سنجر غفاری
افغانستان درپس منظرهورآ و نعره تکبیر
از دو انقلاب متضاد « هفتم و هشتم ثور» مردم افغانستان تشخیص کردند که کمونیستها چه میخواستند و مجاهدین چه کردند.
بدون شک تحول هفتم ثور ۱۳۵۷ سر آغاز یک چرخشی بود که افغانستان و مردم اش را وارد مرحله جدید تغیر وتحول نمود . و هشتم ثور آرزوهای از تحقق امیال عقیدتی بود که به خون هزاران تن ازفرزندان کشور ما رنگ گرفته بود اما پیام اش نابودی ارزش های بزرگ ملی که چکیده نظامهای ملی و دیموکراتیک ای بود که سیستمهای توانمند فرهنگی ـ اجتماعی ،اقتصادی ، سیاسی و نظامی را همراه داشتند که با دشواری هایی جنگ تحمیلی و نابرابری قرار گرفت. هشتم ثور سیستم سیاسی نظامی افغانستان در سطح منطقه و جهان را با ارزش های مقاومت ملی مردم افغانستان که فرزندان افغان قربانی آن گردیدند به نفع همسایه های در ظاهردوست به یآ س و نا امیدی مبدل نمود .
یقینآ که هردو تغیر و ایجاد نظام های جدید حاکم برسرنوشت مردم ما در سطح ملی ، منطقوی و بین المللی اثرگذاربود اما فرصت رشد و تکامل جهت رسیدن به تطبیق اهداف و برنامه های آن را کشور های همسایه ، منطقه و جهان به نفع خویش از ما بلعیدند .
دو جناح خلق و پرچم ح. د خ افغانستان در نخستین فرصت پیروزی و کسب قدرت سیاسی باهم روی مسایل سیاسی و تشکیل نظام ملی دیموکراتیک که دربرگیرنده خواستها ی ملی ومترقی بود دراختلاف و انشعاب قرار گرفتند ودر نتیجه آن مسیراصلی اهداف وحزب به تاراج برده شد واشتباهات جبران ناپذیری آن مغایر اندیشه و خواست نهضت مترقی و نیروهای ملی وطندوست بر پیکرحزب سایه افگند کتله وسیع ازکادرهای برجسته حزبی ازهردو جناح همراه با روشنفکران وروحانیون مترقی به زندانها رفتندو مخالفین سیاسی نظام بعضآ زندانی و یکعده ای دیگرشان به کشتارگاه فرستاده شدند واین اعمال درضدیت با برنامه اندیشمندان آزاد وتفکرنوین مبارزان ای که تعهد شان خدمت و توسعه سعادت ملی بود قرارگرفت وفرصت خوبی برای دشمنان سوگند خورده وتاریخی افغانها « نظامیان و استخبارات پاکستان و ایران » مساعد گردید ودرعقب آین کشورها شبکه های بنیاد گرایان سعودی و وهابیت رشد و گسترش خویش را مساعد دیدند و شبکه های استخباراتی این کشورها ریزرفهای از قبل آماده داشته شان را که علیه نظام جمهوری شهید سردار محمد داود به نام احزاب اسلامی و نهضت جوانان مسلمان را ریزرف داشتند ،درحمایت ایشان قرارداشتند ، موظف به انجام اعمال تخریبکارانه و تروریستی به نفع بیگانه ها با استفاده ازاحساس پاک وطندوستی مردم ما درجلب و جزب جوانان وارادتمندان راه آزادی کشورما پرداختند وتا اینکه رهبران کریملن وقت به منظور حفظ موقعیت استراتیزیک خویش در منطقه خود را مجبوردانستند تا بدون در نظرداشت اراده و اندیشه آزاد مردم افغانستان ، بی خبرازآنکه رقبای منطقوی وهمسایه های افغانستان چگونه اهداف ضد منافع مردم مارا دراختیاردارند هجوم نظامی اش را حتمی دانست وعملی کرد . با حضور نظامی شوروی وقت شعار جنگ و جهاد علیه کفر و کمونیزم با نعره تکبیرو ادامه جنگ و آزادی افغانستان و نجات اسلام تا زنده ماندن یکنفر افغان ازهنجره مسولین استخبارات و رهبران کشور های ایران و پاکستان ، سعودی ، انگریزو متحدین شان زبانه کشید و احساسات مذهبی ، ملی ، انسانی و افغانی توده های ملیونی مردم ما که در فقر سواد و اقتصاد قرار داشتند نا عاقبت اندیشانه به لشکر مسلح و عقیدتی منافع بیگانه ها مبدل شدند و بنام آزادی وطن و نجات اسلام از چنگال کفرو کمونیزم اتش به خانه و کاشانه خویش زدند ، فرزند پدرش را و برادر ، برادرش را با نهایت قصاوت و بی رحمی کشتند و ویران نمودند و در ویرانی و بی ثبات نمودن خانه شان سهیم شدند و متآسفانه ، مقام ،شهرت و سرمایه نصیب رهبران و مهره های اساسی دست اجنبی ها گردید و مجاهد کبیر و شیخ الحدیث و آیت الله های ویرانی و کشار ملت تولد شدند .
. اما در تغیر نظام دولتی کشوربعد ازحضور نظامی شوروی وقت تغیرات شگرفی درعرصه ای قانونیت و نظام سازی در کشور بوجود آمد ومتآسفانه جنگ سرد و تحمیلی رقابت های دو ابرقدرت با تمامآ دشواری های آن بدوش رهبری حزب دیموکراتیک محول گردید .
