عبدالاحمد فیض
اسلام اباد به شیوه های مسالمت امیزحل اختلافا ت باکابل اعتنای ندارد
استفاده اززورویااستعمال قوه درروابط بین المللی به منظوررفع منازعا ت ازسوی دولتها ،ازروشهای کلاسیک حل اختلافات بحسا ب میاید. فبل ازجنګ دوم جهانی علی الرغم انکه ندرتاء دولت هاترجیح میدادند تا با استفاده از ابزارهای مسالمت امیز و بربنیادمیثاق جامعه ملل به حل مناقشات ذات البینی مبادرت ورزند، اما دولتها حق خود میدانست درهرحالت که ضروری پندارند ، از جنګ واستعمال قوه درراستائی رفع منازعات استفاده نمایند.
باایجاد سازمان ملل متحد (۱۹۴۵) میلادی فضای جدید سیاسی درروابط بین المللی حاکم ، توسل بقوه واستعمال سلاح درحل اختلافات ممنوع وحل وفصل مسالمت امیز منا قشات میان دولتها بمثابه یک اصل تخلف ناپذیر درفصل ششم منشور سازمان پیش بینی شده ودولتها مکلف ګردید که بخاطر حفظ صلح، امنیت بین المللی وجلوګیری از وقوع تصادمات مسلحانه ، از استعمال زوروتوسل بقوه اجتناب ورزند. و برای بارنخست ، پرنسیپ حل وفصل مسالمت امیز منازعات بعنوان یکی از اصول فوق العاده بااهمیت وارد حقوق بین المللی ګردید.
فلهذاء باپیروی ازاصل رفع منازعات ازطریق صلح امیز،دولت افغا نستان درمقاطع ګوناګون دربرابر مداخلات مستمرونامحدود اسلام اباد،همواره سعی ورزیده است تاباجانب پاکستان به حل جامع وصالح اختلافات که دارای ریشه تاریخی طولانی ومیراث دوران استعمار است ،ازطریق مذاکرات وبااستفاده ازابزارهای دیپلوماتیک فایق اید . اما ګذشته تاریخی روابط ونحوه برخورد اسلام اباد نسبت به افغانها ودولت افغا نستان هیچګاهی دوستانه نه بوده وان کشور درزیر سایه اختلافات مرزی ومعضل خلقهای پشتون وبلوچ همواره روشهای غیرسازنده را درمغایرت با اصل همزیستی مسالمت امیز ، حسن همجواری واصل عدم مداخله وتجاوز علیه افغا نستان دنبال نموده است.
تجاوزات پاکستان درکشورماکه درقالب جنګهای نیابتی بوسیله مخربترین وسفاکترین شبکه های تروریستی انجام میګیرد، ازسالهاست علیه دولت و ملت افغانستان جریان داشته وهراس افګنان مزدورکه مسوولیت تهاجمات تروریستی را بدوش دارند ، ګروهای هستندکه قلمروپاکستان به حیاط خلوت ولانه مطمیین برای انها مبدل وازحمایتهای بیدریغ تسلیحاتی ، تجهیزاتی ،مالی واطلاعاتی اداره نظامی واستخباراتی اسلام اباد برخوردارهستند.
طوریکه تذکاریافت ، افغا نستان علی الرغم انکه بهای جبران ناپذیری را درنتیجه جنګهای تحمیلی ونبردهای اعلام ناشده تروریستی صادرشده ا زپاکستان متحمل ګردیده است ، همواره مصرانه وصادقانه تلاش ورزیده است تا با پیروی ازاصل حل مسالمت امیزمناقشات ،نهادهای متعدد قدرت وحامیان جنګ وتجاوزرادراسلام اباد متقاعد سازدتا ازمداخله وتجاوزات بیشرمانه به امورافغا نستان دست برداشته وباقطع ومتوقف ساختن منابع مالی وتسلیحاتی مخالفان مسلح دولت افغا نستان ، ما نع ازاعزام ادمکشان به قلمروافغا نستان ګردد. اما تمویل کنندګان جنګهای نیابتی درکشورما وطراحان دیپلوماسی ضد افغانی دراسلام اباد ، این همه حسن نیت واقدامات مبتنی بر حسن همجواری را که درراستای عادی سازی روابط پر تنش فی مابین دوکشور انجام میګیرد، نوع ضعف ، تضرع ووهم جانب افغا نستان از ګسترش تجاوزات تلقی نموده وبا وعده های ریاکارانه مبنی بر ترغیب مخالفان مسلح افغا نستان به مذاکرات صلح ومبارزه مشترک علیه ګروهای دهشت افګن ، پیوسته در صدد اغفال کابل بوده وبا مفتوح نمودن صفحه جدید قتل وخونریزی ، فراخوان کابل وتلاشهای دولت افغا نستان رادرامر کاهش تشنج وبهبود روابط بااسلام اباد با تشدید حملات وحشیانه تروریستی پاسخ داده است . چنانچه حملات ګسترده وخونین تروریستی اخیر وبویژه تهاجم سازمان یافته تروریستی درناحیه هشتم شهرکابل که بیش از چهارصد تن ازاهالی بیدفاع غیرنظامی را شب هنګام به شهادت رسانیده ویاهم مجروح نمود وخسارات هنګفت مالی ازخود بجا ګذاشت ، مصداق ادعای مان ومظهرانکارناپذیر نیات واهداف ویرانګرانه اسلام اباد بوده که دریک برحه خاص سیاسی ، که طرفین ازبهبودی مناسبات متقابل ، کاهش تشنج وهمکاریهای اطلاعاتی درامر مبارزه برضد هراس افګنی زبان ګشای دارند ، صورت میګیرد.
