ابراهیم ورسجی
سفررئیس جمهورافغانستان به هند وتاثیرآن برمبارزه علیه تروریسم
ابراهیم ورسجی
12-2-1394
هفته ی گذشته،آقای اشرف غنی،رئیس جمهورافغانستان سفرسه روزه به هند داشت.پیش ازآن سفر،بحث ها وسخن های بسیاری درباره ی ارزش سفررئیس جمهورافغانستان به هند باتوجه به گوشه ی چشم مهربانانه اش نسبت به پاکستان ابرازورسانه ی شده بود.اکثرمبصران درباره ی سفر آقای غنی به هند این گونه ابرازنظرکرده بودند که درنخستین برهه ی رسیدن به ریاست جمهوری درخزان سال گذشته، به اسلام آباد رفته وبازیرپاکردن عرف دیپلماتیک به پایگاه ارتش پاکستان به راولپندی سرزده وزیاد کرنش به نظامی ها وسیاست کاران پاکستانی به امید اینکه کمک به روند گفت وگوهای صلح میان کابل وطالبان نمایند،نشان داده است.ازاین رو،سفرش به هند مورد کم مهری میزبانش واقع خواهد شد.ازسوی دیگر،بارفتن کرزی ورسیدن آقای غنی به مقام ریاست جمهوری افغانستان وسخنان نرمش به نشانه ی پاکستان،این امید واری دامن زده شد که سیاست تروریست پروری پاکستان را دیگرگون می کند.وقتیکه نظامی هاوسیاسی های پاکستانی هم به کابل رفت وآمد کردند،به خوش بینی دررسانه های پاکستان وافغانستان دامن زده شد که گویا مناسبات هردوکشوروارد برهه ی پساتروریسم خواهدشد.
دراین راستا، زمانیکه راحیل شریف،رئیس ستاد مشترک ارتش پاکستان درکابل گفت که: "دشمنان افغانستان ،دشمنان پاکستان می باشند" وچودری نثارعلی خان،وزیرداخله ی پاکستان گفت که:"روابط افغانستان وپاکستان هیچ زمانی به اندازه ی امروز دوستانه نبوده است"؛همچنان،رئیس جمهورافغانستان سخن ازلغو معاهده ی استراتژیک با هند که توسط سلفش امضا شده بود گفت واقدام به فرستادن دانشجویان نظامی به پاکستان نمود،این بدگمانی را تقویت کرد که او دارد نقش سازنده ی هند درافغانستان را پشت معرکه انداخته بدام فتنه گری های پاکستان افتاده برای رسیدن تروریستان به قدرت زمینه سازی می کند.ازپیش معلوم بود که، پاکستانی هاچه سیاسی وچه نظامی دریک مسئله هنرمند می باشند وآن اینکه خوب وعده بدهند وخوب خلاف وعده کارنمایند.خلاف کاریی که با افزایش عملیات تروریستی دردوماه گذشته درافغانستان میوه ی تلخ خود را به با زارآورده نشان داد که "روباه برای لحظه ی عابد وبرای همیشه غداروفریب کارخواهد ماند"!
ازسوی دیگر،نبود یک رنگی میان رئیس جمهورورئیس اجرائیه ی دولت وحدت ملی که برای مدتی کم ترازهفت ماه باعث ساخته نشدن کابینه شد؛این امیدواری را درمیان نظامی ها وسیاسی های دغل کارپاکستانی تقویت کرد که هم تروریسم را علیه افغانستان تقویت می کنند هم خطرداعش رابزرگ ساخته ازامریکاپول می گیرندهم طالبان را درزیرسایه ی خطرداعش پنهان وازآن ها فرشته های صلح درست کرده خود را آشتی جووصلح خواه درافغانستان جامی زنند.البته که، درزیرسایه ی این همه شیادی ودوگانه بازی کردن ها،برهم زدن مناسبات هند وافغانستان را نیزدنبال می کردند.مسئله ی که باگذشت چند ماه برای افغان ها نشان داد که درذهن وکله ی نظامی های پاکستانی صدق وصفا دیده نمی شود.ازاین رو،هم دررسانه های افغانستان هم رقیبان آقای غنی وهم دربرخی رسانه های پاکستانی،ضربه زدن به اووتوصیه برایش که فریب بازی دوگانه ی پاکستان راخورده است،بازتاب بسیاری یافت.
