عزیز احمد حنیف
بحران شمال در یک نگرش کوتاه
گسترش دامنه ی جنگ از جنوب به شمال از یک طرف و تبصره های سلیقوی و احساساتی برخی نماینده گان مردم در مجلس و افرادی زیر نام کارشناس در پیوند به موضوع فوق، عامه ی مردم را در یک سردرگمی قرار داده است؛ بدین لحاظ نیاز احساس می شود تا با اندکی دقت و تأمل و به دور از احساسات و عواطف به قضیه نگاه کنیم.
عده یی بدین باور است که گویی برخی مقامات حکومت به خاطر رقابت های داخلی گروهی ای که دارند، در زایش این بحران نقش دارند اما واقعیت اینست که حکومت کنونی که وارث یک نظام سیاسی فاسد، ضعیف، ورشکسته و مافیایی است و از چند ماه بدینسو از اختلافات عمیق داخلی بر سر تقسیم قدرت سخت رنج می برد، فرصت آن را به هیچ صورت نمی یابد تا جنگ را از جنوب به شمال انتقال دهد و این تحلیل به جز ایجاد شگاف میان اقوام کشور و دامن زدن به تعصبات سمتی و زبانی، هیچ سودی را به دنبال نخواهد داشت.
واقعیت اینست که گسترش بحران از جنوب به شمال همزمان با خروج بخش اعظم نیروهای نظامی خارجی از کشور یک دسیسه استعماری غربی است که هدف آن از متوجه رقبای اقتصادی و نظامی بزرگ شرقی مانند روسیه و چین و از سوی دیگر بدنام سازی اسلام و مسلمین و شستشوی مغزی نسل جوان امت نسبت به دین اسلام که خداوند آن را تا پایان تاریخ به عنوان یگانه آیین انسانی برای بشر پسندیده و رسمیت بخشیده است، می باشد. به خاطر رسیدن به این هدف، تفرقه افکنی میان شیعه و سنی از راه حمایت پنهانی اقلیت شیعه در کشورهای اسلامی، دامن زدن به تعصبات قومی، تداوم جنگ و قتل و برادرکشی و در نهایت، بحران یگانه وسیله یی است که به وسیله ی آن می تواند از یک طرف رقبای بزرگ نظامی و اقتصادی شرقی خویش مانند روسیه و چین و از سوی دیگر مسلمانان را مصروف خود بسازد.
داعش با امکانات مالی بیش از حد تصور و مصارف ماهانه میلیاردها دالر بعد از طالبان در منطقه به خاطر حفظ و تداوم بحران ایجاد گردیده و یکی از پروژه های خطرناک استعماری به حساب می رود که برای مدت طولانی ای در کشورهای مختلف اسلامی زنده نگه داشته خواهد شد و به هیچ نتیجه مطلوبی نیز دست نخواهد یافت.
افغانستان با موقعیت ژئوپولیتیک آن در چهار راهی حوزه های اقتصادی خاور میانه، کشورهای جنوبی آسیا و آسیای مرکزی یکی از مهم ترین مراکز استراتیژیک برای رهبری جنگ در منطقه پنداشته می شود و ایجاب می کند تا همواره بحرانی باشد؛ برای حفظ بحران مسایلی مانند: شیعه و سنی، شمال و جنوب، تاجک و پشتون و ازبک و هزاره و تقسیم قدرت بر مبنای قومیت در متن فرهنگ سیاسی جدید کشور (بیماری های کشنده و مزمنی که ملت مظلوم ما سالهای طولانی ای است که از آن رنج می برد) می تواند در توجیه افکار عامه و مصروف ساختن ملت نقش سازنده یی داشته باشد.
افغانستان از چند دهه بدینسو مسلماً از سوی قدرت های بزرگ استعماری به عنوان میدان جنگ و زور آزمایی های بین المللی انتخاب گردیده و یک تعداد باندهای مافیایی داخلی از راه سازش و معامله با جانب قدرت های بزرگ به خاطر به دست آوردن یک مشت دالر و چند باب منزل رهایشی و چند روز سیر و سیاحت برای هوس رانی، عزت و شرف و تاریخ و افتخارات و آرمانهای مقدس ملی را به بازار سیاه استعمار به معرض لیلام گذاشته اند و خاک را به چشم ملت بیچاره می زنند و با وعده های فریبنده و بی اساس به سرنوشت ملت بازی می کنند.
من از خواننده گرامی می پرسم که در یک قرن اخیر آیا می توانیم کشوری را سراغ کنیم که از راه وابستگی به ترقی و پیشرفت گام نهاده باشد؟ قطعاً پاسخ منفی است. باید باور داشت که نقطه ی آغاز رفتن به سوی سعادت و رفاه ملی، داشتن امنیت و صلح و برادرگونه زیستن در کنار یکدیگر است که در حضور و موجودیت استعمار «این خیال است و محال است و جنون»؛ چنانچه در سیزده سال گذشته تجربه شد؛ پیامبر بزگوار اسلام صلی الله علیه و سلم می فرماید: «مسلمان از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود»؛ یعنی مسلمان باید هوشیار و زرنگ باشد و از یکبار بیشتر بر دشمن اعتماد نکند. به اين اساس شايسته يك مسلمان نيست كه انتظار صلح و امنیت را از استعمار داشته باشد؛ علامه اقبال در یکی از ابیاتش مسلمانانی را که از استعمار توقع خیر و سعادت را دارند، نادان خطاب نموده و گفته است:
ترا نادان امید غمگساری ها ز افرنگ است
دل شاهین نسوزد بهر آن مرغی که در چنگ است
چانس ها و راه هایی که حکومت افغانستان هنوز آن را از دست نداده است به خاطر جلوگیری احتمالی از برگشت به دهه نود قرار ذیل خلاصه می شود:
· قطع جنگ به هر قیمت ممکن
· صلح سرتاسری واقعی با پذیرفتن هرگونه شرایط ممکن
· کنار گذاشتن تبعیض و تعصب با تمام انواع آن
· خروج کلی نیروهای نظامی خارجی از کشور
· تدوین و توشیح یک سر قوانین سخت گیرانه در پیوند به فساد اداری، فساد مالی و فساد اخلاقی.
· تدوین سیاست خارجی واضح و مشخص
· ساختار استراتیژی های جدید عملی برای وزارت خانه ها به خصوص ارگانهایی که در توجیه افکار عامه نقش دارند مانند وزارت ارشاد و حج و وزارت اطلاعات و فرهنگ.
اگر اختلافات داخلی و چانه زنی ها میان جناح های مطرح در قدرت ادامه یابد، پی آمد دشوار و جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت که طعم ناخوش آیند آن را یکبار دیگر ملت مظلوم ما خواهد چشید.
عاقبت به خیر باد
عزیز احمد حنیف