سنجر غفاری
نقش استراتیژیکی انگلیس در سقوط کندز
بازی استراتیژیکی میان انگلیس و امریکا در منطقه بوسیله نفوذ هردو درمیان
کادرهای استخباراتی و نظامی پاکستان طبق برنامه خاص در کشورما ادامه
دارد.
شک سازشهای تاکتیکی و استراتیژیکی میان انگلیس و امریکا ، انگلیس و پاکستان ،
پاکستان و چین و بلاخره مثلث شکل گرفته ای امریکا ، پاکستان و چین در منطقه به
منظور حفظ و سپردن اتوریته و حیثیت سیاسی و نظامی برای آنعده از قوماندانان و
رهبران طالبان که در حمایت شان قرار دارد و حامی منافع این مثلث در افغانستان و
منطقه محسوب میگردند ، به گمان اغلب برای افسران استخباراتی و نظامی ای .ای .ای
.پاکستان که در مثلت انگریز ، طالبان و حکومت کابل قرار دارند قابل قبول نباشد
که این وضعیت پیش آمده و دو دستگی های تاکتیکی و استراتیژیکی میان امریکا ،
انگریز، سعودی و پاکستان که به یگانه دست پرورده های طالبان از سال ۱۹۹۴ بدین
سو منسوب شده اند و واقعیت هم چنین است که طالبان افزاری هستند که بنام اسلام و
جهاد باید وسیله حتمی و ضروری رسیدن این کشور ها بسوی جمهوریت های آسیای میانه
، نیروی مخرب و جنجال بر انگیز سیاسی ، مذهبی و قومی برای کشور بزرگ چین ، هند،
ایران و روسیه در منطقه مبدل شده اند باید تا رسیدن این کشور ها به سقوط
امپراتوری بریتانیا در نیمه قاره هند، ایجاد دولت پاکستان و پیشبرد "بازی
بزرگ"، در استخبارات انگلیسها تاریخی بیش از دوصد سال دارد. مفهوم بازی بزرگ
انگلیسها، استفاده از سیاست خاص تحت پوشش احساسات مذهبی و دینی در دشتهای سوزان
آسیای مرکزی بود. بازی بزرگ توسط کمپنی هند شرقی بریتانیا و جانشین آن – دفتر
عربی اداره هند بریتانوی در زمان جیمزمیل طراحی شد. بعدا" توسط لارنس عربی کاوش
و عیب جویی شده و خطوط عمده آن طراحی و پیش بینی گردید.
بریتانیا از "بازی بزرگ" خود جسورانه محافظت کرده و کاملا" محتاط بود تا پای
ایالات متحده آمریکا وارد صحنه نشود. انگلیسها که افغانستان را «کلید آسیا»
نامیده بودند، آنرا راهی بسوی آسیای مرکزی میدانستند
.
در سال 1943 روزولت رئیس جمهور آمریکا، با تجربه ترین مشاور نظامی خود پاتریک
هورلی را برای دریافت و درک آنکه چگونه میتوان افغانستان را به جهان فاقد
استعماربعد از جنگ پیوست، به کابل فرستاد. وینستن چرچل نخست وزیر انگلستان از
این اقدام به اندازه ای متعجب شده بود که افغانستان را "سرزمین انکار شده" به
امریکایان خواند. اداره استخبارات بریتانیا دست به هر گونه تلاش زدند تا از
رسیدن جنرال امریکایی به افغانستان جلوگیری نمایند.
