مهرالدین مشید
چه کسی احمد سعیدی را مورد سوء قصد قرار داد
ستون پنجم به مثابۀ کیک وکنه در کجایی از پوستین حکومت خود را پنهان کرده است
هرچند سوء قصد به جان احمد سعیدی در کشوری مانند افغانستان که هر روز فرزندانش طعمۀ کینه توزانۀ شبکه های استخباراتی منطقه و مزدوران مسلح و غیر مسلح آن می باشند، ممکن در یک نگاه آنقدر شگفت آور نباشد و اما این پرسش هنوز هم جدی است که چگونه شد که آقای سعیدی از میان ده ها نویسنده و تحلیل گر آماج حملۀ دشمنان مردم افغانستان قرار بگیرد. علت این حمله تنها خاموش ساختن آقای سعیدی بوده است؛ زیرا او منتقد جدی سیاست های حکومت و بیشتر سیاست های چند پهلو و کاذبانۀ پاکستان و بویژه شبکۀ جهنمی آی اس آی بود و هر از گاهی پرده از سیاست های کینه توزانۀ و مداخله های آشکار نظامیان پاکستان در افغانستان سخن می گفت و برای حکومت افغانستان هشدار می داد که هرگز فریب سیاست های دروغین اسلام آباد را نخورد و به وعده های فریبندۀ آن تن ندهد. او قویا باور دارد که خم خم رفتن صیاد بهر قتل مرغان است و اشک ریزی های اسلام آباد زیر نام تلاش برای تامین صلح در افغاستان اشک تمساح را ماند که به تعبیری اشک کباب باعث طغیان آتش است. پس آقای سعیدی قربانی و شکار شبکۀ استخباراتی پاکستان و عمال آنان شده است و یا بازی دیگری در کار بوده است. با هدف گیری آقای سعیدی خواسته شده تا برای منتقدان سیاست های پاکستان هشدار داده شود که آنانی که زبان به انتقاد از پاکستان بگشایند، به سرنوشت آقای سعیدی دچار می شوند. گرچه چندی پیش موتر آقای توحیدی نویسنده و روزنامه نگاردر روز روشن آتش گرفت که نهاد های امنیتی بر رغم وعده های شان تا حالا از شناسایی کدام حلقۀ تروریستی در پیوند به این موضوع چیزی نگفته اند که این گونه برخورد ها با اهل قلم و رسانه ها در کشوری مانند افغانستان که در سطح منطقه از نگاۀ رسانه یی در حال قامت آرایی است، خیلی خطرناک است و زنگ خطر را به صدا درمی آورد. چناکه آقای سعیدی در هنگام عیادت رییس جمهور از وی برایش گفت که سؤقصد به جان او معنای این را دارد که آقای غنی باور به آزادی بیان ندارد. وی از رییس جمهور خواست تا این توطیه را خنثا کند. وی افرود که او در محلی زده شده است که کمره های مدار بسته در آن جا موجود اند. وی گفت که او نمی خواهد از سؤقصد او پیراهن حضرت عثمان درست شود. وی به رییس جمهور تاکید کرد که او از پاکستان می خواهد تروریست روان نکند مردم افغانستان را نکشد و اما پاکستان می خواهد که شما خط دیورند را به رسمیت بشناسد، با هند قطع رابطه کنید، آب های افغانستان را مهار نکنید و پاکستان در امنیت دولتی و نظام افغانستان باید دست داشته باشد. وی در آخراز رییس جمهور خواست تا برای اجماع ملی، منطقه یی و فرامنطقه یی تلاش کند تا کمر حریف بشکند.
در حالی که این نهایت زبونی دشمنان مردم افغانستان را نشان می دهد که حتا از حذف فزیکی و بریدن زبان منتقدان خود هم دریغ نمی کنند. این ستم آشکار هرچند از سوی کشوری که در صدد تباهی و بربادی افغانستان است، امری غیر عادی نیست؛ زیرا پاکستان می خواهد، افغانستان را تنها بر ای لاشخواران مزدور خود فضای امن جلوه دهد و با راه اندازی حمله های تروریستی مخالفانش را یک یک برچیند و بالاخره افغانستان را به جنگلی مبدل کند که شیرانش را یکی پیهم نابود کند و روباه ها را در این جنگل بر سرنوشت مردم آن مسلط کند. این یک پهلوی علل و عوامل حمله به جان آقای سعیدی است؛ اما وی می گوید که طالب و داعش به جان او سوء قصد نکرده اند؛ بلکه او ستون پنجم را مسوءول سوء قصد به جان خود عنوان کرده است. ستون پنجم یعنی آنانی که در درون نظام بر ضد نظام و مردم آن کشور به نفع بیگانه ها کار می کنند و از درون می کوشند، حکومت را چنان ضعیف کنند و ساختار های دفاعی و امنیتی آن را از کار باندازند که جادۀ ناهموار را برای ورود لشکر بیکانه هموارکنند. از همین رو موجودیت ستون پنجم در درون یک حکومت خطرناک تر از مخالفان مسلح است که در عمل برضد آن می جنگند. حال که آقای سعیدی مدعی شده است که عامل اصلی سوء قصد به جان او ستون پنجم است، شاید او چیزی در این زمینه می داند و آگاهی دارد. پیش از این در ماۀ اسد سال روان ریاست عمومی امنیت ملی اعلان کرد که یک کروۀ تروریستی را بازداشت کرده که قصد ترور آقای سعیدی را داشتند. این که در این زمینه چه معلوماتی برای وی داده شده و کی ها در عقب این حمله بوده، حمله کننده ها از سوی چه کسانی پشتیبانی می شده اند و پرسش های زیادی از این دست در اذهان مردم افغانستان خطور می کند که پاسخ آن را تنها امنیت ملی ارایه کرده می تواند وبس. این که پس از بازداشت تروریستان چه کمکی برای حفظ جان آقای سعیدی شده است و یا خیر. اما سؤقصد به جان آقای سعیدی بوسیلۀ تروریستان و بوسیلۀ تفنگچۀ بی صدا بیانگر شکننده بودن امنیت او است .
