غلام سخی ارزگانی

 

حفظ تعادل در سیاست خارجی؛ نه حمایت از عربستان سعودی

گر خطـا گفتـیم، اصلاحـش تو کن

مصلحی تو، ای تو سلطان سخن

«مولانا»

مردمان این حیطه باستانی ما حد اقل بیش از چهار دهه ی خونین است که به طور ویژه ی در کام شعله های آتش کباب شده و هنوز هم در شط خون غرق هستند. هر بار بازی های گوناگون عناصر داخلی و خارجی یکی پی دیگری مسیرش را در مثله نمودن کشور مقدس و تباهی توده های بی دفاع و مظلوم افغانستان قبیلوی گشوده و هر آنچه که در توان داشتند، جنایت کردند، بردند، خوردند و هنوز هم عطش جنون حیوانی آنان کاهش نیافته است.

حال که سران حکومت وحدت ملی در دو تیم هنوز هم از گذشته های دور و نزدیک در تاریخ جهان بشریت و به خصوص از سوابق تاریخی، سیاسی، اجتماعی و کنونی افغانستان عبرت اساسی نگرفته، نه تنها در ابعاد سیاست داخلی خویش به چالش های فرسایشگر گرفتاراند؛ بلکه در سیاست خارجی خود نیز دچار بحران جبران ناپذیر می باشند.

به قول بیدل دهلوی که چنین گوید:

عبرت آفات دهر از خواب بـیدارت نکرد

بیخبر در سایـهٔ ایـن کهـنه دیواری هنوز

و یا به گفتۀ مشهور که گویند: «خوش بخت کسی است که نه تنها از تجارب خود استفاده خوب می کند؛ بلکه از تجارب دیگران نیز بهره درست را می برد. بد بخت آن کسی است که نه تنها از تجارب خود سود شایسته می برد؛ بلکه از تجارب دیگران نیز استفاده درست نمی کند.»

دردمندانه که سیاست مداران ما نه تنها از سیاست بی طرفی یک مقطع خاص گذشته کشور استفاده لازم را غرض تحقق مصالح ملی ننموده؛ بلکه از سیاست های وابستگی برخی از حکام این سرزمین نسبت به خارج نیز عبرت اساسی را به خاطر تحصیل منافع دموکراتیک مردم افغانستان هم نگرفتند.

زمان که در یک مقطع خاص سلطنت محمد ظاهر خان، افغانستان در بحران های جهانی بی طرف بود، از رقابت استخبارات و دشمنی بی گانگان نیز در امان بود. به مجرد که برخی از دورن دربار سلطنتی در وابستگی خویش به خارج و به ویژه در عصر ریاست جمهوری سردار محمد داود خان، سیاست خارجی افغانستان از حالت بی طرفی خارج شد، آن گاه کشور ما، مرکز نفوذ کشورهای همسایه، منطقه و جنگ سرد ابر قدرت های جهانی قرار گرفت. و بیش از چهار دهه است که بحران های گوناگون، تجاوز و جنگ بالای مردم افغانستان از خارج تحمیل گردیده است.

زمان که حکومت داکتر نجیب الله در آستانه سقوط قرار گرفت، مجاهدین در حال آمادگی تحویل گیری قدرت سیاسی در کابل بودند. در این وقت حساس، علمای عربستان سعودی عنوانی مجاهدین افغانستان در پاکستان فتوا صادر کردند که اهل تشیع را در حکومت شامل نسازند؛ زیرا آن ها حکومت مجاهدین سنی را در افغانستان قبول ندارند:

««مجلۀ «افغان جهاد» به نقل از اخبار «شهادت» مورخه 3/ جوزا/ 137 این فتوا را چاپ کرده است:

زمان صدور فتوایی که بلافاصله بعد از استقرار دولت اسلامی در کابل است، قابل توجه می باشد. در چنین لحظۀ حساس باید تفتین و اختلاف دست زد. درین فتوی فرزندان سعودی و جزیره العرب به ورهبران «واقعی» جهاد اخطار میدهند که احتیاط کنند و به شیعه های رافضی کدام رول (در اداره و قدرت دولتی) ندهند و این را بدانند که آنها در افغانستان حکومت اهل سنت و جماعت را قبول کرده نمی توانند.../  مجلۀ افغان جهاد، ش حمل و ثور، سال 1371 » (1)

