مهرالدین مشید
سفر راحیل شریف به امریکا و دورنمای تغییر معادلۀ جنگ و صلح در افغانستان
آیا پاکستان اسلام آباد معادلۀ جنگ در منطقه را در حال تغییر می بیند
سفر راحیل شریف به امریکا پس از سفر هیأت ارشد سنای امریکا به رهبری ایلنا روز لیتینین صورت می گیرد که وی بر پشتیبانی کاخ سفید از موضع برحق مردم افغانستان برای کابل اطمینان داد. وی عضو مجلس سنا و رییس بخش آسیای میانه و افریقا در کمیتۀ روابط سنای امریکا و رییس هیأت این کشور در هنگام گفت گو با رییس جمهور غنی گفت، تصمیم تازهء امریکا برای تداوم مبارزه با تروریزم هر دو کشور را برای بدست آوردن اهداف مشترک کمک می کند. وی گفت که مبارزه با تروریزم زمانگیر است و در هر زمان مبارزه با تروریزم دشوارتر می شود و تغییر می کند.
کابل هم برای این هیأت به صراحت خاطر نشان کرد که فقط زمانی به صداقت اسلام آباد برای مبارزه با تروریست ها در خاکش باورمند خواهد شد که اسلام آباد بدون تفکیک تروریستان خوب و بد لانه های طالبانی را ببندد و سرکوب کند.از تمویل، تجهیز و آموزش آنان دست بردار شود و از ورود شان برای حمله های انتحاری و تخریبی به افغانستان پیشگیری کند. از اظهارات هیأت سنای امریکا فهمیده می شود که کاخ سفید در مبارزه با تروریم در حال تجدید نظر است که در روابط میان واشنگتن و اسلام آباد نیز تاثیر گذار خواهد بود. سفر این هیآت به کابل خیلی مهم خوانده شده که هدف اش بررسی اوضاع عمومی کشور و حکومت افغانستان خوانده شده است که افزایش ناامنی ها بی ثباتی ها در کشور نیز از موضوعات این گفت و گو ها بوده است. بعید نیست که در عقب این دیدار تصامیم مهم امریکا نیز نهفته باشد.
نظامیان پاکستان که رویا های سقوط حکومت در کابل را مانند سال های ۱۳۷۰و ۱۳۷۱ در سر می پروریدند و تمامی نیرو های شان را در کنار طالبان به افغانستان فرستادند که تمرکز شان بیشتر بر ولایت های شمالی کشور بود و طالبان توانستند برای سه روز شهر کندز را تصرف کنند و اما نیرو های حکومت به زودی آنان را از شهر کندز بیرون کردند و به همین گونه تمامی حمله های طالبان در شمال جنوب و شرق و غرب کشور به شکست انجامید که رویا های سقوط کابل در ذهن نظامیان پاکستان به یاس مبدل شد. هرچند این به معنای عقب گرد پاکستان از مداخله در افغانستان نیست؛ بلکه هنوز هم با شدت به آن ادامه می دهد و این روز ها هم برای طالبان سرنوست ساز است و ناگزیر اند تا آخرین وعده های ناتمام شان را برای اسلام آباد تکمیل کنند که این به نوبهء خود در پیچیده گی اوضاع تاثیر کننده است. این پیشامد ها بصورت قطع در دیپلوماسی های جدید سیاسی و نظامی اسلا آباد تاثیر گذار است. اسلام آباد دریافته است که شاید کاخ سفید حرف های جدیدی برای اسلام آباد دارد و از همین رو خواسته است تا آنها را با رییس اردوی قدرتمند پاکستان که حامی طالبان و تصمیم گیرنده ء اصلی صلح و جنگ با افغانستان است، در میان بگذارد.
هرچند این سفر یک مقام ارشد نظامی پاکستانی مانند گذشته خاک افگندن در چشم کاخ سفید است تا به بهانهء عملیات بر پناه گاهء تروریسنان از امریکا پول بگیرد. دلیل اش آشکار است. نظامیان پاکستان پول های زیادی را در جنگ های سال روان طالبان زیر عنوان "ضرب مومن"هزینه کرده اند و حال به پول تازه برای تهیه و تدارک های طالبان نیاز دارند. بدون تردید هدف اصلی آقای شریف دوشیدن بیشتر کاخ سفید است و اما وی هدف این سفر را تلاش ها برای صلح افغانستان و در کنارآن سرکوب تروریستان در پاکستان و موضوع های مختلف امنیتی عنوان کرده است؛ اما روزنامۀ ایشن ایچ امریکایی نوشته است که لوی درستیز اردوی پاکستان در این سفرش، مسالهء عدم توازن قدرت بین مقامات نظامی و ملکی این کشور را نیز مطرح خواهد کرد. ناظران میگویند، با در نظر داشت اینکه جنرال راحیل شریف در مسالهء صلح افغانستان و برنامه اتمی این کشور قدرت و صلاحیت بیشتر دارد، شاید سفر او به امریکا نسبت به هر مقام ملکی پاکستان مهم و با اهمیت باشد.
