استاد صباح
سياف واسماعيل دوآدم ويک تمايل
( پژوهشي پيرامون هياهوي سياف واسماعيل براي جنگ وجهاد)
اسماعيل بازي درعبارت ودرپي قدرت وامارت
قسمت دوم
آيا اسماعيل مي دا نست كه فرود يك گلوله توپ قلب چند نفر را مي درد ؟ هرصداي فيرتوپ ، تانک وراکت، فردا به قطره اشكي بدل خواهد شد واين اشك چه جگرهايي را خواهد سوزا ند ؟ اوفکرميکرد که جنگ يعني سوختن ، ويران شدن ، آرامش مادري كه فرزندش را با لالايي گرمش درآغوش خود خوابانيده ، نوري ، صدايي ، ريزش سقف خانه وسرد شدن تن گرم كودك درقامت خميده مادرچه تاثيرداشت؟ بلي! جنگ يعني ستم يعني آتش ، يعني خونين شدن وسرخ شدن جامه اي وسياه شدن جامه اي ديگر. گلوله اي ازميل تفنگ وباماشه کشيدن تفنگداري با سرعت شليك مي شد و در مبداء به حلقومي اصابت نموده ، آنرا سوراخ كرده وگذرمي كرد ؛ اودرغمش نبودکه كدام مادر ضجه مي كشد ؟ كدام پيراهن سياه مي شود ؟ كدام خواهربي برادرمي شود ؟ آسمان كدام شهرسرخ مي شود ؟ كدام گريبان پاره مي شود ؟ كدام كودك درانزوا وخلوت خويش ازدردجانسوزبي پدري اشک ميريزد.
وطن چندي اسیر دوسه تا بیوطن است
انهدام وطن از نکبت این چند تن است
آن یکی لاشخورو آن دگری جغد سیاه
آن یکی مرده خورو آن دگری گورکن است
آن شده پیش نمازدر چمن ودرسرايي
واقعا قصه او قصه خ ... درچمن است
این چه بوئیست که اززیرريش می آید
که چنین باعث دلسردی مشک ختن است
سرزمین گل و بلبل به چه روزافتاده
بلبل وزاغ است وچمن آن لجن است
روزگاری که وطن دست کفن دزدان است
عجبی نیست اگر مرده ما بی کفن است
داده بودند مژده که سربکفان می آید
سربکف آمـدودیـدیم که پیمانـشکن است
حرفهایش همه جزتهمت وفحاشی نیست
واعظ شهرچه با تربیت وخوش سخن است
بروطن مهر داشتن اگر بی وطنیست
سجده برخاک وطن دين وآئین من است.
چندي قبل اعلام شد كه با جمعاوري بيش از ۲۴ هزارميل سلاح سبك و هشت و نيم هزار ضرب سلاح ثقيل پروسهي جمعاوري سلاح و ملكي سازي تكميل شد. اين جمع اوري سلاح مربوط به قطعاتي بود كه ظاهراً درچوكات وزارت دفاع رسميت داشتند و قوماندانان آن قطعات از وزارت دفاع پول ميگرفتند. خلع سلاح اين قطعات كه بخش بسياركوچكي از تفنگ به دستان را تشكيل ميداد، درحد خود امرمثبتي بود ولي به هيچ عنوان مفهوم خلع سلاح گروپ هاي مسلح در كشور ما را نمي رساند. هم اكنون دهها هزارميل سلاح نزد گروپ هاي مسلح وجود دارد كه عامل نا امني دركشور هستند. اگر سلاح جمع اوري شده باشد، پس اينهمه زورگويي، درگيري، قتل وجنايت چگونه اتفاق ميافتند. همين حالا تنظيم هاي حزب گلبدين، جمعيت رباني، شوراي نظار، اتحاد سياف ، وحدت اكبري،... كاملاً مسلح بوده، واليان و قوماندانان امنيه تنظيمي هريك دهها ميل سلاح دراختيار دارند. سرگروپ ها و بعضي ازفرماندهان و مسوولان اين تنظيم ها در دولت نيزشركت داشته ولي سلاحكوت هاي خود را حفظ كرده اند.
همين داشتن سلاح ومهمات است که گاه گاهي اسماعيل نعره سرميدهد ودم ازجهاد وسلاح ميزند.
وي
مدتی است که در پی ایجاد شورای سراسری مجاهدین است و اولین نشست جهادی هارا
درهرات گرهم آورده و اعلام کرد که غربی ها در تامین امنیت ناکام بوده و اکنون
نوبت مجاهدین است که امنیت را به باز گردانند.
اسماعیل می گفت نظامیان خارجی قادربه تامین امنیت نیستند ودرده سال گذشته تلاش
کرده اند نقش مجاهدین را ضعیف سازند واکنون نیزاین تلاش ها ادامه دارد.
توپ وتانگ ما را جمع کردند وسرهم ریختند و به عوض آن دختر آلمانی آوردند، دختر
فرانسوی آوردند، دختر هالندی آوردند، دختر امریکایی را مسلح کردند، عسکرسفید
پوست اروپایی آوردند، عسکرسیاه پوست افریقایی آوردند وفکرکردند که دراینجا
امنیت آورده می توانند، اما نتوانستند.
نظامیان خارجی قادر به تامین امنیت نیستند و باید سهم بیشتر به مجاهدین داده
شود.
وی در تلاش ایجاد نهاد ویژه ای نظامی از مجاهدین است. اسماعیل گفت که شورای
جهادی به زودی تشکیل می شود.اوازمجاهدین
هرات خواست که به این شورا، بپیوندند
.
کنار زدن سران جهادی ازتصمیم گیری های مهم کشور را عامل بروز ناامنی های گسترده
درسطح کشورعنوان کرد
.
اسماعیل با اشاره به وضعیت نامناسب امنیتی درهرات گفت که همبستگی و وحدت
مهمترین راه مبارزه با ناامنی ها است و مردم می توانند نقش عمده ای در تامین
امنیت به دست گیرند.
اسماعیل که مدتی پیش ازسوی عزیزالله لودین به غصب ده ها جریب زمین متهم شده است
می گوید که شورای سراسری مجاهدین درحال شکل گیری دربیشتر ولسوالی های هرات است.
اماهزاران تن درهرات درعکس العمل به گفته هاى اسماعیل درمورد توزیع سلاح به مردم، تجمع کردند و این کار وى را حرکتى براى به قدرت رسیدن وى خواندند.آنها که شامل اعضاى نهادهاى جامعۀ مدنى، موسفیدان و بزرگان تجمع نموده و از گفته هاى اسماعیل ابراز نگرانى نمودند. شمارى ازاعضاى مشرانوجرگه، دراجلاس دیروز نیز با توزیع سلاح ازسوى شوراى مجاهدین شدیداً مخالفت نموده، ازاسماعیل خواستند تا درین مورد وضاحت بدهد.آنها گفتند که ایجادشوراى مجاهدین و توزیع سلاح ازسوى شورا، توهین به مجاهدین است، که بخاطر آزادى کشور جهاد کرده اند.
مسئولین درهرات از توزیع سلاح توسط شورای قوماندانان جهادی دربین مردم این ولایت خبر میدهند.
مسئولین محلی ولایت هرات در این رابطه ابراز نگرانی کرده و نسبت به ایجاد اخلال درامنیت موجود درکشور، هشدار می دهند. برخی از رسانه هانوشتند که اسماعیل گفته است که روند بسیج و مسلح کردن مجاهدین پیشین جریان دارد تا این نیروها آماده دفاع ازافغانستان باشند. زيراغربی ها نتوانستند کاری برای تامین امنیت پایدار بکنند .
