خوشه چین

 

نسل جدید «عیاران» انقلابی

 اشارۀ اول:با آنکه غلام دستگیر پنجشیری،سلطان علی کشتمند وصالح محمد زیری را درقید حیات داریم،ما امروز،برای امروز،تره کی امروز،برای فردا میخواهیم،ما امروز،کارمل امروز،برای فردا میخواهیم،ماامروز،بدخشی،امروز،برای فردامیخو اهیم،ما امروز،شهپرامروز،برای فردا میخواهیم،آن شخصیتهای بی نظیر،دراو لین نشست تاریخی خود.قفل های درهای بستۀ،سیاستهای دموکراسی وآزادی خواهی را که ازجانب،دیکتاتوران وقت که مهرولاک بودند.برای نسل جوان آنوقت بازنمودند.یعنی همه هرهفت تن با حقوق مساوی،چون انگشتان دست یک دست. دارای شخصیت حقوقی وحقیقی خود درآن زمان بودند.زنده هارا طول عمرخدا بدهد. مرده هارا بهشت برین،علاقه مندانشان را صبر وجمیل.

اشارۀ دوم:هستند حلقاتی که بعد ازسقوت حاکمیت سیاسی نه((ازمواضع اپوزیسیون)) بلکه ازمواضع صاحب قدرت وصلاحیت شکست کردند.درمدت زمان بعد ازشکست اگرجزایری هم دوباره شکل گرفته است صرف به منظوراینکه اگربتوانند.یابه طور دسته جمعی،یا انفرادی،رحمی درحق شان شود بزی را به برگی درقدرت شریک شوند.اگربرنامه ویا خطوط کاری که روی دست دارند.دسته گلی است که به ارباب شنوا اززیرریشش خرسوار تیرشوند.آن کیفیت ولیاقتی که قبل ازحاکمیت ازخود نشان میدادند.تحت شعاع نسل جدید«عیاران))انقلابی، قرار گرفته چون شمع درمقابل آفتاب مطلبی را برای عرضه کردن ندارند.

 

اشارۀ سوم:

 آفتاب((علم ومعرفت))+آب((آزادی))=((انسان))توامند.

چراآفتاب را نورگفته اند؟.معرفت گفته اند.بخاطریکه تمامی رازهای که درتاریکیها نهفته است.حقیقتش را معرفی می کند.پس این هیلیوم&وهایدروج هستند که در خود میسوزند.جهان میسازند.

چراآب را مادۀ (سیلان)حیات گفته اند.((اوکسیجن&چپ))به((هایدروجن&راست گفت))هریک ما به تنهایی،عنصرغیرفعال هستیم،درمعاملات داد وستد((توه به مه به تو ولانس ویا قوۀ اتحاد))ترکیب دیگری آب میشویم((مادۀ حیات)) اما با این شرط که ((تعهد ووفاداری))قربانی می طلبد.آنچه که پیرامون خدمت به انسا وخلق الله گفته ایم.بخاطریکه رازهای حالت بی جان طبعیت را به سه حالت، گاز، مایع،جامد.درحرکت انداخته به آنها زمینه های رشدو نمو میبخشد.یعنی نقش خودرا،دررفتن به سوی اشیا درزمین درهوا،ادامیکند.

درشماره های قبلی نوشته بودم که مکتبت را مدرن بساز.

آینــــده به شمـــــا تعلق دارد

شما سازنده گان آینده هستید

خالق کون ومکان یک است،همه دعوای بنده گی دارند.ادیان همه درانجام کارهای خیر،به فرمان برداری به اطاعت ازخدای یگانه دعوت داده اند. مقرب ترین بنده به دربارخداکسی است.انسانیت خودرادرتغیروتحول زنده گی اجتماعی،به نفع بشریت به اثبات میرساند.بلی!مکتب مدرن،فاصله بین اندیشه های وطن پرستانۀ((تحول پسندان))را،باتمامی اشکال،کهنه ومزخرفاتش ازمیان برمیدارد. یگانه دعوای که باقی میماند.با حفظ اندیشه وعقیده((اثبات عمل))به نفع عام. نسل جدید«عیاران» انقلابی،شما چون جریان آب به راه افتاده،ازمیان ابرهای تیره وتاروحشت دودهای غلیظ نفت وباروت،ازطریق سلسه کوهای سربه فلک،دره های خم وپیچ،تنگ وتاریک ودشتهای گرم سوزان.درهمسویی وهمگرایی همدیگر،صرف نظرازین که ازکدام ارتفاع کوه،ازکدام دره وازکدام دشت،همدیگرخودرا یافتید.بالآخره خودرا یافتید که ما آبیم((انسان)).

آب وانسان

اما آب وانسان،آب خصلتش،پاک کردن،شستن،تشنه را سیراب کردن،رویانیدن، سبزساختن((درمجموع))حیات بخشیدن است.انسان همان گونه که گفته شده بود تنها تماشاگرنه که آفتاب ازشرق طلوع میکند.گرمی((محبت))میبخشد.به استقبال گرمی ومحبت طبعیت مرده زنده میشود وبه خنده آغاز،گل وبرگ وشگوفه وبلبل وپروانه همه درکنارهم  زنده گی را معنی میبخشند.اما انسان همان صفات که خدا برایش بخشیده وخلیفۀ روی زمین است.چون آفتاب((هیلیوم&هایدروجن)) درخود میسوزند.انسان درخود میسوزد((مبارزین نستوه وتحول طلب))چون گاندی،نلسن ماندیلا وسایر پیش قرولان آزادی عصروزمان.مردم خودرا صاحب وطن میسازند. وطن،یعنی،زادگاه،زادگاه،یعنی((عزت،ناموس،شرافت،اهلیت،بسترازادی،خانۀ اگاهی))ستیژ حرکت به سوی آسمانها،به سوی ابحار،داخل شدن دردرون ذره ها. وطن یعنی باغ،چمن ودشت وصحرا،مادر،زاد ولد موجودات حیه،محل شگفتن گلها،روئیدن،سبزه ها،درختها،میدان رقص،پروانه ها،ستیژ خواندن بلبلان.

