محمد الله وطندوست

 

نکاتی چند از یادداشت های روزانه

2015/6/15

تقلیل بی سابقه هندو باوران وسک های افغانستان 

در این اواخر شنیده می شود که به تعداد هندو باوران  و سک های افغانستان تقلیل بی سابقه یی رونما شده و تعداد زیاد آنان مجبور به ترک کشور شده اند.

معلوم است که هندو باوران  وسک های افغانستان بر خلاف تصور عده یی, از باشنده گان اصلی این مرز وبوم بوده از قدیم تا امروز در این سرزمین زیسته اند . تعداد محدودی هم که در زمان استعمار برطانیه از هند برطانوی آمده اند در گذر یک قرن جزء مردم این کشور شده اند و از همه حقوق شهروندی بایست بر خوردار باشند . هر گونه تلقی دیگر در این مورد نابجا و دور از منطق است.

در پنجاه , شصت سال گذشته تا جائیکه خاطره یاری می رساند هندوان و سک ها در اکثر شهر ها کار و زنده گی می کردند ودر کابل , جلال آباد, خوست, قندهار  و غزنی عده قابل توجهی در بازار مصروفیت داشتند. در مورد شخصیت قابل احترام هندو باورهمدیارم در یادداشتی نگاشته بودم که سنت  رام مشهوربه سنتو در سرپل از جایگاه رفیع اجتماعی بر خوردار بوده  با علما و روحانیون و متنفذین آن شهر همنشینی داشته است و با خیر خواهی و خیر رسانی در قلوب همشهریان راه باز نموده  منحیث انسانی خیر خواه شناخته می شد.بعد ها در کابل نیز نسل ما شاهد همزیستی مسالمت آمیز و نورمال مردم با هندوباوران و سک ها بودند و هیچگونه شائبه یی در روابط آنان وجود نداشت. اما جنگ های اعلام ناشده و اعلام شده سی سال اخیر که عمدتا از پاکستان سازماندهی می شد در پهلوی همه مردم افغانستان به این هوطنان نیز ضربه مهلک وارد نموده و جان ومال هندو باوران وسک ها در معرض تجاوز قرار گرفت.

می گویند در حاکمیت مجاهدین و بعدا در حاکمیت طالبان از هندو باوران وسک ها نیز معلومات اسلامی پرسیده می شد  و در صورت ارائه جواب نادرست مورد مواخذه قرار می گرفتند؟!

فکر می شد که در حاکمیت امریکائی جهادی این هموطنان از وحشت طالبی و تبعیض رهائی می یابند و آسوده خاطر به

زنده گی نورمال خود ادامه می دهند. اما دیده شد که زور مندان نه تنها منازل و دارائی های غصب شده آنان را مسترد نکردند بلکه عبادتگاه ها  و محل اجرای مراسم مرده داری آنان را نیز بی رحمانه غصب کردند و برای اجرای به آتش سپاری میت شان در شهر کابل در مرکز کشور نیز به مشکل جدی و غیر قابل حل مواجه شدند. پارلمان کشور نیز حضور یک نفر وکیل هندوباور را تحمل نکرده نخواستند چنین حقی را به آنان قایل شوند. در چنین وضع رقتبار و تبعیض آمیز یقینا هندو باوران وسک ها ی کشور نمی توانند بدون تشویش و دلهره به حیات خود ادامه دهند و نا گزیر به ترک وطن می گردند.

حاکمان کشور اعم از ارگ نشینان و پارلمان نشینان را شرم باد که با همه ادعای دموکراسی , آزادی و حقوق بشر عده یی از هموطنان شان نسبت موجودیت تبعیض, کشور را ترک می کنند  و آنان خاموشانه وبی تفاوت نظاره می کنند.

شرم وننگ بر چنین زمامداران بی آزرم!

