مهرالدین مشید
حمله به پروان پایان ماۀ عسل تاجيکان نه بلکه آغاز یک توطیه کلان است
چند روز پیش نیرو های امریکایی یک دیپوی اسلحه و مهمات را بمباران کردند که گفته می شود، مربوط به احمد جان یک تن از فرماندهان پیشین جهادی بود. این بمباران واکنش های متفاوتی را در پی داشت. شماری ها این عمل امریکایی ها را ضد منافع ملی و همدستی امریکا با توطیه گران بین المللی برضد امنیت و ثبات در افغانستان عنوان نمودند و از آن به عنوان توطیه کلان برضد مردم افغانستان نام بردند که نشاندهندۀ فاصله میان امریکا و اقوام غیر پشتون تلقی گردید. به باور این ها داعش یک گروۀ برخوردار از حمایت امریکا بوده و امریکا قصد دارد تا با جابجا کردن این گروه در شمال از آنان به عنوان اهرم فشار برضد کشور های روسیه و چین استفاده کند. این عمل امریکایی ها را همسویی با یک توطیۀ جهانی عنوان کردند که از سوی اسراییل، سعودی، پاکستان و ترکیه حمایت می شوند. شماری دیگر این عمل را تایید کرده و گفتند که موجودیت دیپوی اسلحه با وجود مصرف میلیون ها دالر زیر نام "دایاگ" یعنی روند انحلال گروههای مسلح غیر قانونی، با این حجم غیر قابل توجیه بوده و چگونه شده است که تا هنوز به دولت سپرده نشده است . در این نوشته به ابعادمختلف این موضوع پرداخته شده است.
در اصل موجودیت همچو دیپوی کلان اسلحه در یک محل شخصی از لحاظ قانونی غیر قابل توجیه بوده و پشتیبانی از همچو گدام دار اسلحه نمی تواند، وچهه قانونی داشته باشد. رخداد های گذشته و بویژه بعد از پیروزی مجاهدین و سقوط طالبان نشان داد که بیشترین فرماندهان جهادی در غضب و غارت های دارایی های شخصی و عامه دخیل هستند و مردم از تمام شان آزرده است. بعید نیست که شمار زیادی از باشنده گان پروان از بمباران ابراز خوشی داشته باشند. از این رو مردم تمایلی برای حمایت از آنان نداردند؛ اما این ها توانسته اند با حادثه آفرینی هایی مردم را به اطراف خود جمع نمایند؛ اما نمی توان با عنوان کردن این موضوع به ساده گی از آن رد شد؛ بلکه این بمباران پرسش های زیادی را برانگیخته است که در این مقاله اندکی به آن پرداخته شده است. کلان ترین پرسش این است که چگونه شد که امریکایی ها بعد از سیزده سال در آخرین روز های حضور شان در افغانستان دست به چنین کاری زدند و این که برای ضبظ و تحویلی این انبار اسلحه و مهمات به انبار های اسلحه و مهمات حکومت اقدام نکردند. این خود پرسش برانگیز است ؛ زیرا که به گزارش رسانه ها نیرو امنیتی حکومت به کمبود اسلحه و مهمات دچار هستند. از این رو گمانه زنی هایی وجود دارد که در عقب این رخداد علل و عوامل داخلی و بین المللی دخیل است. از افشای نامۀ بصیر سالنگی والی پیشین پروان از طریق رسانه ها نشر شد، نشان می دهد که وی به تاریخ 28 ثور سال روان نامه یی را به پایگاۀ بگرام به امریکایی ها فرستاده است که در آن شمار زیادی فرماندهان پیشین جهادی را ذکر کرده است که با داشتن اسلحه و مسلح گردانیدن افراد اوباش و راهزن ولایت پروان را ناامن گردانیده اند. در این نامه اسم فرمانده احمد جان نیز موجود است. این که سالنگی در روز های آخر ولایت خود دست به چنین اقدامی زده است، آشکار است که وی خواسته است تا با این کار حکومت مرکزی را از خود راضی بدارد و بدین وسیله بقایش را بحیث والی در پروان تضمین کند و اما این تیرش به هدف نخورد و چند هفته بعد آقای عاصم بحیث والی پروان تازه تقرر یافت. آقای سالنگی پیشینۀ جنجال برانگیزی دارد. وی خود را به طالبان نیز تسلیم کرد و برضد نیرو های مسعود جنگید و حتا برایش اخطار داد؛ اما بی خیر از آن که وی روبای مکاری بیش در برابر شیر پنجشیر نیست. بالاخره وی به زودی به محاصرۀ نیرو های مسعود درآمد و صوفی محمد سعید شتل نیروهایش را به تصفیه سالنگ از طریق کوها پائین کرد و بصیر وهمراهانش خود را پنهان کردند. بعدتر مسعود در یکی از اجلاس فرماندهان جنگ در راه تنگ گفت که آدمی شیر خام خورده کسی تقاضای عفو کرده شما در باره چه می گویید؟ مسعود بدین وسیله وی را عفو نمود .
