مهرالدین مشید

 

از کلی گویی ها احتراز کنید و جاسوسان را معرفی کنید

کلی گویی ها دلیل بر اتمام حجت نیست ، جاسوسان را معرفی کنید

 

استاد عطا محمد نور چند روز پیش گفت: برخی ها انتحاری ها را در منزل شان نگه می دارند و سازماندهی می کنند که به ولایت بلخ بروند تا اوضاع را در این ولایت خراب کنند. پیش از این استاد سیاف در سالروز مرحوم احمدشاه مسعود گفت: برخی از چهرههای سرشناس تروریستان را از حومۀ کابل به وسیلۀ موتر های شیشه سیاۀ شان به شهر انتقال می دهند؛ اما در برابر این خاینان و جاسوسان اقدام نمی شود و اغماض می شود. همجنین وی گفته بود که  از وزیر اکبر خان کابل بحیث مرکز نشر و پخش شب نامه های طالبان استفاده می شود.

در این تردیدی نیست که حرف های هر دو بزرگوار جدی و مهم اند و با توجه به آگاهی های شان از شبکه های استخباراتی و پیشینۀ تجارب شان در این زمینه، نمی توان سخنان شان را دست کم گرفت. این اظهارات ایشان نه تنها مهم که هشداری برای مردم افغانستان است تا در برابر بی تفاوتی حکومت در برابر همچو وقایع سکوت نکنند؛ اما از این که سکوت هم در کشور وجهۀ  استراتیژیک پیدا کرده است وهرچند که از سوی فعالان و نهاد های جامعۀ مدنی این سکوت سنگین را سخت ننگین خوانده اند؛ ترس آن می رود که خدای نخواسته سکوت مردم در برابر اوضاع کنونی و بی تفاوتی حکومت در برابر جاسوسان وهمکاران نزدیک تروریستان به سکوت سنگین بدل نشود؛ زیرا این سکوت خیلی خطرناک و خطرآفرین است و آیندۀ غیر قابل پیش بینی را در افکار تداعی می کند؛ ولی آنچه که  در این زمینه خیلی مهم و حیاتی برای مردم افغانستان است، کلی گویی های این جنابان و پرده نبرداشتن از هویت آقایانی است که در خانه های فیشنی تحت تدابیر شدید امنیتی زنده گی می کنند، از داشتن موتر های زرهی و شیشه سیاه بهره مند هستند و از عینک شبکه های امنیتی کشور هم فرسنگ ها فاصله دارند. اگر آقای نور و استاد سیاف به حرف های خود باور دارد و به آنچه که می گویند، به آن یقین دارند؛ چرا و چگونه از افشای آنان خود داری می کنند. سکوت این جنابان هم مگر از جنس همان سکوت استراتیژیک حکومت در برابر حوادث جاری کشور است. پس اگر چنین باشد، روزگار چنان آورده است که بر در و دیوار این کشور سایۀ سنگین سکوت خانه کرده است و به خاموشی سنگینی مبدل شده است که هرگاه در عقب آن باد شرطه و توفانی هم نهفته باشد، در سایۀ سکوت آنان به باد آرام صبایی مبدل گردد و ضرب سنگین آن بر سر و دوش ملت مظلوم افغانستان خواهد بود و بس. ممکن یکی از دلایل خاموشی این آقایان متضرر نشدن شان از عواقب دردناک کشور باشد که شاید در سایه و روشن آن خود را مصؤون و ذینفع می پندارند. هرگاه چنین نباشد، پس چه دلایلی وجود دارد  که این آقایان از افشای اشخاص نامبرده خود داری می کنند. آیا این هم نیاز به محکمه دارد تا اول بر دست داشتن آنان مهر تایید بگذارد و به اصطلاح اتهام شان را تایید کنند و بعد بر جرم آنان پس از اقامۀ دعوا فیصلۀ صادر کنند. اگر این آقایان صادق اند، می ترسند که مفتری و دروغگو ثابت نشوند، از افشای علنی آنان خود داری کرده اند؛ پس به مقامات امنیتی اطلاعات شان را شریک کنند و بعد برای مردم افغانستان اعلان نمایند که هویت جاسوسان و همکاران تروریستان را که در زیر آستین حکومت مخفی شده بودند، به ادارههای امنیتی کشور معرفی کرده اند تا اتمام حجت ایشان در برابر مردم به اثبات می رسید. با تاسف که تاکنون چنین نشده است.