 

2015/6/16

بامیان مرکز فرهنگی آسیا و غزنی پایتخت فرهنگی اسلامی 

نام گذاری بامیان منحیث مرکز فرهنگی کشور های آسیائی از جانب کشور های جنوب شرق آسیا در هفته گذشته و تعین غزنی منحیث پایتخت اسلامی از جانب کشور های اسلامی که چند سال قبل صورت گرفت ,افتخار بزرگ مردمان ما و نشان دهنده عظمت فرهنگی سرزمین باستانی ما است. اینکه این دو شهر بزرگ وشهر های مهم دیگری همچون بلخ, کابل ,هرات, قندهار تقاط تلاقی فرهنگ ها وتمدن ها بوده ومراکز بزرگ فرهنگی وتاریخی خراسان بزرگ را تشکیل می دادند ,شک و شبهه یی وجود ندارد واینکه امروز جهان به اهمیت تاریخی این شهر ها اذعان دارند نیز تعجب آور نیست.  مهمترین مسئله, تلاش دست اندر کاران فرهنگ برای احراز چنین موقعیت ها  و حفظ این موقعیت هاست.

غزنی که پنج سال قبل عنوان پاتخت فرهنگی کشور های اسلامی را کمائی کرد, قرار بود با ترمیم آثار تاریخی و فرهنگی و ایجاد ساختمانهای مناسب برای جلب علاقمندان فرهنگ وتاریخ اسلامی کار های معینی انجام یابد و شایستگی عنوان پایتخت اسلامی را داشته باشد. اما مسوولین فرهنگی کابل نشین انجام چنین وظیفه بزرگ را کار مسوولین ولایتی دانستند و مسوولین ولایتی به امید کار مسوولین وزارت فرهنگ, دست زیر الاشه نشستند و در نتیجه غزنی بودجه وفرصت لازم را از دست داد و هیچگونه تغیری در این شهر مهم وباستانی بوقوع نپیوست.

اینک که بامیان مرکز فرهنگی کشور های آسیائی شناخته شده و به همت باشنده گان زحمتکش و هنر آفرین خود داشته های فراوان فرهنگی را در سینه خود جا داده است و علی الرغم ویرانگری های بی رحمانه مشتی عناصر ارتجاعی بنام طالب بازهم آثار گرانبهائی برای نمایش دارد,به توجه جدی نیاز مند است.

ارگان های مسوول فرهنگی اعم از مرکزی و ولایتی موظف اند غرض ترمیم آثار تاریخی و فرهنکی و ایجاد زمینه ها و سهولت ها ی لازم برای جلب زایران و جهان گردان پلان های منظمی را طرح ودر منصه اجرا بگذارند. یقینا کشور های جنوب شرق آسیا که با بامیان پیوند عمیق فرهنگی دارند برای حفظ بقایای بودائی این منطقه بذل مساعی خواهند نمود و د راحیا و حفظ آثار تاریخی و فرهنگی بامیان کمک های لازم پولی وتخنیکی مبذول خواهند داشت.

 

2015/6/17

افشای فساد گسترده در وزارت شهر سازی 

اینکه کشور ازبرکت حاکمیت امریکائی - جهادی منحیث فاسد ترین کشور جهان شهره عالم شده است  بی دلیل و برهان هم نیست و یا آنطوریکه زور مندان وزرداران و حکومتی های غرقه در  فساد ادعا می کنند, صرف تبلیغات میان تهی کافران سبز چشم ینگی دنیا بر ضد مسلمانان پاکنهاد ومجاهدین کرام کشور ما هم نیست.

بوی گند کابل بانک که از چند سال بدین سو فضای کشور را آلوده نموده و با شروع ریاست جمهوری محترم اشرف غنی یکبار دیگر تعفنش در فضای کشور پیچید اینک با افشای فساد مالی در وزارت شهر سازی به اوج خود رسیده است. یقینا در وزارت های دیگر نیزچنین رسوائی ها بدتر از شهر سازی وجود دارد.

اینکه در کجا و چگونه فسادی وجود دارد مسئله مورد بحث نیست. همه ادارات دولتی حتی وزارت معارف که در سابق پاکترین اداره تلقی می شد از برکت مسوولینی همچون اتمر ها و وردک ها , دراین رسوائی شریک گردیده از معاش نا چیز معلمین و کتاب وقلم شاگردان, ملیون ها دالر حیف و میل گردیده است که تا امروز هیچ ارگانی بررسی آن را بعهده نگرفته است.