از نامۀ سالنگی به وضوح فهمیده می شود که حکومت مرکزی از بمباران دیپوی یادشده آگاهی داشته است. این مسآله به نحوی پرده از علل و عوامل داخلی برمی دارد که اتهام وارده از سوی اعضای مجلس نماینده گان بر برآقای غنی مبنی بر دست داشتن او در ناامنی های شمال بر بعد خارچی آن اشاره می نماید. هرچند به نوشتۀ روزنامۀ نیویارک تایمز اردوی امریکا این حمله را حفاظت از نیرو هایش می داند، شماری از قوماندانان مجاهدین سابق و بزرگان محلی در شمال، بر امریکا اتهام وارد می کنند که این اقدام انگیزه های سیاسی دارد و شاید برای خاموش ساختن بحران انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفته باشد. از سویی هم درست بمباران زمانی صورت گرفته که گفته می شود، حکومت به جریان بین المللی برای تقویت داعش و بردن آن در شمال پیوسته است. هرچند دوسیۀ ناامنی ها در شمال به زمان وزارت داخلۀ آقای اتمر نیز بر می گردد که گفته می شد، طیاره ها مخالفان را در شمال اکمال می کردند که حتا کرزی امر تحقیق در این مورد را داد و بعد معلوم نشد که چه شد.
در این شکی نیست که موجودیت انبار اسلحه در یک مکان شخصی پرسش برانگیز است و بویژه در حالی که افغانستان از نظر امنیتی دارای اوضاع شکننده است و بسیاری مردم از تفنگدارن هراس و خاطره های بد دارند. چنانکه مردم ما بار بار شاهد برخوردهای سنیگین میان افراد مسلح غیر مسؤول بوده اند. چنانکه در نامۀ سالنگی نام خواجه نبی نیز به چشم می خورد که وی در چندین حادثۀ خونین در پروان دخیل است؛ اما آنچه که نقش منفی تفگنداران پروان را رنگ مثبت داده است، همانا گمانه زنی هایی وجود دارد که حکومت با توطیه گران بین المللی حامیان داعش پیوسته است و بمباران خانۀ فرمانده جان محمد هم در واقع ایجاد آشوب و ناامنی در پروان و زمینۀ ورود داعش به این ولایت است. حکومت با این کار یک تیر و دو فاخته نمود. از یکطرف با امریکایی ها در نابودی دیپو همدست شد و در جهت دیگر داکتر عبدالله با رفتن به خانۀ جان محمد از وی دلجویی کرد و عمل امریکایی ها را ناموجه خواند و از سویی هم مردم پروان را به آرامش خواند تا اوضاع امنیتی آن خراب نشود. از همین رو بود که هدف نشست شماری ازسران جهادی پیشین در پروان به نحوی روحیه دهی به سایر فرماندهان جهادی پیشین بود تا برای آنان اطمینان بدهند که در دولت حضور دارند واز کار انجام شده هم درآینده جلوگیری به عمل خواهد آمد. وزارت داخله تا کنون از وقوع این رخداد ابراز بی خبری نموده است.
اعضای مجلس نماینده گان در برابر این بمباران موضع گیریهای متضاد داشتند. شماری از اعضای مجلس نماینده گان مخالفت شدید شان را در پیوند به این بمباران ابراز کردند و نزد شماری هم موجودیت همچو دیپوی کلان با وجود مصارف میلیون ها دالر پرسش برانگیز بود و شماری ها بمباران را رد و مدعی بودند که باید اسلحه و مهمات بمباران شده به نیرو های افغان سپرده نشد؛ اما برخورد شماری ها در این زمینه قومی و سمتی بود و در زمینه موضوع گیری سمتی داشتند. از این موضعگیری شماری وکلا معلوم شد که امریکایی ها در عقب این رخداد اهداف متفاوتی را نشانه رفته اند. یکی از آن وسیع ساختن درز میان شمال و جنوب و شرق و از به جان هم افگندن اقوام تاجک ، ازبک و هزاره در برابر پشتون ها. کاری که امریکایی ها در ظرف سال های گذشته در این زمینه زیاد سرمایه گذاری کرده اند. از این رو این رخداد را نمی توان پایان ماۀ عسل تاجکان با امریکایی ها تلقی کرد. ممکن در عقب بمباران دیپوی احمد جان راز های نا گفته موجود باشد که ارگ و امریکایی ها از ان اگاهی داشته باشند که هنوز به رسانه درز نکرده است . شایعه هایی در این رابطه به نشر رسیده است که احتمال دارد هدف از ان بیشتر توجیه این حادثه باشد. هرگاه چنین شایعه ها درست باشد بازیکنان از ان اگاهی دارند و شاید مردم در سایه قرار داشته باشند. این سخنان مارتین دیمسی لوی درستیز امریکا می تواند گواه ان باشد که وی این اظهارات را تکذیب کرد که نارضایتی مردم افغانستان برضد امریکا افزایش یافته است.
