عزیزه عنا یت

 

سی وهفت سال با سوختن وساختن !

وادی آتش گرفتۀ که شعله های آن زبانه میزند وازفاصله های دور، دود آه یتمانش بلند است. شفق ازرنگ خون شهیدانش هرروزاندوهگین وسرخینترمیشود.
ناله وفریاد بینوایان وستم دیده گانش دل آسمان رامی شگافد،زمین وزمان ازفریادو ناله های جوانانش که هنگام جدا شدن سرهای شان ازتن، توسط دشمنان بلرزه می افتد. آفتابش هرصبح هراسان وغمین ازخانۀ خود دل نگران  به بام فلک می برآید ویاهم گاه گاهی درعقب ابرسیاۀ  اندوه پنهان میشود تا بازهم شاهد حادثۀ ناگوار امروزش نباشد.
اما دشمنان سوگند خوردۀ این مرزوبوم هیچ شرم وحیا نمیکنند که اهل این وادی سرگردان، چهل سال باسوختن وساختن، همچوسپندی روی مجمر، میسوزند ونابود میشوند. که خاستراین سوخته گان را باد هم تا منزل مقصد نمیرساند تا باشد اگرباران رحمتی ببارد واین آتش را خاموش کند.
هنوزکه هنوزاست معلوم نیست  شوروآشوب جنگ، این قافلۀ بلاکشیده راتا کجا ها همراهی خواهد کرد وجرس محمل دهر، فریاد میدارد،برخیزید ای گم گشته گان این وادی تیره وتار، که خفاش های رسیده دراین وادی، بازمانده گان شمارا هم راهی پرتگاه مرگ خواهد کرد و نمیگذارند که قد خم گشتۀ دیارشما بلند شودوتااین آتش افروخته شده راخاموش کنید.
    وای برملتی که درچنین حال قرار داشته باشند وبیدادگرزمان یکی پی دیگری ازقماش خودش میفرستد و با تمام نیرو، تازه واردش بهترازقبلی به ظلم وستم ادامه داده وسبقت میجوید تا باشد جایزۀ ازباداران شان را بدست بیاورند.
    بیا ای تک درختی که ریشه هایت برهزاران سال برمیگردد و نسل به نسل با غرورایستاده ای که ازایستادن وهیبتت،زاغان باغ همیشه درلرزه بوده اند. بیدارشو و باهمت تکان وجود، شاخه های فرو رفته درخواب گران را بیدارکن.
ای ملت ستم دیدۀ افغان کارد به استخوان رسیده است. هرروزدربرابرچشمان مان که ازطریق رسانه ها میبینیم ومیشنویم سرهای فرزندان این وطن بریده میشود.
فقرروزتاروزگریبان خانواده های شریف را محکمترمیگیرد. هرروزانفجار،انفجار درهرولایت کشورکشته و زخمی شدن مردمان بیگناه وکودکان،در دادن مکاتب، که سرخط خبرهای رسانه ها شده است . باوجود اینهمه کشتن وسربریدن، جاده ها وخانه های مردم تخریب وهمه آواره وسرگردان درفقرو بدبختی دست وپا میزنند. ملت افغان آنقدربیچاره وآواره است هرکشوریکه دلش بخواهد به نوعی  می تواند ظلم رادرحق شان روادارند. چنانچه که خانه های مهاجرین افغان درپاکستان  برسرشان ریختانده شد.
بازوی زنان ودختران جوان افغان را بعدازتخریب کلبه های محقروگلی شان پولیس پاکستان گرفته اجباراً آنها را ازمحل بیرون وحتی به ناله وفریاد مو سفیدان هم رحمی نکردند.کجاشد آن همه افغانیت ؟
دولت ایران به بهانه های مختلف جوانان مهاجرافغانرا یابه پای داربرده ویا هم برای جنگ به کشورهای که جنگ جریان دارد میفرستد. کجاست دولت مردان افغان که از حال این بینوایان سرگردان بپرسد؟
هرروزدولت پاکستان مناطق سرحدی افغانستان را زیرآتش میگیرد ومردم محل را بی خانمان و سرگردان میسازد. آیا دولت  افغانستان  اینهمه را نمیداند؟
ویا اینکه صرف به گفتن تقبیح میکنیم خاتمه می میدهد ؟
