عبدالاحمد فیض
مساعی بین المللی مبنی برسرنګونی رژیم سوریه به ګسترش افراطیت میا نجامد
جمهوری عربی سوریه دارای قدامت تاریخی پنجهزارسا ل بوده وروزګاری دریک ساختار مشترک با لبنان، اردن وفلسطین بلاد شام را تشکیل میدادکه درفرهنګ ، تمدن ، اقتصاد وتجارت بمثابه کریدور اتصال درمیان ملل مختلف ازشهرت تاریخی برخورداراست .
سوریه باکشورهای لبنان ، قبرس ، اردن ، عراق ، ترکیه ، فلسطین اشغالی واسراییل دارای مرز مشترک بوده وهمین وضعیت جغرافیایی اش به اهمیت ژیوپولیتک این کشور در خاورمیانه می ا فزاید.
این کشور بدنبال اعتراضات و قیامهای ګسترده مردمی که تحت نام بهارعربی بخش وسیع از کشورهای واقع درشمال افریقا و شرقمیانه چون مصر ، تونس ، لیبیا ، یمن وبحرین را فراء ګرفت بتاسی ازعارضه ژیوپولتیک و اهمیت فوق العاده مهم ژیواستراتیژک در شرقمیانه (( داشتن مرز مشترک با سرزمینهای اشغالی فلسطین و اسراییل )) اماج قیامهای عظیم مردمی که بدون ابهامی ، نقش با زیګران منطقوی و فرامنطقوی دران متبارز است ، قرارګرفت .
عده ای ازاګاهان مسایل منطقه که انکشفات اوضاع سیاسی ، اجتماعی وامنیتی سوریه را ازنزدیک تحت نظردارند ، معتقد هستند که ګسترش بحران وابعاد فجا یع جاری درین کشور مولود استبداد رژیم وطبقه حاکم ستمګر درسوریه است ، که توده های وسیع مردم را از حقوق و ازادیهای فردی ، سیاسی ، مدنی وغیره محروم نموده واین محرومیت اقشار ګوناګون منجر به عصیان توده های عظیم مردم ګردیده است.
اما درتضاد با این تیوری ، عده ای از صاحب نظران مسایل خاورمیانه به این باور هستند که این فقط طیف قدرتمند از فکتورهای خارجی بحران سوریه است که باعث ګردید تا اوضاع سیاسی وامنیتی سوریه از کنترول خارج وتحولات ان کشور به صوب یک جنګ تمام عیار داخلی سوق ګردد.
لذاء بتاسی ازین دوتیوری متضاد بایست اذعان داشت که وقوع تحولات ، دګرګونیها و قیامهای ضد دولتی درهرکجای ازجهان که حادث ګردد بدون تردید تحت الشعاع عوامل عدیده ای داخلی وفکتورهای بیرونی شکل ګرفته واز کشور تاکشوری با درنظرداشت ارایش نیروهای داخلی ، فکتورهای ژیوپولتیک و ګذشته تاریخی مناسبات منطقوی وجهانی رژیم حاکم ازهم متمایز میګردد، ازینرو میتوان به اطمینان خاطرنشان نمود که در تحولات و شکل ګیری اوضاع وخیم و ویرانګر سوریه عنصرخارجی در مدیریت اوضاع جاری ان نقش بارزی را ایفاء مینماید که اینک بطور موجز به تحلیل وارزیابی فکتورهای خارجی بحران سوریه وپیا مد های دردناک و نهایت وخیم ان که اینده امنیت خاورمیانه بدان ګره خورده است می پردازیم :
ایلات متحده امریکا که یکی از بازیګران مهم در حوادث مرګبار سوریه محسوب میګردد، نقش این کشور با توجه به منافع فوق العاده با اهمیت راهبردی ان در خاورمیانه وبا در نظرداشت سابقه تاریخی مناسبات غیردوستانه امریکا و دولت سوریه بدلایل موقف خصمانه رژیم سوریه دربرابر صیهونیزم ، حمایت دولت سوریه از سازمان حماس و داعیه خلق فلسطین ، تعارض وتقابل اهداف راهبردی این دو کشور در حوزه خاورمینه همواره در جهت نفی رژیم سوریه معطوف بوده که این موضعګیری ضددولت سوریه در سال (۲۰۰۳) میلادی بربنیاد دکتورین نیومحافظه کاران در کاخ سفید ، که سرکوب خشن و مرګبار رژیمهای به اصطلاح سرکش که نظریه پردازان نزدیک به قصر سفید انرا (محورشرارت ) میخوانند ، درکنار کشورهای چون ایران ، عراق ،کره شمالی بلاروس طبعاء ، در فضای مناسب جهان یک قطبی ، در فهرست سیاه امریکا قرارګرفت. فلهذاء وقوع اعتراضات ضد رژیم زمینه های مادی و عملی ویا میکانیزم های پراکما تیزم مداخلات سازمان یافته غرب را درقالب حمایت وپشتبانی ازیک چنین شورشهای هدفمند مردمی درجغرافیای سوریه فراهم نمود .