هرگاه این آقایان به این گونه کلی گویی ها بسنده کنند و از افشای جاسوسان در درون دستگاۀ حکومت امتناع نمایند. این گمانه زنی ها بوجود می آید که این ها هم دو پهلو عمل کرده، از یک سو می خواهند، با این گونه اظهارات محافل خویش را زیب و زینت بخشند و این گونه بیانات را آذین بند نشست های کلان نمایند و از آن بحیث نمایش تبلیغاتی بهره بگیرند واز سویی هم حکومت از ایشان آزرده نشود و به این ترتیب هم لعل بدست آید و هم یار نرنجد. در این صورت جز این باقی نمی ماند که باید گفت، این آقایان هم در پشت بحران آفرینی یی قرار دارند که کشور را هر لحظه به پرتگاۀ نابودی کامل به پیش می برد.

این گونه سکوت در برابر عدم افشای چهرۀ جاسوسان وهکاران دستگاهی آنان در شرایطی که کشور را بیش از هر زمانی بحران و ناامنی تهدید می کند؛ چه می توان تعبیر کرد،  جز این که گفت این رویکرد بحران را در کشور فربه تر می سازد و از این راز پرده برمی دارد که در عقب بحران کنونی دستان مریی و نامریی از بیرون و از درون حکومت قرار دارد و برای باروتی کردن آن یدک کشی می نمایند. ممکن بهایی را که مردم در برابر سکوت سنگین حکومت برای برآورده شدن خواست های مشروع شان می پردازند، کمتر از این نباشد. پرداختن بها برای این سکوت کمتر از بهایی نخواهد بود که تا کنون مردم افغانستان به وعدههای غیر عملی و میان تهی رهبران حکومت پرداخته اند. هرچند بهایی که در برابر این سکوت پرداخته می شود، خیلی سنگین و ننگین است؛ زیرا این سکوت تمامی ناکامی های حکومت را طی بیشتر از شش ماه بر می تابد که شامل تمامی ناکامی ها و وعدههای انجام نیافته و به قول معروف "روی یخ نوشتن و در آفتاب نهادن" گردیده است. ناکامی هایی که از وعدههای کذایی رهبران حکومت پرده بر می دارد نه تنها این که  از اختلافات شدید و رقابت های شخصی و تیمی آنان نیز سخن می گوید و حکومت و مردم را با چالش رو به رو گردانیده است. به تعویق افتادن تشکیل کابینه، افزایش ناامنی ها، ناتوانی حکومت برای ایجاد اصلاحات و محو فساد، افزایش بیکاری و بالاخره  رسیدن کارت به استخوان ملت از جمله کمترین دشواری هایی اند که گریبانگیر مردم افغانستان گردیده اند و کاسۀ صبر آنان را لبریز گردانیده است. این همه دشواری های تاقت فرسا بزرگتر از آن بوده است که در برابر بازگشایی سمبولیک پروندۀ کابل بانک به مثابۀ پیش درآمد مانور تبلیغاتی حکومت، خیلی سنگین می نمایند. از همین رو است که بازگشایی پروندۀ ناتمام کابل بانک را مردم مانور محض تبلیغاتی و خاک افگندن به چشم شان تلقی می دارند. در حالی که حکومت مبارزه با فساد را در اولویت برنامه های کاری خود قرار داده بود و با تاسف که تاکنون قادر به عملی شدن اندکترین آنها هم نشده است. برعکس فساد در حوزههای گوناگون حکومت افزایش قابل ملاحظه یافته است و ادارههای عدلی و قضایی قدرت مهار شدن و جلوگیری از آن را ندارند. این در حالی است که هنوز ادارههای عدلی و قضایی کشور از سوی سرپرست ها اداره می شوند. لازم بود تا افراد شایسته و مناسب هرچه زودتر به این دو اداره تعیین می گردید تا کار مبارزه با فساد و به مجازات کشاندن مفسدان و جنایتکاران در دستور کار حکومت قرار می گرفت.