عده ای ازجهادی هاي پیشین درسالهای حکومت کرزی، هرازگاهی ابراز نا رضایتی کرده اند وازنقش مجاهدین در دولت کرزی نا خوشنود بوده اند. اما اسماعیل خان نخستین کسی است که ازتشکیل دوباره واحد نظامی مجاهدین حرف می زند .در قانون اساسی کشورتذکرداده شده که احزاب سیاسی حق ندارند شاخه نظامی داشته باشند واحزاب جهادی نیزبرای ادامه فعالیت و برای اینکه بتوانند به عنوان یک حزب سیاسی در وزارت عدليه ثبت شوند، اعلام کردند که شاخه های نظامی خود را لغو کرده و سلاح خود را در برنامه موسوم به دی دی آربه دولت تحویل داده اند.
اقدام اخیراسماعيل در هرات در جهت توزیع رسمی سلاح به افراد خطری علیه امنیت داخلی کشوراست. در این اواخر از سوی نهاد غیردولتی تحت نام شورای فرماندهان جهادی به عده ای از مردم، سلاح توزیع شده و کدام ارگان امنیتی هرات مطلع نیست. توزیع سلاح ازسوی شورای فرماندهان جهادی برای شماری ازمجاهدین را محکوم نموده و این عمل را خلاف قوانین کشورعنوان نمودند. توزیع خودسرانه سلاح، نوعی دامن زدن به ناامنی دراین ولایت می باشد. تاکنون انگیزه شورای جهادی ازتوزیع سلاح به فرماندهان و افراد آنان مشخص نیست.
مقامات هرات ميگويند اين حرکت، خطر جدی برای امنیت داخلی می باشد. هرگونه اقدام انفرادی و گروهی خارج از صلاحیت دولت ازجمله خریداری سلاح و مهمات واستخدام و آموزش سربازان را خلاف موازین قانونی داخلی می داند و تاکید می کند که در صورت تثببت جرم، مورد پیگرد قانونی قرارخواهند گرفت، حال آنکه اداره محلی هرات اسناد معتبر توزیع سلاح شورای فرماندهی جهادی را دراختیاردارد. این جواز ازسوی شخصی به نام حاجی معروف غلامی صادر شده است. غلامی یکی ازفرماندهان سابق اسماعیل می باشد.
رهبران پیشین جهادی با هشدارهای مکررخود بالاخره کاسه صبر حکومت را نیز لبریز
ساخت.
عبدالله در واکنش به این هشدارها گفت: افرادی که با استفاده از مجبوریتهای
مردم دست به اقدامات غیرقانونی میزنند،
این اقدامات عواقب ناگواری را در پی خواهد داشت.
چهرههای
جهادی با سروصداهای خود برحکومت میخواهند
فشار وارد کنند، اما مردم با اینگونه اظهار نظرها چندان موافق به نظر نرسیده و
میگویند
که نه تنها مجاهدین ازصحنه کنار رانده نشدهاند،
بلکه بعد ازسقوط حکومت داکترنجیبالله
تا حال، مجاهدین حضور پررنگ درحکومت دارند؛ زیرا درسراسر کشورمجاهدین درچوکات و
تشکیلات حکومتی از نفوذ زیاد و قابل ملاحظهای
برخورداراند. شماری ازسیاسیون معتقد هستند که برخی ازسران مجاهدین که درحکومت
به مقامی نرسیدهاند،
حالا صداهای مخالفت بلند کرده و حکومت را تحت فشارقرارمیدهند.
انتقادات چهرههای
جهادی ازعدم حضور شان درحکومت به خاطر منافع عمومی مردم نیست، بلکه بیشتر جنبه
شخصی و منفعتجویانه
دارد. چهرههای
جهادی میخواهند
ازآدرس جهاد برای خود مقام و جایگاه دولتی مطالبه کنند.
اسماعیل
دريک اظهارنظراجيرانه ميگويد: ایران اسلامی پناهگاه و حامی مظلومان به
پاخواسته ملت افغانستان در طول سه دهه گذشته است. ایران همواره به ملت
افغانستان کمک کرده و به فرزندان ما درمدارس ایرانی درس آموخته و اشتغال و
زندگی آرام را برای آنان در سه دهه فراهم کرده است. وجود مرزهای خاکی برای دو
ملت مسلمان که با یکدیگر برادری و زبان مشترک دارند مهم است اما مهمتر ازآن
مرز اعتقادی است که همه را به ایمان و اعتقاد راسخ وا میدارد. اين سخنان
اسماعيل ثابت ميکند که وي وابسته ومزدوربيروني است.
درمقابل معاون نیروهای مسلح ایران، مردم را به بیرون کردن آمریکاییها
ازافغانستان فراخواند. علی آلفونه درگفتوگو با دویچه وله میگوید افغانها
آگاه هستند که جمهوری اسلامی هیچگاه مدافع منافع ملی آنها نبوده است.
جزایری معاون نیروهای مسلح ایران گفته است آمریکا نباید از برخوردهای گزنده به
خاطر توهین به قرآن و کشتار مردم بیگناه افغانستان و پاکستان در امان باشند و
آمریکاییها باید طعم تلخ ضربه انتقام را بچشند.
درزمان اقتداراسماعیل درهرات، خود را والی نه بلکه امیرجنوب غرب میخواند. ودرزمان امارتش دیدیم که به سبک طالبان چه فضای خفقان را مستولی ساخته بود. همه به خاطر دارند که تحت اداره او دختری اگر با پسر نامحرم در شهر گیر می افتاد فوری برای معاینه باکره گی به شفاخانه انتقال داده میشد. وی زیر همین نام، تمام درآمد و امکانات هرات (علاوه ازعواید دو بندرمهم ومشهور اسلام قلعه و تورغندی)، عایدات و مالیات جایدادهای مردم و شاروالی و غیره را به میل خود صرف می نمود وتا مدتی که والی هرات بود به دولت مرکزی سهمی ازین پول نمی داد و یا هم چیزی ناچیز میداد. همین خودسری ها و روابط پنهانش با دولت جبار ایران بود که باعث شد باداران خارجیاش طی عملیات برق آسا افرادش را خلع سلاح نموده از گوش خودش کشیده به کابل انتقالش دهند.
اسماعیل که از نام جهاد وشهیدان بیشترین سوء استفاده را می کند، عملا به شهدای گمنام وطن ارزشی قایل نیست. اما برای پسرش میرویس که در یک درگیری شخصی با ظاهر نائب زاده به خاطر عیاشیهایش کشته شد، چندین جریب زمین بیتالمال را غصب کرده مقبره پرزرق وبرق ساخته ودهها قبرمربوط اهالی هرات را بخاطر کشیدن سرک الی باغی که درآن پسرش دفن است تخریب کرد. حدود یک میلیون دالرصرف مقبره پسرش نموده است اما مردم مظلوم را ازیادبود مردههای شان که شاید زمانی قهرمانان جنگ ملی بودند محروم ساخت. (او به صورتی انتقام پسرش را نیز گرفت و ظاهر نائب زاده در مسیر راه مزار- کابل ظاهراً درحادثه ترافیکی بصورت مرموزی کشته شد).