بطورنمونه، رسانه های افغانستان،بویژه روزنامه ها وشبکه های تلویزیونی همه پرازاعتراض ها وسرزنش هاعلیه رئیس جمهورغنی شده بود که بدون کدام دستاوردی، بسیاربه پاکستان بامید کمکش درفرایند گفت وگوباطالبان کرنش وخوش باوری نشان داده است.درحالیکه رسانه های گفتاری ونویشتاری افغانستان همه ازانتقاد های نرم وسخت علیه رئیس جمهورغنی بخاطرتمایلش به پاکستان مملوبود،اما فضای مجازی افغان هابسیاربدگوی وداو ودشنام داشت که بدگمانی وضعف فرهنگ سیاسی کشورما را به نمایش گذاشت ومی گذارد.با این که، انتقاد ودشنام سرای های بی پایان رسانه های واقعی ومجازی افغانستان بخاطر گرایش رئیس جمهورغنی به سوی پاکستان مبالغه کارانه بود؛اما،دررسانه های پاکستان هم که همه روزه به سراغ شان می روم،گه گاهی ازبی نتیجه بودن خوش بینی رئیس جمهورافغانستان به بازی دوگانه ی ارتش پاکستان سخن ها درمیان بود.بطورنمونه،دوهفته پیش،مقاله ی زیرعنوان"نابسامانی دستگاه دفاعی افغانستان"نویشته ودرآن،ازقول اسماعیل خان، نویسنده ی پاکستانی درمقاله ی زیرعنوان"رئیس جمهورافغانستان می خواهد خانه ی خود را سامان دهد"، نشرشده درسایت روزنامه ی دان،یاد کرده بودم.درآن مقاله،اسماعیل خان یاد آورشده بود که:"اشرف غنی،رئیس جمهورافغانستان بدون اینکه تغییری درسیاست افغانی پاکستان رونماشده باشد،تمایل وگرایش به سوی این کشورنشان داده است که باعث انتقاد های سخت مخالفانش ازاو وتضعیف موقعیت سیاسی اش شده است."
بهرصورت،باتوجه به دوام بازی دوگانه ی پاکستان درافغانستان،هم اعتراض های مخالفان ورقیبان غنی بجابود وهم نویشته ی اسماعیل خان،نویسنده ی پاکستانی درسایت روزنامه ی انگریزی زبان دان/ بامداد.به سخن دیگر،آقای رئیس جمهورغنی توقعی که ازپاکستان داشت،باشدت گرفتن تروریسم زیرحمایت آن کشوردرافغانستان،ازماه حوت 93تاکنون نقش برآب شد.درواقع،نقش برآب شدن امید ها وتوقعات آقای غنی ازپاکستان،سبب شد که نگاه های مهرورزانه ازاسلام آباد به سوی دهلی نو سمت گیری نماید.سمت گیری که سفرهفته ی گذشته ی رئیس جمهورافغانستان به دهلی نو، ومهرتایید گذاشتنش برمعاهده ی راهبردی میان کابل ودهلی که توسط کرزی امضاشده بود وتایید نقش هند درکشورما نماد آن می باشد.ازهمه مهم تراین که،سفررئیس جمهورغنی به دهلی نو،درزمانی صورت گرفت که عملیات تروریستی طالبان بنام عملیات بهاری درگوشه وکنار افغانستان شدت گرفت است که سخت ترین آن ها تروریسم وتوحش طالبان دربدخشان،جلال آباد واکنون درقندزمی باشد. ازسوی دیگر،عملیات اردو ،پولیس وامنیتی های افغانستان نیز درجهت سرکوب وپاکسازی طالبان درکندزو13ولایت دیگرآغازشده است که دستاوردهای خوبی تاکنون داشته است.