تلاشها برای بی ثبات ساختن اوضاع در سال 1979 افزایش یافت. یکی از بزرگترین
اهداف ای-اس-ای و سی-ای-دی کشانیدن پای امریکا به منطقه بود. امریکا در آنزمان
تشنه انتقام از اتحاد شوروی برای شکست خویش در ویتنام بود. انگلیسها با استفاده
از تمامی امکانات خویش و به کمک امریکایان و سعودی ها توانستند تا پاکستان را
به بزرگترین مرکز و یگانه پرورشگاه مطمئن تندروان اسلامی در سراسر جهان مبدل
سازند. پاکستان به ژاندارم منطقه علیه افغانستان مبدل گردید. پیگیری همه این
اهداف فقط برای حرکت و پیشروی بسوی آسیای میانه بوده و به اصطلاح "یک گام جلوتر
آمدن" بود. امروزدیده میشود که استراتیژی انگلیس درزمینه ای رسیدن پای
امریکا بشکل مستقلانه ای آن در منطقه منجمله در آسیای میانه برضد امریکا
وهرهدف دیگری به قوت اش باقیست ،بازی خونین دروجود تشکیل و حمایت ازطالبان طرح
وفورمول استحصال شده استخبارات انگلیس، کشانیدن پای امریکا دراین پروژه پوششی
بود تا انگریزاز نفرت وانزجارمسلمانان ونهضتهای مترقی و آزادیخواهانه ضد
انگریزی درمنطقه کاسته باشد پای امریکارا نیزدرمنطقه درتلک خونین ای که زمانی
خودش پارچه شده بود کشانید. ظهور طالبان ، انسجام و تشکیل احزاب وسازمانهای
بنیادگرا به نام های جیش محمد ، سپاه صحابه ، لشکر طیبه ، سر سپردگان اسلام ،
لشکر ایثارو صدها عنوان و القاب های تحریک کننده احساسات مذهبی مسلمانان در این
بازی از لابراتوارشبکه « ام شش» انگریز تولید گردیده و رهبران خونین و تاریک
اندیش این سازمانها نیز بوسیله انگریز انتصاب و حمایت میگردند . تا اینکه هیچ
یک از احزاب و سازمانهای اسلامی و عقیدتی ای که هدف اش انسانی و اسلامی
باشدتشکیل نگردد و روحیه ضد انگریز واعمال خلاف عقاید اسلامی انها این اسلحه
سرکوب کننده ضد انگریز دردست مسلمانان واقعی آن قرار نگیرد. دوم این که تشدید
تضادهای اسلامی ، لسانی ، عقیدتی ، قومی و مذهبی رکن اساسی انجام خدمات رهبران
احزاب و سازمانهای متذکره میباشد که بوسیله انگریزها در منطقه ایجاد و حمایت و
فعالیت دارند که بدین منظور شیخ های عرب و ماموران بلند پایه ای سازمان سیا تحت
نظر و هدایت انگریز ها در منطقه فعالیت و حمایت از اهداف انگریز را دارند .
انگریز ها را درسال ۱۹۱۲ الی ۱۹۱۴کار فرمای نظامی المانی نیودرمایرو ترفن
منتیگ دیپلومات ورزیده المانی باطرح ایجاد اتحاد مشترک با محمد پنجم سلطان
ترکی ، خلیفه ای مسلمانان جهان در منطقه علیه انگریز و روس اعلان جهاد نمودند
و کمپاین کاری و تبلیغاتی ایشان وسعت یافت و حتآ در مکه میان رهبران مناطق
قبایل افغان نفوذ نمودند و اتحاد ضد انگیس را در نیم قاره هند ، افغانستان و
ترکیه و ایران تشکیل و به فعالیت آغازنمودند که اتحاد قبایل مهمند،یوسفزائی،
وزیری، مسعود ، وسایر اقوام در سوات ، دیرجات ، باجور، مناطق چترال، خیبر، بخش
های وزیرستان ، اروکزی سقوط و شکست امپراطوری انگریز در منطقه را ثابت نمود و
انگریز دست به دسایس و انگریزگری هایش زد و از سال ۱۸۶۶بدین طرف به خرید
رهبران از میان اقوام و قبایل الی امروز ادامه داده ، معاهده گندمک ، دیورند و
بلاخره معاهده دند غوری که منجر به سقوط کندز گردید مبادرت نکرده و نمی نماید .
بدون اهداف شان طالبان حمایت و استعمال گردند ، داعش نیروی تحرک دهنده وتنبع
کننده ای است همچون شلاقی در دست استخبارات کشورهای ایجادگرشان قرار دارد تا
طالبان و رهبری شان را بتوانند بیشتر تحت امرو نهی خویش قرار بدهند ، داعش
وسیله یا قوت سرکوب کننده ای برای شیخ های عرب تا امداد مالی شان رادر زمینه
ادامه بدهند ، همچنان رهبران و قوماندانان طالب ، القاعده و دیگران نتوانند که
از فرمان شان سرکشی نمود. و همیشه مطع و فرمانبرداراسلاف شان به هر شکلی که از
ایشان میخواهند باید فرمان بگیرندو نوکربادارشان باشند نه بادار و نوکردیگران.