لذاء بوضوح میتوان اذعان داشت،که اسلام اباد بقاء وتوانمندی خودرا درتداوم جنګهای تروریستی ازمجرای تمویل ګروهای شرارت پیشه ، همسوی باحلقات افراطی عقیدتی وبی ثباتی ګسترده منطقوی جستجونموده وبربنیاد این سیاست راهبردی اش، با دخالت دایمی درامور داخلی کشورهای همسایه مخصوصاء افغا نستان ، قصددارد تا بحران جاری کشورما را بااعزام سربازان اجیروبیرحمترین ګروهای ادمکش به سوئی مدیریت نماید که مردم افغانستان وجهان دردهه نود سده ګذشته شاهد ان بوده است . فلهذاء نخبګان وسیاسیون افغان با ید بوضاحت تمام درک نمایند، که ان کشور هرګز بدون تثبیت جایګاه تجاوزکارانه ان درسیاستګذاریها ومعادله قدرت درداخل افغا نستان حاضربه هیچ معامله باکابل نبوده ومساعی دولت افغا نستان مبنی بردریافت طروق حل مسالمت امیز اختلافات موجود با پاکستان ، جزء تشدید حملات تروریستی ، هیچ پیامد مثبت وقابل انتظاررادربرنخواهد داشت .
بنابران درچنین موضعګیریهای غیرسازنده جانب پاکستان که دیګروسیایل حل صلح امیزمنازعات اهمیت خود را ازدست داده است ، میکانیزمهای معین حقوقی درحقوق بین المللی وجود دارد که بایست دولت افغا نستان با حفظ حق دفاع مسلحانه ازاستقلال ،حاکیت ملی وامنیت شهروندانش بدون تاخیربا استفاده ازان صدای مظلومانه مردم افغا نستان رادربرابرجنایات نظامیان مرتجع واداره جاسوسی ای-اس-ای به سمع جهانیان رسانیده وازطریق تریبون ملل متحد ومراجعه به محاکم بین المللی خواهان تحقق عدالت ګردد، که ذیلاء وضاحت مییابد.
الف – طرح شکایت به شورای امنیت ملل متحد:
بایاددهانی ازینکه باتاسف شورای امنیت ، این ارګان مهم سازمان ملل متحد، که پاسداری ازصلح وامنیت بین المللی را بعهده دارد، پیوسته نسبت به مداخلات وتجاوزات مکررخارجی وابعاد فجایع درتراژیدی خونین افغانسان سکوت اختیار و به استثنای تقبیح برخی تهاجمات تروریستی علیه مردم ملکی درکشور ، درقبال رویدادهای مرګبار افغانستان بی تفاوت بوده است .اما افغا نستان باوصف عدم توجه معنی دا راین نهاد مسوول جهانی حق خود میداند تا ازشورا بخواهد تا مداخلات وتجاوز مستمراسلام اباد را درپرتواحکام مندرج درفصل هفتم منشورملل متحد که استعمال زورو تجاوز مسلحانه رادرروابط بین المللی ممنوع قرارداده است ، مورد غوروبررسی عاجل قرار دهند.
شوراء مکلف است تا اعتراض افغا نستان را درپرتوصراحت ماده (۳۹) منشوربررسی وبعد از تثبیت دقیق میزان تجاوز وتهدیدات وارده به صلح وامنیت (تجاوزومداخله متداوم پاکستان نیازی به اثبات ندارد)به باورکامل به اصدار قطعنامه ای به استناد احکام مواد (۴۱-۴۲-۴۳وبند۵ماده ۲۷) منشورکه ازتحریم تا اقدام نظامی را احتوا میکند مبادرت نموده وتوقع میرود که به محکومیت پاکستان این کانون تشنج اقدام خواهند نمود.