اسماعیل به این هم اکتفا نکرد و چون خود خواهی اش حد ومرز نمی شناسد، چندین کوچه جاده بانک خون را بنام پسر عیاشش نامگذاری نمود در حالیکه برای دیگرشهدا نه بنای یاد بودی ساخت نه مقبره های شان را احاطه کرد و نه کدام جاده و سرکی را بنام شان ثبت نمود. به گفته عزیزالله لودین رییس مبارزه با فساد اداری، اوبه ارزش دهها میلیون دالر جایداد عامه را نیزغصب نموده است اما ازآنجاییکه اسماعیل حال یک مهره دولت پوشالی کرزی است و امریکا به این چنین افراد خود فروخته نیاز دارد، مثل فراوان موارد دیگرفساد رهبران جهادی، روی این فساد و چپاول او نیز پرده انداخته شد و فعلا قضیه خاموش است. بعد ازسقوط دولت نجیب، تورن اسماعیل هرات را متصرف شد ونتیجه سالها مبارزه و جانبازی مردم را قاپید و با یک مشت قومندانچه ها و اعضای خانواده اش به پول های افسانوی دست یافتند. اسماعیل چندین سال است که به شکل غیرمسلکی در وزارت ناکام آب و برق کارمیکند.
این درحالیست که دراین پست حرکات غیرمسلکی ومنافی منافع و ارزشهای ملی ازاو سرزده است. طورمثال زمانی گفته بود که طی چهل روزمشکل برق پایتخت را حل میکند درحالیکه تا امروزهم مشکل برق کابل بصورت درست حل نگردید. در ضمن او صدها میلیون دالررا برای آوردن برق وارداتیکه هرلحظه امکان قطع آن موجود است صرف نمود اما هیچ کاری برای ساختن بندها برای مهارآب سرشار افغانستان وتولید برق ننمود.
تعصب وگرایشات سمتی، قومی و لسانی اسماعیل خان زبانزد عام وخاص است. درحالی که ولایات نیمروز، فراه و هرات هم مرز ایران اند دردو ولایت (هرات و نیمروز) ازایران برق وارد نموده و به کسانی توزیع نمود، ولی با مردم فراه عقده ی برخورد کرده وتا امروز مطلقا ازبرق دولتی محروم اند. مردم این ولایت مجبورند دربدل فی کیلو وات ۵۰ الی ۶۰ افغانی ازبرق جنراتوری استفاده نمایند.
اسماعیل درقضیه برداشت میلیون ها دالرازیک بانک دولتی درزمان ولایت هرات، استفاده سوازعواید گمرکات و نیز بستن قرارداد غیرشفاف با برخی از شرکت های ساختمانی، متهم است. در نامه اداره مبارزه با فساد اداری که پیش از دادن رای اعتماد به وزیران، به پارلمان فرستاده شده بود، آمده است که اسماعیل خان در حدود هفتاد میلیون دالر از یک بانک دولتی برداشته است.
این پولها زمانی برداشت شده که داکتراشرف غنی وزیر مالیه بوده است و درهمان زمان، اشرف غنی، هیاتی را برای بازپس گیری این پول به هرات فرستاده اما والی پیشین هرات ازتحویل این پول ها به هیات اعزامی ازکابل، خود داری و با هیات همکاری نکرده است. به گفته محمد رفیق شهیر رییس شورای متخصصان هرات، اسماعیل یک افسر نظامی بود که سرمایه زیادی نداشت اما اکنون یکی از سرمایه داران بزرگ افغانستان است.
او افزود که اسماعیل درهرات وبرخی ازولایت های دیگرونیزکشورهمسایه (ایران) جایداد وسرمایه زیادی دارد. هوتل بزرگ استقلال که درمنطقه بسیارگران قیمت وبا ارزش هرات (گرده پارک درنزدیک ساختمان ولایت) قرار دارد ازجمله جایدادهای اسماعیل خان است. اسماعیل خان دردوره ای که والی هرات بود، عواید گمرکات هرات را به مرکز نمی فرستاد و این مساله درهمان دوره سروصداهای زیادی را نیز برپا کرد. اسماعیل سرمایه گذاری های زیادی در بخش های مختلف انجام داده وهنوزکسی نمی داند که سرمایه او، درکجاها قرار دارد.
« بيشترين بهره ازمنابع خبري وتبصره پيرامون آن بخاطراستناد به حقيقت نويسي وحوادث نگاري ».
++++++++++++
ميخوانيد:
- سياف بنام دين ، درپي انتقام وکين
- اسماعيل بازي درعبارت ودرپي قدرت وامارت
مقدمه ي برموضوع
روزي سياف ازطريق تلويزيونش ميگفت: هیچ دلیل برایم قناعت دهنده نیست که سران جهادی دراطراف عبدالله است، سران جهادی حزب جمعیت استاد برهاندین ربانی بود که شهید شد، امرصاحب مسعود بود هم به شهادت رسید، ومارشال هم داعی اجل لبیک گفت، درزمان جهاد عبدالله و محقق سران نبود بلکه عسکران جهاد بود، برای شان احترام دارم و سفارشم اینست که: که نام جهاد وجها دي هارا را با چند نفرکه هیچ نقش اساسی درجهاد نداشته نگیرید. من با افتخار میگویم که اطراف داکترصاحب اشرف غنی سرمایه هاي بزرگ جهادی موجود است، حضرت صاحب مجددی، پیرسید احمد گیلانی، استاد محمد کریم خلیلی، حاج دین محمد، پسران سید کیان وتعداد دیگرکه اطراف شان است ازسران وبزرگان جهاد ومقاومت است، من تا هنوز برای هم فکرانم نگفتم که به چه کسی رای دهند اما، حفظ هویت جهادی ام برایم مهم است، من افتخار جهادم را به دست عسکران جهاد نخواهم داد. اماسياف امروزروي ديگروحقيقي اش را به نمايش گذاشته است.
پس سياف! توهماني وگروهی را رهبری کردی که این ملت را به روزسیاه نشاند، توهماني که اکنون هم زمین های دولتي وشخصي وهم زمينهاي مردم پغمان را قبضه نموده ايد . شاید فراموش کرده ای ، روزی که گفتی ، وقتی اززندان برآمدم، یک عصا چوب دردستم نبود. به این می گویند اعتراف جانانه. اما این ميلیون ها دالر، آرگاه و بارگاه، نوکروچاکروموتروزمین وقصروجايداد را ازکجا کردي؟؟؟.
ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺳﺮ مردم افغان
همه گرديده اند سردوپريشان
ﭼﺮﺍ افغان زهمديگرﺟﺪﺍ شد
ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎشد
ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯﺧﻮﺍﻫﺮﻣﯽ ﮔﺮﯾﺰﺩ
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ ﺳﺘﯿﺰﺩ
ﭼﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﻣﺎﺩﺭ ﻧﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ
وطندارباوطندارﺟﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ
ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﻭﻣﺤﺒﺖ ﮐﯿﻤﯿﺎ ﺷﺪ
ﺭﻓﺎﻗﺘﻬﺎﯼ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﺭﯾﺎ ﺷﺪ
ﺑﻪ ﻫﺮقريه هزاران بي گناه ﺍﺳﺖ
ﺩﺭﻭﻧﺶ ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭﺁﻩ ﺍﺳﺖ
ﺩﮔﺮﺍﺯﺑﺬﻝ ﻭﺑﺨﺸﺸﻬﺎ ﺍﺛﺮ ﻧﯿﺴﺖ
ﺯﺍﻧﺼﺎﻑ ﻭعدالت هم ﺧﺒﺮﻧﯿﺴﺖ
ﯾﮑﯽ ﺣﺞ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺳﺎﻟﯽ ﺩﻭﺳﻪ ﺑﺎﺭ
ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﻧﺎﺩﺍﺭﻭﻧﺎﭼﺎﺭ
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺳﻮﺩ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻧﺰﻭﻟﯽ
ﺭﻭﺩ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻗﺒﻮﻟﯽ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯساغروازجام ﮔﻮﯾﺪ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻓﺨﺮﺑﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﮔﻮﯾﺪ
ﯾﮑﯽ ﻧﺎﺯﺩ ﺑﻪ ﻣوترﻭﺑﻪ ﺑﺎﻏﺶ
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﮑﺒﺮﺩﺭ ﺩﻣﺎﻏﺶ
ﯾﮑﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣوترش ﺳﻮﺍﺭﺍﺳﺖ
ولي نوکيسه ي اش پيدواراست
ﺧﻼﺻﻪ رهبران شرمي ندارند
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺮﺧﺮﺷﯿﻄﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭند.« ؟؟؟ »
چوروچپاول ، دزدي ورهزني ، راه گيري ووند بازي ، قتل وقتال ، وحشت وبربريت ، ظلم وستم ، بستن وبردن ، بگيروبزن ، فيرراکت سکروکلستر، توپ وتانک ، رقص مرده و خنده زنده ، تيزاب پاشي وميخ کوبي ، بريدن شرم جاهاي انسانها وولادت نمودن زنان درپوسته هاي امنيتي ... جزي مصروفيت روزانه نيروهاي امنيتي گرديده بود . (فيلکس ارماکورا) نماينده سازمان عفو بين المللی، بعد ازبازديد از کابل، درا ن زمان گفت ... درکابل وضع حقوق بشرناگوارترازسابق وچوروچپاول وقتل های فردی و دسته جمعی وجود دارد، وراکت هابطورمسلسل اصابت می کند وهم آب وبرق و قانون وجود ندارد... قضاوت درمورد جرايم به اساس شرعيت اسلامی ازجانب خود قوماندانان محلات ومناطق صورت می گيرد،درماه مارچ ١٩٩٣ رهبران تنظيم ها راهي مدنيه منوره شده وباحضورداشت پادشاه عربستان ونوازشريف صدراعظم پاکستان تعهد سپرد ند وقسم خوردند که دست ازجنگ کشيده ودرتقسيم قدرت به همه جوانب درگيراقدام نمايند اما بمجرد مواصلت ، جنگ وکشتارجديدي آغازگرديد.
اينان متاسفانه بعدازلشکرکشي غربيهابه افغانستان مجددآ بلاي جان وطن وبارگران مردم وطن گرديد ه وتااکنون به اعمال ناشايسته مبادرت مينمايند وهزاران نظامي غربي نيزبه تماشا نشسته اند. اينان اکنون دم ازجهاد ودين ميزنند وافغانستان رامالکيت شخصي خود ميدانند.
امنيت وآرامش
امروزبه يک رويایدستنيافتنی مبدل گرديده است. درکشورامنيت به يک کابوس وحشتناک
تبديل شده است. امنيت به دست کسانی هست که ديروزبه منظور حرفهای شدن
نشانهزنی، عابرين را به گلوله میبستند. به دست کسانی هست که افتخار خرابی اين
شهررا به گردن آويختهاند.
آنانيکه
سالهاي سال است که درمقابل ملت ستم ديده ومردم رنجکشيده زورگفتند ، کشتند ،
بستند وبردند وازاموال بيت المال وازخون ملت قصرها، بلدنگها وآسمانخراشها
ساختند ودرمقابل ديد جامعه بين المللي وقواي ناتوثروت ملي را به تاراج ميبرند
ودستان شان بيشترازگذشته وبه خون بي گناهان آلوده شده است .
ثمره سهم اين
افراد درقدرت دولتي ودرارگانهاي امنيتي اين شد که شبها مسلح به خانهها داخل
شده و هرچه دلش بخواهد انجام بدهند وهرچه دمدستش بيايد با خود ببرد. پوليس که
حافظ امنيت و آرامش بايد باشد اما درکشورما پوليس که ازتنظيمهاجذب واستخد ام
شده اند به کابوسي تبديل شده است. افراد تنظيمي درپوليس يعنی دزد و وندبازی.
يعنی که بااسلحهاش توانايی هرکاری را دارد. از دزدی و رهزنی، آزار و اذيت مردم
گرفته تاسرقتهای مسلحانه و تجاوز به ناموس مردم. اين تعداد درصفوف پوليس خيلي
زياداند وناگفته نماند انسانهاي متدين، وطندوست ، صادق وراستکارنيزدرپوليس
موجوداست که منافع وطن ومردم رابالاترازهرچيزي ميدانند.
برای بیشترمردم سرنوشت گروههای مختلف سیاسی مهم نبوده ونیست چون بارها و بارها برسرآبرووعزت آنها با عناوین مختلف زیبا وفریبنده معامله صورت گرفته است.و مردم درمقاطع مختلف مظلوم وتنها قربانی امیال وهوسهای گوناگون افراد و گروههای مختلف نظامی و سیاسی شده اند بدون اینکه در زندگی سراسر پریشانی ومشقت بارآنها تغییر مثبتی صورت گیرد. منتها هرگاه که جنک برسر منافع و به دست آوردن قدرت صورت می گیرد کسانیکه بیش ازهمه ضررمی کنند وقربانی می شوند، مردم هستند که درکوران حوادث همواره باید تاوان خود خواهیها و قدرت طلبی های رجال سیاسی خویش را بپردازند.
بیان سخنان این مقام مسوول امنیتی به دامنه نگرانی ها دربین اغلب گروههای مختلف غیرسیاسی دراین مملکت افزوده است.مردم که با صدها مشکل روزگارمی گذرانند، نگران این هستند که با تداوم نا امنی ها، خدای ناکرده همانندعراق همین امنیت نسبی دربعضی ازولایات نیز، رخت بربندد وجان وناموس مردم بی رحمانه درمقابل هوسهای قدرت طلبانه سیاسیون، به خطر افتد.اعمالی که در افغانستان چندان غیر طبیعی نمی نماید اما مردم به خاطری که قربانیان اصلی اینگونه حوادث اند به شدت ازافشای مطالبی از این دست توسط مسوولین مضطرب ونگران می شوند.
عبدرب الرسول سياف ازرهبران جهادى، درگردهمايى به
مناسبت ٢٦ دلو سالگرد خروج قواى شوروى از افغانستان در خيمۀ لويه جرگه درکابل،
با انتقاد شديد ازحکومت گفت که مجاهدين فيصله کرده اند که با هم نزديک شوند
وعنقريب مژده خواهيد شنيد که مجاهدين منيحث يک کتلۀ بزرگ ملت، موقف خود را
يکجا، همآهنگ، و همسان صادر خواهند کرد.
درحکومت فعلي
نقش رهبران مجاهدین پر رنگ ترازحکومت کرزی است ، با این تفاوت که کرزی در اکثر
مسایل مهم کشوری با این رهبران مشوره می کرد ، اما اشرف غنی وعبدالله کمتر به
مشوره پرداخته اند
.
برخی
ازرهبران مجاهدین که فکر می کنند تنها اینان جهاد کرده اند و تا وقتی که حیات
دارند باید درسطح رهبری کشور باشند امروز با بی شرمی کامل اذهان داشتند که در
حکومت وحدت ملی مجاهدین دور رانده شده اند در حالی که
:
۱
هر دو
معاونان رییس جمهور مجاهد.
۲
رییس اجرایه
وهردو معاونانش مجاهد
.
۳
نماینده خاص
رییس جمهور در امور حکومت داری خوب مجاهد
.
۴
رییس ولسی
جرگه مجاهد
.
۶
رییس مشرانو
جرگه مجاهد
.
۷
برخی از
اعضای کابینه مجاهدین
۸
اکثر والی ها
مجاهدین
.
