه وقلب اسیا چون افغانستان باید شاهد باشیم .ازین حقیقت انکار نا پذیر نباید چشم پوشید که داعش مانند ائتلاف قبلی اش با القاعده و طالبان ، فرزند خلف وپروژه جدید صهونیزم بین المللی می باشد .طالبان والقاعده را علیه تجاوز شوروی سابق به افغانستان ساختند وسپس برای جنگ با انها لشکر کشی می کنند . پدیده داعش هم مستثنی ازین قاعده شده نمی تواند .داعش که امروز اینگونه بدنام ووحشی عمل می کند ائتلافی جهانی علیه ان ساخته شده ، تا دیروز مبارزین راه آزادی نامیده می شدند که علیه رژیم بشار اسد می جنگیدند وپیشرفته ترین سلاح هارا از طریق دولت های دوست در اختیار شان قرار می دادند ازجمله قدرتهای مطرح غربی تقصیر را به گردن ترکیه ، عربستان سعودی ، قطر وشیوخ حاشیه خلیج فارس می اندازند.
تاریخ شاهد است که در سه دهه اخیر در افغانستان چگونه افغانستان را توسط گروهای افراطی بنیاد گرایی داخلی وخارجی بحیث کمر بند سبزعلیه شوروی مورد استفاده افزاری قرار دادند ، وبا هزار تاسف که انها را عمداً بحال خود گذاشتند که امروز هزینه سنگین ان را بدوش می کشند وافغانستان قربانی اندیشه ای نیو لیبرالیزم و کمونیزم شوروی شد .جنگ سالاران در افغانستان به جز جنگ وکشتار هنر وتخصص نداشتند ، بعد از فراغت از جنگ افغانستان ، خود مشکلی شد برای پدید آورندگان شان .شکل گیري داعش را می توان در نظام جدید لیبرالیزم غربی ووهابیزم سعودی وتعصبات مذهبی ایران وايجاد بنياد گرايي در پاكستان جستجوکرد .البته همانگونه که در تجربه افغانستان نیز شاهد بودیم ، غولی که از چراغ جادویی بیرون می اید به سادگی ها سر جای اولی خود باز نخواهد گشت ؛ حوادث تلخ ونا میمون منطقه که اقدامی در ابعاد جهانی علیه بشریت ، دموکراسی وعدالت اجتماعی است پیامد چنین سیاست های کثیفی می باشد دولت هاي ايران وپاكستان هرروزپرده جديدي از نمايشات انزجار آور خودرا به داخل افغانستان به صحنه مي آورند وبعد به مدل هاي شقاوت آميز از سر بريدن وزنده سوزاندن زنان، گروگان گرفتن ، تخريب اماكن وبه غنيمت گرفتن زنان توسط گروهاي طالب، القاعده وفعلاً با (( داعش )) بشكل انتقام از مردم بي گناه ما را در دستوركار خود قرار داده اند. اين سبعيت بحق مردم وفرهنگ افغانستان كاملاً همسو با سبعيت اين گروهاي افراطي كه در ين دوكشور ساخته وبا فته شده اند ميباشد. خوشبختانه هرچند افزايش سطح عمليا تي بر لانه هاي تروريستان بعد از خروج قواي ناتو از افغانستان توسط نيروهاي با شهامت ما نتايج ملموسي داده ؛ ولي تا زمانيكه عقب جبهه جنگ وبستر سازي كه براي مداخله وفعاليت هاي گروهاي شورشي از اين دوكشور پاك نشود بازهم انتظار هرنوع صلح وسازش بعيد است . چرا تا زمانيكه اين دوكشور همسايه در سياست كلان وراهبردي خود در خصوص امنيت بين المللي واشتراك منافع جمعي در تقابل با تروريزم تجديد نظر نكنند ، چشم انداز روشني براي مهار داعش امروز وامثال اين گروهاي كه در اينده بازهم در پلان قدرت هاي مطرح غربي مي باشد براي مهار اين خطرات وتهديدات فزاينده در قلب اسيا در حا ل تشكل است مساعي مشترك بعمل نيايدبدون شك انتظار آينده اي تاريك را داشته باشند. درهرواقعه مهم وضد ملي در يك صد سال اخير در افغا نستان دست صاحبان ايدئولوژي هاي سيا وسفيد وسرخ كمونيزم دركار بوده است . همين امروز اگر امريكا خواسته باشد جلوي مداخله پاكستان وايران را كه لانه اي تروريستان بنام هاي گوناگون ساخته وبافته شده اند مي تواند در افغانستان بگيرد ؛ موضوع هستوي ايران را كه براي اسرائيل يك تهديد، بگفته خودشان وخود اسرائيل تلقي مي شد؛ با چنان حرارتي در حل موضوع هستوي ايران به خرچ دادند؛ چرا بايد افغانستان در طي 35 سال در اتش جنگ كه خود كارگرداني كرده بودند بسوزد، ولي براي افغانستان نه؟!