درشرایطی که، نویسنده دستاورد سفررئیس جمهورغنی به هند را برجسته می داند؛ازاین مسئله غافل نیست که پاکستان به گونه ی بسیارآشفته وعصبانی متوجه سفرنامبرده وپیامدهای آن بود ومی باشد.مثلن،درسه روزسفررئیس جمهورافغانستان به هند،رسانه های پاکستانی بسیارسرسری ازکنارآن گذشتند.اگرازدلسردیی پاکستان نسبت به سفررئیس جمهورافغانستان به هند نمونه بیاورم،به همین بسنده می کنم که روزپنجشنبه 30آوریل-10ثور،تنها این سخن آقای اشرف غنی دررسانه های پاکستانی بازتاب داده شد که دردهلی گفته بود:اگرپاکستان به تاجران افغان برای مبادله ی کالای تجاری میان هند وافغانستان ازطریق خاک خود اجازه ندهد،مابرای پاکستان برای صدورکالابه آسیای مرکزی ازطریق کشورمان اجازه نمی دهیم."روزجمعه اول ماه مه - 11ماه ثور،خانم تسنیم اسلم،سخن گوی وزارت خارجه ی پاکستان،این اعلامیه ی وزارت داخله ی افغانستان رارد کرد که، گفته بود:"ازمرزهای پاکستان،تروریستان بداخل افغانستان وارد شده ومی شوند."درواقع،بازتاب هردومسئله، یعنی هشداررئیس جمهورافغانستان که مسیرتجارتی پاکستان به آسیای مرکزی درصورتیکه مسیرتجارتی میان کابل ودهلی درمیان نباشد بسته می شود ورد اعلامیه ی وزارت داخله افغانستان که ازپاکستان به افغانستان تروریستان وارد می شوند،نشانه ی این است که پاکستان ازدستاورد سفررئیس جمهورافغانستان بدهلی بسیارنگران می باشد.دراین راستا،صبح گاه شنبه 12ماه ثور- 2ماه مه،بوقت پاکستان،گزارشی مفصلی درسایت دان پخش شد .گزارشی که تاکید داشت :تبلیغات واتهامات افغانستان وپاکستان علیه یک دیگرازسرگرفته شده است.درضمن آن ها،این خبرهم درسایت جنگ بازتاب داده شده بود که نوازشریف،نخست وزیرپاکستان درهفته ی دوم ماه جاری میلادی به کابل می رود.یعنی به کابل می رود تاوعده های دروغین گذشته راتکرارنماید.
ازاین رو،لازم است بررسی شود که سفر رئیس جمهور به هند وتایید معاهدات قبلن امضاشده توسط کرزی چه تاثیری می تواند برمهارجریان تروریسم صادراتی پاکستان به افغانستان داشته باشد؟ برای پاسخ بهتراین پرسش،بهتراست که به عامل های زیرتوجه ژرف کرده شود:نخست،رقابت هند وپاکستان درافغانستان.دوم،تقویت تروریسم توسط پاکستان درافغانستان بنام مبارزه بانفوذهند.سوم،توان دولت افغانستان برای بهره برداری ازرقابت دهلی واسلام آباد،درجهت مهارتروریسم صادرشده وصادرشونده ازپاکستان.دررابطه به اصل نخست،باید گفت که پاکستان دررابطه به افغانستان بسیارکهنه فکرمی کند.به این معناکه،دردوران جنگ سرد قدرت های بزرگ،مثلث مسکو،کابل ودهلی حضورداشت وافزون بر آن، افغانستان نزاع مرزی با اسلام آباد درخط دیورند هم داشت.اگر،اکنون پاکستان ازنفوذ دهلی درکابل بزیان خود سخن می گوید،نهایت کهنه فکری اش می باشد.به این خاطرکه،شوروی مرده است وافغانستان دنبال نزاع مرزی هم نیست وهندهم سخن های اگرداشته باشد درباره ی هجمونی چین درمنطقه دارد نه پاکستان آن هم ازطریق نفوذ یابی درافغانستان.اگرپاکستان دربرابر چین برده منشانه گردن خم می کند،برمی گردد ازهراسی که ازهند دارد.درحالیکه میان دهلی وپکن،مبادلات تجاری وهمسوئی دراتحادیه ی بریکس / متشکل ازبرازیل،روسیه،هند،چین وافریقای جنوبی،پررنگترازرقابت های سیاسی هردو می باشد.درمسئله ی کشمیرهم که پاکستان درتمام عمرخود علیه هند تلاش ورزیده، بجای نرسیده است.اکنون که،پاکستان درسطح جهان به حیث یک کشورتروریستی معرفی شده است،ممکن نیست که سخنش درباره ی کشمیر گوش شنوای پیدانما ید.