افشا و اقدام به بررسی چنین قضایا که گاه گاهی از  جانب رییس جمهور دستور داده می شود اقدام نیکو وقابل تائید است. طبعا قشر روشنفکر اعم از اعضای جامعه مدنی, حقوقدانان, اهل مطبوعات و مردم از چنین حرکتی حمایت وپشتیبانی می نمایند اما مسئله اساسی آنست که باید چنین اقدامات تا اخیر تعقیب کنترول ونتایج آن به اطلاع مردم رسانیده شود.

 در مسئله کابل بانک معلوم شد که نهاد های عدلی وقضائی آن چنانکه مردم توقع داشتند  مسئله را پیگیری نکردند و فیصله های قبلی خود را در مورد متهمین تغیر ندادند. بعد از دو ماه سر وصدا و تبلیغات گسترده, تصمیم گرفته شد که رییس و معاون بانگ متذکره به جای پنج  پنج سال حبس هرکدام ده سال را در زندان سپری نمایند و عده یی از مامورین پائین رتبه بانک که جز اجرای هدایات مقامات بالائی کاری انجام نداده بودند, نیز به جزاهای معین محکوم شدند.در حالیکه رییس و معاون بانک دلایل قوی و اسناد لازم در مورد غارتگران دیگر بانک ارائه داشتند, اما هیچ کدام آنها در محکمه حاضر نشد و هیچ گونه پرداختی که دارائی غارت شده را تلافی نماید  صورت نگرفت.

 در مسئله وزارت شهر سازی نیز چند رییس متهم شناخته شده اند که شاید دقیق ودرست باشد و اینکه سه نفر آنها هنگام فرار دستگیر و به پنجه قانون سپرده شده اند کار نیکو  و مورد تائید مردم است . اما ریشه یابی چنین سوء استفاده ها و پیگرد همه متهمان امریست که بایدمورد توجه قرار گیرد و تا اخیر ادامه یابد.

یقینا سوءاستفاده های ملیون دالری بدون اطلاع و همکاری مسوولین درجه یک وزارت شهر سازی نه ممکن است ونه هم عملی. بایست از مسوولین درجه اول اعم از وزیر و معینان نیز در مورد پرسش جدی بعمل آید و مسوولیت آنان نیز در این قضیه مورد بررسی قرار گیرد . در صورتیکه آنان هیچگونه دخالتی در این سوء استفاده بزرگ نداشته باشندکه منطقا پذیرفتنی نیست, بازهم بی خبری و بی اطلاعی آنان خود مسوولیت بزرگی را متوجه آنان می نمایدو در برابر چنین سهل انگاری باید جوابده باشند.

 

2015/6/18

هشتاد ملیون دالر حیف ومیل از معاش معلولین و معیوبین 

معلولین و معیوبین که مظلوم ترین و محروم ترین قشر جامعه را تشکیل می دهند و عمدتا در مبارزه بر ضد هراس افگنی و جنگ های بین التنظیمی معیوب ومعلول شده اند, در وضع فلاکت باری حیات بسر می برند.در حالیکه همه معلولین ومعیوبین وخانواده های شهدا در ثبت وراجستر وزارت کار وامور اجتماعی قرار نداشته وهمه آنان از حقوق و امتیازات مستفید نیستند, عده محدودی که صاحب معاش و حقوق ناچیزی شناخته شده اند, برای بدست آوردن حقوق شان روز ها وشب های زیادی را مجبور اند در مرکز ولایات سپری نمایند و با دادن رشوت به مامورین موظف, معاش نا چیز ماهانه را دریافت نمایند. چه بسامعلولین ومعیوبین و بیوه های شهدا که امکان رفتن به مرکز ولایات را ندارند و معاش و امتیازات شان در غیاب شان حواله و در جیب مامورین مربوطه قرار می گیرد.

حیف ومیل از حقوق نا چیز این قشر محروم از سال ها بدین طرف زبانزد مردم است . اما متاسفانه مقامات مسوول گوش شنوائی ندارند و یا فکر می کنند شنیدن صدای مظلومانه معلولین ومعیوبین و وارثین شهدا دون شاءن و مقام شان است.