اینان به این
باور هستند که در تمام سطوح دولت باید صرف چند چهره آزموده شده که سال ها
امتیاز گیری نموده اند نصب باشند . متاسفم به این چنین دیدگاه پوچ
.
رسول سياف، درادامه ی جنايت های خود، بعد از سقوط طالبان، درحمايت های کرزی قرارداشته ، با کمک و مشوره ی افراد تجارتی خود، دست به غصب گسترده ی زمين زده است. باغصب زمين ها، گروه اقتصادی سياف، ساختن مارکيت وبازار، تعميرهای مجلل با قصر و باغ و...ساخته اند. غصب اين زمين ها از دو استقامت درشهر کابل و اطراف آن صورت گرفته است. استقامت اول از کوتل خيرخانه آغاز و به چمتله، پغمان الی ارغندی می رسد. استقامت دوم نيز وزير اکبرخان، باغ بالا، خوشحال مینه، بازار کمپنی، قلعه حيدر خان الی ارغندی می باشد. درمرکز شهر کابل نيز، سياف و گروه اقتصادی وی تعميرات و زمين هايی را غصب و يا با پول بدست آورده از اين تجارت خريداری کرده است. سياف ازحمايت های بی دريغ ريس دولت برخوردار است.
شکايت های زيادی ازغصب اموال و دارايی های مردم وجوددارد،اما تاکنون هيچ اقدامی برای مهارنامبرده صورت نگرفته است. تنها درماه مارچ دوهزاروهفت ميلادي نيروهای آمريکايی به خانه ی سياف در پغمان يورش بردند که علت آن بيشتر مسايل امنيتی وارتباطات احتمالی وی با تروريزم بوده است. پس از اين حادثه، کرزی بارها ازسياف بدليل حمله ی نيروهای آمريکايی پوزش خواسته و قول داده که چنين مواردی ديگرتکرار نشود.
سیاف؛ مسأله صلح وجنگ ومسأله تغییردر روابط با کشورهای همسایه را بدون مشوره با ملت حرام خواند. ایشان فراموش کرده است که این گونه سخن وری ها زمانی در کمپ «ببو» یا «شمشتو»چلش داشت وسپس با فتح کابل همه چیزبا جهنم کامل برای مردم ضرب خورد.
سياف بنام دين ، درپي انتقام وکين
قسمت اول
سياف ميگويد- ممکن است به شماغیرمتخصص ونا اهل بگویند، اما بدانید که مجاهدین افغانستان استوارهستند. مجاهدین را غاصب مینامند، اما آگاه باشید که آنها فاتح هستند. دیگران باید بدانند که مجاهدین ناقض حقوق بشرنیستند، کسی توان این را ندارد که بخواهد مجاهدین را درکشوربه حاشیه براند. سیاف گفت: کسانی که غیرمجاهد را با مجاهد مساوی می دانند به حکم خدا ازدایره اسلام خارج هستند. برباوروی کسانی که می گویند جهاد معیارنیست باید درایمان خود تجدید نظرکند. ما وارثان این ملک هستیم.
ای درخورت جزکفن نه
دین داری، اما وطن نه
دردا که از راد مردان
یک تارمویت به تن نه
افسوس کزرهنمایان
جزرهنمايت، اهرمن نه
داری به کف تیشه، اما
اندیشۀ کوه کن نه
کینت به گُل بوته لیکن
مِهرت به سروچمن نه
ویرانگری پیشه داری
اما سرِ ساختن نه
ای تاجرِ دینِ و مردم
بفروش ، اما به من نه! .
سیاف ازآن جایی که تعليم دینی اش را درکشورهای اسلامی به پایان رسانده بود ازحمایت خاص این کشورها و به ویژه عربستان سعودی برخوردار بود. وي در سال ۱۳۷۱، همراه با دیگر تنظیم ها ي جهادی وارد کشورشد وبه مهم ترین حامی دولت به رهبری برهان الدین ربانی تبدل شد. درسال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ در درگیری های کابل نقش اساسی داشت و نبردهای او منجر به کشته و مجروح شدن صدها تن ازافراد غیرنظامی شد وغرب کابل هم به ویرانه تبدیل شد. سياف بارها به دلیل حضورش در جنگ های داخلی افغانستان ازجانب سازمان دیدهبان حقوق بشر به جنایات جنگی متهم شده است. همانطوريکه ميدانيم نيروهاي سياف وجنايتکاران ديگردرافشارسيلوجنايت ووحشت نابخشدني مرتکب شده اند. رسول سیاف، یکی از قصابان این فاجعه هولناک، درحمله و تجاوز به افشار به عساکرش گفته بود: سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده است. بزرگترين جنایاتی که در دوره جنگ های داخلی در افغانستان آنهم درشهر پرنفوس کابل به شکل عمدی، آگاهانه وسیستماتیک توسط جنایات کاران صورت گرفته یکی هم، قتل عام مردم افشار بود که درآن یک شهر انسان فقط به جرم هزاره بودن نابود گشتند.
ﺳﯿﺎﻑ ﺩﺭﺟﻨﮕﻬﺎ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺩﺭﺑﯿﻦﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ۱۳۷۱-۱۳۷۴ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭﯾﮑﻪ وي وشرکايي جنايتکارش - ﻏﺮﺏ ﮐﺎﺑﻞ را ﺑﻪﯾﮏ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ نموده ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻏﯿﺮ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ آنان ﻗﺘﻞﻋﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺷﻌﻠﻪ ﻭﺭﺗﺮﮐﺮﺩﻥﺟﻨﮕﻬﺎﯼ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺩﺭ ﺍﻓﻐﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ۱۳۷۱-۱۳۷۴ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺟﻨﮕﯽ ﻭ ﻧﻘﺾ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﻣﺘﻬﻢ ﮔﺮﺩﯾﺪ، ﮐﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯمحکمه ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
سياف دريكي ازجنگها امرفيربيش ازدوهزاروچهارصد راكت رابنام دين وجهاد دريك روزبردشت برچي داد. درآن زمان به اساس انديشه مسلمان کشي وقتل مردم - سياف وهمدستانش دريك شب بيش ازچهارهزارانسان را درافشارقتل عام نمودند. اين انسانها کشته شده يا درون چاهها غلطيدند يا بر روي كوچهها، يا با برچه بر روي ديوارنصب شدند يا پوست سرشان كنده شد، يا به اسارت رفتند و يا يا مفقودالاثر، يا عفت شان دريده شد ويا هم با خون شان بر روي ديوار نوشتند كه «اين يادگارجهاد وجهاگران دين است».
تلويزيون فرانسه ازفاجعهي افشارفلم تهيه كرد و وقتي اين فلم پخش شد، دنيا تكان خورد. در آن زمان سياف وپيروانش فاجعهي افشار را كه دنيا ازنظارهي آن تكان خورده بود «فتح« لقب دادند و به همديگر تبريك گفتند. درآن زمان، از فرازكوهها برسرمردم مرگ و باروت وآتش وانفجار ميريخت. بي بي سي غرب كابل را «شهري در خط مقدم جبهه» لقب داد. تمام ابن وضعيت دوسال و هشت ماه دوام كرد. فقط گناه هزاره هااين بودکه درهرجا سه خواست را مطرح ميكردند- اول، حق داشته باشيم مذهب ما در چوكات قانون رسميت بيابد ومطابق اعتقادات مذهبي خود عمل كنيم، دوم، حق داشته باشيم درتصميمگيريهاي سياسي شريك باشيم، و سوم، ديگرهزارهبودن جرم نباشد وشيعهبودن ننگ نباشد.... اما در طول اين مدت، سياف وشرکاي جرمش حتي حاضر نبودند درطرح مسودهي قانون اساسي دولت خويش نامي ازشيعه و تشيع بگذارند و حتي حاضرنبودند يك باربرحق وحرمت انسانهايي كه اين آرمان را داشتند درنگ كنند.
