عبدالو کیل کوچی
گرو های تند رو اسلامی
وجنگهای نیابتی نو استعماری
به یزدان اگرما خرد داشتیم
نشاید چنین روز بد داشتیم
فردوسی
گروه های ساخت عربی ، عجمی وپاکستانی مسبب جنگهای نیابتی وابزاری در دست قدرتها یی است که بوسیله آنها شعله های جنگ درگوشه وکنارجهان زبانه میکشد . طوریکه معلوم است ایجاد بشریت از همان دوره آغازین با زدو خورد همراه بوده واز پیدایش آدم تا ایندم ادامه دارد . سلطه جویان جهان از قرنها تا بدینسو اکثریت نقاط جهان را در اثر لشکر کشی های متعدد وحملات خونین مورد تجاوز قرار داده اند وبرای تطبیق اهداف واستراتیژی های توسعه طلبانه خود بمنظورغصب سرزمین ها، تاراج ثروت ها ،غارت میراث های فرهنگی وانهدام تمدنها وبنا های تاریخی ، کشور ها را بخاک وخون کشانیده وهمچنان قاره ها را تحت مستعمره خود درآورده اند. گرچه استعمارپیشینه کهن دارد اما تاریخ جدید آن از قرن شانزدهم پس از آنکه قدرت های سلطه جو از مرزهای ملی شان تجاوز کردند برای نا توان ساختن ملتها ، تقسیم سرزمینها وایجاد امپراتوری مستعمراتی که یکی از مشخصه دوران امپریالیستی بشمار میرود با راه اندازی جنگهای صلیبی وجهانکشایی های مکرر، مردمان افریقا را به بردگی کشانیدند ، جوامع هند وچین را منهدم وبا نسل کشی سرخپوستان امریکایی وحملات تجاوزگرانه در دیگر نقاط جهان، حقوق و آزادی های مردم را پامال نمودند . واما مردم آزاده جهان آرام ننشسته از همان آغاز تجاوزگری ، با عکس العمل های انقلابی وراه اندازی جنبش های آزادیبخش ، قیام هاوخیزش های مردمی وموج نهضت های رهایی بخش ، پرچم مبارزه را علیه سیطره سیاسی واقتصادی مپریالیستی در گوشه ونقاط جهان بر افراشتند با گسترش تحولات سیاسی ونظامی ودر گیری های خونین بر سر تقسیم جهان که منجر به دو جنگ جهانی گردید در نتیجه آن در بیش از یکصد کشور جهان زنجیر استعمار ی درهم شکست ودر جغرافیای جهان تغیرات بزرگ ی رونما گردید .که مهمترین آن تحکیم جنبش سوسیالیستی در راس اتحاد شوروی بطور کل بلاک شرق واز سوی دیگر تجدید قوای کپیتالیستی موسوم به بلاک غرب در برابر هم قرار گرفتند ودرین راستا اوضاع سیاسی نظامی جهان بکلی عوض شد وسرنوشت مردمان وملت ها با گرایشات متضاد وعده یی به خط سوم گره خورد که در نتیجه آن استعمار گران دیگر نمی توانستند با میتود هجومی ولشکر کشی مستقیم به کشور ها سلطه خود را قایم کنند . ولی در اثر پیشرفتهای تخنیکی وگسترش صنعت که منجر به رشد سرمایه وتراکم تولید گردید ، نظام های سرمایداری خصلتا به پرورش نوین بهره کشی متوسل شدند و با ایجاد سیاست های تفرقه افگنانه دربین مردمان وملتها وتشدید جنگ سرد که خود پیش زمینه یی برای تحکیم پایه های نیو استعماری بشمار میرفت دست یازیدند .آنان با تغیر شکل استعماروسیستم بهره کشی جدید وبراه انداختن تبلیغات وپروکاسیون بی پایان ،در بین جهانیان زیر نام های
خطر کمونیزم
خطر القاعده
خطر فنده منتالیزم وحتا
خطر ایران