پس در چنین شرایطی که کشور را نه تنها مداخلۀ خارجی ها و بویژه پاکستان سخت تهدید می کند و حملات انتحاری و انفجاری پیهم مانند کابوسی بر روح و روان مردم ما سنگینی دارند و هر روز از مردم مظلوم ما دهها کشته و زخمی قربانی می گیرد.  رسانه یی ساختن این گونه مسایل به گونۀ مبهم و کلی به نگرانی های مردم بیشتر نمی افزاید و بجای کمک به کاهش بحران پیچیده گی اوضاع سیاسی و امنیتی کشور را افزونتر نمی سازد. خود داری از افشای نام جاسوسان و استفادۀ تبلیغاتی از آن معنای کابوسی را دارد که هر آن بر روان مردم ما بیشتر سنگینی می کند و گراف عدم مصؤونیت و آرامش را در کشور بیشتر سیر صعودی می بخشد. بنا بر این عدم افشای جاسوسوان و هر گونه تعلل در برابر آن نوعی کمک به آنان بوده که  حرئت جنایتکاری را افزایش می دهد تا هر لحظۀ بعد جنایت کلان تری را برضد مردم افغانستان سازماندهی کنند.

در حالی که کشور را بیش از هر زمانی بدامنی های تهدید می کند و حملات انتحاری و انفجاری  در موجی از دیپلوماسی های سیاسی و نظامی در کشور رو به افزایش است . اوضاع سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی در کشور در نوسانات شدید بوده و فقر، بیکاری و تنگدستی خطرناک مردم و کشور را تهدید می کند. هر نوع بی تفاوتی در برابر چنین شرایط نه تنها گناه که خیانت ملی بوده و هر شخص و نهاد  و گروهی که به تند شدن بیشتر وضعیت و باروتی شدن آن در کشور بجای نقش مثبت، نقش منفی ایفا می کند. در هر موقف و مقامی که قرار دارند،  بدون تردید دشمنان مردم افغانستان اند و به گونۀ مار های آستین در درون دستگاۀ حکومت به نفع مخالفان مسلح کار می کنند. هر گونه سکوت در برابر این اشخاص و گروهها به هر عنوانی که صورت  بگیرد، خیانت به منافع ملی و اقتدار ملی است که هر گز توجیۀ آن ممکن نیست؛ اما نقش نیرو های امنیتی و بویژه ادارۀ امنیت ملی را نمی توان در این رابطه دست کم گرفت. ادارههای امنیتی کشور وظیفه کشف و شناخت و تعیب مخالفان مسلح و دشمنان مردم افغانستان را دارند . پولیس وظیفۀ کشف و تعقیب مجرمان را دارند و به همین گونه  ریاست امنیت ملی وظیفه دارد تا مخالفان مسلح را شناسایی و از دهشت افگنی آنان جلوگیری کند. این ادارهها وظیفه دارند تا مجرمان جنایی و مخالفان مسلح و هراس افگنان را سایه وار تعقیب کنند. این ها به گونه های مختلف باید به شناسایی دشمنان مردم افغانستان بپردازند و زمانی که استاد سیاف از نشر شبنامه در وزیراکبر خان و انتقال مخالفان در موتر های شیشه سیاه سخن می زند و یا  عطا محمد نور از  موجودیت افراد انتحاری در خانه های برخی ها حرف می زند. ادارههای امنیتی کشور مکلفیت دارند تا به دنبال آنان بروند و جاسوسان را کشف و شناسایی کنند.  گفتنی است که کشف و شناسایی مجرمان و هراس افگنان تنها وظیفۀ ادارههای امنیتی کشور نبوده؛ بلکه مردم بیشتر می توانند،  ادارههای امنیتی را در این زمینه کمک کنند. در حقیقت همکاری مردم با نیرو های امنیتی میزان  امنیت در کشور را رقم می زند که در این میان هرگونه سکوت و بسنده کردن به کلی گویی های مبهم نه تنها اتمام حجت نیست؛ بلکه نوعی فراافگنی و شانه خالی کردن از مسؤولیت های ملی است که هرگونه استفادۀ ابزاری آز آن گناۀ عظیم است. یاهو

 

 


بالا
 
بازگشت