تراکم افواهات وشایعات مبنی بر سوء استفاده از حقوق معلولین و معیوبین, اینک از طریق وسایل ارتباط جمعی انعکاس نموده گفته می شود که تا هشتاد ملیون دالر از حقوق شان حیف ومیل گردیده است. تثبیت صحت و سقم چنین خبری مربوط ارگان های عدلی وقضائی کشور است که بایست با بررسی ادارات مربوط به اطلاع مردم برسانند که آیا چنین سوء استفاده بزرگ از حقوق محروم ترین قشر جامعه صورت گرفته است یا خیر؟

یقینا موجودیت فسادمالی در ادارات دولتی منجمله در اداره کار و امور اجتماعی نیز نمی تواند نادرست و واهی باشد. اما اینکه واقعا چنین پول کلانی از حقوق معلولین و معیوبین حیف ومیل شده ویا خیر و در صورت درست بودن , سوء استفاده گران کی ها اند. باید تثبیت و به پنجه قانون سپرده شوند.

اگر چنین اقدامی صورت نگیرد و چنین قضایا پیگیری نشود و نتیجه نهائی به اطلاع مردم رسانیده نشود , معلوم است که ارگان های کشفی , عدلی وقضائی  نیز در سوء استفاده ها ویا در حمایت ا زاختلاس گران شریک اند و ذینفع.آنان نیز در گسترش  فساد و مشروعیت بخشیدن به سوء استفاده ها همدست چپاولگران اند ومسوول در برابر مردم.

آه جگرسوز معلولین و معیوبین , بیوه ها و اطفال یتیم دامن این چپاولگران را نیز رها نخواهد کرد.

 

20-6-2015

وضع امنیتی وخیم تر می گردد ومخالفین کسب اعتبار می کنند!

وزیر داخله دولت ضمن صحبتی اظهار داشت که از جمله سی و چهارولایت کشور , بیست ویک ولایت تحت تهدید امنیتی قرار داشته  در دوازده ولایت تهدید خیلی بالا و در نه ولایت تهدید متوسط وجود دارد . در متباقی ولایات علی الرغم حوادث بم گذاری ها و عملیات انتحاری, وضع عادی خوانده شده است.

این وضع بعد از پانزده سال مبارزه نیرو های بین المللی علیه تروریسم تعجب آور و سوال بر انگیز است .

 از جانبی یکی از مسوولین بغلان ادعا نمود که نیرو های مشکوک منسوب به هراس افگنان بصورت مرموز با استفاده از شاهراه ها به شکل کتلوی و گروپی در شمال کشور انتقال داده می شوند.

 در قندوز با وجودیکه دشمن از دروازه قندوز عقب رانده شد و مسوولین نظامی نابودی قطعی دشمن را بشارت می دادند,بصورت ناگهانی مسوولین درجه اول نظامی به کابل فراخوانده شدند و مخالفین دولت عمدتا طالبان دوباره در محلات قبلی جا بجا و باعث بیجا شدن هزاران باشنده این ولایت گردیدند و در این روز ها بازهم وضع این ولایت را به وخامت کشانیده اند.

در بدخشان ولسوالی یمگان این آرامگاه شاعر بزرگوار ناصر خسرو بلخی بدست افراطیون قرار داشته ولسوالی های دیگر بدخشان را نیز در خطر سقوط قرار داده است.

همه این وقایع را که پهلوی هم قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که وضع امنیتی واقعا خیلی وخیم شده بدون عمل قاطع و سرکوب سریع مخالفین نجات از این بحران میسر نیست.

از جانب دیگردیده می شود که بنا به مساعدت دولت افغانستان و متحدین بین المللی آن طالبان روز تا روز در سطح جهانی مشروعیت پیدا می کنند و با اشتراک در نشست های بین المللی کسب وجاهت می نمایند. مذاکره در قطر و دوبی, و ملاقات در چین و اخیرا نشست در اسلو یکبار با گروپی از خانم ها وباردیگر با هیئت دولتی به ریاست محقق معاون دوم ریاست اجرائیه نشان دهنده قدرت و صلاحیت طالبان بوده این گروه جنگی و تروریست را در سطح نیروی مخالف سیاسی ارتقا داده است.