كارنامه هاي يك صد سال اخير كشورهاي قدرت منداز انگليس گرفته تا تهاجم شوروي براي ما نهايت فاجعه آفريد ؛ واز همه بد تر كه زمينه اي مداخله ايران وپاكستان را به كشورما مساعد ساختند؛ بدون شك اين عمل شان لكه سياهي است كه در تاريخ بين المللي هرگز فراموش نخواهدشد. وقتي به حجم مسايل نگاه شود ، بمشاهده مي رسدكه دنيا وخصوصاً منطقه اسيا وخاور ميانه وبخصوص افغانستان كه به حيث قلب اسيا قرار گرفته اين قدر بي حساب وسر در گم باشد؟ انهاييكه طالبان را ساختند واختيار وصلاحيت حمايت شان را به پاكستان ، عربستان سعودي وايران سپردند تا در تداوم مداخله در افغانستان بي رحمانه عمل كشتار را به شكل انتحاري وترور انسانهاي بي گناه ادامه بدهند؛ اكنون جالب است كه عليه شان لشكر کشی مي كنند ؟ مي خواهند در ظاهر ريشه داعش را كه شكل تكامل يافته اي گروهاي قبلي مي باشد ريشه كن كنند.؟! بايد تحليل گران ما به علل آن توجه كنند كه چه تغيري درين مورد خاص حادث شده است؟ ايا اين حركات گيج كننده نيست ؟امريكا كه پيوسته از(( حقوق بشر)) دم مي زند واز لحاظ علم يك كشور تكامل يافته است ، چرا بايد به بهاي زجر ورنج مردم افغانستان ؛ مرتجع ترين نظامها را در افغانستان حمايت مي كند .؟ چه هدف ومنظور را دنبال مي كند؛ ايا مي خواهد در نهايت ، سيماي زشتي ا ز دين به جهانيان عرضه دارد وبگويد : ببينيد ، نتيجه حكومت تحجروتشريعي اين است ! برابر روسيه واسياي ميانه مي خواهد يك كانون نا ارامي را بر سر پا نگهدارد؟ مردم افغانستان وبخصوص تحليل گران وروشنفكران واقعي بايد بدانند كه منطق وعقل سليم نمي تواند توجيهي براي آن جستجوكرد، آنچه مسلم است سرمايه داري حريص وجهانخوار هرگز ابا ندارد كه مصلحت دراز مدت جهان را فداي منافع آني خود سازد .سرمايه داري با همه عقل ونقشه كشي كه دارد ، بنا به ذات خود (( ابن الوقت )) است وروزمره عمل مي كند ، براي اينكه فابريكا ت اسلحه سازي بچرخند وبحران بيكاري را حل كند ؛ نمي خواهد مداخله پاكستان وايران را كه به شكل نيابتي توسط گروهاي تروريزم چون القاعده ، وداعش درافغانستان براه اندخته شده مانع شود . مورد ديگري كه قابل يا د اوريست وهمه به ان اشنايي دارند كه زماني (( اسامه بن لادن)) كارگزار امريكا بوده وبا سازمان (( سيا)) ارتباط داشته وزمان تجاوز شوروي به افغانستان با مجا هدين افغان بر ضد شوروي همكاري ميكرد ؛ پس چه شد كه بعد به صورت دشمن شماره يك شناخته وسر انجام نا بود شد ؟ گذشته از ان ، ثروت واسلحه اي كه داعش در اختيار دارد ، در دنيايي كنوني ايا ميشود يك چنين ثروتي با مهمات مدرن وبراه انداختن جنگهاي جبهه اي نه چريكي بدون همكاري ايران وسعودي وكشورهاي خليج كه متحد طبعي امريكا مي باشند بدست اورد. تا اكنون ايا يك تروريست ويا تروريستان وانقلابيون مليارد در ديده نشده است ، ان هم مليارد در هاي كه نه با عرق جبين ، نه از طريق مشروع ، بلكه با مشاركت در فعل وانفعلات بين المللي به دست امده است. همه اينها معما گونه نيست ؟ وحاكي از تناقض هاي كه دنياي امروز را به اين روز رساند.