وقتي طالبان آمدند و اعلام كردند كه شيعهها رافضي اند و يا بايد اين ملك را ترك كنند و يا ازنومسلمان شوند ويا جزيه بپردازند، باز هم سياف جسته وگريخته باآنان تماس هاي مخفي وعلني داشت. وقتي طالبان سقوط كرد و جامعهي جهاني آمد يكي ازارزشهايي كه درقانون اساسي كشور راه باز كرد تعهد به حقوق بشر بود و يكي از اركان حقوق بشري مردم تأمين حق بشري شان به عمل كردن مطابق اعتقادات مذهبي شان بود و رسميت مذهب جعفري نيز دراين قانون مسجل شد. گاهي گاهي سياف ميگويد كه جامعهي جهاني و ناتو وامريكا حق ندارند درامور داخلي افغانستان مداخله كنند، آيا از خود نميپرسد كه چه كسي براي او اجازه داده است که هزاران جريب زمين مردم رابه تاراج ببرد وقصررويايي دربلندي هاي پغمان برايش اعمارنمايد وبازهم ازاسلام وجهاد سخن بگويد؟ .
سياف وهمراهانش بايد بدانند که فاجعــۀ قتل عــام درافشاردرآن شب و روز حادثه ای نیست که بتوان آنرا به سادگی توضیح داد، این فاجعـــه را می توان زنجیری بی پایان خیانت و انتقامجویی و قدرت طلبی هـــای نامشروع تصور کرد، فاجعـــۀ افشار عروج جباریت، توفان خونریزی و آدمکشی که تقریبأ هیچ خانه ای نمانده بود که سقف آنرا گلولۀ ثقیل نشگافته باشد، فرار از آن جهنم آتش، در آن ظلمت شب و سردی هــوا که مانند بیداد جنگ خونخوار گردیده بود، کار ساده ای نبود، ازاینروهمه در خانه های خود، تن به تقدیر سپرده باقی مانده بودند، خانه ها بدون تهکاوی به شدید ترین تلفات انسانی مواجه گردیده بود. افشار درآن شب به میدان کربلا تبدیل شده بود و یزیدهای زمان (مسعود، ربانی، سیاف، محسنی) آنرا درگرداب خون و آتش فرو برده بود، گویی چرخ افلاک هم از آن بالا با نظارۀ محشر جنگ با خون کشته شدگان می چرخید و سیراب نمی شد. در بارۀ جنگ و جنایات انجام شده که این جنگ به نام فاجعـۀ افشار نیز یاد میگردد، این جنگ از گردنۀ باغ بالا آغاز و انستیتوت علوم اجتماعی، اکادمی څارندوی، پولیتخنیک و مرکز تعلیمی وزارت امنیت دولتی از حزب وحدت بدست اتحاد اسلامی سیاف و شورای نظارمسعود قرار گرفت. بد ترین جنایت هــا صورت گرفت، افراد غریت و بیچارۀ هـــزاره جوقه جوقه تیرباران و اعدام گردیدند، به ناموس آنان تجــاوز گردید، تعدادی از زنان هــزاره از طرف جنگجویان جانب مقابل به جاهای نامعلوم انتقال داده شده و درمنطقۀ افشاروخوشحال خان به زنان و دختران درمقابل چشم شوهـــر، پدر و برادرش تجــاوز صورت گرفت، اموال و دارایی آنان به تاراج رفت . . . جنایتی که اينان آفریدند قلم ازتحریر آن عــاجزاست.
جنایتکاران در افشار، با خون اطفال شش ماه روی دیوار یادگاری نوشتند و گهواره های آنان را تیر باران کردند، بر زنان و دختران تجاوز نموده، بخاطر بدست آوردن یک حقله انگشتر، ناخن و برای گوشواره، گوش های زنان را بریدند.
اما متاسفانه امروز همین جنایت کاران جنگی در پست های بلند دولتی ایفای وظیفه می کنند.
بلي ! سياف بايد بخاطرداشته باشد فاجعه افشار که به تاریخ ۲۱ دلو ۱۳۷۱ خورشیدی برمردم منطقه افشار کابل تحمیل شد، در واقع یکی از وحشتناک ترین و خونین ترین فاجعه ها در تاریخ معاصر افغانستان می باشد. این تراژدی غمناک که توسط اشخاصی چون، احمد شاه مسعود رهبر شورای نظار، گروه اتحاد اسلامی، محمد قسیم فهیم رییس استخبارات حکومت ربانی، عبدالله رییس دفتر وزارت دفاع ملی وفرمانده لوای راکت، یونس قانونی قوماندان عمومی گارنیزیون کابل و رییس عمومی سیاسی وزارت دفاع ملی، بسم الله محمدی مسوول و فرمانده میدان هوایی بگرام، سید حسین انوری، رییس شورای مرکزی حرکت اسلامی به رهبری شیخ آصف محسنی، اکبری و سید مصفی کاظمی از تنظیم وحدت، برای نابودی بخشی ازمردم افغانستان که هزاره بودند، طراحی و اجرا شد و اکنون به عنوان جنایتی مسلم و انکار ناپذیر در حافظه تاریخ افغانستان درج شده است.
شامگاه ۲۱ دلو افشار از زمین و هوا هدف رگبار آتش و حملات توپخانه دولت تنظيمي ربانی و متحدینش قرار گرفت و تا شام فردای آن روز به قبرستان ساکنین مردم افشار تبدیل گردید. روز ۲۲ دلو، افشار در میان خون و آتش میرقصید، بوی مرگ و باروت، فریاد زنان و کودکان مظلوم افشار و قصاوت و درنده خویی احمدشاه مسعود و سیاف را بازگو و غرب کابل را به ماتم سرای تاریخ تبدیل کرده بود. طبق آمار پروژه ی عدالت انتقالی در افغانستان، در آنشب هزاران نفر، شامل کودکان، زنان و پیرمردان که همه هزاره بودند، با بی رحمی تمام، در زیر ساتورهای افراد شورای نظار، اتحاد سیاف وحزب حرکت اسلامی شیخ آصف محسنی تکه و پاره شدند. از سوی دیگر مهاجمین در افشار سینه های زنان و سرهای جوانان را نیز بریدند.
گر چند نمونه ی قصاوت و بی رحمی که در کشتار و محو مردم هزاره در افشار به کار گرفته شد را در مراحل مختلف از تاریخ افغانستان شاهد بوده ایم چنانچه جنایتکاران "طالب" درمزار شریف، یکاولنگ و کنده پشت دست به کشتار مردم هزاره زدند. درافشاربرعلاوه کشتار دسته جمعی، به زنان و کودکان نیزتجاوز شد و جنایت حاد دیگری کنار جنایات دیگر بوقوع پیوست. گلوله هایی که مردم بی دفاع افشار را نشانه رفتند و برچه های که سینه های مردم افشار را دریدند نام جهاد برآن نگاشته شده بود و به دستور کسانی برهدف می نشستند که داعیه اسلام و جهاد را یدک می کشیدند. اکنون سال های سال از آن روز سیاه و مصیبت عظیم می گذرد، از زخم افشارهنوز خون می چکد و از ویرانه های افشار هنوز فریاد زنان و کودکان مظلوم و بی پناهی که در رگبار گلوله و رقص برچه های سربازان دولت اسلامی و متحدینش، مورد تجاوز قرار گرفته و به خون غلطیدند، به گوش می رسد. افشار زخم ناسور بر پیشانی تاریخ معاصر افغانستان می باشد ولکه ننگ ابدی بردامن قاتلین افشار که وجدان انسانی هرگز آنها را نخواهند بخشید.
