مهرالدین مشید
مرگ رهبر طالبان ضربۀ جبران ناپذیر برپیکر تحریک طالبان
عاملان مرگ مرموز ملا عمر برای رهبران تحریک طالبان نابخشودنی اند
گزارش هایی به نشر رسیده اند که حکایت از کشته شدن ملاعمر بوسیله استخبارات پاکستان به کمک حلقه یی از رهبری تحریک طالبان دارد. این منابع مرگ رهبر طالبان را خیلی مرموز خوانده و می گویند که سرنوشت چنین مرگ مرموز خود گویای قتل مرموز رهبر طالبان است. زیرا مرگ طببعی هر طوری که صورت بگیرد زود افشا می شود. پنهان کاری مرگ رهبر طالبان بوسبله استخبارات پاکستان دلبل اشکار دستکاری ان در این قتل است. یک پرسش هنوز باقی است که باید پاسخ ان را خانواده ملاعمر بدهد. سکوت خانواده ملاعمر در مورد چگونگی قتل او خود سوالی است که تا حالا پاسخ نیافته است. سناریوی مرگ ملاعمر سوال های زیادی را میان رهبران و صفوف طالبان بوجود اورده است. شماری رهبران طالبان که به از لحاظ شرعی پابند به رهبری رهبر فقید شان هستند. دوونیم سال نبرد بر ضد حکومت را غیر شرعی دانسته و به وضوح فهمیده اند که در این مدت جنگ را به رهبری استخبارات پاکستان به پیش برده اند. افشای مرگ رهبر شان نه تنها جنگ انان با دولت را زیر سوال برده بلکه در کل جهاد به تعبیر انان با حکومت قانونی افغانستان را نیز زیر پرسش برده است. از همین رو است که اکنون مرگ ملاعمر نه تنها به بحث ایده یولوژیک مبدل شده است و این موضوع به بحث ناموسی و غیرت در میان طالبان مبدل شده است. از همین رو است که این شاخه طالبان مرگ رهبر شان را توطیه خوانده و خواهان به مجازات کشاندن ملااختر منصور هستند. شماری از رهبران طالبان سکوت در برابر مرگ ملاعمر را نه تنها خلاف شریعت می دانند بلکه ان را جفای نابخشودنی در برابر داعیه و رهبری رهبر شان و کلان ترین اشتباه تاریخی می دانند. از این رو هرگونه بی تفاوتی در برابر مرگ رهبر شان را جفا به اسلام و ارمان های رهبر شان عنوان می کنند.
کشته شدن ملاعمر از سوی رحیم الله یوسفزی روزنامه نگار معروف پاکستانی حامیان راستین رهبر طالبان را خیلی عصبانی گردانیده است . وی در اخرین گفت وگوی خبری خود به رسانه های پاکستانی افشا گردانیده است که رهبر طالبان با فیر مرمی کشته شده است که به گفته وی دو مرمی در سینه و یک مرمی در پیشانی وی اصابت کرده است. یوسفزی به ادامه گفته است که به خانواده ملاعمر گفته شده بود که کشته شدن ملاعمر را مخفی نگهدارد. این اظهارات یوسفزی تحریک طالبان را به چالش جدب تر رو به رو گردانیده است. از سویی هم سکوت خانواده ملا عمر در این رابطه برای شماری از رهبران طالبان پرسس بر انگیز است. خانواده ملاعمر ناگزیر است تا چگونگی کشته شدن ملاعمر را توضیح بدهند و تا دست کم گوشه یی از چگونگی مرگ رازآلود ملا عمر برای طالبان اشکار شود. هرگاه خانواده ملا عمر به این موضوع نپردازد. این به معنای همدستی خانواده اش با طرح توطیه مرگ ملا عمر است که این مساله مرگ رهبر طالبان را رازآلودتر می نماید. این که به چه دلایلی تا کنون خانواده ملاعمر مرگ او را مخفی نگهداشته و الزام شرعی جنگ طالبان را تحت قیادت ملا عمر زیر سوال برده، پرسش هایی اند که پاسخ گفتن به آن ساده نیست. از سویی هم این پنهان کاری و سکوت، استخبارات پاکستان را فرصت داد تا صدها انسان بیگناه را در افغانستان بکشند و میلیون ها دالر را به مردم افغانستان خساره وارد کنند. این موضوع برای عده یی از رهبران طالبان چندان خوشایند نیست. ملا منصور زمانی از نظر طالبان بحیث یک رهبر مشروع قبول شده می تواند که به این پرسش ها پاسخ منطقی و قناعت بخش بدهد. نه تنها او؛ بلکه، خانواده ملا عمر بویژه فرزند او ملا یعقوب و برادرش ملا منان نیز به این پرسش به گونه یی باید پردازد. بی پاسخی ها در این رابطه از دو حالت خالی نیست. اول این که ملا عمر ابزاری بوده نزد ای اس ای که جنگ برضد مردم افغانستان را زیر نام او مشروعیت بخشیده و جنگ استخباراتی و نیابتی خود در افغانستان را به نام او رقم زده است. دو این که ملاعمر صرف نامی بوده که استخبارات پاکستان زیر نام او اهداف جنگی اش را در افغانستان تا کنون به پیش برده است و در این صورت امیرالمومنینی وجود نداشته است که این ضربه جبران ناپذیری به بعد معنوی تحریک طالبان است و تمامی وجهه فکری و اعتقادی تحریک طالبان را نفی می نماید.
