شریف بها
عوامل و راه های کاهش فساد اداری در افغانستان
هنوز هم افغانستان به عنوان یک کشور جهان سوم ،دستخوش های تحولات گوناگونی بوده و برای پیشرفت در کشور موانع فراوانی وجود دارد .
مهم ترین چالش ها که افغانستان در قرن بیست ویک با آن روبرو است عدم حاکمیت قانون به نوع یکسان بر تمام اتباع ، نبود امنیت مطمین در سراسر کشور ،کشت وترافیک مواد مخدر ، حضور افراد مسلح زورمند وموجودیت پدیده فساد اداری گسترده در کشور میباشد.
مردم افغانستان از دید سنتی اعتقاد قوی بر دین اسلام دارند و فواید واضرار هر مساله را از دید اسلام میبنند ، و افراد فاسد و رشوه خوار منفورترین کسانی در جامعه میباشند . اما سوال اینجاست که چرا افغانستان پس از تحولات اخیر به یکباره گی و به سطح بلند در ردیف کشور های در جه اول اغشته به فساد قرار گرفت.سرازیر شدن ملیارد ها دالر ویا بی باوری مسوولان بر نظام ؟ از جمله سوال های است که باید به آن پاسخ معقول دریافت.
ایجاد و رشد پدیده فساد بدون شک در نحوه رشد دولت و دولت سازی ملی و تاریخ پرمنازعه افغانستان تاثیرات منفی داشته است که مطالعه آن حوصله و زمان بیشتری می طلبد. اما اکنون به طور مختصر روی عوامل اوج فساد در کشور میپردازیم.
نخستین پیامد سوء برای زمینه سازی خود سری ها وتاراج منابع ملی وخصوصی بر هم خوردن نظام در سال 1370در کشور بود زیرا افغانستان طی چند دهه بنابر مشکلات و مداخله ها دست به دست شده و در هر تغیر کار دوباره از صفر اغاز شده است. سرمایه ملی به جیب های افراد زورمند رفته و اقتصادی مردم عام وکادر های متعهد به نظام و کشور زیر خط صفر قرار گرفتن به کار های شاقه دست زدند و مهاجرت های اجباری در کشور اغاز گردید کسانیکه به انهم مشکلات تن فرو دادند با هزار مصیبت و احساس خطر در داخل کشور بسر بردند در نهایت افغانستان به یک جای بدور از حاکمیت قانون یکسان بر اتباع کشور مبدل گشت.
عوامل اساسی فساد:
عوامل فسادر افغانستان بیش از حد بوده اگر هر بخش ان به تحلیل گرفته میشود در نهایت به فساد ریشه می پیوندد زیرا این پدیده به معضل جدی در افغانستان مبدل شده واکنون راه های بیرون از ان مشکل به نظر میرسد اما جز راه قاطعیت عمل. بناء عوامل ذیل را میتواند در علت اساسی فساد در کشور برشمرد :
عدم تطبیق قانون، سیاسی شدن نهادهای عمومی، عدم دسترسی به اطلاعات که یکی از عمده موانع در راستایی حکومت داری خوب، عدم شفافیت و حسابدهی ، اقتدار رهبران فاسد ، انجام اعمال غیر قانونی ، فقدان سیستم های تضمین کننده شفافیت، عدم مسوولیت پذیری وپاسخگویی ، موجودیت روابط قومی وخانواده گی در نهاد های دولتی ، ضعیف اقتصادی در کشور، حمایت افراد مفسد از سوی مقامات ، عدم پیگری مسوولان فاسد از سوی نهاد های عدلی وقضایی ، عدم وجود تحرک و انگیزه در میان مقامات ، عدم توجه به وضعیت مامورین دولتی ، عدم توازن درپرداخت امتیازات، عدم تعهد سیاسی در امر مبارزه با فساد وغیره.
بناء این عوامل پس از سرنگونی رژیم طالبان در کشور و حمایت جامعه جهانی به خصوص امریکا از ایجاد یک نظام نوین ،پولهای هنگفت ملیارد دالری و پروژه های متعدد از سوی سازمان های خارجی در افغانستان سرازیر شده و زمینه بهترکار برای مردم افغانستان ایجاد گردید اما این عوامل باعث گردید که کشور به سوی فساد برود وهمه سیستم غرق فساد گردد. با وجود این همه کمک های خارجی و فعالیت های سازمان های بین المللی تا بیشترین حد به گونه خودسرانه وبدون در نظرداشت نیازمندی های بینادی مردم به مصرف رسید و دولت ظرفیت مدیریت این همه را نداشت ، بر این اساس قرارداد ها مستقیما از سوی خارجی با شرکت های عقد میگردید که با اعضای بلند رتبه دولتی به نحوه روابط داشتند واین مسله باعث افزایش داد وستد نامشروع گردید .