وزیر دفاع وقوماندان دولت در آن زمان درعملیات افشاراحمدشاه مسعود بود.
هنوزسياف دادازجهاد، دين ، مجاهد وحق ميزند. آياسياف گاهي ازخود پرسيده است که باموجوديت نزديک به يک صدوپنجاه هزارنيروهاي نظامي خارجي ونزديک به پنجاه کشوردنيا کيهاست که چوروچپاول ، رشوت وفساد وکشت ،توليد وقاچاق موادمخدره راانجام ميدهد؟
پس
از
۱۳سال
حضور نیروهای خارجی درکشور کشت و تولید تریاک به رشد قابل ملاحظه ای رسیده است
.
درحدود
۲۲۴
هزارهکتار زمین درسال
۲۰۱۴
زیر کشت خشخاش بوده که درمقایسه با سال گذشته
۷
در صد افزایش را نشان می دهد
.
درحدود
۷۱هزار
هکتار زمین از سال
۱۹۹۴
زیر کشت تریاک خالص بوده است که درمقایسه با سال
۲۰۱۴
بیش ازسه برابررشد داشته است که با این حال افغانستان بزرگترین مرکز تولید
کننده تریاک درجهان محسوب می شود
درولایت هلمند درحدود
۱۰۳۲۴۰
هکتار زمین درسال
۲۰۱۴
زیرکشت تریاک بود که این ولایت به بزرگترین مرکز کشت و تولید مواد مخدر تبدیل
شده است
.
۹۸
در صد کشت و تولید تریاک در سال
۲۰۱۴
در ولایات جنوبی ، شرقی وغربی افغانستان صورت گرفته است
.
من
ازسياف مي پرسم اين همه قتل وجنايت راکه توديروزبنام دين ، جهاد وموجوديت
نيروهاي خارجي انجام ميدادي امروزهمفکرانت اين همه جنايت مي آفريند زيرچه نامي
انجام ميدهند؟؟؟ .
سازمان ملل متحد میگوید که سال ۲۰۱۴خونینترین سال برای مردم افغانستان بودهاست.
دفتر(یوناما) میگوید که درسال ۲۰۱۴میلادی ۹۰۶۰۰نفر ازمردم ملکی افغانستان کشته وزخمی شدهاند. نیکولاس هایسم، فرستادۀ ویژۀ سرمنشی سازمان ملل برای افغانستان ، گفت که از سال ۲۰۰۹میلادی به این طرف، سال جاری خونینترین سال برای مردم بي دفاع بوده و تلفات نیز نسبت به سال گذشته ۱۹درصد افزایش یافتهاست.
یونما، که ازسال ۲۰۰۹ به اینسو سالانه تلفات ملکی را درکشور ثبت میکند میگوید که درسال جاری ۳۱۸۸نفر ملکی کشته و ۶۴۲۹تن دیگر زخمی گردیدهاند . بربنیاد گفتههای مسؤولان یونما وحقوق بشر ، مسؤولیت ۷۵درصد تلفات ملکی ناشی از حملههای انتحاری، گلولهباری وکارگذاری ماینهای کنار جاده را طالبان که باتفکرهم مانند توآدم ميکشند به دوش گرفتهاند . کشتارکودکان درسال جاری نسبت به سال گذشته ۳۳درصد و از زنان ۱۴درصد افزایش یافتهاست.
سياف درهرات طي سخنان گفت: رسول سیاف درمراسم ازمجاهدین بعنوان ناجیان کشوریاد کرد و گفت: شهر هرات در طول تاریخ شهرحماسه ها بوده و است. هیچ قدرتی نمی تواند مجاهدين را به حاشیه ببرد.غاصب نیستیم، ما فاتح هستیم و عزت ما درگرواسلام و جهاد است. ممکن است با تهمت شما را ناقض حقوق بشر بنامند، غیرمتخصص و نا اهل بگویند اما بدانید که مجاهدان استوار وناجی کشور هستند. به گمانم سياف گزارشهاي فراوان نهاد هاي بين المللي رانخواند است واکنون من برايش مينويسم، کيهامرتکب جنايت جنگي شده اند؟ازگزارش حقوق بشر:
جنایت های جنگی درمیان گروههای جهادی که با هدف مبارزه علیه تجاوزکاران و حکومت ضد دینی خلقی ها به وجود آمده بودند ، بعد وسیع تری یافت. دلیل عمده این وسعت ، پراکندگی قوا وهویت دربین گروههای جهادی است. تا سال سيزده شصت وهفت تنها درهزاره جات نو گروه جهادی فعالیت داشت. گروههای هفت گانه مناطق دیگر البته تنها نام هفت گانه را یدک می کشیدند. در حقیقت به تعداد قومندانان نامدار جهادی ما می توانیم احزاب و گروههای جهادی را به رسمیت بشناسیم. هیچ قومندان برجسته ای تابع مافوق و رهبرحزب خود نبود. جریان های متنافر و واگرای نظامی باعث به وجود آمدن اغتشاش ، حکومت های کوچک منطقه ای و جنگ های خانمانسوز منطقوی گردید. در جنگ های داخلی ، هزاران تن از مردم ملکی و بی دفاع به جرم زندگی کردن در منطقه تسلط یک گروه جهادی توسط گروه مخالفش مورد شکنجه ، آزار و حتی کشتار قرار می گرفت. گروههای جهادی ، از نظر مبانی حقوق بشر ، کاپی حزب دموکراتیک خلق بودند. هردوی این جریان های سیاسی با رویکرد های تمامیت خواهانه نسبت به قدرت ، مردم عادی را قربانی اهداف خود می کردند. برای بررسی دقیق تر جنایت های جنگی که توسط گروههای جهادی رخ داده است به بررسی نمونه وار آن می پردازیم
جمعیت اسلامی افغانستان : این حزب ، باداشتن شاخه نظامی به نام شورای نظار ، یکی از مخوف ترین شکنجه گاههای مربوط به احزاب جهادی را ایجاد کرده و با دستگیری و شکنجه روشنفکران، دیگر اندیشان و مخالفان سیاسی خود در ساحه حاکمیت اش ، حکومت خفقان و وحشت را ایجاد کرده بود. تمامیت خواهی این حزب علاوه براین که آتش جنگ های داخلی را برای سال های متمادی مشتعل نگه داشت ، زمینه ساز شکل گیری و توسعه جنبش طالبان نیز گردید. جنگ های این حزب چه قبل از به دست گرفتن حکومت وچه بعد از آن ، عامل کشتار جمعی ، شکنجه و آزار و کوچ اجباری مردم ملکی گردید. نمونه بارز جنایت های جنگی صورت گرفته توسط این حزب ، قتل عام در منطقه افشار کابل می باشد که طی آن نزدیک به پنج هزارمردم ملکی توسط نفرات این حزب به خاک و خون کشیده شدند.
حزب اسلامی : این حزب ، از مخوف ترین و وحشت آفرین ترین احزاب جهادی بوده و عناصر وابسته به آن با محور قرار دادن بینش دگم مذهبی و تمامیت خواهی سیاسی ،زمینه شکنجه ، آزار جمعی و قتل مردم ملکی را فراهم نمودند. این حزب در رقابت سیاسی و نظامی با جمعیت اسلامی ، دست به کشتار هزاران غیر نظامی زد. اختطاف روشنفکران ، ترور مخالفان سیاسی و شرکت در قتل عام را می توان به صورت بارز در عملکرد سیاسی این حزب مشاهده کرد. این حزب در دوره حکومت حزب خلق و جمعیت اسلامی ، با موشک باران کابل ، هزاران نفر ملکی را به قتل رسانده و صد ها خانه و آبادی را ویران وعامل آوارگی عده بی شماری از مردم گردید.
