شهرعشاق
طراوت می چکد از هر برزن و دامان بوداپست
فروزان باشد هر شب مشعل تابان بوداپست
همه جا محفل بزم و طرب و پای کوبی هاست قیامت می کند هر
گلشن و هر بوستان بوداپست
سراسر نعره عیش و نشاط و شاد مانی است به نصف شب تو بینی
چهره خندان بوداپست
قدح در دست و لب بر لب همه مدهوش و سرمستند به جانت آتش
افروزد هر خوبان بوداپست
قدح گلگون و لب چون خون همه اش با عشوه و تمکین چه زیباست گوشه خلوت
با مهرویان بوداپست
یکی سرخوش , یکی سرمست , وان دیگر دیوانه و مجنون به جانت آتش افروزد این
عشق سوزان بوداپست
به هر جا رقص بسمل باشد و با خنده و قهقهه چه زیبا می
درخشد کوکب رخشان بوداپست
همه جا ناز بفروشند , عشوه و تمکین دهند تحفه پری پیکر سرو
قد لاله رخساران بوداپست
کجاست حافظ , کجاست خیام , کجاست آن سعدی شیراز که سرایند و بنویسند
این همه داستان بوداپست
ا
خ, مارچ
۲۰۱۶ ,
بوداپست