روزگار سپری شدهء یک شارلاتان ادبی!
سروده ای از: ف. فرزام
دیو مطلب آشنا، شد کله پا
سید مکر و ریا، شد کله پا
سید خلیل الله ،۱
که عمری جعل کرد
نامه ها، افسانه ها، شد کله پا !
آن که بودی مخزن بهتان و آز
مشک دوغ ادعا ، شد کله پا !
آن که بگرفتی ز جاسوسان سبق
کرد « ادب» را زیر پا، شد کله پا
«شاغلی سید» که از «پورتال» کرد
بی خریطه فیر ها، شد کله پا!
آن که دشمن بود به فردوسی وفر
سوسمار خوار گدا، شد کله پا!
آن بری ازشرم و استفراغ جهل
چون دگر سرتنبه ها ، شدکله پا
آنکه با نکتایی ،بودی از فرنگ :
طالبان را رهنما ، شد کله پا!
آنکه از صد حرف او در « صرف
ونحو»
بود نود تایش خطا، شدکله پا
لیک در انواع شیطانی و شر
عالمی را مقتدا ، شد کله پا!
++++
پانویس:
۱منظور
سید خلیل الله هاشمیان،عضو فعال باند ویرانگر برونمرز، علیه زبان و فرهنگ گیتی
گستر خراسانی است.
کله پا شدن: یعنی سقوط کردن!