این نه اولین و نه آخیرین فتوای علمای عرستان سعودی می باشد. در طول تاریخ عربستان سعودی از طریق وهابیت، باعث تشدید تضادهای مذهبی بین سنی ها و شیعه ها در سطح جهان اسلام گردیده و از همین طریق جوامع اسلامی را در زیر ساطور خود و سایر دشمنان قرار داده که تاریخ صدها نمونه های از آن ها را شهادت می دهد. در ادامه سیاست تاریخی وهابی ها، در این وقت نیز عربستان سعودی بر تبار خاص از دولتمداران افغانستان تسلط دارد که مثل آفتاب روشن است.

در همین رابطه رسانه ها از قول خبرنامه ریاست جمهوری کشور، حمایت دولت جمهوری اسلامی افغانستان را از جنگ عربستان سعودی در یمن این گونه گزارش می دهند:

«دفتر ریاست جمهوری افغانستان افزوده است که این تصمیم با مشوره شورای سراسری علما، روحانیون و رهبران سیاسی و جهادی کشور افغانستان گرفته شده است.» خوب، گیرم که اگر این تصمیم مبنی بر مشوره های شورای سراسری علما، روحانیون، رهبران سیاسی، جامعه مدنی و حتا هر سه ارگان دولتی هم صورت گرفته باشد، بازهم با توجه به شرایط خاصی که جنگ تحمیلی بالای افغانستان از سوی تروریستان با شدت تمام ادامه دارد، حمایت دولت افغانستان از جنگ و خون ریزی عربستان سعودی در یمن نه به منافع ملی ما بوده و نه به مصالح جهان اسلام خواهد بود. در حالیکه گفته می شود که در شورای امنیت ملی این تصمیم گرفته نشده است. در ضمن، جناح ریاست اجرائیه، اکثریت اعضای ولسی جرگه، نهادهای مدنی و تمام مردم کشور، از این تصمیم تیم ارگ ریاست جمهوری راضی نیست و آن را مغایر مصالح ملی و قانون اساسی افغانستان قلمداد می کند.

اعلان حمایت افغانستان از تجاوز خونین عربستان سعودی بالای یمن، بیانگر نفوذ مستقیم سیاست وهابیت در قصر ریاست جمهوری افغانستان بوده که سیاست بی طرفی و سنتی افغانستان را قربانی سیاست تجاوزگرانه و مداخله گرانه عربستان سعودی در یمن می نماید.

این موضع گیری سیاست خارجی دولت افغانستان به حمایت علنی از تجاوز عربستان سعودی در برابر یمن این گونه تعبیر شده می تواند که از یک سو، افغانستان را در تقابل و تخاصم علیه روسیه، چین، هند، چاپان، اندونیزیا، ایران، ترکمنستان، تاجکستان، ازبکستان، قرغیزستان، قزاقستان و سایر کشورهای اسلامی قرار می دهد. و از سوی دیگر، تضادهای تسنن و تشیع را به سویه جهانی و به خصوص در افغانستان تشدید می نمایند و زمینه را برای نفوذ و گسترش بیش تر سلفی های تروریستی در کشور ما مساعد خواهند کرد.  

آیا کدام منافع ملی ما و میثاق های بین المللی ایجاب می کنند که ارادۀ سیاسی حکام افغانستان در انحصار کشورهای بیگانه قرار داشته باشد و ما تابع امر و نهی کشورهای خارجی باشیم و از هرگونه استقلال داخلی و خارجی خویش محروم باشیم؟

