پوهنیار بشیرمومن
« به علت سرقت قرص نانی بسیت سالرابه زندان سپری کردم اما این مدت را نان مجانی خوردم » ! ژان ولژان
معلوم است که انسان مدنی دارای کرکتر اجتماعی است و همیشه در حال عمل وعکس العمل با انسانهای دیگر می باشد و بررسی این عملها و عکس العمل های آگاهانه یکی از موضوعات اساسی جامعه شناسی را احتوا میکند و فرق نمی کند که این رفتارها بصورت فردی یا بصورت گروهی انجام شود. از نظر ماکس وبر « جامعه شناسی علمی است که می خواهد از طریق تفهیم تفسیری رفتارهای اجتماعی به روشن کردن علل و ریشه ها و پیامد های آن رفتارها دست یابد»1. بر اساس این قول درین نوشته بصورت خاص موضوع دزدی بمثابه آسیب اجتماعی مورد کنجکاو قرار میگیرد. این مسله بعد از اعدام دو دزد ریس خدایداد وحبیب استالف مورد توجه عام وخاص قرار گرفته که این قلم را نیز وادار به موشکافی نموده است. به زبان ساده دزدی یعنی گرفتن بی اجازه مال دیگران یا گرفتن و بردن مال مردم و پول کسی به زور یا مکر و حیله ویا به شکل «غنیمت » است. دزدی پدیده ای ست که درمیان تمام جوامع انسانی به شیوه های گوناگون وجود دارد.این پدیده در بین قدرتمندان به شکلی و در بین ثروتمندان به شکل دیگری بروز می کند. دزدی از جمله قدیمی تر ین جرایم بشری ست که در جوامع مختلف به شیوه های گوناگون دیده می شود. امروز در اکثر کشورهای جهان پرابلم دزدی به دلیل تنوع و گوناگونی آن به انواع مختلفی که هر یک شرایط خاص و مجازات مخصوص به خود را دارند تفکیک شده اند برای مثال دزدی ساده،دزدی مسلحانه و یا دزدی از بانکها. «سرقت تنها وقتی موجود است که شیء موضوع جرم بدون آگاهی و برخلاف میل صاحب آن از تصرف دارنده قانونی آن به تصرف عامل جرم درآید »2.
به خاطر باید داشت که هیچکس به طور مادر زاد و ارثی دزد به دنیا نمی آید بلکه دزدی یک رفتار کسبی است . افراد گاهی برای رسیدن به خواستهای بلند و دست نیافتنی، مرتكب جرایم می شوند. گاهی اوقات هم ارتكاب جرایم را فقط یك كار ماجرجویانه وبه اصطلاح «کاکه گی» یا «پوکگری» و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند با اینكه ممكن است در خانه و محیط اطراف خود مشكل حادی هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب دزدی نماید، ولی فقط به خاطر اینكه در چند روز زنده گی خوش باشند. ومورد توجه قرار گیرد، و خود را به گونه ای دیگر و به اصطلاح «زدنی و بی باک » نشان دهند. دست به همچواعمال میبرند. اما بطریق دیگر مثلا تمایل به دزدی از طریق خیش وتبار ، خانواده و هم صنفان می تواند فرد را به سمت این کار بکشاند. در بعضی موارد درگیری ها باعث حضور سلسله وصنف جدیدی در جامعه شده که تاثیر مثبتی بر جنبه های اقتصادی و اجتماعی نداشته اند و در مواردی با تخریب وضعیت اجتماعی، امکان دزدی و سایر جرایم را بیشتر کرده اند . بحران جنگ از جمله عوامل اجتماعی است که جامعه شناسان در باره تاثیر آن متفق القولند . هنگامی که درکشور مدا خلات پیدا وپنهان جریان دارد تعدادی ازافراد داخلی قصد همکاری با نیروهای خارجی را پیدا می کنند و از این طریق همکاری با دشمنان وطن جزئی از جرائم دزدی ( پنهان از مردم وبرخلاف دولت )محسوب می گردد. وضعیت بی ثبات در کشور مان نمونه ای از این مورد است که دایما با تغییر حکومت و یا سیستم نظارتی دست و پنجه نرم می کنند و قوانین اقتصادی اجتماعی آنها دایما در تغییرات به سر می برد. «در تحقیق دیگری رابطه افزایش مالیات و افزایش دزدی در آمریکا بررسی شده است و مشخص شده با افزایش مالیات بر درآمد به دلیل ایجاد تنش بیشتر روی مردم و بدتر شدن وضعیت اجتماعی آنها ، احتمال دزدی و سایر مشکلات اجتماعی بیشتر شده است»3 .