مهرالدین مشید

 

مرگ ملاعمر سناریوی خونین استخبارات پاکستان 

استخبارات پاکستان از برگرداندن مشروعیت ملاعمر میان طالبان عاجز است

این به هیچ کس پوشیده نیست که ملاعمر زیر چتر استخبارات پاکستان زنده گی می کرد و نظامیان پاکستان جنگ نیابتی در افغانستان را زیر نام ملاعمر به پیش می بردند و می برند. پس پاکستان خوب می داند که ملاعمر چگونه مرده و چه کسی او را کشته و یا این که شاید کدام فردی در تبانی با استخبارات پاکستان ملاعمر را برای امربکایی ها به فروس رسانده است. شگفت اور این است که خبر مرگ ملاعمر در هنگام مذاکرات رو در روی طالبان با حکومت افغانستان افشا می شود. این نشان می دهد که استخبارات پاکستان در تبانی با استخبارات امریکا در کار و ساز سناریوی مرگ ملاعمر شریک اند و سکوت کاخ سفید با توجه به اطلاعات استخبارات پیشرفته آن ونفوذی که بر پاکستان دارد می تواند گویای این داوری باشد. به همگان آشکار است که ملاعمر رابطۀ نزدیکی با استخبارات پاکستان داشت و اسلام از سال ها بدین سو بدترین جنایت را در افغانستان زیر نام ملاعمر انجام داده است و به باور مردم افغانستان بهای این جنایت را باید پاکستان بپردازد. افشای مرگ ملاعمر بوسیله استخبارات پاکستان معنای پایان یافتن بازی استخباراتی پاکستان زبر نام او را دارد.

تجارب ما از فعالیت های پیشینه استخباراتی پاکستان از دوران جهاد تا کنون نشانگر این است که این شبکه جهنمی با ایجاد شبکه های پیچیده جنگی در چوکات گروپ های مختلف ملاعمر را از قبل منزوی کرده بود و حتا نیاز دید و بازدبد با وی را منتفی کرده بود که به این ترتیب ملاعمر را به سمبولی مبدل کرده  که حتا مرگ و حیات او را برای طالبان یکسان گردانید بود و بالاخره در یک بازی جدید مرگ او را اعلان کرد. از سویی هم افشای مرگ ملاعمر از سوی پاکستان ببانگر اختلافات شدید درونی میان طالبان است که از کنترول استخبارات پاکستان بیرون شده است. این افشاگری پاکستان نشان دهنده بازی جدید استخباراتی است که می خواهد به این بهانه اختلاف میان طالبان را بیستر دامن بزند و مذاکرات صلح را به بیراهه و ناکامی بکشاند و بالاخره بگوید که مرگ ملاعمر سبب تشدید اختلافات میان طالبان و بالاخره ناکامی مذاکرات شد. این نشان می دهد که پاکستان زیر نام مرگ ملاعمر بازی تازه را در جنگ افغانستان در موازات ظهور داعش به را افگنده است که بدین گونه حکومت کابل را به چالش جدید می کشاند.