این که رهبران کشور ما تا حال یاد نگرفته که چگونه  معادله حفظ سیاست بی طرفی و مثبت کشورش را در قبال منافع ملی افغانستان در مناسات بین المللی عملی نمایند، جای نهایت افسوس می باشد. این تصمیم شتاب زده تیم ارگ ریاست جمهوری در قدم نخست پیروان اهل سنت را در برابر اهل تشیع در داخل کشور قرار خواهد داد که بدون حضور عادلانه تشیع در معادلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور برای دولتمداران افغانستان نهایت چالش برانگیز خواهد بود. و در مرحله دوم، اهل تسنن را در زیر تیغ وهابیت سعودی ها قرار خواهد داد. در گام سوم، تیم ریاست اجرائیه را از همکاری با خود محروم نموده و جای آنان را برای طالبان، گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار و داعش خالی خواهند نمود. در مرحله چهارم، جنگ قومی با شیوه های نوین در افغانستان شعله ور خواهند شد. در گام پنجم، وطن ما از کمک های کشورهای همسایه و جهانی نیز محروم خواهد شد. و همه این ها خلاف ارزش های انسانی، اسلامی، قانونی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و موازین بین المللی می باشند.

آیا عقلانی نخواهد بود که دولت مردان افغانستان از اعلام حمایت خویش از جنگ عربستان سعودی در یمن، عذرخواهی نموده و عملآ به حفظ سیاست مثبت بی طرفی افغانستان ادامه دهند تا مردم کشور از آن ها حمایت نمایند؟

افزون بر همه، تجاوز عربستان سعودی بالای یمن از نظر سازمان ملل متحد، قوانین و موازین بین المللی هرگز قابل پذیرش نیست. پس با کدام منطق، قانون و عقلانیت از تجاوز نظامی، کشتار و خون ریزی نیروهای عربستان سعودی در یمن پشتیبانی نمود؟ از سوی دیگر، در بیش از چهاردهه است که عربستان سعودی، وهابیت را در بدنه های خیلی از کشورهای اسلامی خاصتآ در افغانستان با اشکال گوناگون صادر نموده و عملیاست تروریستی را از مراکز مدارس دینی در پاکستان به نام اسلام تا حال بالای افغانستان بی واث و بی دفاع انجام می دهد.

 به طور خاص عربستان سعودی از استخبارات پاکستان، القاعده، گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار، طالبان و... تا حال در برابر افغانستان به صورت عریان حمایت کرده و جوی خون را از طریق تروریستان خویش در افغانستان جاری نگهداشته است. ناگفته نماند که در دهه نود میلادی؛ غربستان سعودی و پاکستان از طالبان حمایت نمودند و امارت اسلامی طالبان را به رسمیت نیز شناخت. دیگر این که عربستان با پیروی از وهابیت بزرگ ترین ضربه را تا حال در پیکر جهان اسلام و مسلمانان وارد کرده و در خدمت استکبار کهن و جدید جهانی می باشد.

عربستان سعودی جنگ های مذهبی را بین شیعه و سنی در جهان اسلام به نفع خود و حامیان خارجی خویش دامن می زند که از این سودی نخواهد برد؛ بلکه شعله های آن دامن تمام وهابیان و دلالان مذهبی را در کشورهای اسلامی خواهد گرفت. با وجود مداخلات ناروا و جنگ تحمیلی که از جمله از سوی پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، انگلیس و... بالای افغانستان تحمیل گردیده اند، مردم ما دشمن این کشورها نیستند و هرگز دشمنی هم نکرده و نمی کنند. مردم افغانستان با تمام کشورها خواهان دوستی، حقوق مساوی و روابط دموکراتیک می باشند.

به هر صورت، هردو جناح حکومت وحدت ملی در گیرچالش های فراوان اند که تا کنون مورد انتقادات سختی منابع داخلی و حتا خارجی قرار دارند که کاملآ موجه می باشد. در ضمن، وعده های  حاکمان تازه به دوران رسیده از قبیل: مبارزه علیه فساد اداری، کشت کوکنار، حل قانونی قضیه کابل بانک، ایجاد حکومت شایسته سالار، اصلاحات کمیسیون انتخاباتی، توزیع تذکیره برخی، تقرر والیان شایسته، رفع بیکاری، تأمین امنیت سرتاسری کشور، صلح وسیع البنیاد با مخالفین، جلب کمک های خارجی وغیره را به «یخ» نوشته شده و به «آفتاب» گذاشته شده اند.