افشای مرگ ملا عمر و گزینش ملا منصور به حیث رهبر جدید طالبان پرسش های متفاوت و گونه گون را در میان طالبان برانگیخته است. شماری از اعضا و رهبران طالبان جنگ چهارده ساله در برابر حکومت را پرسش برانگیز خوانده و بدین باور شده اند که انان جنگ را زیر فرمان استخبارات پاکستان اما تحت پوشش دروغین رهبری امیرالمومنین به پیش برده اند که قادر به دریافت مجوز شرعی ان نیستند. این موضوع شماری از طالبان را به سردرگمی و وحشت افگنده است که چگونه و چطور تا کنون کورکوانه با تبعیت از بیگانگان به چنین جنگی برای ویرانی کشور خود مبادرت ورزیده اند. پس از این نه تنها سرنوشت جنگ شان را مبهم یافته اند؛ بلکه سرنوشت خویش را در دست بیگانه ها یافته اند که هر از گاهی که بخواهند، هر یک انان را بدون استثنا می توانند، از بین ببرند. تغییرات و تحولات اخیر دستکاری شده از سوی پاکستان در پیوند به نقش تعیین کننده استخبارات این کشور در رهبری و سمت و سو دهی تحریک طالبان تا سطح گزینش رهبر انان بیشتر افکار ان اعضای رهبری و صفوف طالبان را جریحه دار گردانیده است که بیشتر به رهبری سنتی ملا عمر باور داشتند و دارند. شاید بیشتر این ها انقدر قربانی احساسات دینی خود هستند که کمتر و حتا هیچ در مورد دانش و فهم دینی و فقاهت ملا عمر فکر نمی کننند. ولو که شماری می دانستند ملا عمر اگاهی اندکی از دین داشت. در حالی که در میان طالبان رهبرانی آگاه تر از او وجود دارند که داری فصاحت و بلاغت اند. در حالیکه رهبر طالبان در طول رهبری خود نوار صوتی یی به نشر نسپرده است و تنها یک نوار صوتی ار او به نشر رسیده که خیلی ساده است. ممکن کمترین رهبران طالبان به این فکر کنند که چگونه و با چه سناریوی نااگاه ترین شخص از میان کسانی بحیث امیرالمومنین تعیین شد که در میان بیعت کننده گان بیشترین و فاضل ترین کسان نسبت به ملاعمر حضور داشتند. بدون تردید افشای مرگ ملا عمر و کشته شدن او به جبر و ظلم و شکنجه و تعیین ملا منصور از سوی استخبارات پاکستان به حامیان راستین ملاعمر پاسخ های منطقی را در سکوت دیپلوماتیک ارایه کرده است که می تواند سبب نگرانی های پاکستان نیز شود.
موجودیت ملا عمر به مثابه نماد سمبولیک در میان طالبان و ونگهداری او بدور از چشمان نزدیک ترین کسان و حتا بیشترین رهبران طالبان او را به سمبول جهاد بر ضد حکومت افغانستان بوسیله استخبارات پاکستان مبدل کرده بود. اما افشای غیر مترقبه مرگ او یک باره این بت را شکست و با پنبه شدن رشته های استخباراتی پاکستان بر سناریوی چند ساله رهبری ملا عمر پایان بخشید.
شاید شماری از رهبران طالبان بالاخره دریابند که چگونه رهبر شان بوسیله استخبارات پاکستان از نظر انان بدور نگهداشته شده بود . نه تنها برای این ها بلکه برای آن عده رهبران طالبان که گاهی به دیدن رهبر شان توفیق می یافتند و رهبر تنها از ورود و رفت انان با دعایی اسقبال می کرد و بس. هرچند گزارش های وجود دارند که او تحت نظ شدید استخبارات پاکستان به سر می برد، حق ملاقات با کسی را نداشت و تنها استتخبارات پاکستان بوده که فرمان ها و پیام های او را به رهبران طالبان می رسانید . چنانکه افشای مرگ او با شگفت زده گی های فراوان همراه با حیرت زده گی سرافگنده گی اعضای خانواده اش، گویای چنین واقعیت است. چنانکه پنهان نگهداشتن مرگ ملا عمر از خانواده او بوسیله استخبارات پاکستان از این واقعیت پرده برداشت. هرچند خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان و طالبان گفت که آنان به هیچ وجه نمی پذیرند که بالای طالبان کنترول دارند و اما افزود که روابط شان با طالبان تا حدی است که آنان را آمادۀ مذاکره با حکومت افغانستان نمایند. همچنان وی از چگونگی مرگ رهبر طالبان ابراز بی اطلاعی کرد و درگذشت او را در پاکستان نیز رد کرد. (1) حکومت افغانستان در یک اعلامیه گفته بود که او در یک شفاخانه در کراچی درگذشته است.