رژیم اسد که معترضان را مزدوران بیش نمیداند ، به اقدامات سرکوبګرانه با توسل بزور ونیروهای مسلح علیه معتریضان وارد عمل ګردیده وبدون تردید این شیوه برخورد دولت سوریه بمثابه ابزار تبلیغاتی موثری بمنظور ګسترش ابعاد مداخلات ، تسلیح مخالفین و بخصوص ایجاد ارتش به اصطلاح ازاد مرکب از ناراضیان ومخالفان ضدرژیم ، دراختیار دشمنان منطقوی وفرامنطقوی سوریه و بویژه غرب قرارګرفته وتسلیح این ارتش به هدف براندازی دولت سوریه در محور سیاست خاورمیانه طاقتهای غربی بخصوص ایالات متحده قرار ګرفت.ارتش ازاد سوریه که ترکیبی ازګروه های مختلف سیاسی مخالف رژیم ونیز تعدادی ازافسران مفرورارتش دولتی سوریه را بخود جاء داده است . درسال (۲۰۱۱م) تحت نظر مستقیم مشاوران از کشورهای غربی ، سعودی ، ترکیه وغیره تشکل یافته و عملاء وارد معرکه قدرت بخاطر سرنګونی رژیم سوریه ګردیده اند ، که این مساعدتهای سخاوتمندانه غرب ، سعودی و ترکیه که اسراییل دران رول بارزی دارد باعث ان ګردیده است تا بحران سوریه وارد فازنوین شده ودامنه قصاوتها وخشونت های مرګبار در سراسر کشورګسترش یابد.
عربستان که درمحاصره موج ګسترده تحولات ناشی ازبهارعربی کشورهای پیرامون قرارداشت ،درصدد ان ګردید تا نظم وګفتمان جدید را درتضاد با اهداف سنتی سیاست خارجی ان کشورکه همواره از درګیری های پیرامونی دوری می جسته است ، مدیریت نماید . ازینرو تحولات سوریه فرصت مناسبی را درتغییر این مناسبات نوین در اختیار سعودی قرارداد وان کشور عملاء در جبهه مخالفان رژیم سوریه قرارګرفت. همچنان حمایت تسلیحاتی وسیاسی همه جانبه ایران از دولت سوریه ، سهمګیری فعالانه حزب الله لبنان درحمایت ا ز رژیم اسد ونګرانیهای فزاینده از توسعه نفوذ تهران در کشورهای حاشیه خلیج فارس که بخش ازحوزه نفوذ ریاض محسوب میګردد ، عزم کاخ نشینان وشهزادګان سعودی را در پیوستن به جبهه ضد سوریه وبه هدف فروپاشی رژیم حاکم ان کشور قوام مزید بخشید.
جمهوری عربی سوریه که با موقعیت و محدوده ای جغرافیای کنونی اش بعد از رهای ازسلطه استعمار فرانسه در سال(۱۹۴۴) میلادی ایجاد ګردید ، روابط ان باکشور همسایه ترکیه که طی قرون متمادی الی فروپاشی امپراطوری عثمانی بمثابه سرزمین واحد بربنیاد منافع مشترک ودوستی استواربود، دستخوش تغییرات چشمګیری ګردید وهردو کشور بدو مسیر کاملاء متفاوت ګام برداشت. بدینګونه که نخبګان سیاسی طراز اول سوریه درین فرصت تاریخی جدید تلاش ورزید تا درجهت برقراری روابط نزدیک با اتحاد شوروی ګام برداشته و تحت تاثیر افکار ملی ګرایانه عربی وکمونیزم روند انکشاف وتحول سیاسی رادرپیش ګیرد ، درحالیکه ترکیه در قطب مخالف این روند انکشاف قرارګرفته وبا پیروی از الګوی غرب درعمل ، به عضویت پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) برهبری ایالات متحده درامد وبدینګونه اختلافات تاریخی میان دو کشور برسر مساله حمایت دمشق از کردها ، تقسیم اب رودخانه دجله وفرات ومنازعه ارضی بالای منطقه (هاتای) متبارز ومناسبات فی مابین این دوکشور همسایه بصوب تقابل و رویاروی های دایمی راه ګشود.
