خوشه چین
شناختن دشمن
با توجه به این که درگیرودارسیاست های استعماری انگلیس وتزارروس،مرزبندی ها((افغانستان معاصر)) خلقهای کشورمان،درزمانهای عبد الرحمن خان،ونادرخان (گل محمد مهمند))ازبک ترکمن تاجک وهزاره،ونورستانیها،تلفات بیشماری داده اند. زمینها شان غضب گردیده است.دارد که عین سناریو درشرایط موجود، تکرارشود کشورمان را،به تجزیه سوق دهند.جان مطلب سخت چنگال میزند.درگریبان سیاست مداران،کارکشتۀ کشورمان،بالآخره بازهم فرصت را ازدست خواهید داد.عیاران معاصرافغانستان میگویند بیایید که وطن بسازیم،کسی را دعوت نداده ونمیدهند که باند بسازیم گویا که ،امینیها قدرت را غضب کردند. برای پرچمیها سهم ندادند. ویا پرچمیها که آمدند قدرت را بین خود تقسیم کردند.حاصل شهامت ولاوریهای، وطنجار، گلاب زوی،رفیع، ومزدوریار به باد فنارفت.دراختلافات ذات البینی،طرفین((عدول ازفرهنگ شهری))ازاستیژ انترناسیونالیزم،درگودال قوم وقبیله،شمال وجنوب
بادآمد وباد آمد،ازسمت جنوب باد آمد
هوای گرم وداغ،طوفان خاک باد آمـــد
این خیل شرمنده گان به پشــــاوررفتــه
برای چوروچپاول ازراه جلال آباد آمد
تخریب بت بامیان،ویرانی شهــرکابل
به آتش کشیدن بلخ باستان ام البلاد آمد
مجاهد وطالب فرزند های یک سال درمیان،ازیک پدرومادربخیل باهم،زمینه ساز،برآمد دزدان چراغ بدست((آقای کرزی وتیم کاری اش))درین اواخراشرف غنی به همکاری عدۀ وارد درصحنه مال ومتاع دزدی شده کرزی ((حاکمیت سیاسی))رادزدیده است،برای هم تباران خود تقسیم مینماید. نزد عیاران معاصر،زورگوی بازووشانه نشان دادن،مطرح نیست.گویا چون((دیگران)) درپشت سرم حمایه گرداریم.پول میدهد.
حمایه اگرامروزتورا نازدانه کرد برایت پول میدهد
فردا که سوالش حل شد دردست،کرم رول، میدهد
مردان با وجدان باشرف را درین کوچه گذرنیست
برای احمقان باختگی،بی غیرتان،حلقۀ غول میدهد
اندیشه وران راه سعادت وخوشبختی انسان (انسان طرازنوین)ازضمیر عقل خردوفراست خویش،بنابرحکم مغزسرد،قلب گرم،دستان پاک،دربسترمستعد به تکامل مادروطن، تخم آزادی (انسان)را.
زندگی انسان آزادی و استقلال اوست
بهر آزادی جدل کن
بندگی در کار نیست
ازذخیره گاه پندارنیک،اولن نیکو توضح کردند،نیکو پاشیدند.بعد ارگذشت چهارده سال درحالیکه تخم پاشیده شده برزمین مبدل برگندم زارسبز خرم قد کشیده بود، هنوزداشت که این منظره ای زیبا ودل نشین،ایامی را جهت پختگی به سر برساند.بد بختانه که هیو لای جنگ سرد زورارمایی خودارا ازمقابله به فعل درگندم زارخرد وشرف مبدل کرد،این فعل طوفانی بود که همه داشته های معنوی جامعۀ مارا ((وجدان، صداقت راستی،وفاداری،شهامت،دلیرمردی،پاس آب ونمک،حراست ازناموس داری، امانت را خاک خیانت نمی کند))برباد داد.جامعه ای مردانه صفت مارااین جامعه ای آزادوسر بلند مارا به جامعه ای ((مردوربگیرومزدوربخر))مبدل نمود. یگانه چیزی که گرانندگان آ ن زمان را به زانو درآورد ن.نبود نیروی خود آگاه ملی که میتوانست وضعیت پیش آمده را به حیث نیروی حایل دفع بکند.کنون به دنبال ایام رفته چنانچه که نماز جنازه سجده ندارد.زانو زدن بی فایده است.