احتمال دارد که تحت نظر بودن دوامدار و خستگی های طاقت فرسا یکی از علت های نافرمانی او در برابر استخبارات پاکستان بوده که سبب کشته شدنش گردید. داغ های مرمی بر سینه و پیشانی او گواه این است که او باخشونت فراوان و مشقت و جبر کشته شده است. رحیم الله یوسفزی در گفت وگو با سلیم صافی در تلویزیون جیو مرگ ملاعمر به دلیل کهولت سن ندانسته؛ زیرا درآن زمان 55 تا 60 سال عمر داشته است، اما گفت که او تحت فشار روانی شدید به سر می برد. وی تایید کرد که مرگ او در پاکستان اتفاق افتاده و در ولایت زابل نزدیک بلوچستان به خاک سپرده شده است. وی تاکید کرد که محمد یعقوب فرزند ملا عمر میگوید، از مرگ پدرش اطلاع داشته اما بزرگان به من گفتند که این خبر را مخفی نگاه داشته تا پراگنده گی در صفوف طالبان بوجود نیاید. چنانکه بعد از مرگ ملاعمر تحریک طالبان سه شاخه شده است؛ شاخۀ قدرت مند آن تحت رهبری ملا محمد اختر منصور قرار دارد که طی دو سال گذشته تمامی پیام ها را از آدرس ملاعمر فرستاده است. شاخۀ دوم تحت قیادت ملا یعقوب فرزند ملاعمر و شاخۀ سوم هم تحت رهبری ملاطیب آغا مسؤول دفتر قطر قرار دارد که بیشتر خواهان حل سیاسی جنگ افغانستان هستند. به گفته یوسف زی اعضای خانواده ملا عمر از مرگ وی مطلع بوده اند. وی گفت: شایعاتی وجود دارد که برخی افراد با نبش قبر جسد ملاعمر را بررسی کردهاند و معلوم شده که ۲ گلوله به سینه و ۱ گلوله به پیشانی وی اصابت کرده بنابراین ملاعمر به قتل رسیده است که این موضوع را هنوز ملاعبدالمنان برادر ملا عمر و محمد یعقوب فرزند وی تأیید نکرده اند.(2)
هنوز زود است که تبعات بعد از مرگ رهبر طالبان را به گونۀ درست پیش بینی کرد؛ زیرا تا کنون بیشتر مرگ های سیاسی افشا نشده و سر نخ آنها کمتر و حتا هیچ بدست نیامده است که هر از گاهی به گونه راز آلود و سر به مهر باقی مانده اند؛ اما این به معنای آن نیست که در این مورد شواهد و اسناد وجود نداشته و شاید دلیلش این باشد که در این گونه قتل های مافیایی و سازمان یافته همه چیز از پیش یک به یک درست شده و یک به یک عملی و یک به یک اسناد از میان برده می شوند. بعید نیست که به تعویق افتادن افشای مرگ ملاعمر پیوند به نابودی تمامی اسناد و شواهدی باشد که حالا به وسیلۀ استخبارات پاکستان به کلی از میان برده شده اند. از سویی هم این گونه قتل ها اکثر با تطمیع و وعده های کلان سیاسی و اقتصادی به همرا است که ساحه تحت پوشش اسناد به گونه خانۀ عنکبوت تارپیچ می شود و در هاله یی از توطیه پنها گردانیده می شوند. چنان در هاله یی از ابهام باقی می مانند که حتا دسترسی به اسناد و شواهد را نیز از میان می برد. حال دیده شود که راز مرگ رهبر طالبان برای همیش مخفی باقی خواهد ماند و یا این که اندکی از ناگفته ها و ناپیدا ها از زیر لایه های سنگین استخبارات پاکستان بیرون می شود و یا خیر؛ زیرا استخبارات پاکستان تمامی ردپای اسناد را در این رابطه از میان برده است. هرچه باشد، درگذشت مرموز رهبر طالبان برای حامیانش مهم بوده و سیاه و سفید شدن آن بسته به سرنوشت تحریک طالبان است. بدون تردید بخشی از منازعۀ درونی طالبان بستگی به روشن شدن شفاف مرگ رهبر فقید شان دارد. این جدا از نگرانی هایی است که مرگ مرموز رهبر شان بوسیلۀ استخبارات پاکستان، سؤ تفاهم ها و بدبینی ها را نسبت به آی اس آی بوجود آورده است که در آینده برای این شبکۀ جهنمی دردسر ساز شده می تواند. هرچه باشد، مرگ ملا عمر ضربۀ جبران ناپذیری بر تحریک طالبان وارد کرده است که ترمیم آن نیاز به زمان دارد؛ زیرا او نه تنها یک رهبر معنوی و روحانی برای طالبان بود؛ بلکه از لحاظ سنتی و قبیله یی نیز جایگاۀ خاص خود را داشت که شکستن این معادلات بدین زودی ها مقدور نیست. یاهو