در بیش از شش ماه که از عمر حکومت وحدت ملی سپری می گردد، که نه تنها فقر اقتصادی و اجتماعی مردم گسترش پیدا نموده؛ بلکه ناامنی ها بیش تر گردیده و سیلی از سرمایه ها و بی کاران به خارج فرار نموده اند.

در ضمن، حاکمان حکومت وحدت ملی از علمیات انتحاری، ناامنی و... کشتارهای مردم مظلوم ناشی از جنگ تحمیلی بیگانه و تروریستی شان در سراسر افغانستان شکایت می کنند. و از طرف دیگر، از تجاوز نظامی و کشتار عربستان سعودی در یمن حمایت می نمایند.

 این کاملآ منطقی است که آتش و جنگ را در درون خانه خویش هرگز قبول نداریم؛ ولی باید از خشونت، خون ریزی و جنگ در هر کشور خارجی به هیچ بهانه حمایت ننماییم.

وقت که جنگ و خون ریزی را برای مردم خویش در افغانستان نمی خواهیم. پس باید خواهان جنگ و کشتار در یمن و در هیچ یک از کشورهای جهان نباشیم.

به قول شیخ سعدی که در زمینه چنین سردوه است:

من شنیـدم  ز پیـری دانشمــند

توهم از من به یاد دار این پند

آنچه بر نفس خویـش نپسندی

نـیز بـر نفـس دیـگری مپسـند

اکنون جنگ تحمیلی با تمام نتایج نهایت ضد بشری آن در کشور بی وارث و بی دفاع ما ادامه دارد. ما نباید در جنگ مذهبی که میان عربستان سعودی و ایران که در منطقه ادامه دارد، مداخله منفی نماییم؛ زیرا آنان از مذهب به عنوان ابزار استفاده می کنند. برعکس، مردم افغانستان خواهان صلح در سراسر کشورهای جهان و خاصتآ در کشورهای اسلامی می باشند.

 عقلانیت ایجاب می کند که تمام دست اندرکاران داخلی و به خصوص دولتمداران ما از «حب خاص» و «بغض ویژه» با این کشور و یا آن کشور خارجی امتناع ورزیده و حفظ سیاست معتدل، شایسته و بی طرفانه را عملآ مطمح نظر بگیرند. مضاف برآن، به خاطر منافع عادلانه خویش از تمام کشورهای استفاده قانونی و مشروع نمایند تا جای گاه مستحکم و عقلانی را در سیاست بین المللی خویش به دست آوریم. به کلام دیگری، روابط حسنه و دموکراتیک باید با تمام کشورهای همسایه، منطقه و جهانی در محور سیاست خارجی ما قرار داشته باشند.

آیا در عوض وابستگی به این کشور و یا یک کشور خارجی دیگری، واجب و عقلانی نیستند که به حفظ تعادل سیاست بی طرفی و مثبت خویش در ابعاد خارجی خود با همه کشورها ادامه بدهیم، تا بار دیگری قربانی کنش ها و منش های غرض آلود دیگران نشویم؟

آیا کاملآ واجب و خردمندانه نبوده که نخست سیاست داخلی خویش را دموکراتیزه سازیم، تا بر مبنای آن سیاست خارجی ما نیز عادلانه، مستقل و مردم سالارانه گردد؟

منافع ملی و دموکراتیک مردم افغانستان ایجاب می کنند که سران حکومت وحدت ملی بر اساس ارزش های دین مبین اسلام، قوانین نافذه ی کشور، تعهدات دوران رقابت های ریاست جمهوری و توافقات امضاء شده ی خویش را به صورت صادقانه عملی نموده و منافع ملی افغانستان را نسبت به منافع شخصی و بیگانگان قربانی ننمایند تا نام نیک شان در تاریخ زرین کشور ثبت روز گردد.

 

تاریخ: يکشنبه 16 حمل 1394 خورشيدی برابر با 5 اپريل  2015 ميلادی / کابل

------------------------------------------------------------------------------------------

منبع:

(1)– ص 101 قزلباشان افغانستان»/ مؤلف: محمد احسان پژوهش/  چاپ دوم: زمستان 1384/ ناشر: کمیته فرهنگی شورای انسجام قزلباشان افغانستان.

 


بالا
 
بازگشت