اماانسان

توخودرا نشناختی:گفتند آفتاب وآب،توآن قدرتوان مندی که تشعشعات ذهنت سریع تر،ازسرعت تشعشعات من عمل می کنند،تشعشعات من صرف برای گرم ورویا نیدن است به همرای محلول ازمنرالها درمیان آب،بازهم به تکراراحسن، قدرت نفوذی شعاع تو که ازمغزت پرتاب می گردد.قوی تراز تشعشعاتی که من به سوی نظام مربوط به خود((نظام شمس))پرتاب مینمایم وقابلیت نفوذی اش دردرون ((هستۀ ده به توان ده))نظم وترتیب یافته است را دارا میباشد.توبرای معرفت نظام کائنات واثربخشی آن به همدیگر بهتر ازمخلوقات دیگرتوان مندی.توان مندی دیگری که من آفتاب وآب برایت میگوییم،ما صرف درعمل تأثیرگذاری خودرا به اثبات میرسانیم.مگرتوانسان ماهیت مارا معرفی کردی((یعنی آفتاب ازوحدت وجود((هایدروجن&هیلیوم))درخود میسوزند.روشنائی میدهند.وآب را بارها به جناح چپ((اوکسیجن))وجناح راست((هایدروجن))معرفی ازوحدت وجود این چپ وراست،آب را تشریح کردی یعنی منبع حیات،یعنی که آفتاب((علم ومعرفت))+آب((آزادی)) تحت اثرگذاری((انسان))توانمند.حاصل می گردد.

آفتاب((علم ومعرفت))+آب((آزادی))=((انسان))توامند.

انسان توانمند،درخط السیرمثت ومنفی:انسانها ی توانمند آگاه((نسل جدید ازعیاران معاصر))به هیچ وجه ازین به بعد اجازه نمیدهند که توان مندان،حرکت به سوی انحراف،موتورحرکت به نوسازی جامعه رابه اختیار،بیگانگان قراربد هند.نسل جدیدعیاران معاصرافغانستان،نهالی نمیشوندکه ابرقدرتی آنرابروفق مرادخودش درزمین مستعد به تکامل اخلاق انسان آدمی،به منظورتربیت بدا خلاقی،غرس نمایند.

شرایط موجود افغانستان،تعریف ازان دارد که دشمنان خوش بختی انسان ازجمله انسان افغانستان،ازین شیوه استفادۀ ابزاری نموده بهترین استعدادهای منفی گرارا،با توزیع وعده وعید ازقبل شکار،درزمانهای مختلف،تحت عناوین مختلف ((رهبر،امیر،مجاهد کبیر،حمایه گرا حقوق بشر))صادر سرزمین صلح وصفای مارا به دوزخ روی زمین مبدل نمودند.

آفتاب((علم ومعرفت))+آب((آزادی))=((انسان))توانمند.

درکدام قسمت ازتعریف فوق می بیند که گردانندگان حاکمیت موجود،خودرا درآن یافته بتوانند.

مطالبــــی که مینویسم اندرزنه بلکـــــه عرض است

فرق انسان با حیوان((معنویت))فهمیدن فرض است

پس ازین نسل جدید«عیاران» انقلابی،باحفظ تعریفی که کاروان تاریخ برای شان به صفت انسانهای سرشاراز((وجدان، شرافت،صداقت،راستی،امانت داری،وفا داری،پاس حرمت به نمک،واحترام به خانواده ها،شهامت دلیر مردی،دفاع ازحق مظلومان))عرضه کرده است.وشرایط انکشاف علم وتخنیک وجهان انترنت وکمپیوتر که خود انسان سازندۀ آن میباشد این تعریف را برایش داده است.

آفتاب((علم ومعرفت))+آب((آزادی))=((انسان))توانمند.

ای انسان تومساوی به(آفتاب)+(آب)هستی.

قدرتت را بدانی،ارزشت را بدانی،با این دانستنیها که نصیبت گشته،تعین جایگاه مقام ومعنویت خودت دراختیارخودت است.با این مفهوم که مردم همه را به تو میدند.یعنی که ارزش را خمیده میگری.اخلاق، شرافت، وجدان، صداقت،راستی، امانت داری،آگاهی،خردورزی،احترام به انسان،توزیع محبت.همه میوه های اند چون درخت پربارتورا خمیده میسازد.چرا؟بخاطریکه تو داخل درجامعه وتاریخ محصول،حرکت تکاملی هستی.توازمجموع حرکتها خیزشها فرازوفرود،جنگها وتمدن ها دراین مقطع زمانی مکلف به انجام رسالت انسانی گردیدۀ،زمانی که درافغانستان،به همت چون شماها،انسانیت=آفتاب بتابد+آب درزمین خشک جریان یابد، ودرریشه درآبد.جایگاه((انسان)) رادرعمل انسانی اش،دراداره،تثبیت مینماید.ازشخ اول کشورالی اخیرهمه میدانند که اداره(ملکیت مردم)ملکیت مردم را به امانت تسلیم شده اند.

 

 


بالا
 
بازگشت