ايران دوره شاه ودولت امروز ايران بشكل غير مستقيم وپاكستان امروز از جمله متحدين طبعي امريكا بودند وفعلاًهم هستند ؛ ولي اين متحدين طبعي سرانجام نظر به گفته سعدي عليه رحمه كه گفته بود: (( يكي بچه گرگي مي پروريد --- چو پرورده شد ، خواجه را بر دريد)) پاكستان در بوجود اوردن وبر سركار اوردن طالبان ، القاعده وفعلاً (( داعش)) نقش اول وپيشتاز را داشته ، همه اين گروها به نام هاي گوناگون جنگاوران كه در دامن اوپرورده شدند وبه افغانستان روانه گرديدند . خصوصاً جنگاوران طالب را تا جاي توسط اسلحه ونظاميان خود پشتيباني نمود كه انهارا بر اريكه قدرت دولتي نشاند؛ در حاليكه پاكستان بعضاً ادعاي دموكراسي را دارد ؛ چطور شد كه ارتجا عترين حكومت تاريخ را بر افغانستان تحميل كرد .؟ سوال مهم اين است كه چه شد پاكستان ناگهان عقب گرد مي كند ودر وازه هاي خودرا روي امريكا باز مي گزارد تا به دوست وهم پيمانش حمله كند .؟ چه كسي تغير كرده است ؟ امريكا ، طالبان يا پاكستان ؟ اگر كوتا گفته شود : هيچ يك ؛ دنيا يي بي حساب است . هر تغيري كه در سياست امريكا ايجاد شود بدون شك دنباله روي يكي از خصيصه اي كشورهاي وابسته است . دولت هاي كه ادعاي ملي گراي را دارند تا زماني كه از فساد ، ناكار امدي واتكا به رهبري فردي رهايي نيابند نمي توانند به اقتدار لازم براي پيشبرد مبارزه اي پيروز مندانه با داعش دست يابند .با تاسف که چندان اطمینانی نمی توان به دولت های منطقه داشت؛ چه سابقه پاکستان وایران وبعضی دیگر ازهمسایه گان افغانستان نهایت خراب واز فساد ونا کار امدی تا تجاوزبه حقوق مردم افغانستان وجهان وکشتار مخالفین داخلی خود، از محک تجربه گذشته است، ونه تنها امید مردم خودرا بلکه در حق مردم افغانستان باربار به یاس وحسرت تبدیل کرده وخلاف تعهد پیمان شکنی کرده است. دولت هاي مدرن امروز داراي دو افزار مهم براي اعمال قدرت در جامعه هستند ، يكي اردو ي نيرومند ونهاد هاي مرتبط به ان ؛ وديگري دستگاه اداري قوي وسالم ، كه به وسيله ان دو ، انها امنيت وثبات را در جامعه برقرار ساخته ، خدمات عمومي را به احاد جامعه ارايه مي دهند . تا هنگاميكه اين دو كار را انجام مي دهند مي توانند كه ادعا كنند كه صاحب اقتدار ملي مي باشند. مداخله پاكستان وايران در افغانستان به بهانه داعش مي خواهند چون قدرتهاي مطرح امروز در خاور ميانه مداخله پي در پي را براي خود مشروعيت بخشند. مشروعيت اصلي اين مداخله امروز وجود به ظاهر نيرويي وحشي وآدم كشي چون داعش است .! اين نوع برداشت وطرز ديد بايد شديداً نقد شود تا ديگر نتوان از ضرورت مداخله در اينده سخن بميان آيد . مداخله غرب كه در چوكات ناتو در خاور ميانه عمل مي كند البته از بنيان خود يك اشتبا ه ويك حركتي غلط در جهت تجزيه كشورهاي اسلامي بعد از امپراطوري عثماني را بخاطر مي آورد ، ودر قدم دوم اين مداخله با قصد استعماري وبراي تحقق منافع خاص انجام گرفته است. يكي از پيامدهاي نا موفق غرب بعد از حادثه اي 11سيپتامبر 2001 مداخله در افغانستان وعراق است كه هيچ مشكلي را تا اكنون حل نساخته است ؛ بر عكس مشكلات جديد با ابعاد گسترده ودر عين حال پيچيده را بوجود اورده است . اكنون كه در شناخت وايجاد داعش شناسايي لازم بدست امده ؛ كشورهاي منطقه كه بلا استثنا همه مورد تهديد قرار دارند با داعش راهبرد وراهكارهاي ( استراتژيك ) معيني بر گزينند والانه روزي اين كشورها طعمه اي پلان ها ي شوم خود خواهند شد؛ ودر ان صورت تر وخشك خواهد سوخت؛ وكسي ديگر غير از صهونيزم اسرائيل برنده اي نخواهد بود.