اگر ائتلاف بین المللی علیه تروریسم و افراطیت با قاطعیت با این نیرو ها بر خورد می کردند به هیچ وحه مجال ایستاده گی برای طالبان و دیگر گروپ ها ی تروریست میسر نبود و بصورت قطع این نیرو های آدم کش تار ومار می شدند و اگر دولت افغانستان بمارزه قاطع علیه هراس افگنی اعتقاد و اطمنان می داشت, بسیار به ساده گی این نیرو های روبه زوال سال هاقبل نابود می شدند و امروز ضرورت به مذاکره با نیرو های هراس افگن و تروریست اجباری نمی بود.

ببینید!

امریکا با موافقه دولت افغانستان  دفتر طالبان را در قطر ایجاد و بیرق این گروه با لوحه امارت اسلامی افغانستان در این دفتر بر افراشته شد. ظاهرا دولت حامد کرزی با افراشتن بیرق و لوحه مخالفت نمود و مذاکره مستقیم و علنی با این گروپ منتفی شد. اما مخفیانه تماس ها و مذاکراتی وجود داشت . با ایجاد حکومت به اصطلاح وحدت ملی به تماس ها وومذاکرات شتاب بخشیده شد و ظاهرا دولت پاکستان نیز حسن نیت خود را در مورد صلح افغانستان ن به چشم مردم و فریب عریان توده ها است. چگونه جناب محقق با یونس قانونی, حسن بانو عضنفر, زاخیلوال و معین بر حال وزارت خاجه, حکمت خلیل کرزی در اسلو با طالبان مذاکره می کنند اما این چهره ها را دولت چهره های دولتی نمی داند.

معلوم است که بازی های خطرناکی دور از چشم مردم در جریان است و سازش ها ومعامله های پنهان با گروه افراطی طالب و دیگر هراس افگنان ادامه دارد. مسلما نتیجه چنین معاملات به نفع مردم بوده نمی تواند و شاید هم این حرکات و اقدامات به استشاره و هدایت باداران خارجی و بنا به سفارش آنان بخاطر پیشبرد اهداف استراتیژیک سر مایه جهانی صورت می گیرد که جز حلقات مورد اعتماد, دیگران محرم این اسرار نیستند و توده ها هم ناگزیر به پذیرش عواقب آن اند.

جالبست در مذاکرات چین واخیرا در اسلو چهره های شناخته شده دولتی اشتراک نموده با طالبان به مذاکره پرداختند  اما سخنگوی دولت ابراز می دارد که این مذاکرات به مذاکرات رسمی صلح هیچگونه ارتباطی نداشته گویا دولت افغانستان در این ملاقات ها و مذاکرات سهم ندارد. چنین استدلال و ابراز نظر صاف وساده خاک زد

 