درجریان سیزده سال اخیر فساد موجود در افغانستان بیشتر از سوی سازمان هاو موسسات غیر دولتی یا NGO های خارجی صورت گرفت زیرا بیش از پنجاه در صد کمک های از طریق همین موسسات ارائه می شود .
پاین بودن امتیازات مامورین دولتی از جمله عوامل دیگر فساد در نهاد های دولتی است، زمانیکه پدیده فساد در کشور اوج گرفت و در امتیازات افراد جامعه چند گانگی به وجود امد ، یک نوع رقابت ناسالم میان فراد یکه در نهاد های دولتی و پروژه ها فعالیت داشتند به میان امد.
عدم نظارت از پروژه ها ، عقد قرار داد ها به گونه خود سر و بدون در نظرداشت نقش دولت در آن نیز یک معضل جدی در اوج گیری فساد شمرده میشود.
با این همه ، اکنون فساد در أفغانستان به یک فرهنگ مبدل شده است چه در نهاد های دولتی و چه در نهادهای غیر دولتی ، محاکم ونهاد های تطبیق قانون از ادارتی شمرده میشود که أصلا بدون پرداخت رشوه نمیتوان کاری را پیشر برد ، و مسایل بر اجتماع اثرات منفی گذاشته و حیای اجتماعی را کاملا ازبین برده است زیرا زمانیکه کار یک فرد در یک نهاد دولتی ویا خصوص مربوط شود بدون اینکه پرده یی در میان باید از اماده برای پرداخت پول سخن میگویند زیرا اکنون هرکس درک کرده اند که با داد پول میتوان هر کاری را حل کرد بناء اکنون فساد در کشور به فرهنگ مبدل شده است وبرای بازسازی آن زمان بیشتر را در بر میگیرد.
به قدرت رسیدن رهبران فاسد در نظام:
در بیشتر کشور های جنگ زده کسانیکه در راس گروه ها قرار میداشته باشند ناگزیر اند تا برای بقا و ادامه رهبری گروه شان پول داشته باشند و این پول ها بدون شک از سوی حامیان و یا راه های نامشروع بدست میباورند ومیتواند انرا پول سیاه نامید زیرا بیشتر رهبران که اکنون در افغانستان در نظام بر سرقدرت اند به نحوه یی از طریق مواد مخدر قاچاق اسلحه ، غضب ملیکت های دولتی وشخصی وغیره پول بدست اورده و ادامه هم دارد . قوماندانان و زورمندان محلی با راه های مختلف هنوز هم مصروف جمعاوری پول از طریق غصب زمین ، مواد مخدر و قاچاق اسلحه اند.
زمانیکه رهبران فاسد در راس قرار میگردند بدون شک نظام به سوی آلوده گی میشود و فساد در نهاد های دولتی نهادیت میشود. اما یک شخص چگونه متیواند بدون هراس دست به فساد بزند ، البته بدون داشتن یک تیم منظم وسازمان یافته فساد در اداره بسا مشکل خواهد بود. بار ها دیده شده است که زمانی یک شخص به عنوان وزیر معرفی میشود با تیم شخصی خود وارد وزارت شده است ، و فساد بدون اینکه یک حلقه وفادار بدور شخص نباشد نمیتواند به پیمانه بسیار وسیع دست به فساد بزند.
مثال زنده گزارش روزنامه هشت صبح است که چندی پیش مدارک فساد را از وزارت کار امور اجتماعی وشهدا ومعلولین بدست نشر سپرد. در صورتیکه حلقه شوم فاسد وجود نداشته باشد هیچ مقامی نمیتواند دست به فساد بزند.
بناء گفته متیوانیم که فساد اداری در افغانستان علل آشکار سیاسی دارد ومبارزه با عوامل فساد اداری عزم و اراده جدی و برنامه عملی می خواهد چون با گذشت دواز ده سال از حکومت کنونی هنوز هم تشکیل و ساختار ادارات دولتی ترکیب های قومی و منطقوی رنگ و بوی تبعیض و تعصب را به خود دارد. تمرکز گرایی بیش از حد حکومت و ضعف ها و کاستی هایی که در سیستم اداری کشور وجود دارد زمینه را برای فساد اداری فراهم می کند.
فساد بزرگ :
اخذ رشوه اگر یک افغانی باشد یک صدهزار افغانی در هر دوحالت فساد گفته میشود تنها در اندازی پول تفاوت است واگر خلاف میل کسیکه مجبور باشد و در مقابل کار که باید انجام داده شود پول تقاضا گردد ،فساد گفته میشود . ماموری که ده هزار افغانی معاش ماهوار دارد و ده سر عیال بدوش دارد زمانیکه پنجهزار افغانی رشوه اخذ نماید و در آن هنگام ازسوی پولیس بازداشت شود مجازات میشود ولی نباید فراموش کرد این پول را از روی مجبوریت گرفته است اما مساله مهم این است کسانیکه به صدها هزار دالر را اختلاس مینماید ولی نه پولیس و نه نهادی وجود دارد که انرا مجازات نماید.