طالبان که مسئول اینهمه کشتارو جنایات درافغانستان اند باربارشنیده شده که ازجانب دولت قبلی و فعلی  افغانستان دوست وبرادرخطاب شده ودربرابراینهمه ظلم طالبان صدای ازاین دولت مردان بلند نمیشود تابرای دفاع ازمردم خویش وارد عمل شوند.خاموشی و سکوت اختیارنکنند.
اما درعوض رئیس جمهور افغانستان آتش زدن خانه های فلسطین را رسماً تقبیح میکند. که این کاررئیس جمهورتعجب اوراست. ازملت خود خبرندارد ودل سوزی برای دیگران. البته باید گفت حس بشردوستی رئیس جمهورقابل قدراست ای کاش اگرچنین حسی دارند کمی بحال ملت خویش هم توجه کنند.
خبرمرگ ملاعمررهبر پیشین طالبان که ازجانب رسانه ها پخش ونشرشد جالب است که درروزهای نخست طرفداران اودرکابل مراسم فاتحه گیری برای وی برگزار کردند و دولت، آنزمان عکس العملی ازخود نشان نداد همیکنه مردم درجاده ها ریختند وبخاطر فاتحه گیری وی تظاهرات کردند آنوقت  دولت هم منع فاتحه داری اورا دستورداد . ولی ازاین دولتمردان پرسیده شود اگر تظاهرات ملت نمی بود میگذاشتید شخصیکه سالهای طولانی خون مردم بیگناه را ریخته است و خانه های شانرا ویران کرده درکابل برایش مراسم فاتحه داری گرفته شود ؟
مذا کرات باطالبان بخاطرآوردن صلح درافغانستان، که بارباروتکراً ازجانب دولت پاکستان راه اندازی میشود هیچ گاه نتایج مثبتی نداشته ونخواهد داشت . زیرا طالبان به دستورباداران خود عمل میکنند چنانچه که رهبرجدید طالبان ملا اختر  منصوردریک نوارصوتی گفته است "مذاکرات صلح با دولت افغانستان تبلیغات دشمنان است. به گفتۀ خود اوجهاد ادامه دارد "
پس ازاین اوضاع معلوم است که پاکستان بازهم بازی سیاسی دیگررادر پیش دارد بجزازفریب دادن، مرام دیگری ندارد. زیرا هرگز نمیخواهد افغانستان آزاد و آباد درکنارش قد بکشد. چنانچه که  دردورۀ حکومت کرزی بارها این وضع تجربه  شده است .
لهذا دولتمردان افغانستان وجداناً بیاندیشند. حکومت داری ایکه فضایش را دود آه یتیمان وماهولش را شعله های آتش انفجارونفرت مردم  پرکرده باشد چه لذتی خواهد داشت؟
همه میدانم که درچنین شرایطی نابسامان اقتصادی، هیچ حکومتی بدون کمک یک کشورکمک کننده نمیتواند زمام اموررا اداره کند ولی میبینیم که با این کمک ها ازقسمت  دیگرپیکرمیهن بریده میروند. معادن افغانستان قسمیکه شاید وباید تاحال استخراج میشد نشده است. زراعت واقتصاد کشوررشد نکرده معارف تعلیم وتربیه هم درمراکزومحدود است . بیشترین ولسوالی ها نسبت اوضاع امنیتی مکاتبش غیرفعال است . اگردقیقاً توجه شود همان کشورفقیرکه بودیم وحال هم هستیم بلکه  فقیرترو نابسامان ترازقبل. پس این کمک ها هیچ درد مارا دوا نکرده است بجز ازسرمایه دارشدن چند تن وطنفروش.
باوجود اینهمه اگرحکومت دلسوزباشد وبرای ملت بیاندیشد با قناعت دادن وهمکاری مشترک باکشورهای کمک کننده، راه های حلی برای بهبود وطن  جستجو میکند تاهم ازدوستان مددرسان دل بدست آرد وهم وطن را بسوی بهبودی  سوق دهند ولی وعده های که داده بودند تاکنون پنج فیصد هم عمل نکرده اند.  اگرازعهدۀ مسئولیت برآمده نمیتوانند بهتراست شرفتمندانه رها کنند تا ملت افغان سرنوشت خویش را خود تعین کنند.بادرود 

                                    7/8/2015

  


بالا
 
بازگشت