قابل یاداوری دانسته میشود تایکبار دیګر تاکیدداشت که با توجه به مواضع مثبت ومنفی اعضاء شورا وبویژه اعضای دایمی شورای امنیت، بعید بنظرمیرسد که ان شورا به محکومیت شدید اسلام اباد تصمیم اتخاذ نماید ، چنانچه سابقه اقدامات شورای امنیت درقبال محکومیت دولت ورجال سیاسی برخی کشورهای ذینفوذ درشورای امنیت بوضوح میرساند که حمایت برخی ازاعضای دایمی دارنده حق ویتو ، قطعنامهای شورا مبنی برمحکومیت انها را با کاربرد حق ویتوبی اثرنموده است ،چنانچه ایالات متحده همواره به ویتوی قطعنامه های متوسل شده است که مسوولیت ارتکاب جنایت علیه بشریت وجنایت جنګی برخی نظامیان وذوات بلند پایه سیاسی ونظامی اسراییل را درجنګهای اشغالګرانه ضد فلسطین درپی داشت.ازینرو محتمل خواهد بود که شورای امنیت باصدور قطعنامه که حاوی کرکترتوصیوی به جانب پاکستان باشد ، تحت تحکم موقف غیراصولی برخی قدرتهای حامی ان کشوردرشورای امنیت ،اکتفاء نموده ویا باارجاع شکایت افغا نستان به دیوان بین المللی عدالت طبق صراحت فقره (۲) ماده (۳۳) منشور، به اعتراض کابل نقط فرجام خواهند ګذاشت . اما نتجه هرچه باشد ، بازتاب ازندای دادخواهانه مردم ودولت افغا نستان نسبت به جنایات وتجاوزات بیرویه وبیشرمانه ای خواهد بود که ازسالهاست به هدف تضعیف حاکمیت افغا نستان ونابودی این کشور ازان سوی خط تحمیلی دیورند اعمال ګردیده است.
ب- اقامه دعوی حقوقی دردیوان بین المللی دادګستری:
دیوان بین المللی دادګستری بمثابه ارګان قضائی ملل متحد صلاحیت دارد تا شکایات ودعاوی حقوقی واصله ازتابعان حقوق بین المللی (دولتها) راکه مورد تجاوزو دخالت قرارګرفته ویا درنتیجه تخطی ازمفاد یک قراد بین المللی ویا نقض اصول حقوق بین المللی متضررګردیه است ،مورد رسیدګی قضائی قراردهد.اقامه دعوی درین دیوان اخرین ابزار حل اختلافات ازطریق مسالمت امیز پنداشته شده وکلیه فیصله ها وتصامیم قضائی دران دارای کرکتر الزامی میباشد ، لذا جانب متخلف مکلف برعایت بلاانحراف تمامی تدابیر اتخاذ شده ایست که درحکم قضائی تجلی مییابد.
افغا نستان بربنیاد حکم بند(۴) ماده دوم منشور وفقره (۷) ماده سوم قطعنامه مورخ (۱۴) دسامبر (۱۹۷۴) مجمع عمومی ملل متحد بدلایل چون اعزام دسته جات وشبکه های منظم تروریستی ازقلمرو خارجی بخاک افغا نستان ، پناه دادن انها ، تسلیح ګروهای منظم مسلح با تسلیحات وجنګ افزارهای ګوناګون حق خود میداند تا درروشنای پراګراف دوم ماده سی وششم اساسنامه دیوان ، دعوی حقوقی راعلیه پاکستان بمثابه ناقض اصول بنیادین حقوق بین المللی ومتجاور برضد حاکمیت افغا نستان اقامه نماید.
هکذاء طبق احکام قطعنامه فوق ومفاد مندرج درمنشور ، هرګونه مساعدت خارجی به ګروه های شورشی که بیک ساحه معین یک کشورتسلط دایمی نداشته ، قادربه تشکیل دولت ، تمثیل حاکمیت نه بوده وبمثابه رزمندګان راه ازادی دربرابر اشغال وتجاوز ،ازحمایت ملی برخوردار نباشند ، ګروه شورشی وباغیانی تعریف میګردد که حمایت ازانها ، غیرمشروع وتجاوز اشکار علیه حاکمیت یکدولت مستقل پنداشته میشود .بنابران ، بروفق احکام مواد (۵۳) و(۶۴) کانوانسیون وین مورخ (۱۹۶۹) کلیه موارد فوق مشمول ممنوعیت پراګراف (۴) ماده دوم منشورګردیده که از قواعده امره درحقوق بین المللی محسوب میګردد . لذاء طبق بند سوم ماده (۳۳) منشور ،پاکستان چون مجری کلیه تخطی های فوق الذکر دربحران افغانسان،کسب مسوولیت نموده وبه یقین کامل دعوی کشورما برضد پاکستان به محکومیت ان کشور خواهد انجامید.
