احمد سعیدی
مسير آينده مصالحه در افغانستان
دو هفته قبل هئیت هفت نفری به نماینده گی از رئیس جمهور رئیس اجرائیه و معاونین آنها به پاکستان رفته بودند. در منطقه مری اسلام آباد با چند از طالبان سره و نیم سره ملاقات های داشتند گفته می شود بعد از عید رمضان نیز نشست های نیز صورت خواهد گرفت.
حالا قلم گرفته ام تا در این مورد مقاله ای بنویسم سوال اساسی از اینجا آغاز می شود که آیا صلح پایدار در كانون اهداف دولت افغانستان ، مخالفین دولت و حامیان آنها وجود ندارد.
آنچه که دیده میشود تا هنوز اجماع ملی در اين خصوص بین نیروی متخاصم وجود ندارد. شايد بحران فراگیر امنیتی و حضور فعال داعش زمامداران ما و مخالفین ما را اجباراً به اين سمت ببرد. اما در حال حاضر بهدليل فقدان اتاق فكر متمركزي براي استراتیژی صلح نه در این طرف و نه در آن طرف روزنه موثر وجود دارد.
زمامداران جا طلبی را که می بینم هیچ کدام به هیچ کس بدون خود و اهداف خود ارتباط و باور ندارد. بلاخره برنامه که در روی کاغذ بخاطر مصالحه با مخالفین وجود دارد در نتيجه اهداف غیر عاقلانه ای رهبران اینسو و آن سو قرباني تصميمات و علايق فردي رهبران خواهد شد. به باور من ضرورت صلح در افغانستان باید به یک امري جهانشمول كه تصميمگيري در مورد آن در سطح ملی منطقوی و بین المللی متحدانه و آگاهانه گرفته شود یک ضرورت عینی است. این تصامیم باید دقیق و فرمولبندي شوند . نه فصلی و موسمی ،
با توجه به اينكه افراد و نخبگان سياسي در فرآيند صلح میتوانند نقش اساسي داشته باشند در ضمن ماهيت فكري و طبقاتي آنها نیز بسيار تعيينكننده است زيرا در راه آوردن صلح بايد از طريق جامعه يا از راه نخبگان برويم. البته رسيدن به صلح از راه اجماع ملی راهي طولاني است. اما از راه نخبگان کشور سريعتر حاصل ميشود.
نه تنها افغانستان من هيچ جامعه جهانسومي را سراغ ندارم كه علاقه به صلح پایدار و توسعه نداشته باشد. زيرا در اين كشورها صلح و توسعه توسط نخبگان جامعه رخ ميدهد . به باور من اگر خود خواهی ها وجا طلبی ها مطرح بحث نباشدفهم نخبگان سياسي در سطح ملی منطقوی و نظام بينالملل تعيينكنندهتر از ساير عوامل است.
ما در جهاني زندگي ميكنيم كه فهم مشترك از نظام بينالمللي و منطقوی نسبت به شناخت نظام داخلی بسيار مهم است. بر اين اساس مهمترين موضوع در حال حاضر در کشور ما این است آيا بين نخبگان سياسي افغانستان فهم مشتركي از وضعیت موجود وجود دارد؟ اگر در مهار کردن جنگ و آوردن صلح در کشور ما فهم مشترك وجود نداشته باشد، نميتوانيم در مديريت صلح و مهار کردن جنگ كار جدي و موثر را انجام دهيم.
صلح به باور من در افغانستان یک مسئولیت و یک بحث جهاني است. هرگز باید بومي محاسبه نشود، جنگ در افغانستان افغانی ، منطقوی و فرا منطقوی است، بناً بدون کمک و ارتباطات بین المللی نمیتوانیم در این راه دست آوردی موثری داشته باشیم . درست است که ما قربانی رقابت های کشور های منطقوی و فرا منطقوی بوده و هستیم، از طرف دیگر میدانیم که هيچ كشوري بدون ارتباطات بينالمللي در عصر حاضر نمیتواند همه مشکلات خود را حل و فصل کند.
رقابت يك بحث جداگانه ای بین هند و پاکستان بین ایران و سعودی بوده که در این مورد افغانستان هرگز باید نخواهد بدون قید و شرط در پهلوی یکی از این ها علیه دیگری ایستاده باشد .
در حال حاضر ما كشوري هستيم كه با همسايه شرقی خود رابطه خوبي نداريم اما از آنها میخواهیم در راه آوردن صلح یار و یاور ما باشد .