شعار های سرکوب تروریستان از سوی مقام های پاکستانی دیگر حرف تازه یی نیست. این شعار پس از تهاجم امریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ آغاز شده و با شدت یافتن عملیات ها و حمله های مخالفان مسلح دولت افغانستان پس از عبور از مرز های پاکستان، هر از گاهی رنگ تازه می یابد و به بهانه های گونه گون گرم تر می شود. نظامیان پاکستان در حالی از صلح سخن می گویند که گزارش هایی هم وجود دارند که آی اس آی به طالبان گفته است که در زمستان جاری نباید افغانستان را به قصد پشاور ترک کنند. پاکستانی ها که در فرصت شناسی ها مهارت ویژه یی دارند، هر از گاهی از فرصت های پیش آمده استفادهء خوب و بیشترین را کرده اند و می کنند. نظامیان پاکستان که در چاپیدن کاخ سفید مهارت های ویژه یی دارد و این کشور همیشه از تنگدستی های امریکا برای مبارزه با تروریزم سود جسته است. اسلام آباد برای به فریب کشاندن واشنگتن بهانه های جدیدی خلق می کند و با تمسک بر آنها خیلی قشنگ به فریب واشنگتن اقدام کرده است. این به معنای آن نیست که واشنگتن از ترفند های اسلام آباد در پیوند به کابل آگاه نیست؛ بلکه خوب آگاه است و اما معاهدات پنهان امریکا با پاکستان بر سر افغانستان سبب شده است تا امریکا تا کنون نتوانسته است، در برابر اسلام آباد خوب عمل کند؛ اما از پیش آمد های جدید در افغانستان و بویژه تشدید فعالیت داعش در منطقه معلوم می شود که معادله های صلح و جنگ در منطقه در حال تغییر است و پرامتر های جدید سبب شده تا توازن معادله های گذشته را بهم بزند. بعید نیست که در شکستن معادلهء پنهان میان واشنگتن و اسلام آباد نیز تاثیر گذار باشد. بنابراین شریف در این سفر اهداف گونه گون را دنبال می کند که حساسیت اوضاع در منطقه و جهان در راس گفت و گو های وی با مقام های کاخ سفید قرار خواهد داشت. احتمال دارد که آقای شریف در این سفر به تکمیل کار خانگی یی اقدام کند که کاخ سفید به نواز شریف نخست وزیر این کشور در سفر اخیرش به واشنگتن واگذار کرده بود. در این سفر در اعلامیهء مشترک از طالبان خواسته شد تا با کابل گفت و گو کنند و نواز شریف در انستیتیوت صلح واشنگتن گفت که پاکستان قادر نیست که هم طالبان را بکشد و هم به میز گفت وگو بیاورد. هدف اش از این اظهارات واضح است که او قدرت کافی برای کشاندن طالبان به میز گفت و گو دارد و اما شاید از نظر اسلام آباد هنوز آن فرصت ها نرسیده است. بدور نیست که یکی از اهداف سفر رییس ستاد ارتش پاکسنان به امریکا رسیدن به این فرصت ها باشد که حالا از اظهارات مقام های کاخ سفید فهمیده می شود که زمان مصرف آنها سپری شده باشد. هرچند امریکا فیلی را در داستان مثنوی مولانای روم ماند که هرکس آن را به گونه یی می یابد و هیچ کوری بویژه از کابل تا آخر حال این فبل را درنمی یابد؛ اما پاکستانی ها که ماهرتر اند با چشم پشت سر خود در شناسایی این فیل دراز دست اند.
در این شکی نیست که پاکستانی ها به روان دیپلوماسی امریکایی ها آسنایی دارند و توانسته اند با دندان اتومی شان از امریکایی ها هر از گاهی باج بگیرند؛ اما باز هم دیده شود که آقای شریف حامل چه پیام تازه به امریکا است. ابن در حالی است که پاکستانی ها به نحوی کاسهء صبر واشنگتن را به گونه یی لبریز یافته اند و کاسهء استراتیژی پنهان اسلام آباد و واشنگتن را در حال شکستن می بینند؛ اما باز هم ترس آن می رود که آقای شریف این بار نیز با وعدهء فریب آلود تیغ از دمار کاخ سفید بیرون کند. این که امریکا چقدر از وعده های فریب آلود اسلام آباد آموخته است تا باز هم از افنادن در تور نظامیان پاکستان رهایی یابد. در حالی که بار ها مقام های امریکایی پاکستان را به حمایت از شبکۀ حقانی و مانند آن متهم کرده اند و در این اواخرجان کمبل فرمانده ناتو، خانم کورتس از مرکز تحقیقاتی راین سلیم نجوا یک جنرال پاکستانی هم گفته اند که پاکستان تمام تروریستان را هدف قرار نمی دهد و شبکۀ حقانی را هرگزسرکوب نکرده است . چنانکه رولان رولر نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور افغانستان و پاکستان نیز در گفت و گوی اش در آستانۀ این سفر با مقام های پاکستانی بر مبارزه با تروریزم تاکید کرد. بنا بر این چندان امری ساده نیست و هنوز زود است که این جاده را هموار دید؛ زیرا نظامیان پاکستانی هر از گاهی توانسده اند تا خواب های خرگوشی شان را در به دام انداختن واشنگتن جامهء عملی بپوشانند؛ مگر شاید امربکایی ها دریافته باشند که ماندن در کنار بزرگترین حامی تروریزم در جهان برای شان دردسر آفرین خواهد شد و بهای گزافی می طلبد که بالاخره کاخ سفید را نیز بار دیگربه قربانی خواهد گرفت.