ج- اقامه دعوی جنائی به دیوان بین المللی کیفری:
دیوان بین المللی کیفری (جنائی) عالیترین مرجع قضائی جهانی است که صلاحیت رسیدګی به قضایا ودعاوی جنائی را داراست. این دیوان نهاد مستقل ازسازمان ملل متحد بوده وفعالیتهای اداری وقضائی ان درمطابقت با اساسنامه ان صورت میګیرد که درسال (۱۹۹۸)میلادی مورد تصویب قرار ګرفت . ازمنظرحقوقی ،عمده ترین تفاوتهای این دیوان ازمحکه بین المللی عدالت دران نهفته است،که فعالیتهای قضائی ان به رسیدګی دعاوی جزائی محدود ګردیده درحالیکه دیوان عدالت اختلافات حقوقی میان طرفین منازعه رامورد بررسی قضائی قرار داده واخرین ګزینه برای حل مسالمت مناقشات دانسته میشود.
بموجب ماده (۵) اساسنامه دیوان جنائی ،جرایم ذیل مشمول صلاحیت دیوان میګردد: جنوساید یا کشتا رجمعی ، جنایت علیه بشریت ، جنایت جنګی وجرم تجاوز ارضی ویا جنایت علیه صلح . فلهذاء حمایت اشکار وغیر قابل انکارپاکستانی ها ازشبکه های دهشت افګن که بیرحمانه ترین جنایات ضدبشری وجرایم جنګی را منجمله کشتار جمعی ، قتل وکشتار غیر نظامیان ، شکنجه وقتل اسرای جنګی را مرتکب میګردند، مسولیت اسلام اباد را بروفق حکم مندرج درماده سوم کانوا نسیون جنوساید مصوب (۹) دسامبرسال (۱۹۴۸) که تبانی به هدف کشتار همګانی ، شرکت مستقیم ویا غیرمستقیم در کشتارجمعی وتحریک درین جنایت را تصریح مینماید ونیز بتاسی ازفهوای احکام مندرج در میثاق چهارګانه ژینومصوب (۱۹۴۹) میلادی که حاوی هدایات صریح مبنی برمنع انجام تصادمات مسلحانه درمکانهای غیر نظامی ،عدم استعمال سلاح وانواع جنګ افزارهای مرګبارعلیه اهالی ملکی میباشد،وارد صحنه میسازد ،به اعتقاد وباورکامل میتوان ګفت ، انچه را ګروهای تروریستی برخاسته ازپاکستان با بیرحمانه ترین وظالمانه ترین روش برضد مردم غیرنظامی ما مرتکب میشود ، بی تردید بدون دستور، هدایت وهمکاریهای همه جانبه اداره جاسوسی پاکستان ،امکان پذیر نبوده ، مهارت درانجام عملیات تروریستی ، نفوذ مهارانه ادمکشان درمکانهای به شدت تحت کنترول ونحوه تطبیق نقشه های تروریستی ، ترکیبات مواد انفجاری وتنوع در تسلیحات مخالفان ، پرتاب مستمر موشک وراکتهای دوربرد در مناطق سرحدی افغانستان توسط ارتش پاکستان شواهد انکار ناپذیراست ، که به افغانستان حق میدهد تا ازپاکستان بعنوان عامل اصلی قتل وکشتارافغانها ، ترویج وګسترش فزاینده بی ثباتی ، ایجاد فضای رعب ووحشت که دستان نابکار ان کشور دران مشهود است ، دردیوان بین المللی کیفری بطورمستقیم وبدون مراجعه به شورای امنیت اقامه دعوی نماید.
بنابران بادرنظرداشت حساسیتهای اوضاع حاکم سیاسی ونظامی درکشور ، که تجاوزات سازمان یافته ازانسوی دیورند مبنی برقتل وکشتار افغانهای بیدفاع باګذشت هرروز ابعاد وسیعتری بخود میګیرد ، ضرورت دفاع قاطع از کشور با کاربرد همه ابزارها ، بیک ضرورت تاخیرناپذیری مبدل ګردیده،توقع میرود که دیګردولت افغانستان به درک وفهم دقیق ازماهیت دروغین واغواګرانه دیپلوماسی اسلام اباد ، ضمن تشدید دفاع مسلحانه از استقلال ، حاکمیت وتمامیت خاک کشور ، بااراییه طرح اعتراض برضد تجاوزات مستمر اسلام اباد به محاکم وسایرمراجع مسوول جهانی ،ندای دادخواهانه مردم کشوررا هرعاجلترورساتربه سمع جهانیان رسانیده وبه دیپلوماسی انفعالی ، غیرموثرنسبت به بیګانګان پایان خواهند بخشید.