تنها آقای سعیدی نیست که از ستون پنجم نام برده است. از این ستون عجیب الخلقه در گذشته ها نیز زیاد سخن ها رفته است. باری استاد سیاف گفت که افرادی اند که موتر های انتحاری در چهارآسیاب، در بند غازی و میدان وردک مواد پر می شوند و به کابل فرستاده می شوند و حتا گفت که شب نامه های طالبان در وزیراکبر خان چاپ و نشر می شوند. به همین گونه والی بلخ گفت که انتحاری ها در خانه ها نگهداری می شوند و برای حمله بر ضد او فرستاده می شوند؛ اما نمی دانم که امنیت به سراغ این ها رفت و در این باره از آنان معلومات خواست یانه؛ اما در این روز ها بحث ستون پنجم آفتابی تر شده است و ظاهر قدیر معاون اول مجلس در این باب برهنه تر صحبت کرد و وی در این باره چنان پرده ها را درید و فاش گویی کرد که رییس جمهور هیأتی را برای بررسی اظهارات او تعیین کرد. این مسآله خیلی ها مهم است؛ زیرا ستون پنجم خطرناک تر از طالبان و القاعده است و حتا مخالف آن عده طالبان است که خواهان صلح و ثبات در افغانستان هستند. این ستون همکار نزدیک پاکستان و کارگزار شبکه های جهنمی منطقه و جهان است که مانند پاکستان جز هدفی ادامۀ جنگ و بربادی افغانستان هدف دیگری ندارد. رییس جمهور اقدام خوبی کرده است. این هیأت نه تنها روی اظهارات آقای قدیر بررسی کند تاسر نخ ستون پنجم در حکومت را دریابد؛ بلکه این هیأت تمامی اظهاراتی را که در گذشته در این باب رفته است و به نحوی رابطه با ستون پنجم و فعالیت های آنان دارد، باید بررسی کند و از استاد سیاف و استاد عطا هم چیز هایی بپرسد؛ زیرا آنان هم در این باره چیز هایی می دانند تا هرجه زودتر "سیاه روی شود هرکه در او غش باشد." دیده شود که چقدر هیآت از عهدۀ این وظیفۀ کلان ملی و سرنوشت ساز برآمده می تواند و موفق به پیدایی سر نخ ابن داستان که به کلافۀ سر ورگم مبدل شده است، می شود یاخیر. حال مردم افغانستان بی صبرانه منتظر کار هیآت اند که در این زمینه چه کاری انجام خواهد داد. ظاهر قدیر چه اسنادی را برای اثبات حرف های خود برای هیأت ارایه خواهد کرد تا با دیدن آنها چشمان هیأت برای شناسایی و تشخیص ستون پنجم بازتر شود و چون چراغی بر فراز راۀ هیأت برای شناخت این ستون موثر واقع شود؛ هرگاه چنین ستونی موجود باشد. این ستون پنجم آدم های عادی نیستند. خیلی مجهز اند و حتا از داشتن سرمۀ سلیمانی هم برخوردار اند که از انظار عامه خود را پنهان می کنند. بیم آن می رود که مبادا با استفاده از این سرمه خود را از دید هیأت و بازپرسی و محاکمه رهایی ببخشند. کار این هیأت چندان بی پیوند به حادثۀ سوء قصد به جان آقای سعیدی هم بوده نمی تواند؛ زیرا بخش بزرگ کار این هیأت شناسایی ستون پنجم است؛ ستونی که آقای سعیدی آن را متهم به سوء قصد به جان خود کرده است و این هیأت برای کاهش وسوسۀ آقای سعیدی هم کار کلانی کرده می تواند تا دریابد که ستون پنجم به مثابۀ کیک وکنه در کجایی از پوستین حکومت خود را پنهان کرده است و هیأت حتی نیاز به سلاخی دارد تا این کیک و کنه ها را از پشم و پوست جدا کند. وهبه این معضل هم می تواند کمک کند که سوء قصد به جان آقای سعیدی توطیه است یا ترفند اگر توطیه است، چه دستانی در عقب آن قرار دارند و اگر ترفند است، آشکار شود که چه فریبی در کار بوده است. بخشی از کار هیأت محترم می تواند ممد برای شناسایی این توطیه یا ترفند باشد.