فلهذاء جایګاه کشور ترکیه بحیث کشورهمسایه سوریه و یکی ازبازیګران مهم در تحولات ان کشور ازمنظر تاریخی مراحل متفاوتی را پشت سرګذاشته است بدین معنی که ترکیه دراغاز تراژیدی سوریه دروهله نخست نقش نمادین میانجګری میان طرفین منازعه را به نمایش کذاشت ،اما دیری نګذشت که موضعګیری ظاهراء مثبت ترکیه درقبال انکشافات اوضاع سوریه توام با اوجګیری خشونتهای داخلی ،توسعه دامنه نبردهای مسلحانه وتقویت پوتنسیل رزمی مبارزان مسلح ضد سوریه ، درمسیر معکوس یعنی پشتبانی از مخالفین مسلح رژیم اسد وطرح برچیدن دولت سوریه سوق ګرید.
بربنیاد ګزارشهای رسانه ای ، همین اکنون ترکیه میزبان بیش از (۴۵) هزاراز نیروهای مخالف دمشق میباشد که در قلمرو ترکیه وبا همکاری تنګا تنګ راهبردی باواشنګتن ، سعودی وکشورهای دیګردرمراکزتربیت نظامی انکشورمصروف فراګیری روشهای متعارف جنګی درمقابله بارژیم دمشق میباشد ، چنانچه دولت ترکیه درین اواخیر ازتسلیح واموزش نظامی مخالفان رژیم اسد درخاک ترکیه درتشریک مساعی با ایالات متحده بوضوح اذعان داشته که بدون ابهام دورنمای اهداف ان کشور را درقبال اینده سوریه ومساعی سیاست منطقوی ترکیه را در راستای کسب نفوذ بیشتروموثر درمدیریت خاورمیانه بازتاب میدهد.
حامیان بین المللی سوریه ، فدراسیون روسیه ، چین وایران درقطب مخالف سیاستګذاری غرب قرارګرفت ، این کشورها ضمن اعلام حمایت بیدریغ شان ازدولت برسراقتدار سوریه درتقابل با نقشه غرب بمنظور جلوګیری ازتکرار سناریوی لیبی در مورد دمشق ، قطعنامه پیشنهادی غرب را در شورای امنیت سازمان ملل متحد که تجویز حق تسلیح نیروهای مخالف رژیم اسد ، ایجاد فضای ممنوعه پرواز برفراز خاک سوریه وحتی حق توسل بزوررا حاوی بود، ویتونمود.
فدراسیون روسیه تحرکات غرب را درقبال سوریه شبیه تجاوزمسلحانه المان نازی درسال (۱۹۳۹) میلادی علیه پولند خوانده واعلام داشت که سوریه عراق ویا لیبی نبوده ، بنابران هرګونه دخالت قدرتهای خارجی را درامورسوریه تحمل ننموده ومانع دخالت ملل متحد ویا سازمانهای دیګر در سوریه به شیوه سناریوی لیبی خواهد شد . چناچه افګنی پریماکوف دیپلومات وسیاستمداربرجسته روسیه هرګونه اقدامات نظامی غرب در سوریه را انګیزه برای وقوع جنګ دانست واذعان داشت که روسیه دخالت قدرتهای خارجی در سوریه را هرګز تحمل نخواهد کرد.
لازم به یاددهانی است که قطع نظرازمنافع استراتیزیک روسیه درحوزه شرقمیانه وتلاش مسکوبه هدف داشتن یک نقش فعال وموثردرتحولات شرقمیانه ، ان کشور دارای روابط دوستانه وعنعنوی دیرینه با دمشق بوده وهکذاء سوریه تحت رهبری اسد کشوری بود که اقدامات مسلحانه روسیه را درسال (۲۰۰۸) علیه ګرجستان برسرموضوع دوجمهوریت خودمختار افقازیا واوستیای جنوبی مورد پشتبانی قرارداد که بدون شک درتحکیم دوستی ومواضع دوطرف در قضایای بین المللی اثرات مثبت ازخود بجا ګذاشت .
ایالات متحده امریکا که به استناد تیوری تهدید بلند مدت چین بطورمستمر سعی دارد تا با استقرار نیروهای نظامی دراسترالیا ، مداخله امریکا درروند دموکراسی سازی در میانمار ، موضع غرب در حمایت از تایوان که چین انرا مداخله اشکار غرب تعریف مینماید ، استقرار ناوګان جنګی در ابحار ازاد اما در مجارت مرزهای ابی چین و مانورهای نظامی مشترک با جاپان وکره جنوبی ، حلقه محا صره چین را تنګترسازد ازیکسو وروابط نزدیک دیپلوماتیک ، تجاری واقتصادی چین با جمهوری اسلامی ایران ووابستګی ان کشور به انرژی ازجانب دیګر ، از فکتورهای است که ان کشور سیاست همسوی با روسیه را درقبال بحران سوریه اتخاذ نماید .