کابل باید بداند که در این بازی امربکا در عقب پاکستان قرار دارد و در تاریکترین زوایای پیدا و پنهان بازی استخباراتی پاکستان امریکا حضور دارد و بر آن اشراف کامل دارد؛ پس چگونه می توان قبول کرد که امریکا از سناریوی مرگ ملاعمر بی خبر باشد. امریکایی که تا کنون با دادن سیزده میلیارد دالر برای پاکستان به گونه غیر مستقیم از جنگ طالبان برضد افغانستان پشتیبانی کرده اند. استخبارات پاکستان به کمک استخبارات امریکا مانند دوران جهاد شبکه های جداجدا را در میان طالبان ایجاد کرده و همه را زیر چتر تحریک طالبان برای کشتار مردم افغانستان فعال نموده است . چنانکه فعالبت شبکه حقانی این نوباوه استخبارات پاکستان که مستقل ار طالبان عمل می کند، به گونه غیر مستقیم مورد حمایت امریکا و پاکستان قرار دارد و چندی پیش اسناد اسخباراتی به افشای آن پرداخت.  پاکستان مانند شبکه حقانی چندین شبکه جنگی را تحت رهبری چند فرمانده طالبان مستقل از ملاعمر ایجاد کرده است که اکنون با بلندشدن هنگامه ملاعمر سخت درگیر جنگ جانشینی ملاعمر هستند. همین اکنون گفته می شود که میان شورا های مختلف طالبان تحت حمایت چتر استخباراتی پاکستان در کویته و پشاور و کراچی و غیره به دستور آی ای آی چانه زنی دشواری اغاز شده است تا جانشین ملای کلان را برگزینند. پاکستان تلاش دارد تا با هم پارچه نگهداشتن شبکه های طالبان ابتکار صلح با کابل را در دست داشته باشد تا مبادا در میان طالبان درز غیر قابل دوختن ایجاد شود و سبب پیوستن شاخه های طالبان به کابل نشود.

افشای مرگ ملا از سوی پاکستان به گووه یی به فرنگشتاین استخباراتی مبدل شده است که استخبارات پاکستان هراس از دست دادن کنترول طالبان را دارد. شتاب این شبکه جهنمی ریشه در همین هراس دارد. این دیگر برای مردم افغانستان حرف تازه یی نیست که اراده صادقانه پاکستان برای تامین صلح در افغانستان شاید در چند شب گره گشای معضل چندین دهه گذشته باشد و استخبارات پاکستان آنقدر بر طالبان نفوذ دارد که در واقع اراده طالبان در دست اش است و تنها با ترفند توانسته تا زیر نام جنگ مذهب علیه مذهب در یک رویارویی جدید گروه های مسلحی را به نام طالبان برای دست یابی به اهداف استراتیژک خود در افغانستان بسیج نماید و حالا که این نیرو ها هر لحظه به فرنگشتاین دیگری مبدل می شوند .  پاکستان بیش از هر زمانی احساس نگرانی پیدا کرده است و می ترسد مبادا طالبان خوب یک باره به طالبان بد بدل شوند و تمامی رشته های استخباراتی اش یک باره پنبه شوند. پاکستان حالا که ملاعمر را قربانی فصلی از بازی های خود نموده است ، می ترسد که مبادا کشته شدن مرموز ملاعمر نوعی لرزه براندام تمامی رهبران طالبان بیفگند که گویا هر یک آنان امروز یا فردا طعمه استخبارات این کشور خواهند بود و یکی پی دیگری بوسبله استخبارات پاکستان به حراج امریکا گذاشته خواهند شد تا با فروش هر کدام ده میلون دالر بدست آورد. پاکستانی ها در آدم فروشی در بدل پول نام دارند. چنانکه در سال های 1388 خورشیدی پاکستان شخصی را به نام ملکم کانسی که تحت پیگرد امریکا بود، در بدل پول به امریکا فروخت. پس از سپردن او یک قاضی امریکایی حکومت امریکا را مورد انتقاد قرار داد که نباید امریکا از رویکرد های پولی استفاده کند . قاضی مذکور گفت پاکستانی ها در بدل پول حاضر اند حتا مادر خود را برای امریکا به فروش برسانند. گفته می توان که مرگ ملاعمر ادامۀ بازی های خونبار شبکۀ استخباراتی پاکستان درافغانستان است.