حزب اتحاد اسلامی : این حزب ، درهم پیمانی با شورای نظار و در رقابت با حزب اسلامی ، ازجمله گروههایی است که آمارتجاوز وتعدی توسط آن به اهداف غیرنظامی ، بسیار زیاد است. شرکت همه جانبه این حزب درقتل عام درافشار ، سیلو وغرب کابل از نکات برجسته کارنامه این حزب قلمداد می شود.
رسول سياف، درادامه ی جنايت های خود، بعد ازسقوط طالبان، درحمايت های کرزی قرارداشته ، با کمک و مشوره ی افراد تجارتی خود، دست به غصب گسترده ی زمين زده است. باغصب زمين ها، گروه اقتصادی سياف، ساختن مارکيت وبازار، تعميرهای مجلل با قصر و باغ و...ساخته اند. غصب اين زمين ها از دو استقامت درشهر کابل و اطراف آن صورت گرفته است. استقامت اول از کوتل خيرخانه آغاز و به چمتله، پغمان الی ارغندی می رسد. استقامت دوم نيز وزير اکبرخان، باغ بالا، خوشحال مینه، بازارکمپنی، قلعه حيدر خان الی ارغندی می باشد. درمرکز شهرکابل نيز، سياف و گروه اقتصادی وی تعميرات و زمين هايی را غصب و يا با پول بدست آورده از اين تجارت خريداری کرده است. سياف ازحمايت های بی دريغ ريس دولت برخوردار است.
سياف دردوران حاکميت مصلحت گراوبي کفايت کرزي درپهلوي ديگراستفاده جوي هادرچوروچپاول زمين هاي شخصي ودولتي نيزکوتاهي نکرده است. رسول سیاف وتفنگداران ظالمش بیشترین زمین ها را در کابل و اطراف آن غصب نموده اند. سیاف وجنگسالارانش چون ممتاز، حاجى شيرعلم، آمر عبدالستار، اکیی، قوماندان داکترعبدالله... هرکدام هزاران جریب زمین غصب شده در اختیار دارند. ازچندین سال بدینسو اعتراضات مردم «شش گذر» ولسوالی پغمان علیه سیاف بلند است که میگویند باند سیاف حدود ده هزار جریب زمین را که ملکیت آنان میباشد به زورتصاحب نموده است. تظاهرات مردم پغمان علیه سیاف تا حال چندین بار به خونریزی و کشته شدن مردم بیچاره منجر گردیده است. بخشی ازاین زمین های دعوای در ساحه چانغر در کنار شاهراه کابل ـ کندهار موقعيت دارند. سیاف و حواریونش هزاران جریب زمین دشت چمتله را به زور تصاحب شده به قیمت هنگفت بالای مردم به فروش رسانیدند
شکايت های زيادی ازغصب اموال و دارايی های مردم وجوددارد،اما تاکنون هيچ اقدامی برای مهارنامبرده صورت نگرفته است. تنها درماه مارچ دوهزاروهفت ميلادي نيروهای آمريکايی به خانه ی سياف در پغمان يورش بردند که علت آن بيشتر مسايل امنيتی و ارتباطات احتمالی وی با تروريزم بوده است. پس از اين حادثه، کرزی بارها ازسياف بدليل حمله ی نيروهای آمريکايی پوزش خواسته و قول داده که چنين مواردی ديگرتکرار نشود. پس از آن سياف مجال بيشتری برای فعاليت های تجارتی غيرمشروع يافته است. مردم در پغمان بارها نسبت به غصب زمين هايشان و همچنين زندانی شدن وابستگانشان درزندان شخصی سياف به دفتر رييس جمهورشکايت و مقابل پارلمان مظاهره کردند اما با هرعريضه و مظاهره، تهديد ها از جانب سياف و افرادش عليه آنان بيشتر شد. سارنوالي ومحاکم کشورهيچگاه دوسيه ی های غصب توسط سياف را روی دست نگرفته اند.
سیاف پس ازحکومت موقت و انتقالی عمدتا ازحامیان دیروز خود درتنظیم های جهادی جدا شد و ازکرزی ، حمایت کرده است. دردومین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیزسیاف ازکرزی حمایت نمود. کسی که هزاران تن ازمردم مظلوم ما را به شهادت رسانیده، شهرها، قرا و قصبات ما را ویران نموده، مال و دارایی مردم ما را به غارت برده است، وحشت را بر فضای کشورحاکم نموده ، برفرق مردم میخ کوبیدند،امروز با چنین پر رویی خود را کانديد رياست جمهوري مينمايد . سياف وهمراهان جهادي اش باید سال ها قبل به اتهام خياانت وجنايت محاکمه ميگرديد ومتاسفانه امروز ادعای رهبری حاکميت ملي را دارد.؟ دزدان، جنایتکاران جنگی، قطاع الطریقان، آدمکشان، قاچاقبران مواد مخدر، غارت گران وهمه گردم هم جمع شده اند تا ازآخرین فرصت برای ابقای سلطه جهل و وحشت بالای مردم مظلوم استفاده نمایند.
باجابجاي اشرف غني بارديگراين تشنگان قدرت دادازدين وجهاد ومجاهد زدند.
اينان حکومت فعلي را متهم به دور کردن مجاهدین از صحنه سیاست کرده و هشدار میدهند درصورتی که این وضعیت ادامه یابد امنیت کشوربه خطر مواجه خواهد شد. حکومت فعلي در تلاش است تا مجاهدین را از صحنه سیاسی به حاشیه براند. رسول سیاف که دراین مراسم سخنرانی میکرد، نقش مجاهدین را درحفاظت و پاسداری ازکشور در دوره جهاد و بعد از آن، بسیار برجسته عنوان کرد . سیاف گفت که پس از این مجاهدین به صورت هماهنگ، موقف شان را اعلام خواهند کرد. او اعلام کرد که مردم افغانستان به زودی شاهد اتحاد مجاهدین خواهند بود. صلاحالدین ربانی وزیرامورخارجه وی نیز در این مراسم حضور داشت، کمرنگ شدن حضور مجاهدین را درحکومت ، تأیید کرد و گفت که نباید نقش مجاهدین درهیچ معادله ملی فراموش گردد.
رهبری دولت خوب میداند که اگرجهادگران کنار زده شوند انگیزه دشمن برای اخلال امنیت تقویت خواهد شد و جای جهادیان را نمیشود به آسانی پر کرد. ربانی میگوید که مجاهدین این ظرفیت را نیزدارند به جوانان تحصیلکرده وصادق فرصت دهند تا برای پیشرفت و ترقی کشورکارکنند ؛« ازحرف تاعمل خيليها فاصله است ومعيارقضاوت ماموريت جديد تان دراداره ديپلوماسي کشور» . بسمالله وزیر پیشین وزارت دفاع ، نیزبیان داشت که درمیان حکومت گروههایی وجود دارند که در تلاش هستند مجاهدین را به حاشیه برانند، اما ازنظراو آنها هرگز موفق نمیگردند. محمداسماعیل وزیر پیشین انرژی وآب نيز ازفهرست نامزدوزرای حکومت انتقاد کرد و حضور مجاهدین را در این کابینه غیرقابل قبول خوانده بود. انتقادات اخیرجهادی ها با برخی ازهشدارهای امنیتی نیزهمراه بوده تا حکومت را بیشتر تحت فشار قرار دهند.