ببینید وقتي انسان ميل دارد به هدفي برسد،ولي به علت برخورد با مانع ياموانعي چند بر آن هدف دست نمي يابد مي گوييم در او ناكامي ايجاد شده است. وقتي ميان اميال شديد ما و هدف هايمان سدهاي ناشكستني و ناگذشتني حايل باشد، با ناكامي و تعارض و تنش مواجه مي شويم. به عباره دیگر، جواني كه در خانواده اي فقير و بي چيز تولد يافته و در طفلیت محبت نديده و سالها مورد بي مهري و بي توجهي واقع شده، احتمالاً در بزرگي به غارتگري اموال ديگران دست مي زند و اين امر براي او رضايت خاطري را فراهم مي آورد كه همواره در جستجوي آن است.افلاطون در تشريح علل وقوع جرم، «عوامل اجتماعي و اقتصادي مخصوصا فقر و ثروت را منشا بروز جرايم اعلام مى كند و معتقد است كه دو عامل مذكور، عواطف انساني را دگرگون ساخته و افراد را به ارتكاب جرم مي كشانند»4.
در پهلوی این، حوادث تلخ دوران كودكي ممكن است از فرد شخصيتي ماجراجو بسازد كه در بزرگسالي او را به اعمال ضد اجتماعي سوق دهد. چنين فردي داراي ناجوری های چندي است و از جمله از اذيت و آزار ديگران و نيز سرقت اموال آنها لذت مي برد. ارسطو فيلسوف يوناني عقيده داشت «كه وضع جسمي و رواني افراد در ارتكاب خطا موثر است» 5.زيرا وقتي دست به چنين كاري مي زند گمان مي كند انتقام خود را از دنياي بي رحم گرفته است. برخي از جوانان براي نشان دادن صفت « کاکگی وباطوری » و جرأت حادثه جويي كه براي آنها بسيار ارزشمند است، به کارهای خطا ونامشروع روي مي آورند و ظاهراً مصرف مواد مخدر يا دست زدن به دزدی براي يك جوان او را در چشم همگنانش كسي مي سازد. از اين رو فرد با موقعيت هاي مساعدي براي ارتكاب جرم روبرو مي گردد و به دزدي و غارت اموال ديگران دست مي زند و اموال مسروقه را با افتخار در اختيار دوستان مي گذارد و بدين وسيله با ايفاي چنين نقشي، نياز به تعلق خاطر گروهي خود را برآورده مي سازد که در فرهنگ ما «عیاری» گفته میشود. به قول خاچیک گئورگیان«عیاری نوعی جنبش است که تشکیلات آن از گروه های جنگجوی و راهزن و گریزی و خواستاران لذت و عیش بوده است؛ اما این مربوط به دوره ای است که حکومت حاکمان ضعیف شده و تسلطی بر مردم جامعه نداشته اند؛ آنگاه است که عیاران در چهره های عیاش، خوش گذران و دزد و ... ظاهر می شده اند و بارها در شهرهای خلفا مخصوصاً در بغداد اتفاق افتاده است» 6.در زمانه های نه چندان دور در قطغن مردی بود بنام توره جان ، کسب کار او هم دزدی بود ، اما اوانسان بی رحم نبود همیشه از منطقه بود وباش خویش دورتر این کا را انجام میداد وبه فقرای منطقه خویش کمک میکرد وکسانیکه مورد ظلم قرار میگرفتند به توره جان رجوع میکردند وتوره انتقامش را میگرفت .بالاخره از طرف دولت وقت دستگیر شد ودر سر دوره خان آباد به دهان توب بسته شد. ومردم برایش سرودها سرودند :
سـر پـل مــحــــب الله تـوره مـی گـفت او خدا
دعـا کــنــی جــوانــا تــوره رفــتــه دم بـلا
ای سـر دریـا کـــلان او ســر دریــــا کــلان
ســر چوک خان آبـاد سـر تـــــوره آویــزان