در این شکی نیست که اسلام آباد در هر گام برضد مردم افغانستان عمل می کند که رویکرد اش می تواند در میان طالبان هم تاثیرات چندگانه داشته باشد که در دراز مدت به نفع اش نیست؛ زیرا جنگ های درونی طالبان بخش بزرگی از کمک های نظامی پاکستان را نابود می کند و هم سبب کاهش قوت طالبان می شود که برای پاکستان قابل تحمل نیست و تبعات آن برای اسلام آباد خطرآفرین است. همین اکنون ملا رسول رهبر شاخهء جدید طالبان اختر منصور را مزدور آی اس آی و ایران می خواند و می گوید که دو عضو سپاۀ پاسداران ایران می کنند. این نشان می دهد که در عقب انشعاب طالبان استخبارات پاکستان و ایران دخیل اند و گروهء جدید منصور را قاتل ملاعمر می داند که این فصل جدیدی از روابط طالبان با پاکستان را وانمود می کند. از سویی هم تحریک طالبان در حال گذار و عبور از سخت ترین شرایط از هم پاشیده گی قرار دارد و مهم تر این که حالا به نام تحریک طالبان چیزی وجود ندارد که این برای اسلام آباد می تواند، نگران کننده باشد. هرچند هر دو گروه از حمایت نظامیان پاکستان برخوردار اند و ممکن که در عقب تجزِیۀ طالبان هدف های استخباراتی قرا داشته باشد و اما در هر حالی برای اسلام آباد دردسر ساز است؛ بویژه حالا که دو گروهء طالبان سخت باهم درگیر شده اند و شاید این برای استخبارات پاکستان غیر قابل پیش بینی بوده باشد. نظامیان پاکستان با مخفی نگهداشتن مرگ ملاعمر تمامی طالبان را در رکاب ملیشه هایش به افغانستان مارش کرد و در این مارش سقوط حکومت کابل را پیش بین بود و حالا که شکست خورده است. بعید نیست که موضوع تازهء خود را با واشنگتن به چانه زنی بگذارد. هرچند اسلام آباد هر از گاهی با ترفند های تازه به جنگ کابل می آید و تجزیه شدن طالبان به دو گروه نیز می تواند، یکی از سیاست های استخبارات پاکستان باشد. هرگاه چنین نباشد، گروۀ تازه تشکیل شده به زودی ازهم خواهد پاشید؛ زیرا همچو گروه ها بدون پشتیبانی یک کشور خارجی هرگز به فعالیت های شان ادامه داده نمی توانند. گزارش هایی هم وجود دارند که آی اس آی به طالبان گفته است که در زمستان جاری نباید افغانستان را به قصد پشاور ترک کنند.
این حوادث و پیشامد های خلاف توقوع آی اس آی می تواند بر دیپلوماسی جدید نظامیان پاکستان اثر جدی داشته باشد. حال بر کاخ سفید است که چه درآمدی بر اسلام آباد خواهد داشت و افغانستان چه ظرفیت ها و توانایی ها برای بهره گیری از جو شکستهء سیاسی واشنگتن و اسلام آباد و نزاع درونی طالبان را دارد. در این شکی نیست که در این میان حرف اول را واشنگتن می گوید و اما پاکستان با در تاریکی نگهداشتن کاخ سفید هنوز هم ابتکار را در دست دارد و بروفق مراد خویش عمل می کند و کابل هم ناگزیر نظاره گر هردو است و صرف به انتقاد می پردازد و گویا منفعلانه عمل می کند و بس که پیامدش ناگوار و بهای آن را مردم افغانستان می پردازند. رهایی از این گودال بن بست بر کابل زمانی ممکن است که کابل با ترک نظاره گری فرصت شناسی کند و دست به ابتکار سیاسی و نظامی بزند. نقب جدید را در عرصهء دپلوماسی به سوی واشنگتن و نقب سیاسی و نظامی را به سوی گروهء ناراضی طالبان بزند تا از طریق چانهء سیاسی با واشنگتن و فشار بر طالبان باب مستقلی را برای رهایی از بن بست باز کند؛ اما بعید است که کابل از چنین تحرک برخوردار باشد و بتواند دپلوماسی فریب آلود اسلام آباد را کم رنگ و ضعیف بسازد، سبب افزایش فشار از سوی واشنگتن بر اسلام آباد و تنبهء جدی آن شود و بالاخره راحیل شریف بادستان خالی به پاکستان برگردد و ناگزیر به بازنگری سباست های خصمانه و مداخله گرانه اش در افغانستان شود.یاهو
.