از همه شگفت آورتر این است که چگونه پاکستان پس از مخفی نگهداشتن دو سال و سه ماه وفات ملاعمر به حکومت افغانستان گفته است که ملاعمر درگذشته است. شاید دلیلش قرار داشتن ملاعمر در عقب یک برنامۀ کلان تدارکاتی و لوژیستیکی بوده  که افسار آن بدست پاکستان قرار داشت و دارد. این مسآله سبب شده تا استخبارات پاکستان کشته شدن ملاعمر را مخفی نگهدارد و از سویی هم آی اس آی  برای جلوگیری از هم پاشی طالبان به چنین مخفی کاری دست یازیده است؛ اما پاکستان ناگزیر است تا بهای مخفی کاری هایش را در پیوند به مرگ ملاعمر برای طالبان بپردازد و از همین رو تلاش دارد تا با برداشتن مولوی منصور بجای ملاعمر پرداختن چنین بهایی را به حداقل تقلیل بدهد؛ زیرا شبکه هایی از طالبان با منصور مخالف اند و حتا دعوای خونخواهی او را از وی خواهند داشت؛ زیرا این شبکه ها دست منصور را در این بازی بالای دست استخبارات پاکستان تلقی می کنند. این مسآله بر مذاکرات جاری میان حکومت و طالبان تاثیر گذار است؛ زیرا رهبری هیآت طالبان راملا "عبدالجلیل" معاون وزارت امور خارجه، ملا "عبدالرزاق" وزیر کشور، ملا «عیسی» وزیر آب و برق، معادن و صنایع، "عباس آخوند" وزیر صحت ، ملا "حسن رحمانی" والی پیشین قندهار در زمان حکومت طالبان بر افغانستان، و ملا "فرهاد" ناشناس در این جمع، هیات نمایندگی گروه طالبان را در مذاکرات تشکیل می دادن که هیآت تاییدی ملااختر منصور را با خود داشتند. در این مذاکرات نمایندۀ دفتر قطر طالبان حضور نداشت و بعد از افشای مرگ ملاعمر دفتر قطر بوسیلۀ نشر اعلامیه یی اشتراک در مذاکرات را رد نمود.  در عین حال گروۀ طالبان طی اعلامیه یی گفته است که در مورد گفت و گو های صلح تمام اختیارات را به دفتر سیاسی خود داده است و اما دفتر سیاسی تاکنون در مورد گفت و گو های تازه چیزی نگفته است.

حالا اسلام آباد ناگزیر است تا مذاکرات را بوسیلۀ شبکۀ منصور ادامه بدهد و بالاخره ناممکن نیست که استخبارات پاکستان افشای وفات ملاعمر را مانند کشته شدن بن  لادن مدیریت کند واز همین اکنون به شدت تلاش دارد تا خلای بوجود آمده را پر نماید؛ اما هرچه باشد افشای مرگ ملاعمر بر روند مذاکرات تاثیر گذار بوده  و در این شرایط دشوار است تا پذیرفت که هیآت طالبان نماینده گی از کدام جناح طالبان دارد. چنانکه همین اکنون در شهر های کلان پاکستان رای زنی ها برای جانشینی ملاعمر آغاز شده است . هدف از این تلاش آی اس آی یافتن بدیل خوب برای جانشینی ملاعمر و پایان دادن به اختلافات میان طالبان بر سر رهبری است .  گفته می شود که گروهی از طالبان مولوی اختر منصور معاون ملاعمر را بحیث رهبر می پذیرند  و گروهی هم خواهان ملا یعقوب بیست ساله فرزند ملاعمر بحیث رهبر تحریک طالبان هستند و شاید هم جدا از شورای کویته و پشاور شورا های جدید طالبان تشکیل شوند که شماری ها هم شاید خواهان خونخواهی از پاکستان باشند. بدون تردید هواخواهان ملاعمر به شدت استخبارات پاکستان و امریکا را متهم به دست داشتن در مرگ رهبر خود نمایند و این می تواند برای نظامیان پاکستان دردسر ساز باشد.