دزد دیگر بنام حبیب اله مشهور به بچه سقا در کلکان بود که بعدها در تبانی با انگلیسها به پادشاهای رسید. قرار حکایت های مردم وبرخی نوشتها، بچه سقا در حد توره جان در میان وطندارانش محبوب نبود وشهرت او بیشتر در هنگام سلطنتش است. فرد دیگر که شهرت داشت، غلام حضرت کلکانی بود که بعدها در زمامداری داود خان دستگیر واعدام گردید، اما او در بین مردمش جایگاه ویژه خود را داشت. اشتباه نگردد که شهید مجید کلکانی ازین قماش نبود او مرد شجاع سیاسی بود که اعتقاد به مبارزات پارتیزانی داشت وبا خارجی ها هم ارتباط نداشت ،که روحش شاد باد. به هر ترتیب امروز از هر لحاظ اگر به این پرابلم بنگرم چه از نظر اسلامی وجه از نظر حقوق بشری، یک عمل غیر مشروع و جرم است. ولی به دلیل نبود یک دولت مرکزی قوی در چند دهه، بخصوص درین 13 سال اخیر و تسلط مجاهدین در اهرم های قدرت واناشیزم که در حاکمیت جاری است امروز دو پدیده به یک فرهنگ نا نوشته مبدل گردیده : یکی دزدی ودیگری بچه بازی. در تسلط چنین وضعیت گوسفندان ناچار دعای سر گرگان را مینمایند.متذکر باید گردید حبیب استالف و رییس خدایداد از جمله بی رحم ترین وظالم ترین دزدان مافیای بودند که دردولت هم حامیان داشتند به همین خاطر محاکمه علنی نشدند. لذا درچنین فرهنگ دزد پرور باید از حبیب وخدیداد ز یارت بسازند! در وضعیت کنونی کشور همه ارزشها بی ارزش وبی ارزشیها ارزش گردیده است. لاكاساني دانشمند ایتالیاوی درباره تاثير محيط اجتماعي مي گويد كه «اگر نتوان آن را عامل انحصاري شناخت، ولي برترين و مهمترين عامل سرقت و ديگر بزهكاريها است»7. به عباره دیگرهر جامعه فقط داراي خطاكاران مخصوص به خود است. در یک کلام می توان گفت ریشه جرایمی مثل دزدی نتیجه و برآیند شرایطی متعدد مثل شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی است. ساختار اجتماعی آینه ای است که ارزش ها و اولویت های جوامع را نشان می دهد. بررسی ها ی جامعه شناسی نشان داده است علل اجتماعی هم می تواند با تاثیر روی رفتار و واکنش های اجتماعی و ساختار یک اجتماع در بروز جرم های مختلف از جمله دزدی نقش داشته باشد. به این دلیل علاوه بر علل زیستی و روانی، به جامعه باید به عنوان عامل احتمالی بروز دزدی نگاه کرد. «محيط اجتماعي به مثابه آبگوشت ويژه كشت تبهكاري است. ميكروب قابل كشت در آن، تبهكار است و اهميت اين عنصر فقط آنگاه آشكار مي شود كه محيط مناسب براي رشد خود بيابد»8.
به همین دلیل ریشه اجتماعی که باعث جرایم مختلف از جمله دزدی می شود شامل نابرابری های مختلف اجتماعی ، تمرکز قدرت، نداشتن حمایت خانوادگی، دسترسی نداشتن به خدمات اجتماعی یکسان، فقدان رهبری در جامعه، کاهش ارزش گذاری در سلامت اجتماعی کودکان و نمایش بیش از حد جرایم و دزدی از طریق فیلم های تلویزیونی است . فراموش نکنید در بروز جرمی مثل دزدی معمولا یک عامل به تنهایی مطرح نیست و تلفیقی از چند عامل در بروز آن نقش دارد . مثلا فقر در بروز دزدی یک عامل محسوب می شود اما خانواده های فقیر بسیاری وجود دارند که هیچ گاه به دزدی رو نیاورده اند . نباید فراموش کرد که هر قدر میزان بیکاری، فقر، نا برابری های اجتماعی و تورم کمتر باشد، احتمال بروز جرایم مختلف هم کاهش پیدا می کند . جامعه شناسان معتقدند حضور نسل جوان بدون امید به آینده ترسناک ترین موضوعی است که در یک جامعه می تواند وجود داشته باشد چون در این صورت راه برای انواع جرایم باز می شود. هر چند عوامل متعددی در بروز این مشکل شناخته شدهاند، اما باید توجه داشت مبانی شخصیت اهمیت ویژه در ارتکاب دزدی دارند.