بنابرآن،رقابت پاکستان باهند ونزاعش درمسئله ی کشمیربا آن وتباه کاری اش درافغانستان به بهانه ی خطردروغین نفوذ هند در کابل،ازنظرسیاسی فسانه ی بیش نیست.معلوم است.چون پاکستان هم بنام جهاد وطالبان وهم بنام جنگ علیه تروریسم طالبانی- القاعده ی همواره تجارت کرده است،ازاینکه اکنون افغانستان وارد برهه ی بازسازی شده است وهندهم دراین بازسازی درچهارده سال گذشته نقش پررنگ داشته است.ازاین رو،پاکستان تاجربه خون افغان ها وموقعیت جغرافیای کشورشان که پول برای سرمایه گذاری درافغانستان ندارد،به یک بهانه ی واهی به صادرکردن تروریسم مبادرت ورزیده است.بهانه ی واهی پاکستان هم این است که هند درافغانستان رخنه کرده است وبرای این رخنه باید تروریسم را به این کشور صادرکرد.واقعیت این است که، مبارزه ی پاکستان بانفوذهند درافغانستان بهوده وپوشاندن اصل مسئله می باشد واصل مسئله هم این است که، پاکستان عمق اسراتژیک درافغانستان می خواست که امریکا دستش را ازآن کوتاه کرده است.روشن است که پاکستان دربرابرامریکانه چیزی گفته می تواند ونه چیزی کرده می تواند.پس،نفوذهند درافغانستان رابهانه کرده دراصل با ابزارکردن طالبان وحشی- بی شعور- تروریست ،علیه منافع امریکا وکشورما مبارزه ی تروریستی می کند.
ازاین رو،برای سیاست کاران افغانستان لازم است که ازاین دغل کاری پاکستان بهره برداری کرده امریکا را ودارنمایند تا دربرابراین دوست دوگانه بازخود مبارزه نماید یاموضع بارزوسخت تربگیرد.ازجانب دیگر،دراین برهه از تحولات سیاسی افغانستان، مسئله ی قابل توجه این است که پاکستان نزد امریکا رنگ باخته وبدریوزگی چین رفته است تا با داری ناراض خود را باورمند نماید که درافغانستان نقشش نباید دست کم گرفته شود.به این خاطرکه،می تواند باورق چین هم بازی کرده به گسترش تروریسم درمنطقه بیفزاید.خوبی رخدادها این است که، چین هم فهمیده است که پاکستان دغل کاروتروریست پروراست.بنابراین،به پروژه ای کله اش راگرم کرده است که امکان عملی شدن آن نیست یاکمرنگ می باشد.مثلن،ساختن شاهراه قراقرم - کاشغر- گوادر؛ بالای طبیعت کوهستانی - نا امن - طولانی،پروژه ی می باشد که درشرایط کنونی کاربردی کردن آن دشوارمی باشد.ازاین نگاه که ولایت های خیبر- پشتونخواوبلوچستان ناامن می باشند،حکومت پاکستان مسیرسرک را ازطریق پنجاب به گوادرسمت داده است که باعث اعتراض قوم گرایان پشتون وبلوچ شده است.اگراعتراض قوم گرایان پشتون وبلوچ رابا خیزش جدائی خواهانه ی چریک های بلوچ افزون نمایم،روشن می شود که پاکستان راه پرخم وپیچی درساختن شاهراه نامبرده دارد.راهی پرخم وپیچی که ازناکاربردی بودن این پروژه سخن دردهن دارد.باتوجه به ناکاربردی بودن پروژه ی یاد شده،چین ازپاکستان خواسته است که با تروریسم هم مبارزه نماید.یعنی ادامه ی حمایت پاکستان ازتروریسم سبب می شود که بازی گران منطقه ی ازجمله هند نگذارند طرح یاد شده عملی شود.
پس،به نفع افغانستان می باشد که درسطح منطقه روابط خود را باچین ،هند ، ایران وروسیه،گسترش داده توسط آن ها پاکستان را ازحمایت ازتروریسم بازدارد.این رامی گویند سیاست ایجاد توازن میان بازی گران منطقه ی وجهانی.روشن است که، تنها با ایجاد چنان توازنی می توان تروریسم برخاسته ازپاکستان وسرازیرشده وشونده به افغانستان را مهاریاسرکوب کرد.دراین باره که،دولت افغانستان چگونه می تواند چنین سیاستی راتهیه وکاری بردی نماید،گام نخست را با توجه به دغل کاری دوام دارپاکستان، بازدن پل اعتماد میان کابل ودهلی که باسفراخیررئیس جمهوربه هند،برداشته وتازه شد،باید وارد برهه ی دوم شود.دربرهه ی دوم هم ، حکومت افغانستان باید کارهای زیررابدرستی انجام دهد:خوب وکارآمد ساختن حکومت.دوم،پاکسازی دستگاه دولت ازستون پنجم پاکستان که توسط کرزی وتیمش ساخته شده بود.سوم،جلب رضایت وحمایت مردم ازطریق عرضه ی خدمات.دراین صورت،هم پاکستان سرعقل می آید وهم تروریسم مهارمی شود.