دررابطه با سیاستګذاریهای حمایتی ګسترده ایران ا زسوریه بایست خاطرنشان ساخت که مناسبات دوستانه میان دوکشور سابقه بیش از چندین دهه را داراست . سوریه درجنګ دهه هشتاد عراق وایران از موضع تهران با قاطعیت تمام دفاع کرد ، معذالک مواضع نزدیک دوکشور درپیوند با منازعه تاریخی اعراب واسرا ییل بالای سرزمینهای اشغالی فلسطینی ، تقابل منافع ایران دربرابر نفوذ سعودی و سیاستهای شیعه زدایی ریاض درمجادله با ګسترش نفوذ ایران ، موارد اشکاریست که ایران را بیکی از حامیان ودوستان مطمین ، مورد اعتماد وهدفمند دمشق درمقابله بانفوذ غرب وسعودی مبدل نموده است .
فلهذاء بادرنظرداشت رقابتهای جهانی موجود در بحران جاری سوریه ، فقط این کشور است که مصایب غم انګیزناشی از تعارض وتقابل قدرتهای خارجی را با پرداخت بهای نهایت ګزاف یعنی ویرانیهای نامحدود وتلفات عظیم انسانی متحمل ګردیده واین تضاد منافع بازیګران خارجی بحران این کشور ، پدید اورنده ای چنان وضعیتی در سوریه ګردیده است که همین اکنون نه تنها ګروه تحت حمایت غرب یعنی ارتش ازاد و شورای ملی سوریه علیه رژیم دمشق می جنګند بلکه قلمرو سوریه به مکان مناسبی ازفعالیتهای خطرناکترین ګروهای تروریستی منجمله جبهه نصرت شاخه ا لقاعده ، داعش ، اخوان المسلمین با ګرایشات تندروانه و سلفی مبدل ګردیده است .طبق اخرین ګزارش سازمان ملل متحد منتشره (۲۰۱۵) میلادی تاکنون (۷۶۰۰۰۰۰) اتباع سوریه خانه های شانرا تحت فشار جنګ ترک ودر خارج پناه برده اند که ازانجمله (۱،۷) میلیون به ترکیه ، (۱،۲) میلیون به لبنان ، (۶۲۵) هزار به اردن و(۲۴۵) هزار نفر به عراق پناهبرده اند ونیز بر وفق این ګزارش صدها هزار مردمان غیر نظامی اعم از مردان ،زنان ، کهن سالان و اطفال قربانیان این نبرد خونین قدرت را تشکیل میدهد.
بنابران برمبنای تنوع اهداف وتقابل منافع عناصرخارجی درګیریهای سوریه ونقش قدرتهای عقب جبهه جنګ که تجهیز وتسلیح نیروهای مسلح ضد دولت سوریه را بعهده داشته واین نوع موضعګیریهای غیر سازنده قدرتهای دخیل در جنګ سوریه باعث شده است تا ګروه های افراطی چون القاعده وداعش تناسب ارایش وتوازن قدرت را برهم زند وکنترول اوضاع با ګذشت هرروز ازحیطه ای قدرتهای دخیل وتمویل کنندګان اصلی نبرد سوریه که حذف بدون قیدوشرط رژیم حاکم دمشق را درصدر اهداف خویش دارند ،خارج وسوریه به میدان نمایش قدرت ګروه های افراطی ازجمله ګروه تکفیری داعش مبدل ګردد .
لذا بوضوح میتوان چنین استنتاج نمود که سیاستګذاری های غرب ، ترکیه وسعودی مبنی بر تمویل جنګ ،استمرار بحران موجود ، نادیده ګرفتن رژیم حاکم و ارتش سوریه بعنوان بخش اساسی بحران ان کشور در هرګونه تصمیم ګیری های مهم مربوط به اینده سوریه ، با واقعیتهای موجود دران کشور در تناقض قرارداشته وتاکید این کشورها در بقدرت رسانیدن نیروهای به اصطلاح میانه رو درسوریه اشتباه راهبردی خواهد بود ، که به پیروزی نیروهای تندرو و تروریستی منتهی شده وبه بی ثباتی کامل در خاورمیانه خواهند انجامید.