هرگاه ثابت شود که ستون پنجمی وجود ندارد و این ستون هم خیالی است. بعد این تشویش فراراۀ مردم افزونتر خواهد شد که پول مکتب های خیالی به جیب مقام های پیشین معارف و پول کلینیک ها و قراردادی های خیالی به جیب مقام های پیشین وزارت های صحت و داخله سرازیر شد و تا امروز هم از آنان چیزی پرسیده نشد و اما وسوسۀ ستون پنجم خیالی را چگونه رفع کرد تا دریافت که هزینه های تبلیغاتی آن از کجا تمویل می شود و به حساب کی ها داخل می شود. این هم پرسشی است که باید از چند وچون آن هیأت موظف پرده بردارد تا آشکار شود که چه علل و عواملی دست به دست هم داده است که ستون خیالی سراسر کشور را شکار خود کرده است و آیا هدف از آن ایجاد دل مشغولی فریبنده و کشاندن افکار مردم به بیراهه و دور کردن آنان از اصل قضایای کشور است که این هم با کار هیأت بی رابطه نیست تا دریافت شود که چگونه ستون خیالی یی با این قدرت دست به مانور زده و حتا فکر آقای سعیدی را هم به خود مشغول کرده است. این دل مشغولی آقای سعیدی را باید جدی گرفت؛ زیرا سوء قصد به جان او سوء قصد به حق آزادی بیان و حمله بر قلم، رسانه، عزت و شرافت انسان است. این سؤ قصد حمله به منطق انسانیت و برهان انسانی بوده و به عبارتی دیگر ذبح انسانیت در قتلگاۀ ناریخ است. این حمله خیلی پاسخ ناجوانمردانه به این منطق انسانی است که "هرچه می خواهی با من مخالف باش و اما تحملم کن." راستی هم تحمل جوهر انسانیت است که ارزش آفرین است و ارزش های اخلاقی را در انسان صیقل می دهد و پویایی های معنوی را در انسان بارور می کند. راستی هم آنانی قدرت تحمل را دارند که ارزش گرا اند، به انسانیت باورمند بوده و انسان را خلیفۀ حدا در زمین می دانند. به این آیت قرآن یقین دارند که خدا از میان انسان های گونه گون بدون هر نوع تبعیض و بی توجه به رنگ، نژاد، پوست و مذهب آدم را از میان هزاران انسان بحیث خلیفۀ خود در زمین برگزید و این به معنای آن است که هر انسانی حق داشتن رسالت را دارد. خداوند از آنرو انسان را بحیث خلیفۀ خود برگزید که در مقابل شیطان قدرت استدلال دارد و در برابر زاغان و کلاغان تاریخ هر از گاهی با نیروی برهان قیام می کند. با مشت کوبنده سخن، بر قارقار قابیل حمله ور می شود و طبیعی است که چنین مشتی هر از گاهی دشمن قابیل و قابیلیان تاریخ است بیجا نیست که وارثان قابیل تیغ از نیام بیرون کنند و برای درو کردن این مشت های آهنین و با اراده حملۀ هماهنگ را با طلا، تبر و تسببح سازماندهی کنند تا باشد که درفش طاغوتی فرعون، شکوه و جلال کذایی و فریبندۀ قارون و مکر و طامات بلعم باعور را در دهلیز زمان به اهتزاز نگهدارند و سیمای شیطانی دوم و سوم برای همیش در پرده ء ابهام باقی بمانند. اما وعدۀ خدا برحق و تاریخ گواه است که "چراغ ظلم ظالم تا دم محشر نمی سوزد --- اگر سوزد دمی سوزد دمی دیگر نمی سوزد "
القصه کوتاه؛ زیرا که گفته اند، به سخن کوتاهی و به کرباس درازی می زیبد و سخن دراز ملال خاطر آورد و خواننده و شنونده را خسته و دل زده کند؛ اما این قدر باید گفت که حکومت سوء قصد کننده ها به جان آقای سعیدی را باید شناسایی کند و به پنجۀ قانون بسپارد تا از درازی سخن در این باب کاسته شود. هرگاه حکومت چنین نکند و از موضوع سطحی بگذرد. در آن صورت درازی سخن در این باره خوشایند و درازی کرباس بدآیند شود و دست مردم گریبانگیر حکومت و حکومت هم سرگردان تر و دشواری هایش افزونتر از امروز شود. یاهو