20-6-2015
وضع امنیتی وخیم تر می گردد ومخالفین کسب اعتبار می کنند

وزیر داخله دولت ضمن صحبتی اظهار داشت که از جمله سی و چهارولایت کشور , بیست ویک ولایت تحت تهدید امنیتی قرار داشته در دوازده ولایت تهدید خیلی بالا و در نه ولایت تهدید متوسط وجود دارد . در متباقی ولایات علی الرغم حوادث بم گذاری ها و عملیات انتحاری, وضع عادی خوانده شده است
این وضع بعد از پانزده سال مبارزه نیرو های بین المللی علیه تروریسم تعجب آور و سوال بر انگیز است
از جانبی یکی از مسوولین بغلان ادعا نمود که نیرو های مشکوک منسوب به هراس افگنان بصورت مرموز با استفاده از شاهراه ها به شکل کتلوی و گروپی در شمال کشور انتقال داده می شوند
در قندوز با وجودیکه دشمن از دروازه قندوز عقب رانده شد و مسوولین نظامی نابودی قطعی دشمن را بشارت می دادند,بصورت ناگهانی مسوولین درجه اول نظامی به کابل فراخوانده شدند و مخالفین دولت عمدتا طالبان دوباره در محلات قبلی جا بجا و باعث بیجا شدن هزاران باشنده این ولایت گردیدند و در این روز ها بازهم وضع این ولایت را به وخامت کشانیده اند
در بدخشان ولسوالی یمگان این آرامگاه شاعر بزرگوار ناصر خسرو بلخی بدست افراطیون قرار داشته ولسوالی های دیگر بدخشان را نیز در خطر سقوط قرار داده است 
همه این وقایع را که پهلوی هم قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که وضع امنیتی واقعا خیلی وخیم شده بدون عمل قاطع و سرکوب سریع مخالفین نجات از این بحران میسر نیست
از جانب دیگردیده می شود که بنا به مساعدت دولت افغانستان و متحدین بین المللی آن طالبان روز تا روز در سطح جهانی مشروعیت پیدا می کنند و با اشتراک در نشست های بین المللی کسب وجاهت می نمایند. مذاکره در قطر و دوبی, و ملاقات در چین و اخیرا نشست در اسلو یکبار با گروپی از خانم ها وباردیگر با هیئت دولتی به ریاست محقق معاون دوم ریاست اجرائیه نشان دهنده قدرت و صلاحیت طالبان بوده این گروه جنگی و تروریست را در سطح نیروی مخالف سیاسی ارتقا داده است
اگر ائتلاف بین المللی علیه تروریسم و افراطیت با قاطعیت با این نیرو ها بر خورد می کردند به هیچ وحه مجال ایستاده گی برای طالبان و دیگر گروپ ها ی تروریست میسر نبود و بصورت قطع این نیرو های آدم کش تار ومار می شدند و اگر دولت افغانستان بمارزه قاطع علیه هراس افگنی اعتقاد و اطمنان می داشت, بسیار به ساده گی این نیرو های روبه زوال سال هاقبل نابود می شدند و امروز ضرورت به مذاکره با نیرو های هراس افگن و تروریست اجباری نمی بود


ببینید!
امریکا با موافقه دولت افغانستان دفتر طالبان را در قطر ایجاد و بیرق این گروه با لوحه امارت اسلامی افغانستان در این دفتر بر افراشته شد. ظاهرا دولت حامد کرزی با افراشتن بیرق و لوحه مخالفت نمود و مذاکره مستقیم و علنی با این گروپ منتفی شد. اما مخفیانه تماس ها و مذاکراتی وجود داشت . با ایجاد حکومت به اصطلاح وحدت ملی به تماس ها وومذاکرات شتاب بخشیده شد و ظاهرا دولت پاکستان نیز حسن نیت خود را در مورد صلح افغانستان ومذاکره با مخالفین ابرز داشت
جالبست در مذاکرات چین واخیرا در اسلو چهره های شناخته شده دولتی اشتراک نموده با طالبان به مذاکره پرداختند اما سخنگوی دولت ابراز می دارد که این مذاکرات به مذاکرات رسمی صلح هیچگونه ارتباطی نداشته گویا دولت افغانستان در این ملاقات ها و مذاکرات سهم ندارد. چنین استدلال و ابراز نظر صاف وساده خاک زدن به چشم مردم و فریب عریان توده ها است. چگونه جناب محقق با یونس قانونی, حسن بانو عضنفر, زاخیلوال و معین بر حال وزارت خاجه, حکمت خلیل کرزی در اسلو با طالبان مذاکره می کنند اما این چهره ها را دولت چهره های دولتی نمی داند 
معلوم است که بازی های خطرناکی دور از چشم مردم در جریان است و سازش ها ومعامله های پنهان با گروه افراطی طالب و دیگر هراس افگنان ادامه دارد. مسلما نتیجه چنین معاملات به نفع مردم بوده نمی تواند و شاید هم این حرکات و اقدامات به استشاره و هدایت باداران خارجی و بنا به سفارش آنان بخاطر پیشبرد اهداف استراتیژیک سر مایه جهانی صورت می گیرد که جز حلقات مورد اعتماد, دیگران محرم این اسرار نیستند و توده ها هم ناگزیر به پذیرش عواقب آن اند
محمدالله وطندوست

 

   


بالا
 
بازگشت