ترس وتخویف ایجاد نموده در قدم نخست اروپا را به اصطلاح ازخطرکمونیزم برحذر داشتند ودر پی آن قدرت روز افزون خود را نفوذ دادند . در آسیا زیر نام ، اسلام گویا در خطر است جنگ را برنامه ریزی کردند ودر راستای افسانه سازی دفاع از دین اسلام ، در تبانی با مداخله گران کافر ومسلمان گرو ه های مجاهدین بوجود آمد . آنگاه که اتحاد شوروی ازهم پاشید، طالب والقاعده به ظهور رسانیده شد وقدرتهای سلطه جوی این بار با نیرنگهای تازه وبهانه های جدید زیر نام دفاع ازدموکراسی روی صحنه ظاهر شدند. که در اثر آن کشور های شرق میانه و بیش از همه عراق قربانی جنگها و نیرنگها گردید و اخیراً کشور های دیگر را زیر نام خطر ایران به ترس ورعب روبرو ساختند که بموجب آن در ازاء فروش اسلحه پیشرفته میلیارد ها دالربدست آوردند . طوریکه معلوم است آنان مذبوحانه تلاش می کنند تا اسلام را از خطر کافر وکافران را ازخطر اسلام گویا بر حذر ساخته خود از آن بهره برداری کنند . بگونه مثال بدرازا کشیدن مذاکرات هسته یی ، صحنه سازی های جنگ در شرق میانه وافغانستان گواه زنده این مدعاست . طوریکه دیده میشود موجودیت خطر ها وپروسه خطر سازی زیر نام مجاهد ،طالب ،القاعده وداعش همچون مسبباتی است که پروسه جنگ را طولانی وخصلتا فرسایشی ساخته وکشورها را در آتش جنگهای نیابتی نیو استعماری فرو می برد زیرا نقاط آسیب پذیر جهان بناگزیری لشکر عظیم و پایگاه بزرگ را متحمل میشود . واضح است که ادامه چنین جنگها پیامد های نا گواری بروی سرنوشت ملتها خواهد داشت که از تجزیه وتقسیم کشور ها گرفته تا گرفتن جان مردم ، نان مردم ،صحت وسلامتی مردم ،هستی مردم ، استقلال حقوق و آزادی های مردم همه وهمه مصیبت هاییست که جنگها با خود حمل میکنند .
کشور ما افغانستان که در زمان استعمار انگریز طی یک سازش ومعامله با روس تزاری بین دو ابرقدرت بحیث یک سرزمین حایل ودست نخورده با قی ماند چندین مرحله از کار وان ترقی وتعالی عقب افتاد . آنگاه که در زمان اعلیحضرت غازی امان اله خان ستاره اقبال مردم تابیدن گرفت از یکسو موجودیت جهل وپسمانی ، کمبود فرهنگ ودانش واز سوی دیگر دسایس شوم استعماری نهضت جوان امانی را ناکام ساخت . بار دیگر دوران حکمرانی نیم قرنه خاندان ملوکانه ، یک مرحله تاریخی کشور را از کار وان ترقی وتعالی عقب زد .
این بارمجاهدین که به کمک غربی ها در خاک پاکستان تربیه وتجهیزگردیده بودند، به عنوان مدافعین اسلام برعلیه دولت مردمی برخاستند وپس از عودت قطعات نظامی شوروی هم نتوانستند از جنک برعلیه دولت جمهوری دموکراتیک وقانونی افغانستان دست بر دارند وبا انتقال قدرت بدست مجاهدین وپس از آن طالبان ،افغانستان یکبار دیگر در گرداب آتش وخون فرو رفت وراه برای هجوم دشمنان سوگند خورده افغانستان ولشکر بیگانه هموار گردید و درسایه دود وباروت جنگ ، داعش را به ظهور رسانیدند که در نتیجه آن جنگ اسلام با اسلام شکل تازه بخود میگیرد .
مسلمان با مسلمان جنگ کردن
نزاع و حیله ونیرنگ کردن
چه باشد بد تراز این که بمیهن
حضورغیر راپر رنگ کردن
به هیچکس پوشیده نخواهد بود که ظهور داعش وسرآزیر شدن گروه های مسلح از آنسوی مرزها زیر نام مهاجر وجابجایی آنها در گوشه ونقاط کشورزمینه ساز بزرگی برای تاخت وتاز بیگانگان وبخصوص تروریستهای پاکستانی در کشور ما میباشد که بموجب آن استقلال ،تمامیت ارضی وحاکمیت ملی ما را زیر سوال خواهد برد .