این افراد معمولا از لحاظ رشد اخلاقی در سطح خیلی پایین و ضعیف هستند و بطور کلی ثبات و استواری و قدرت تحلیل و تفکر درباره عواقب رفتار خود را به قدر کافی ندارند. جامعه شناسان معتقدند که برای کاهش این جرم در کشور باید وضعیت اجتماعی اقتصادی توسعه یافته و بهبود پیدا کند. از نظر مرتون دانشمند امریکای «هنگامی كه افراد نتوانند وسایل لازم را برای رسیدن به هدف های موردنظر در اختیار داشته باشند ، و هدف اصلی فراموش شود، افراد اهداف و آرمان های موردنظر جامعه را نمی توانند با پیروی از راه های مجاز و نهادی شده تعقیب كنند، از این رو، دزدی، فریب كاری، فساد، رشوه، و ارتكاب انواع جرایم در جامعه افزایش می یابد»9. تاثیر اجتماع بر دزدی و سایر جرایم در اینجا موثر و کلیدی می شود که در کشور هایی که پلیس با اجتماع رابطه عمیق تر و اصولی تر دارد هم جمع آوری اطلاعات در این زمینه برایش راحت تر است و هم امکان پیشگیری از بروز دزدی بیشتر می شود. مثلا در کشور هالند بخش های مختلف دولت مثل سار نوالی ، تامین اجتماعی ، وزارت مسکن و صحت همگام با سایر ساختار های دولتی با پولیس همکاری می کنند تا علل اجتماعی جرایمی مثل دزدی حذف شود. زندان مهمترین رکن مجازات در عموم جوامع است.هزینه های مستقیم و غیر مستقیم آن،سیاست های مدیریتی،تربیتی و اصلاحی و امکانات رفاهی آن تماماٌ مواردی هستند که هر یک به نوع خود در نتایج تاثیرات مثبت و منفی زندان بر زندانی موثر هستند. عوامل موثر در ایجاد رفتار مجرمانه مخصوصاٌ دزدی شامل موارد بسیار زیادی می شود مثل محیط دوران طفولیت، توارث،موقعبت اجتماعی و اقتصادی و رویداد های بحرانی و منفی اشاره کرد . لذا داشتن ارتباطی خوب با والدین، معلمان، کار فرمایان و سایر واحد های اجتماعی می تواند در کاهش آن نقش موثری ایفا کند. با گذشت زمان، شيوه ها و روشهاي دزدی نوع اموال و اشياء مسروقه و وسايل و ابزار مورد استفاده براي ارتكاب دزدی تغيير يافته، بطوري كه امروز دزدان از آخرين تكنيك ها و تكنولوژي ها براي پيش برد كار خود استفاده مي كنند. به همين لحاظ، شيوه هاي مقابله و روش هاي برخورد با آنها متناسب با دگرگوني هاي دزدی تغیر یافته است. دزدی، قتل، غارت، تجاوز به زنان، خشونت، فساد اداری، مواد مخدر،اختتاف، روند صعودی مهاجرت غیرقانونی جوانان به دیگر کشورها، بیکاری، فقر، ناامنی، بی ثباتی سیاسی و سرگردانی عمومی اینها مسایل روز افغانستان هستند. برای پرداختن به یک معضله اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در افغانستان اصلن نیازی به مطالعات ریشه ای زمانگیر نیست، چرا که به وضاحت سبک زنده گی مردم و فشاری که بر آنان وارد می شود خود گویای نقاط کور زنده گی آنان است. با وجود این خاطر نشان باید کرد که قاچاق و اختطاف انسان، منحصر به یک کشور نبوده، بلکه يک مشکل جهانى مى باشد.براساس گزارشات رسانه های کشور میتوان گفت که سالانه ده ها تن از سوى اختطاف چيان به قتل رسيده و تعداد محدود آنها بعد از پرداخت پول آزاد میشوند .تعدادی کثیری از تاجران بطور خاص در ولایت هرات، در پی افزایش آمار اختطاف ها با تجمع در اتاقهای تجارت و صنایع هرات، ابراز نمودند که در صورت تداوم روند کنونی و متوقف نشدن اختطاف ها، سرمایه های شان را از کشور خارج خواهند کرد. بلند رفتن گراف نا امنی، اختطاف و روی آوردن مردم اخص طبقه جوان به کارهای خلاف؛ نبودن زمینه های کاری است، امروز اگر اختطاف زیاد شده، اگر جوانان به صفوف مخالفان دولت می پیوند از سری مجبوریت و گرسنگی است. در صورتی که زمینه کاری برای مردم مساعد نباشد بدون تردید گراف کارهای غیر قانونی و نا امنی در جامعه