رویکرد دو گانۀ امریکایی ها در پیوند به مبارزه با هراس افگنی که اخیرا بوسیلۀ ویکی لیکس افشا شد. نشان داد که امریکایی ها با سرکوب گروۀ ملاعمر به تقویت شبکۀ حقانی پرداخته اند. شبکۀ حقانی بازوی نظامیان پاکستان به حساب می رود. امریکایی ها از آغاز تا کنون در مبارزه با تروریزم دست بین اسلام آباد بوده و بر ضد مردم افغانستان عمل کرده اند. دراین شکی نیست که امریکایی ها در ابتدا گوش شنو پاکستان بودند و در آغاز حملات شان برضد طالبان به سفارش پاکستان هرگز علاقمند به قدرت رسیدن جبهۀ شمال نبودند. گیری شرون جاسوس امریکایی در میان جبهۀ شمال در زمان آغاز جنگ با طالبان در کتاب خاطرات خود به این موضوع اشاره دارد.
حمله هوایی امریکایی ها بر خانه احمد جان بیانگر یک توطیه سازمانیافته حلقات مزدور و ستون پنجم در تبانی با نیرو های امریکایی بوده که عواقب ناگواری را در پی دارد. شرایثط کنونی در کشور به گونه یی محصول کارنامه های ارزش زدایانه امریکایی ها زیر نام مبارزه با تروریزم است است. این حمله در حالی صورت می گیرد که کشور در معرض توطیه های خطرناک حلقات مزدور وابسته به خارجی ها و کشور های منطقه و جهان قرار دارد که در راس ان امریکا است. می بیببنیم که طالبان پس از سیزده سال حضور نیرو های امریکایی امروز بیشتر از هر زمانی قدرت مند شده اند و هنوز حکومت قادر به دفع طالبان نیست که داعش در یک توطیه کلان تر ببن المللی پس از ساختن حکومت در بخشی از عراق و سوریه دارد، به تدریج در سراسر جهان اسلام گسترش می یابد که در چند ماه اخبر در کشور فعال شده و در ولایت های ننگرهار و فراه و هلمند متمرکز گردیده اند.
از سویی هم رسانه های داخلی و بین المللی از یک رویا رویی کلان شرق و غرب خبر می دهند که انتقال جنگ از وزیرستان به شمال افغانستان خبر می دهند. گفته می شود که درعقب سقوط ولسوالی های بدخشان قندز به گونه غیر مستقیم تسلیح مخالفان میلح پنهان است. به گفته رسانه ها بیقشترین مخالفان مسلح در شمال را شهروندان تاجکستانی و چچینی و ترکمنستانی و عربی را تشکیل می دهند که بیشتر شان می توانند نظر به طالبان سربازان خوب تری برای داعش هستند. حمله بر خانه این فرمانده در همچو شرایط حساس انهم در پروان دارای امنیت تقریلا کامل نمی تواند بخشی از یک توطیه کلان به غرض ناامن گردانیدن پروان نباشد. توطیه گران بصورت قطع می خواهند پروان را ناامن بگردانند و زمینه را برای حضور داعش در این ولایت مییر بسازند.حال بر مردم پروان است تا در برابر این عمل امربکایی ها منطقی برخورد کنند و در صورتی که حمله به خانه شخصی این فرمانده خلاف مقررات باشد و این در حالی است که امریکایی ها حق عملیات را ندارند. این موضوع تحقیق همه چانبه شود و تخطی کننده گان مجازات قانونی شوند و این که امریکایی ها بدون اگاهی نیرو های افغان این کار را انجام داده اند خود قابل پرسش است که نمی توان از ان سطحی عبور کرد...