امروز اوضاع سیاسی ، نظامی ، اقتصادی جهان را در موجودیت بازی های استراتیژیکی و تاکتیکی قدرت های بزرگ جهانی منجمله روسیه ، امریکا ، چین ، انگلیس ، کشور های عضو اتحادیه ای اروپائی اگر دقیق شویم همه دنبال یک منافع خاص شان هستند و در بازی های بین المللی اگرباهم مواضع مشترک ندارند اما منافع مشترک را جستجو و حفظ دارند . منابع طبعی، انرژی و نیروی انسانی راهمه در کره خاکی به خصوص در جهان سوم مشترکآ در اختیار دارند .در تحریک عقاید ، مذاهب ، ایده ها و مسایل زبانی و برتری های نژادی و قومی همه به توان خویش قادرو قانع هستند ،اما درایجاد تشنج ورسیدن به اهداف شان دراین زمینه وجه مشترک ندارند. در کشور های اسلامی از سرزمین اعراب گرفته تا سایر پیروان این کشورها که مکه یا سعودی قبله مسلمانان جهان است نا آرام و خونین و متشنج گردیده ، خلاصه در پینج قاره جهان مسلمانان راحت و آسایش ندارند چرا ؟ بدانیم که زمانی امپراطوری انگریز درجهان توانست این پدیده جنگ و نفرت را ازجنگ میان یهود و مسلمان آغاز نمود و بلاخره از وحدت مسلمانان باهم نیز موفق گردید که جلوگیری نماید و جنگهای صلیبی را برای ابد خاموش نگهداشت و یهمدهارا صاحب قدرت و سرنوشت ساخت ، مسلمانان را متفرق ومصروف آن کرد تا مسلمانها همدیگر شان را بکشند تا دریابند که مسلمان سچه و اصیل، مجاهد پاک ،حاکمیت اسلامی وجاری نمودن شریعت اسلامی را بنام خلیفه ، امیرالمومنین و بعیت باهم باید تکبیر بگویند و همدیگرشان را سر وگردن بزنند و زنها ودختران مسلمان را برده و کنیز همدیگر بسازند ، خود برای دفاع از حقوق انسان و زن به فریاد آیند که وحشت و بربریت در اسلام نیست ؟ بنآ مشاهده میگردد که انگریزو تشکل اتحاد ضد اهداف انسانی و اسلامی در جهان امروزی بنام داعش و طالب در افغانستان و منطقه باهم پیوند دیالکتیکی وانکار ناپذیری دارد که باید مردم و سرزمین افغانها در آتش انتقام انگریز و رسیدن به اهداف استراتیژیکی اش علیه امریکا ، اتحادیه اروپا ، روسیه و چین در منطقه به خون ملت ما رنگ بگیرد و آتش جنگ و نفاق ملی در کشورما فرصتی خوبی باشد تا پاکستان و اهداف اش بوسیله انگریزها به دریای آمو وانسوی مرزها پیوندش را یابد، دیورند موقعیت اش را از دندغوری محاسبه نماید و فرصت ایجاد پشتونستان بزرگ را برای نظامیان پاکستان بوجود آورده باشند و بدین گونه خواب و خیال تجزیه کشور افغانهارا با چال و نیرنگ زمینه سازشوند.
این دیدگاه ها ، گمانها و تشویش رانباید در بازی بزرگ و سازش قدرتهای جهانی در کشورما در شرایط دشوار وناباوریهای کنونی میان همه اقوام و ملیت های کشور که هریک بوسیله ای یکعده رهبر نماها چون رهبر فلان قوم و قبیله ، اقلیت های مذهبی و ملی خود را رقم زده اندو در خدمت استخبارات بیگانه قرار دارند دور از گمان نبریم . در شکست کندوز پاکستان و انگلیس مستقیمآ نقش دارند و نمی گذارند تا افغانستان بسوی جاده انکشاف وترقی از طریق شمال و همسایه های شمالی اش گام بگذارد ،رهبران و مردم جمهوریت های آسیای میانه با مردم افغانستان متحد ،همدست وهمگام نباشند تا این که کشور و اقتصاد پاکستان و اهداف انگریز در منطقه صدمه نبیندو شکست استراتیژیکی و اقتصادی انگریزو اتحادش با بنیادگرایان و ای .اس .ای برای ابد در افغانستان و منطقه نابود نگردیده باشد باید در افغانستان پایگاه استراتیژیکی اش رادر شمال افغانستان به قیمت خون هزاران انسان ایجاد و حفظ داشته باشند تا رقبای شان امریکاّ ،اتحاداروپا، روسیه وچین نتوانند به اهداف شان باهم مشترک بمانند . ارزومندیم تا رهبری حکومت وحدت ملی در انسجام ملت و انتخاب راه سعادت ملی مردم ما در انتخاب استراتیژی ملی راه نجات برای آینده فرزندان کشور را جستجو و در تآ مین وحدت ملی و انسجام اساسات کشوری دقت لازم و همه جانبه نمایند.
سنجر غفاری .