دررابطه به اصل نخست یا ایجاد حکومت خوب وکارآمد،باید گفت که بسیاری مهره های درشت وریزدرساختاردولت کنونی که میراث سیاه کارکرزی می باشد،نه تحصیل دارند نه تجربه دارند ونه اخلاق.درواقع،حضوراین گونه افراد درساختارحکومتی هم باعث فساد اداری ومالی بیشتروهم باعث فربه شدن تروریسم وایجاد فاصله میان مردم ودولت شده است.این هم درزمانیکه، جوانان تحصیل کرده چند روزقبل شهادت نامه های تحصیلی شان رادرکابل آتش زدند که باعث کاریابی شان نشده اند.اگرچه، آتش زدن شهادت نامه های تحصیلی توسط تحصیل یافته هاکاری شایسته ی نیست،اما بیکاری رنج دهنده وبی درآمدی درشرایطی که بی تحصیل هاهمه کاره درحکومت می باشند،کاری قابل سرزنش هم نیست.ازاین رو،به نفع حکومت است که یک سیاست کادری درست را تهیه وعملی نماید.سیاستی که کارها رابه کارفهم ها سپرده ناکاره ها رابی کاریامطابق توان شان کاردهد ودولت رادرجهت دولت داری خوب و مهارتروریسم درداخل سوق ودرخارج هم سبب کسب کمک های بیشترجامعه ی جهانی شود.قابل توجه می باشد که، بیکاری وشهادت نامه سوزی به این معنانیست که نویسنده معترض دستگاه اداری نابکاردولت بخاطرحضوربی تعلیم هامی باشد،بلکه معترض وضع رایج درنهادهای دفاعی وامنیتی هم می باشد.
بطورنمونه،آمارموجود نشان می دهد که 352 هزارسربازوپرسونل کاری دروزارت دفاع داریم که به شمول پولیس ها وامنیتی های وزار داخله وریاست امنیت ملی ،شمارشان می رسد به بالای پنج صدهزار.سوال این است که این شماربزرگ سرباز،پولیس وکارمند امنیت،چرانمی توانند دو تاسه هزارتروریست بومی وغیربومی را سرکوب وریشه کن نمایند؟ بازهم پاسخ پرسش یاد شده برمی گردد به خرابی سیاست کادری وحکومت نابکاربرخاسته ازآن.به این معناکه،اگراین همه سرباز،پولیس وامنیتی ها طی یک سیاست کادری خوب ته وبالاو مدیریت درست می شدند،اکنون مانه تروریست داشتیم ونه حکومت فاسد که کمک کننده های برونی راهم فساد آن به ستوه آورده است! بنابراین،به صراحت می گویم همان گونه که حکومت فاسد ونابکارکرزی با وجود حضورجنگی ناتووکمک های کلان جامعه ی جهانی بویژه امریکا، باعث بازگشت تروریسم ووضع ناهنجارکنونی شد،سران دولت وحدت ملی هم اگربا روی دست گرفتن یک سیاست کادری ،حکومت راخوب وکارآمد نسازند،موفق به مهارتروریسم وتامین ثبات کشوروآرامش مردم نخواهند شد.ازاین رو،پیشنهاد من به رهبران دولت وحدت ملی این است که باشعار،دولت وحدت ملی،ملی ومردمی نمی شود.اگردولت واقعن ملی- مردمی نشود،کمک امریکا وغرب راکه دارد؛ با کمک هند هم موفق به مهارتروریسم وسرعقل آوردن پاکستان نخواهد شد.پس،لازم است که اموردرون خانوادگی بهتر نظم ونسق داده شود تا همسایه رافرصت برای ویرانگری میسرنشود؛به گونه ی که، تاکنون شده ووضع ناهنجارکنونی رارقم زده است.