در این تردیدی نیست که تلاش های استخباراتی پاکستان برای حفظ وحدت طالبان اثر گدار بوده و نفوذی که در میان شبکه های مختلف تحریک طالبان دارد، با استفاده از آن می تواند، برای بقای اهداف استراتیژیک اش در افغانستان، از هم پاشی کلی طالبان جلوگیری کند و اما چیزی که برای آی اس آی دست نیافتنی و چالش آفرین خواهد بود، مشروعیت بخشیدن به زعیمی در میان طالبان است که بتواند، جانشین امیرالمومنین ملاعمر شود؛ زیرا ملاعمر در شرایط خاصی از سوی شورای علما یا به تعبیری شورای اهل حل و عقد در قندهار بحیث امیرالمومنین برگزیده شده بود. پرکردن چنین خلا برای پاکستان دشوار است؛ در شرایط کنونی مشروعیت بخشیدن شرعی به جانشین ملاعمر که بتواند بحیث رقیب خوب در برابر بغدادی باشد، امری چندان ساده نیست. شاید تنها این مسآله برای استخبارات پاکستان چالش آفرین نباشد؛ بلکه ویژه گی های سنتی ملاعمر همراه با تک تصمیمی ها و کله شقی های او از جمله چیز هایی اند که به نحوی در میان شبکه های طالبان تاثیر گذار است که این ها می توانند، برای پاکستان یک چالش باشند.

از سویی هم پاکستان خواسته است تا با افشای مرگ رهبر طالبان، نوعی تشتت و پراگنده گی قصدی را میان طالبان ایجاد نماید و پس از آن از میان شان سربازگیری تازه را آغاز کند و با دست چینی تازه به قول اسلام آباد تروریست خوب را از تروریست بد جدا کند و فصل تازه یی از جنگ را در موازات ظهور داعش به پیش ببرد. از این رو اسلام آباد برای افشای مرگ ملاعمرحساسیت زمانی را درک کرده  و با پیش کردن مهرۀ مرگ رهبر طالبان چال های تازه را حساب شده سنجیده است ویکی پی دیگری پیش می کند تا حریفانش را مات نماید.

دراین میان شگفت آورتر این است که چگونه مرگ رهبر طالبان در این مدت مخفی نگهداشته شده و بدون تردید کسانی از رهبران بلند پایۀ طالبان از مرگ او آگاهی داشتند و از ترس از هم پاشیده شدن صفوف طالبان از افشای آن خود داری کرده اند. حالا چگونه شده است که پس از افشای مرگ او بوسیلۀ استخبارات پاکستان، طالبان یک باره به تحرک درآمده اند و چانه زنی ها برسر گزینش جانشین او میان شورا ها و حلقات مختلف طالبان آغاز شده است. پرسش هایی از این دست زیاد اند که هر روز موج جدیدی از اختلاف را میان طالبان ایجاد می کند و هر یک را نظامیان پاکستان جداجدا می بلعد و بدین وسیله از قوت آن کم می نماید و از فرنگشتاین طالبانی جلوگیری خواهد کرد.

هنوز هم که هنوز است، دیده شود که سناریوی مرگ ملاعمر به کجا می انجامد و از همه مهمتر این که نظامیان پاکستان چه بازی های تازه را در آینده روی دست دارند و در غیاب ملاعمر به اجرای آن اقدام کنند. شاید ملاعمر در شماری موارد سد راۀ برنامه های استخبارات پاکستان بوده و خواسته است، وی را از سر راۀ خود بردارد. چنین برداشتن ها در مناسبات استخباراتی چندان امری تازه نبوده و در طول  تاریخ شبکه های کلان استخباراتی اجنت های شان را تا زمانی نگاه می دارند که به آن ضرورت دارند و هر از گاهی که ماموریتش تمام شد ، اولین طعمه یا شکار شبکه می شوند. حال دیده شود که بعد از ملاعمر چه کسی کشتی شکستۀ تحریک طالبان را در امواج توفان های در حال اوجگیری رهبری خواهد کرد. یاهو

 

 


بالا
 
بازگشت