بربرک کارمل ((رهبران دست یک))درمقطع خاص زمانی به حیث نظام شمس درخشیدند.اودرتاریخ برای خود موقف قرارداد.نه کسی برایش موقف بهترازان موقف میدهد.نه کسی میتواند موقف اورا خدشه دار بسازد.عمده این است که ((حلقات جدید امروزی)) برای فردا ببرک بیا فرینند.
هیچ مداحی نمیتواند سبب سازاین روند باشد به جزاینکه عیاران پیش قراول آفرینش گری نباشند.
هرزمانی که طوفانها آمده است،زده است خراب کرده،همه زیباییها را ازمیان برداشته است نسل بعد،با پرهیز ازاشتباهات وخطاهای گذشته ویرانه هارا دوباره،به آبادی ومزارع، باغ،چمن وسبزه زارمبدل نموده است.
حاکمیت ها باید که مزدورتوده های مردمی خود باشند،واقعن مردم،خدمت گذاریهارا بی پاداش نمی مانند.شخصیت میدهند قدرمی کنند.
عیارازمیان توده ها برمی خیزد
برضد حاکمیت ستمگرمی خیزد
دهقان بهترین حمایه گرتوده های ملیونی کشوراست،دهقانش را مراقب باش،به نیازمند یهایش،پاسخ به موقع بده،میداند که من انسان هستم طرف توجه قراردارم، دروطنم زنده گی مینمایم هیچ جایی ازکشورم برایم بیگانه نیست.سنگش بالشت زیر سرم است سبزه اش،دوشکم اسمان آبی اش ،با ستاره های بلبلی اش، لحاف من است. شمالش پیام رسان وپیامبر رویای من است.پس فرزندش درمقابل بیگانه ازوطن دفاع مینماید.این مردم است که برای نظام طرف قبول خودش اردو میسازد. کارگرش را نوازش بده،معلم واستادش را احترام بگذار،زمینه هارا برای رشد اسعداد های فکری وهنری نسل های جوان آماد ه بساز برای تو همه چیزمیدهند. اگرتوتکیه به بیگانه کنی تو اجیر هستی،تو مزدور هستی،تو خاین به ملت هستی. نزد عیاران معاصر:اول ازهمه عمده((انسان طرف توجه قراردارد))دوم آزادی کشور،سوم آبادی ترقی واعتلای کشور،توسط با استعداد ترین وباشرف ترین،با تقوا ترین،با ناموس ترین،انسان ازهرقوم،قبیل،فرقه مذهب،سیاه وسفید، باشد مطرح است.
اگر داستان،چوب جنگی را بین شیطان ولغمانی درکتاب خرمن خوشه ها خوانده باشید.شما را به کنه مسایل بغرنج تاریخی وسیاسی کشورمان رهنمون میسازد. فرصت هافراوان ازدست رفته است به امید اینکه گلهای روی ها را پژمرده نمبینیم،با یک قفاق صدها روی افگار میشود.خودرا ازگفتن وشنیدن حقایق گوشه گذاشتن کار خوبی نیست.بیایید که ازفرصتهای موجود استفاده نماییم که فرصت بیشماری رادراختیاربگیریم رشد دهیم وتکامل ببخشیم.ازین خاطراست عیاران معاصر افغانستان به خود حق میدهند که دررأس مدیریت های سیاسی برای نجات ازبحران کنونی قرارگیرند،بخواهی نخواهی قرارمی گیرند. آن زمان که نوشته بودیم،اگرامروزدلهای ما شاریده است فردا مجبوریم که جهت بازسازی شانه های مان را بشارانیم.
همه دردها دشمــن است،بی وطنی دشمـــن است،درخود فرورفتۀ هموطن دشمن توودشمن من،دشمن تو ودشمــن من است.آن که بامن دوست شده بود.دراصل دشمن بود.آن کس که با تودوست شده است درحقیقت دشمن است.بیگانه دوست گذرا((کرایه))میگیرد.تاکه به هدف برسد.
پس بدان که خود ما درحق خود باید دشمنی نکنیم.
حق ما چه است؟آزادی وطن،آبادی وطن،نسل های آینده حق دارند که میراث خوب برای شان بگذاریم.
