فضل الرحیم رحیم
در میان غبار تیره غربت
که آئینه ها بی تصویر گشته اند
فریاد ، گلوی پر درد را
سیاهی خفه کرده
دلم میخواهد از گذشته ها
از کوچه باغهای عطرآگین گل سنجد
از مزرعه های خوشبوی گل شبدر
از کلام آشنای دوست
از صفای سیرت یاران
خاطره گونه به کسی قصه کنم
چشمم راه کشید
و دلم تنگست به دیدار
نیست پیدا آن کس
18-01-2016
فضل الرحیم رحیم