بار ها اسناد وشواهد در مورد فساد واختلاس بزرگ به نشر رسیده و به نهاد های عدلی وقضایی سپرده شده است اما چون در عقب این فساد هنگفت دست پنهانی مقامات وجود داشته و این باعث شده که از دید نهاد های عدلی وقضایی افتیده است . مثال های زیادی دراین راستا وجود دارد فساد دوصد ملیون دالری در وزارت دفاع ملی که به یک بحث جدی در دولت مبدل شده بود وبه همین طور موارد زیادی وجود دارد که نیاز به تحقیق است و این موارد نزد اداره مستقل مبارزه با فساد اداری وجود دارد ومسوولان ان بار ها از فرستادن دوسیه های مقامات اغشته به فساد به لوی څارنوالی سخن گفته اند اما تاهنوز هیچ نوع اقدامی صورت نگرفته ونه مسوولی به دادگاه کشانیده شده است.
اخیرا دفتر UNODC سازمان ملل متحد در افغانستان اعلام داشت ، که هزینه مجموعی فساد اداری به 3.9 میلیارد دالر امریکایی افزایش یافته و 40 درصد افزایش بین سالهای 2009 و 2012 رونما گردیده است در ضمن سازمان دیدهبان شفافیت افغانستان، گفته است که اقتصاد افغانستان در تصرف تیم حاکم وشماری از وزیران کابینه، نمایندگان شورای ملی، والی ها، قوماندانان پولیس و معاونان وزیران، است که سیستم اقتصادی را در این کشور قبضه کرده اند واین افراد قراردادهای بزرگ ساختمانی، واردات مواد نفتی و مواد غذایی را در انحصار خود گرفته اند. فساد اداری ریشه در عمیق ترین لایه های قدرت دولتی در افغانستان دارد وعوامل اساسی وعمده آن کسانی اند که موفقیت و پیشرفت هرگونه مبارزه ای مشروط به همکاری آنان است.
ازسوی یگر مسئولان شبکه نظارت بر منابع طبیعی نیزمدعی شدند که بیش از ۱۴۰۰ شرکت ،که فهرست آنها از سوی وزارت معادن این کشور منتشر شده و بیشتر این شرکتها متعلق به زورمندان، فرماندهان محلی و اعضای پارلمان هستند و در برخی مناطق مخالفان حکومت هم از پول آن استفاده میکنن. زورمندان در قسمت تعیین قیمت مواد، بخصوص قیمت مواد نفتی در بازار نقش اساسی را دارند با دخالت در قیمت اجناس سالانه میلیاردها دلار از این طریق به مردم ضرر میرساند. افراد زورمند برای دستیابی به ثروت به فعالیتهای متنوع قانونی و غیر قانونی و به تجارتهای متنوع رو آورده اند. این افراد باعث محدودیت رقابت دربازار شده و زورمندان تعیین کنندگان قیمتهای مواد عمده هستند.
راه مبارزه با فساد :
با انکه فساد در کشور ما ریشه عمیق دوانیده است اما نیاز به یک مبارزه واقعی وجدی دارد ، شعار بس است متاسفانه در افغانستان حرف بیشتر وجود دارد اما عمل کمتر دیده میشود وبه همین علت است که افغانستان نمیتواند گامی بسوی پیشرفت بنیادی بگذارد .
برای رهایی از فساد اداری در کشور باید راه های را جستجو کرد تا فساد از فرهنگ اداری و اجتماعی بیرون شود. پس میتواند که با اتخاذ اراده سیاسی برای محو فساد در دستگاه دولت، مبارزه جدی و تطبیق قانون یکسال بر همه اتباع کشور، اصلاحات وظرفیت سازی در نهاد های عدلی وقضایی، به مجازات کشیدن مفسدین و مطبوعاتی کردن عملکرد مفسدین ،اغاز مجازات در رده های بالا، دادن صلاحیت اجرایوی برای اداره مبارزه به فساد، توازن در پرداخت معاشات کارکنان دولت با در نظرداشت نرخ روز و مشکلات بازار چ.ن افغانستان یک کشور مصرف کننده میباشد، جلوگیری از تامین روابط و خویشخوری ها در نهاد های دولتی، ایجاد سیستم در دوایر دولتی و مصونیت کارکنان دولتی را میتوان از جمله فاکتور های دانست که بر فساد اداری در کشور تاحدی فایق ایم.
پایان
شریف بها
مورخ /1394.2.12