نوشتهء م-ح- مهری

سفری به پاکستان و خاطرهء تلخ از آن

هموطن: کشور ما افغانستان که از جمله کشور های رو به انکشاف است هنوز هم در بخش های بسیار مهم مشکلات ، کمی ها و کاستی های خودرا دارد که مردم از آن به پیمانهء وسیعی رنج می برند.

ما در حالیکه بعد از سال 2001 شاهد کمک های زیادی از جانب امریکا و جامعهء بین المللی در افغانستان بودیم ولی بنابر عدم مدیریت سالم و حکومت داری خوب نتوانستیم استفادهء مطلوبی ازین کمک ها کرده باشیم. در طول سیزده سال حکومتداری آقای کرزی که خداوند وی را نبخشد به هیچ دست آورد مؤثرو ملموسی دست نیافتیم و بخاطر فساد ، چپاولگری، و بیروکراسی در ادارات تمامی آنچه را بدست آوردیم چور و چپاول گردید و جز اعمار بلند منزلهای غیر معیاری ، و موتر های زرهی و آخرین مدل ، صاحب هیچ چیز بدرد بخوری نشدیم. از منابع طبیعی ما استفاده نشد ، ساختار های زیر بنایی صورت نگرفت، از اعمار بند ها و سیستم آبیاری جز یکی دو نمونه خبری نشد . سرک ها که شاهرگ های پیشرفت یک کشور است یا ساخته نشد و یا اگر ساخته شد بدون موجودیت معیار های تخنیکی و مسلکی ساخته شد که بعد از مدت کوتاهی همه در حال خراب شدن است و ملیون ها دالر که درین راه مصرف گردید حیف شد.در پهلوی تمامی نابسامانی ها یکی از نیازمندیهای که بیشتر مردم بیچارهء مارا دچار رنج و عذاب نموده است عدم موجودیت شفاخانه های مجهز و ادویه های با کیفیت است که عدم موجودیت آن روزانه هزاران هموطن مارا از روی ناگزیری به کشور پاکستان سرازیر می نماید که این ناگزیری درد بی درمانی است که نه تنها ملیونها افغانی پول این کشور به یک کشور بیگانه سرازیر می شود بلکه عدم موجودیت یک راهکار قانونی و منطقی با توهین واهانت های بی شماری همراه است.این گونه سفرها که مقصد از آن تداوی انواع مریضی ها در پاکستان است با انواع توهین ها و اهانت ها همراه بوده که هم پول مارا بیک کشور بیگانه می ریزد و هم در هر چند قدمی بنابرعدم مراعات قوانین دو کشور با بد روشی و سرافگنده گی مواجه میسازد.این سفر ها که از روی ناگزیری به پاکستان صورت می گیرد سبب می شود تا نه تنها داکتران ، لابراتوار ها، هوتل ها و صاحبان ترانسپورتهای شخصی از آن بهرهء قابل ملاحظهء گیرند بلکه پولیس پاکستان که یگانه نیروی امنیتی آن کشور بشمار میرود نیز ازین گونه سفر های غیر قانونی از سود سرشاری بی بهره نمانند.

اینجانب نویسندهء مطلب که درین اواخر بگونهء رسمی یعنی با پاسپورت و ویزهء قانونی به آن کشور سفر نمودم با وضعیتی روبرو شدم که بهیچ صورتی نمی توانم آنرا فراموش کنم .

در یکی از روز های که دوباره بعد از سپری نمودن چند روزی بوطن عودت می کردم شاهد صحنهء عجیبی بودم. یکی از موتر های کرولای به اصطلاح دو هزار که مسافرین را به تورخم انتقال میدهد بیک پوستهء تلاشی پولیس پاکستان در ساحهء دبگری گاردن میرسد و توسط پولیس توقف داده می شود ما هم درهمان لحظه در موتر دیگری به این پوستهء تلاشی میرسیم. در موتر اولی که دو تن از هموطن تخاری ما قرار دارند توسط پولیس پیاده شده و مورد تلاشی قرار می گیرند. این تلاشی که فقط تلاشی پول است یکی ازین دو هموطن مارا که پولهایش را بجایی پنهان کرده و پولیس نمی تواند جز دوصد کلدار پاکستانی چیزی بدست آرد ناراحت ساخته وبا بهانه گیری وی را مورد لت و کوب قرار می دهد و به تلاشی نفر دوم می پردازد . نفر دومی که ساده تر است در جیبش چار هزار کلدار پاکستانی و یک مقدار پول افغانی دارد بعد از تلاشی پول های کلدارش توسط پولیس اخذ می گردد و زمانیکه این فرد اعتراض می نماید وی را با تهدید سر جایش می نشاند . منکه پاسپورت بدست و منتظر تلاشی هستم مطمین تر پیش می شوم تا اگر بتوانیم مقداری از پول های این هموطنم را بدست آورم ولی بمجرد اینکه گفتم داسی مکوه دی به نور کرایه ونلری این پولیس با پیشامد خشنی پاسپورتم را گرفت و میخواست پاره کند ولی با مداخلهء یکی دیگر از همقطارانش منصرف شد وبرایم می گوید زه که نه زندان ته بدی واچوم. این وضع که مارا دچار حیرت و ترس کرد گذشت و همه بخاموشی سوار موتر ها شدند.

هموطن شما می توانید حدس بزنید که من در چه حالتی قرار گرفتم زیرا این وضعیت غیر قابل توجیه بوده و این افغانها اند که بخاطر ناگزیری با چنین شیوه های خشن همسایه داری مواجه اند.

با درنظر داشت آنچه گفته آمدم از آقای سفیر افغانستان در اسلام آباد می خواهم تا به پاکستانی ها روی این وضعیت صحبت نموده و برای شان تفهیم گردد تا با ادامهء این وضعیت که همه روزه جریان دارد یا مرزهایش را روی رفت و آمد غیر مجاز بروی افغانها ببندند یا اینکه پولیس جز تلاشی وظیفه وی و امنیتی تلاشی پول ننموده و پول های مردم را از اوشان نگیرند ، و چنان قیوداتی روی پولیس وضع نمایند تا از آزار و اذیت افغانها دست بردارند. و هم به سند رسمی و قانونی افغانها که پاسپورت است و در تمامی جهان از حرمت لازم برخوردار است و دارای مهر و امضای سفارت آنکشور میباشد حرمت گذاشته شود.

 ما امروز هزاران افراد پاکستانی را در افغانستان داریم که نه نتها بدون مجوز قانونی کار می نمایند بلکه هیچگاهی به خشونت نیروهای امنیتی و توهین مواجه نشده اند و همچو افغانها در گشت و گزار و کار کردن آزادی عام و تام دارند. و پاکستانی ها باید بدانند که خربوزه باید از خربوزه رنگ بگیرد و اگردر تعهدات صلح صداقت در میان نیست قدر همسایه را باید منحیث رهنمود قرآن بجا آورند.

 بترس از آه مظلومان که هنگام دعا کردن- اجابت از در حق بهر استقبال می آید.

به امید روزی که افغانها ازین اهانت و توهین بخاطر ناگزیری نجات یابند. و سردمداران ما دیگر بخود آیند و برای وطن و ملت شان باندیشند. بلی!!!

 

 


بالا
 
بازگشت