آيا ما افغانها ،در سياست خارجي، نقش منطقهيي افغانستان، واژه زندگي در جامعه افغانی به تعريف واحد رسيدهايم، آيا از آنچه که در کشور ما می گذرد روی همه به فهم مشترك رسيدهايم، ما حق داریم در سياستگذاري تضاد و اختلاف داشته باشيم اما نبايد در بيان مفاهيم که در تعین سرنوشت نظام و ملت ما تاثیر گذار است اختلاف داشته باشيم. زمامداران ما در راه آوردن صلح زیاد تر باید منطقوی و جهانی فکر کنند.
بدون قفل شدن به كشورهاي ديگر و سازمان ملل متحد هرگز نمی توانیم صاحب صلح سرنوشت ساز شویم، پيشرفت نخواهيم كرد؛ اگر پروژه تاپی یا کاسا هزار ما را به پاکستان ترکمنستان و هندوستان پیوند ندهد هرگز مسايل سياسي و امنيتي حل نميشوند تحکیم صلح در بعضی از كشورهايي آسيايي اين را نشان ميدهد. که روابط تنگاتنگ اقتصادی باعث ثبات و امنیت دایمی می گردد .
افراد و اشخاص که در حال حاضر كشور را اداره ميكنند بايد بخاطر آوردن نگاهي به چشمانداز جهانيشدن این واژه داشته باشند. براي جهانيشدن نياز به دانش دقيق احساس میشود. داشتن آمار دقيق نسبت به تحولات جهاني در سرنوشت جنگ و صلح در افغانستان موضوع خیلی مهمي است. ارتباط شخصیت های دلسوز و آگاه با مسئولین از اهمیت خاص بر خوردار است.
اما متاسفانه رهبران ما در ناهماهنگي بین اقشار مختلف جامعه بسيار مهارت دارند. دنیای دیگر با نشان دادن يك كارت میتوانند در هر جایکه بخواهند سفر کنند اما ما هنوز بايد در صف های طویل در میدان های هوایی ایستاده باشیم تا ثابت گردد که پاسپورت ما جعلی نیست، و ما افغانیم ترک وطن نمیکنیم با گذشت ده ماه حکومت وحدت ملی توزیع تذکره الکترونیکی و اصلاحات در کمیسون انتخابات را برای خود ننگ میداند، نمیدانم تعلل این منطق در کجا نهفته است.
اگر از من پرسیده شود كه آيا صلح كانونيترين هدف همه اقشار در كشور ماست، متاسفانه پاسخ من منفي است، زيرا اهداف فراواني در اين رابطه وجود دارد. با کمال تاسف این آرزوی مقدس تا هنوز به كانون اجماع ملي تبدیل نشده است . شايد در آينده اين امر رخ دهد و بحران نا امنی ما را به اين سمت هدايت كند زيرا افغانستان كشور اتفاقات است.
با تغیر رهبری در کشور ما همه چیز از نوع آغاز میگردد، اما در کشور های دیگر
تغيير دولتها فقط براي اين است كه كشور را مديريت كنند نه اينكه همهچيز را از نو بر طرف و یا مقرر نمایند.
اگر هدف، صلح فراگیر و كارآمدي است باید تمامي جريانها، نهادها و دستگاههاي اجرايي به مشتركاتي در اولويتبندي و جهتگيريها دست يابند. از سوي ديگر صلح یک ضرورت است نه يك انتخاب، ما میدانیم ادامه ای جنگ بخاطر ضعيف نگه داشتن افغانستان است و تلاش مداخله گران بر اين متمركز است كه در رسيدن منابع مختلف مصالحه به افغانستان تاخير ايجاد كنند. به نظر ميرسد ماهيت اين كار سياسي است .
اولويت سيستم بر خواستهها، منافع و سليقههاي فردي، حركت از مديريتهاي فردي به مديريتهاي اجتماعی و ساختاري، حركت ابهت فرد به مهارتهاي فرد، اجازه بروز و ظهور استعدادهاي تحصیل کرده بخصوص نسل جوان ازجمله موارد مهم در ساختارمند شدن جامعه و کمک رسانیدن در راه صلح است. به باور من در كشور ما دليل كليدي فرهنگي و فكري بخاطر صلح و انکشاف نيافتگي اين است كه حکومت وحدت ملی از فرد به سيستم حركت نكرده است. و واژه سيستم در نظام رفتاري و فكري حکومت وحدت ملی بسيار ضعيف است.
سياست خارجي مطلوب در مورد صلح اين است که فراگیر باشد مدیریت سیاست خارجی طور برنامه ریزی و عملی گردد كه ساير كشورها نبايد از پيشرفت صلح و ترقی در افغانستان هراس داشته باشند .
از کلیمات و هيجانات در رفتار سياست خارجي، برای همیش پرهيز گردد اختلاف فقط در سطح سياستگذاريها، فهم دقيق محيط بينالمللي از موارد ديگري است كه بايد مورد توجه قرار گيرد.