تعداد مارا،توسط وطنداران خود ما گویا که ما چرا؟ وطن خودرا آباد میخواهیم بسازیم.کشتند وترورکردند.بازعلیه هموطنان خودمان طالب ساختند.زدند کشتند وترور کردند.کنون درشرف ایجاد نیروی وحشی ترین ازگذشته قدعلم کرده اند. وتعداد دیگ ما به خاطرزنده ماندن فراری وطن شده ایم. هزاران دشمن بیرونی آسیبی نرساند تورا،مگرآنکه گرگک خانه توراغافل بسازد. وطن داران محترم به صراحت لهجه میگویم که کشورمان((افغانستان دشمنان ((داخلی))دارد اینها دشمنان حقیقی ملت افغانستان اند.اینهارا به حیث دشمنان ملت تان بشنا سید.اینها درتمامی دسیسه ها توطئه های چهاردهه اخیر ،ترورشخصیتهای مهم کشوردست داشتندوایجاد گران شرایط حضوربیگانگان وفجایع درافغانستان میباشند.امپریالیزم دشمن انسانیت است.این احمق ها هستند که تا به امروز،نوکری امپریا لیزم را داوطلبانه پذیرفته اند.
انسانیت درآئینۀ وجدان وشرافت معرفی می گردد.
خود شکستن آئینه شکستن خطااست.
دشمنان وطن این سوگند خورده ها،درکشورمان،انسانیت را به تفنگ زدند.این زمام داران سیاست اصلاً ازشرافت خبری ندارند.به جزازینکه دروغ بگویند.وضعیت موجودرا که کشورهای غربی،وهمسایه های دربه دیوارما،عربستان سعودی وقطربوجود آورده است.درکدام آئینه مشاهده مینما یید؟ خوشبختی خود ومردم خودرا درآئینۀ اسیربودن می بینید ویادرآئینۀ جنبش آزادی خواهی((عیاران معاصرافغانستان)).؟؟طبعاً که آزادی،درآزادی شرافت است،عزت است حرمت است معنویت است،آگاهی امکان می یابد که جوهرآزادی را تشریح وتوضح وانکشاف بدهد.
حوادث طبعی ازقبیل زلزله،طوفان،سونامی،سیلاب،آتش،برف کوچ خوب وخراب را نمی شناسد.ازینکه محصول((برخورد))تضاد آشتی ناپذیر است. یک طرفی را به پیروزی برساند.گرچه که بشریت ازاثرسعی وتلاش ،خلاقیت ها وایجاد گریها توانسته است.تا اندازۀ ازوقوع سیلابها وطوفانها،برف کوچها تابه اندازۀ پیش بینی نماید.وراه علاج واقعه قبل ازوقوع راهم دراختیار گذاشته اند.ولی ازوقوع زلز له وسونامی معلوماتی دردست نیست واگرهست ماازان اطلاعی نداریم.با این حال انسان ها دشمنهای خودرا شناختند.آفات طبعی،آفات زراعتی،سردی بی حدواندازه گرمی فوق العاده سوزنده را،حیوانات درنده خوی را.درمقابل هریک ازینها تدابیر امنیتی،گرفته شده است.چرا؟ بخاطریکه به حیث دشمن شناخته شده اند.ولی رهبران گمراه وبیراه،پیش قراولان،بعضاً درخود فرورفته،درقسمت معرفی دشمن انسان وانسانیت،درهمکاری،با دشمنان علم ومعرفت،کمترتوجه کرده اند که خصلت و ماهیت جهان سرمایه را طورشاید وباید تعریف ومعرفی نمایند.درعوض تمامی تلاش خودرا به خرچ دادند که خود برای چند روزی ازنعمات باد آورده،درمواضع اختلاف،تا سرحد افتراق وجداییها با لاخره به شکست تن دردهند.تا به جای سازش کاری،هیچ حیوانی نخواسته است.درمعامله با دشمن خود،زادگاه خود((وطن))را به معامله قراربدهد.مگرننگ است که درمقابل دشمنان وطن،این شرارت پیشگان، جنایت کاران،فاجعه آفرینان،ازخود کرنش نشان بدهی،ازکنارفاجعه تماشاگر عبور کنی،به این امید که فاصله ها نزدیک میشوند.حقیقت پیروز،درزمان تقسیم قسمت بیشتررا مانصیب می گردیم.منطق زمان،بهترین قاضی است. آهسته می آید،می پرسد،تحقیق میکند صلاحیت را دراختیارمیگیرد،حق را به حق دارمیدهد.ولی هیچ گاهی مجرم را نمی بخشد.