بلند می روند وامنیت جسمی و روانی جامعه مختل می شود. افغانستان کشوریست که از نگاه منابع طبیعی غنی است، وریس جمهور ان هم پریزدنت غنی است، اگر دولت از این منابع استفاده درست نماید قطعن افغانستان به یکی از کشورهای ثروتمند و توسعه یافته مبدل خواهد شد، اما هنوز افغانستان ظرفیت های لازم را پیدا نکرده است تا از منابع طبیعی اش برای رفاه ملی و اجتماعی ملت اش کار گیرد و کشور را از فقر و بدبختی که گریبان گیر مردم است نجات دهد، مردم از دولت کنونی توقع دارند تا ازین منابع در جهت آسایش مردم وکشوزش استفاده نماید.درست است که سالها جنگ تمام زیر بناهای افغانستان را کاملا تخریب کرده و شرایط سخت و دشوار است اما این دلیل نمی شود که دست روی دست بگذاریم و کاری انجام ندهیم. مطالعات و تحقیقات در قلمرو تاریخ حقوق جنایی نشان دهنده این واقعیت هست که جوامع بشری در زمانهای گذشته برای مقابله با جرم و دفاع از ارزشها و سنت ها ی مورد توجه حاکم بر جامعه از مجازات استفاده کرده است ولی امروزبا مطالعاتی که در عرصه های مختلف جرم شناسی انجام گرفته و میگیرد جوامع تحت تاثیر این مطالعات قرار میگیرند و مشاهده میشود که با وجود مجازات ها باز هم جرم به اندازه کافی وجود داشته و مجازات به حد کافی نتوانسته است که به هدف خود که همان جلوگیری از ارتکاب جرم است برسد بنابر این نیاز مبرم به اقدامات پیشگیرانه برای تداوم زندگی و جلوگیری از بروز جرم لازم و ضروری به نظر میرسد. سقراط ضمن انتقاد از شدت مجازات ها مي نويسد: « ما نباید با تبهكاران با خشونت رفتار كنيم؛ بلكه بايد به آنها بياموزيم كه به چه ترتيب از ارتكاب خطا خودداري نمايند، زيرا جنايت، ثمره ناداني و جهل است و تعداد بي شماري از افراد كه در نتيجه بدشناسي نتوانسته ا ند معرفتي كسب كنند مرتكب جرم مي شوند». انسان موجودی اجتماعی است كه باید در چوکات ارزشهای فرهنگی و اجتماعی زنده گی كند. اینكه تا چه حد رفتار فرد با رزشها ، سنّت ها و انتظارات جامعه و یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت می كند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار خلاف ارزش وموافق ارزش است. یعنی رفتاری كه مورد قبول افراد نباشد و مثلاً با پوشیدن لباس خاصی از سوی افراد جامعه با عكس العمل آنان مواجه شویم، این گونه رفتارها خلاف ارزش حساب می شود. البته، این معیار هم در همه جوامع امری نسبی است.از جمله معیار های تشخیص عمل خلاف ارزش، میزان و شدت ناراحتی است كه فرد احساس می كند. یعنی اگر این عملکرد خاص، با ارزش ها ی اجتماعی سازمان خاصی مثلاً فرهنگیان و یا كل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عكس العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه گردد، چنین رفتاری ضد ارزش تلقّی می شود. از دید داروین انسان به حسب جنس، موجودی است شرور و بدخواه و ظالم که جز قتل و غارت و دزدی و حیله و دروغ از او سر نمی زند، طبیعت او شرارت است و فساد، استثمار است و ظلم. اگر هم در تاریخ بشر خیر و اخلاق و ارزش های انسانی دیده می شود، اینها اموری جبری است که طبیعت او را وادار می کند که قدری چنین باشد. درون انسان، انسان را به بدی می کشاند و گاهی جبر، انسان را به خوبی دعوت می کند.مثلا وقتی که انسان ها در مقابل طبیعت و حیوانات درنده قرار گرفتند متوجه شدند اگر با هم قرار داد صلح اجباری نبندند نمی توانند از خودشان دفاع کنند، لذا اجبارا بر خودشان تحمیل کردند که یک زنده گی اجتماعی داشته باشند و با هم بر اساس عدالت رفتار کنند چون نفع همه در آن است پس جبر بیرونی انسان را وادار کرد که خوب باشد.