بآنکه قوای مسلح افغانستان بدفاع از وطن ونوامیس ملی با ایثار وفدا کاری تا پای جان میرزمند ودر برابرتوطیه دشمنان افغانستان با شهامت ایستادگی میکنند ولی موجودیت دولت ضعیف وابسته به خارج با ترکیب وخصلت متناقض در اثر تطمع ، سازش و معاملات پشت پرده با سکوت مرگباری از کنارآن میگذرد. در حالیکه مسءولیت عواقب خطرناک آن رادر قدم اول دولت بدوش داشته که میباید در برابر ملت جوابگو باشد . در حال حاضر مردم افغانستان بخوبی میدانند که جنگ ، فقط جنگ دین نبوده بلکه استراتیژی دشمنان سوگند خورده افغانستان با راه اندازی جنگ های نمایشی ونیابتی راه رابرای حضور خود در کشور ها هموار ساخته وبرای بدست آوردن اهداف خود برنامه ریزی میکنند .چنانچه در اثر مداخلات وتجاوز مستقیم وغیر مستقیم رژیم های پاکستان وایران ، همین اکنون گفته میشود در پانزده ولایات کشور جنگ شدید جریان دارد بگونه مثال بیجاشدن هزاران خانه وار در ولایات قندز وننگرهار ، تشدید حملات هجومی در ولایات بدخشان وشبرغان جا یی که ثروتهای زیر زمینی واستراتیژیک کشور در آن نهفته است ادامه دارد . که اجیران جنگی همچون زاغ وزغن بر سر آن میریزند . طبعیست که دوام چنین جنگ های خانو مان برانداز پای بیگانه گان را به کشور ما میکشاند وحریم مقدس کشورما تحت تجاوز دشمنان افغانستان قرار میگیرد .مرگ بر متجاوزین ، دست تجاوز از حریم مقدس کشور ما کوتاه !
با چنین اوضاع واحوال ، کشوریکه زیر ساختار های اقتصادی آن منهدم گردیده زراعت آن تخریب ، جوانان آن بیکار وپیران بیمار با داشتن صدها هزار معیوب ومعلول ، ومردم آن درآتش جهل وفقر ومرض دست وپا میزنند وروز تاروز حلقه زندگی توسط زورگویان ومستبدین در گلوی شان تنگ وتنگتر میشود ، پس راه نجات آنها چی خواهد بود .
با توجه به نظریات جمعی سروران قلم واندیشمندان وطنپرست وترقی خواه میتوان گفت که راه حل معضله افغانستان از سه طریق میسر وامکان پذیر خواهد بود .
یکم همبستگی عمومی وسراسری کلیه احزاب وطنپرست وترقی خواه وطند وستان واقعی ودوست داران ترقی وعدالت وکلیه داد خواهان ومبارزین راه آزادی در یک صف واحد وطنخواهانه با فراخوان سراسری درداخل وخارج کشور برای تصمیم گیری مشترک و بمنظور پیدا کردن راه حل های قابل قبول برای همه طرفها ی ذیدخل داخلی وخارجی.
دوم مراجعه به نهاد های بین المللی ، ارایه طرح های مشخص به جامعه جهانی وساز مان ملل متحد وپیگری درین زمینه .
سوم تحکیم همبستگی وطنپرستانه وتمر کز فکری ومراجعه به خرد جمعی تمام نیروهای ترقی خواه وصلحدوست کشور . تنها با گذشتن از کینه ها وکدورت ها وبریدن فاصله ها وتحمل همدیگر خواهیم توانست راه حلی برای نجات وطن از حالت کنونی پیدا کرد تنها راه نجات وطن از تهلکه کنونی هما نا وحدت وهمبستگی سراسری ملی وصلحدوستان واقعی کشور است که به عنوان تاکید باید گفت در صورت اتحادسراسری وهمبستگی
ملی وگسترده ، میتوان راه نجات کشور را بدست آورد .تا دیر نشده باید مردم از خواب گران بر خاسته وازخوشباوری ها ونیرنگهای دشمنان افغانستان خود را رها ساخته تا بتوانند سرنوشت خود وکشورخود را مستقلانه بدست گیرند .
عبدالو کیل کوچی