در تابستان سال ۱۹۹۱نمایشگاه عکاسی جنگ افغانستان درمسکوبه نمایش گذاشته شده بود و نخستین باری بود که خبرنگاران کشورهای غربی بشکل آزادانه آن از این نمایشگاه دیدار بعمل آورده بودند و بنده نیز از نمایشگاه دیداری داشتم که با خبرنگارا فرانسوی ای که مصروف تهیه گذارش از نمایشگاه بود سرخوردم وی دیدگاهش را درزمینه جنگ افغانستان چنین خلاصه نمود « فرزندان افغان همیشه شجاع و با احساس در مقابل زشتی ها و ناملایمت های کشور شان همدوش بودند و قربانی و از خود گذری را درراه آزادی شان داوطلبانه می پذیرند و در جنگ سرد دیدیم نیروهای شرقی افغان دشمنان غربی ،وغربی های افغان دشمنان شرقی شان را در این ایام به زانو در آوردند .و ثمره جنگ را دیگران به خود نسبت دادند وافتخارات ملی یما به یغما برده شد» . اما بازی ادامه دارد .!!!
دشوار است تا همه جناح های مطرح در جنگ و ویرانی افغانستان مسولانه بیندیشند و بیان واقعیت رابا احساس انسانی و عقیدتی ای که بنیاد مبارزه ای شان را رقم زده بودند قبول بدارند، ما ملتی بودیم و هستیم که ازخود هستیم اما نه برای خود بلکه در اختیار اهداف غیر بیشتر انرژی و استعداد ما رشد نموده بود و نموده است . هرقدر به گذشته مینگریم و امروز را به قیاس بگیریم جنگ و تراژیدی راخود در آغوش گرفته ایم ،به خواست بیگانه ، با تآسف که این همه قتل و غارت و ویرانگری ای که خودعامل شدیم و احساسات ملی و مذهبی ، عقیدتی و افغانی خود را وقف برادر کشی بنام آزادی و نجات دین و آهین اسلامی، کلتور و عنعنات ملی نمودیم امروز گوهر مقصود در کف نداریم ؟ آیا وطن آزاد و با ثبات ، آرامش روحی و عقیدتی ، غرور ملی و افغانی ما در بازار تجارت و سیاست اجانب به لیلام قرار ندارد؟ آیا دموکراسی و نظام متکی به ارزش های قانون و تظمین حیات اجتماعی و حفظ حقوق مدنی اتبآع در کشور ما بعد از شکست شوروی تآ مین است ؟ حقوق بشر ، حرمت به کرامت انسان و ختم خشونت های مختلف در کشور ما عملی و تطبیق شده است ؟ تراژیدی های خلاف ارزش های بشری و اسلامی بی عدالتی اجتماعی در زندگی ملی و کشوری ما حاکم نیست ؟ آیا مردم تصوراین را داشتند تا فرجام مبارزه و حضور نظامی امریکا در کشور ما علیه تروریزم بین المللی ، طالبان و القاعده به ظهور داعیش و ادامه جنگ و خونریزی ها منجر میگردد؟ مردم افغانستان هرگز تصور نداشتند که بعداز خروج نظامیان شوردی بیگانگان دیگری آشیانه ای شان را در موجودیت رهبران و فرماندهان جهادی که برای نجات افغانستان و اسلام ، جهادکفرشکن نموده بودند ،بانی آزادی اسلام ،افغانستان و جهان اسلام بود ندو مردم شان امروز بوسیله انتحاری و داعیش غسل خون می بینند و بنام شیعه و سنی ، هزاره و افغان ، پشتون ،تاجک و ازبک « ملت »به ملیت تقسیم بندی گردیده و بنام حکومت وحدت ملی کشور ما در خلای قدرت قانون و حاکمیت دولتی بدون صلاحیت ، مصلحتی و شکننده ای که هر گام امکان تعویض اش برای اپوزسیون مسلح و مطرح برای جامعه جهانی که دیروزاین اپوزسیون تروریستان بودند و امروز اپوزسیون سیاسی نظام تعریف شده اند این رهبران کجا شدندوثمره جهاد چیست ؟ بنآ مردم تشخیص دارند که بنام دین و آزادی در خانه ای مشترک ما پوستین پدر کلان در میدان افتیده و کشمکش میان فرزندان و نواسه ها ادامه دارد و کاسه های زیر نیم کاسه ها موجود است .
باید دانست :
امروز همان و آن شب تار همان .
این شش جهت و چهار دیوار همان .
استاد زمانه یک سبق داد بما .
تکرار همان و باز تکرار همان .
درود به روان شهدای گلگون کفن مردم افغانستان که به عناوین مختلف و به منظور اهداف خصمانه ای دشمنان داخلی و خارجی ملت ما به شهادت رسیدند و ازقربانی و خونبهای شان رهبران و بازیگران سناریوی خونین مردم و کشور ما امروز درعیش و مستی و غفلت و ادامه جنایات به نفع بیگانه ها قراردارند . بدون وحدت میان روشنفکر و روحانی در کشور، با موجودیت « این مکتب و این ملا » خون ملت روان می بینم . حیف مردم و افسوس به آینده . « سنجر غفاری .» اپریل ۲۰۱۵