مطالعه جامعه شناسی نشان می دهد که آدمی در هر شرایط و موقعیتی به منظور بقای موجودیت خود، درتلاش برای کسب امکانات مادی بوده است از این رو مسئله تامین معاش در معنای عام کلمه از مهمترین مسائل زندگی محسوب شده است.. اين پديده در طول زمان دستخوش دگرگوني ها و تغييرات زيادي شده. اما تنها چيزي كه بدو پيدايي و شكل گيري آن تاكنون ثابت مانده، زشتي و مذموم بودن ماهيت آن است.باوجود این همه مسله جلوگیری اجتماعی در بروز دزدی بسیار موثر است چون کسی که دزدی کوچکی می کند قادر است در آینده به دزدی های بزرگ تری دست بزند. در جامعه شناسی، آگاهی شناختی در پیشگیری از بروز انواع جرایم نقش کلیدی دارد که این کار باید از دوران کودکی و به خصوص مکتب به افراد تعلیم داده شود. دراین آگاهی شناختی، خوب و بد در یک روند اجتماعی به افراد آموخته می شود و ظرفیت مواد برای برخورد مناسب با احساسات منفی خود و دیگران بالا می رود . برای آنکه این شناخت در افراد به وجود بیاید به این موارد نیاز داریم : هم دردی و همدلی مداوم و بی وقفه پدر و مادر با فرزندان ، افزایش سرویس های حمایتی برای والدین و افزایش حس اعتماد در دوران بزرگسالی بین والدین و دولت با فرزندان . معمولن دزدی در خانواده هایی رخ می دهد که این خصوصیات در آنها رعایت نمی شود و جالب اینکه در بسیاری موارد با خود والدین در کودکی هم دردی و همدلی نشان داده نشده و آنها هم فکر می کنند خشکی روابط با فرزندان شان باعث می شود آنها بیشتر ساخته شوند اما درست نتیجه برعکس می دهد و به همین دلیل امکان دزدی و سایر جرایم در خانواده های فقیر و ثروتمند در این موارد ، یکسان می شود. در زنده گی جمعی همواره تاثیر گذاری و تاثیر پذیری وجود دارد و انسان بر دیگران و بر جامعه می تواند تاثیر گذار باشد و همینطور تاثیر پذیر باشد و مقدار و چگونگی آن یکی از موضوعات مورد مطالعه جامعه شناسی می باشد به تعبیر آنتونی گیدنز «اگر کسی بر رفتارهای انسان دقت نماید می بیند که بسیاری از رفتارهای انسان تحت تاثیر واقعیت های اجتماعی انجام می شود یا شکل می گیرد » 10. بر اساس همین تاثیر گذاری و تاثیر پذیری است که جامعه همواره در حال دیگرگونی و تحول می باشد و بر همین اساس است که نظم و تحولات اجتماعی یکی از موضوعات مهم مورد مطالعه جامعه شناسی قرار گرفته است.
منابع:
1- جولیس گولر ، ویلیام ل کولب ،1384 ش ، فرهنگ اجتماعی ، ترجمه گروهی ، ج دوم ، تهران ، انتشارات مازیار
2- رابرتسون یان، درآمدی بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲، ص 32
3- گیدنز، آنتونی ، 1376ش ، جامعه شناسی ، ترجمه منوچهر صبوری ، تهران ، انتشارات نشدنی،
4- رابرتسون یان، درآمدی بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوی، 1372، ص21
5- المینگرت رونالوس، كودك و مدرسه، ترجمه شكوه نوابی نژاد، تهران، رشد، 1368۱۳۶۸، ص 37
6- گئورگيان. خاچيك تحليل تطبيقي فتوت و عياري: مجله سخن عشق سال 1382 ـ شماره 18
7-هانری لوی برول و دیگران، حقوق و جامعه شناسی، ترجمه مصطفی رحیمی و دیگران، تهران، سروش، 1371
8- پره وو ، فلوریان ، 1382ش ، روانشناسی ترک اعتیاد ، مترجم رزم آزما هوشیار ، تهران ، انتشارات خوشه
9- آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1373، ص24
10- آنتونی گیدنز، جامعه شناسی ... ص 71